PDF نسخه کامل مجله
پنجشنبه ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - April 25 2024
کد خبر: ۴۹۸۹۲
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۳۹۸ - ۱۷:۲۷
جو کول :
سه‌شنبه‌ای معمولی در مرکز لندن است و مدیر برنامه‌ها در دفاتر خود در مرکز استعدادیابی در حال انجام وظایف خود هستند تا این که جو کول از راه می‌رسد. این بازیکن انگلیسی در دوران بازی لقب جادوگر را یدک می‌کشید و در ماه نوامبر در سن 37 سالگی کفش‌هایش را آویخت و حالا به دنبال شروعی تازه در دنیای مربیگری است. کول در مصاحبه قبلی خود با فورفورتو از علاقه‌اش به مربیگری و حضور بر روی نیمکت چلسی، وستهام و حتی تیم ملی انگلیس پرده برداشته بود. حالا او قدم اول را برداشته، در آکادمی چلسی مربیگری می‌کند و از تک‌تک ثانیه‌های این تجربه لذت می‌برد. وی می‌گوید:"این شغل برایم تازگی دارد و مانند کارآموزی است. قطعا مرتکب اشتباه خواهم شد اما کارم در اینجا یادگیری و پیشرفت کردن است." خوشبختانه کول به عنوان بازیکن همیشه مسائل را زود یاد می‌گرفت. در حقیقت او یکی از بااستعدادترین بازیکنان انگلیسی بود و حالا در مقابل ما در مورد دوران بازی درخشان خود به سوالات پاسخ می‌دهد...

* چه حسی داشتید هنگامی که به عنوان یکی از بااستعدادترین بازیکنان انگلیسی شناخته شدید؟

هیچ حسی قابل مقایسه با احساس آن زمانم نبود. اوقات خوبی داشتم و هر بار وارد زمین تمرین میشدم، انتظارات و فشار زیادی روی من وجود داشت اما همین موضوع به پیشرفت بیشترم کمک کرد. تا قبل از 10 سالگی تجربه مسابقات جدی را نداشتم و تنها در محله خودمان بازی کرده بودم. مانند همه کودکان به فوتبال علاقه داشتم و از زیبایی این ورزش لذت میبردم. حرکات زیادی با توپ انجام میدادم و از همین جا بود که پا به دنیای فوتبال گذاشتم.

* هنگامی که در جام جهانی 2006 آن شوت زیبا را به سمت دروازه سوئد زدید، میدانستید گل میشود؟

میدانستم شانس گلزنی دارم. دروازهبان آنها بسیار غولپیکر بود و نمیدانم توپ چطور وارد دروازه شد اما میدانم شوت زیبایی زدم. وقتی ضربه خوبی به توپ میزنید متوجه میشوید و پیش خودتان میگویید این شوت میتواند گل شود.

* حقیقت دارد که بعد از ترک چلسی، باشگاه تاتنهام برای جذب شما علاقه نشان داد؟

بله. به نظر میرسید ماندن در لندن تصمیمی عقلائی باشد. هری ردنپ مربی تاتنهام بود و جا افتادن در این باشگاه برایم کار سختی نبود اما حس میکردم بعد از حضور در وستهام و چلسی، حضور در تاتنهام کار درستی نیست و باعث میشود روابطم با هواداران چلسی تیره و تار شود.

* بعد از حضور در لیورپول، استیون جرارد گفت شما میتوانید تمام حرکات مسی را بهتر از خود این بازیکن انجام دهید، این موضوع درست است؟

خیلی خوشحالم که استیوی چنین طرز فکری داشت. مشخصا مسی بزرگترین بازیکنی است که فوتبال به خودش دیده و این که کسی شما را هم سطح وی قراردهد واقعا عالی است.

* شکست مقابل کرواسی و غیبت در یورو 2008 چقدر شما را ناراحت کرد؟

علاوه بر این اتفاقات وستهام هم سقوط کرد و تحمل این شرایط واقعا سخت بود. در طول آن دوره دروازهبان مناسبی نداشتیم و تمام دروازهبانهای تیم ملی ناآماده بودند و به نظرم اسکات کارسون برای حضور در چنین بازی مهمی اندکی جوان بود و جواب نداد. بعد از آن شکست واقعا ناراحت بودم.

* بستن بازوبند کاپیتانی وستهام در سن 21 سالگی چه حسی داشت؟

مجبور به انجام این کار شدیم. کاپیتان اول و دوم تیم مصدوم بودند و گلن رودر باید یک نفر را به عنوان کاپیتان انتخاب میکرد. نمیخواهم از خودم تعریف کنم اما فکر میکنم در آن زمان تنها من بودم که عملکرد بسیار خوبی داشتم. در هر صورت در زمین مسابقه تمام مسئولیتها بر روی دوش من بود. نبرد برای بقا آن هم در باشگاهی مانند وستهام نیازمند شخصیتی محکم است چرا که انتظار هواداران با واقعیت تیم تفاوت زیادی دارد. احتمالا گلن پیش خودش فکر کرد من تنها گزینه مناسب هستم. قطعا دوست داشت بازوبند را به یک بازیکن مسن تر بدهد اما هیچکس داوطلب نشد و در نهایت بازوبند به یک بازیکن 21 ساله رسید.

* آیا در فصل 03-2002 در وستهام کسی به این موضوع فکر میکرد که تیم در حال سقوط است؟

در بخش اعظمی از فصل حس می کردم مسئولان از نتایج تیم رضایت دارند. آنها افراد خوبی بودند اما در زمینه خرید بازیکن چندین اشتباه انجام دادند و فصل را با بازیکنان اندک آغاز کردیم. تنها 13 بازیکن توانایی حضور در زمین مسابقه را داشتند و سایر بازیکنان به درد باشگاه نمیخوردند. نزدیک به دو ماه مجبور بودیم از ایان پیرس در خط حمله استفاده کنیم. او یک مدافع بود و در آن دو ماه در خط حمله عملکرد خوبی داشت اما در پست تخصصی خود بازی نمیکرد. جرمن دفو را داشتیم که در آن زمان 19 ساله بود و دی کانیو نیز 33 سال داشت. فردی کانوته مهاجم اصلی تیم بود اما مصدوم شد. به بازیکنان تهاجمی بیشتری نیاز داشتیم. سقوط وستهام یکی از بدترین لحظات من در دنیای فوتبال بود. حس خالی بودن داشتم و فکر میکردم هواداران را ناامید کردهام. تمام تلاشمان را کردیم اما در مجموع به اندازه کافی خوب نبودیم. واقعا ناراحت بودم.

* آیا بعد از سقوط وستهام میدانستید که این تیم را ترک خواهید کرد؟

در آن دوره ترک باشگاه از اهداف اصلی من نبود اما باشگاه از نظر مالی شرایط بدی داشت و مشتریان زیادی برای من وجود داشت به همین خاطر حس میکردم این اتفاق خواهد افتاد. وستهام نیاز به پول داشت و من دوست داشتم به تیم ملی دعوت شوم به همین خاطر باید در لیگ برتر بازی میکردم.

* شما را به عنوان جایگزین جان فرانکو زولا خریدند. آیا این موضوع باعث ترس و وحشت شما نشد؟

تجربه انتظارات بالا را داشتم و همین موضوع به من کمک کرد. زولا مهاجم بود و من در پست هافبک چپ بازی میکردم. تنها به این دلیل ما را با هم مقایسه میکردند که جثه هر دوی ما کوچک بود و به دریبل کردن علاقه داشتیم. هنگامی که به چلسی رفتم، یکی از کم نام و نشانترین خریدها بودم چون باشگاه بازیکنانی نظیر آدرین موتو، هرنان کرسپو و ورون را خریده بود که همگی مشهور بودند و من در میان آنها اصلا به چشم نمیآمدم.

* کارلو آنچلوتی یا خوزه مورینیو؟

سوال سختی است اما خوزه را انتخاب میکنم. هر دوی آنها مربیان بزرگی هستند اما من سه فصل و نیم زیر نظر خوزه بازی کردم و تنها یک سال در کنار آنچلوتی بودم.

*رابطهتان با خوزه چطور بود؟

رابطه مربی- بازیکنی معمولی داشتیم. نباید لزوما رابطه خاصی با مربی تیم داشته باشید. من فقط به بازی کردن علاقه داشتم و او هم کارهای مربوط به خودش را انجام میداد. چند باری با هم حرف زدیم. این روزها مربیان خیلی کم با بازیکنان حرف میزنند. صحبت با مربی احتمالا بازیکنان جوان را خیلی میترساند. من زیاد به دفتر خوزه میرفتم و از سوال میکردم. هر بار ناراحت بودم، در دفتر او همیشه به رویم باز بود. رابطه بسیار معمولی با هم داشتیم.

* چه حسی داشتید وقتی پله در مورد شما گفت که تکنیک بازیکنان برزیلی را دارید؟

(میخندد) خیلی خوب بود! او برای تماشای یکی از مسابقات ما آمد. دوست داشتم با او ملاقات کنم اما موفق نشدم. حرفی که در مورد من زد افتخار بزرگی بود. نمیتوانم باور کنم این افراد بزرگ مرا میشناسند. دیگو مارادونا یک بار برای تماشای تمرینات چلسی آمد و مرا به اسم میشناخت. خیلی فوقالعاده بود. شنیدن این که پله مرا میشناسد و فکر میکند بازیکن خوبی هستم واقعا خوشحال کننده بود.

* مورینیو گاهی اوقات خیلی به شما سخت میگرفت. آیا همین موضوع باعث میشد نمایشهای فوقالعادهای داشته باشید؟

مربیگری خوب به همین شکل است که هر وقت لازم بود به بازیکنتان تلنگر بزنید تا به خودش بیاید. چند باری خوزه خیلی به من سخت گرفت. در سال 2006 من و رایت فیلیپس را بعد از 25 دقیقه از زمین بیرون کشید که فکر میکردم تصمیم اشتباهی است و باز هم بازی را باختیم و این کارش جواب نداد اما همه کارهای او حساب شده است. بعد از آن مسابقه مقابل لیورپول گل پیروزی تیم را زدم اما باز هم از من انتقاد کرد که واقعا عجیب بود اما حالا که به آن زمان فکر میکنم، می بینم بهترین زمان را برای انتقاد انتخاب کرد. رفتار من این گونه بود که دوست داشتم به مربی نشان دهم اشتباه میکند. همیشه مصمم بودم به خوزه نشان دهم توانایی انجام خواستههایش را دارم.

*مورینیو اخیرا اعتراف کرده است در یک مسابقه که از حضور در کنار زمین مسابقه محروم بود، از دست مسئولان یوفا پنهان شده است. واکنش بازیکنان چلسی به این کار او چه بود؟

به نظرم کارش خیلی جالب بود.(میخندد) او چند سال این موضوع را مخفی کرد اما حالا که آن را فاش کرده میتوانم بگویم که کارش واقعا جالب بود.

*شما در وستهام یکی از چشمنوازترین نمایشها را داشتید اما مورینیو سبک بازیتان را تغییر داد. آیا او خلاقیت شما را از بین برد؟

شاید اما هر چه پیرتر میشوید، نمایشهایتان پختهتر میشود. کریستیانو رونالدو را با روزهای اولش مقایسه کنید. کاملا یک بازیکن دیگر شده است. باید به عنوان یک بازیکن هر روز پختهتر شوید.

* حقیقت دارد هنگامی که 16 سال داشتید منچستریونایتد میخواست در ازای 10 میلیون پوند شما را به خدمت بگیرد؟

قیمت این انتقال را نمیدانم اما بله یونایتد تلاش کرد مرا بخرد. سعی کردند مرا به باشگاه خودشان ببرند اما وستهام را انتخاب کردم زیرا به عنوان یک نوجوان آنجا راحتتر بودم. دوستانم در این باشگاه بازی میکردند و تیم خوبی داشتیم. حس غریزیام را دنبال کردم و به وستهام رفتم.

* در سال 2006 در خط هافبکی بازی میکردید که بازیکنانی نظیر دیوید بکهام، فرانک لمپارد و استیون جرارد در آن بودند. چرا انگلیس با این همه بازیکن بزرگ نتایج خوبی به دست نیاورد؟

در سال 2006 واقعا فکر میکردم قهرمان میشویم اما از نظر تاکتیکی اشتباه عمل کردیم و چندین مصدوم هم داشتیم. وین روونی از مصدومیتی سنگین برگشته بود و مایکل اوون را هم در بازی با سوئد از دست دادیم. تئو والکات 17 ساله و بسیار جوان بود و نمیتوانست تاثیر زیادی بگذارد. فقط جرمن دفو را داشتیم. بعد از کارت قرمزی که روونی مقابل پرتغال در مرحله یک چهارم نهایی گرفت، مرا تعویض کردند که موضوع ناراحت کنندهای بود زیرا حس میکردم میتوانم نمایش خوبی داشته باشم. دوران حضورم در پیراهن ملی چندین لحظه ناراحت کننده به همراه دارد.

* در فینال لیگ قهرمانان سال 2008 اگر تعویض نمیشدید قرار بود پنالتی بزنید؟

بله اما آنلکا به جای من به زمین رفت زیرا تجربه بیشتری در پنالتی زدن داشت. تا آن زمان پنالتی نزده بودم زیرا به عنوان یک بال هجومی معمولا تعویض میشوید و 120 دقیقه در زمین باقی نمیمانید اما اگر در زمین میماندم یکی از پنالتیها را میزدم. از ضربات پنالتی خاطرات بدی دارم و همیشه در پنالتیها شکست خوردهام. اگر در پنالتیها پیروز میشدیم، الان در حالی با شما صحبت میکردم که یک قهرمانی در جام جهانی و دو قهرمانی در لیگ قهرمانان داشتم.

*شما با چلسی به قهرمانی در لیگ قهرمانان خیلی نزدیک شدید. چه حسی داشتید که چلسی بعد از رفتن شما از این باشگاه توانست قهرمان لیگ قهرمانان شود؟

هم تلخ بود و هم شیرین. برای دوستان و همچنین باشگاه خوشحال بودم اما بخشی از وجودم آرزو میکرد میتوانستم در این قهرمانی سهیم باشم که حسی طبیعی است. تجربه حضور در 4 یا 5 نیمه نهایی و یک فینال لیگ قهرمانان را داشتم و خیلی ناراحت کننده بود که قهرمان نشدم. قطعا یکی از تیمهای بزرگ اروپا بودیم و باید در زمان حضورم در چلسی یک بار قهرمان میشدیم اما به خاطر ضربات پنالتی، گل شبح و اشتباه تاکتیکی مقابل موناکو این اتفاق نیافتاد. تنها در سال 07-2006 لیورپول بهتر از ما بود و به جز آن در تمامی موارد ما تیم برتر میدان بودیم.

*ریو فردیناند گفته شما قبل از مسابقات از لمس کردن توپ وحشت دارید. چرا؟

تنها در یک مقطع این طور بود که فکر میکنم یک فصل طول کشید. قبل از مسابقه اذیت میشدم توپ را لمس کنم اما سایر بازیکنان توپ را به سمتم میانداختند. اینها بخشی از عادات عجیب و غریب بازیکن‌‌هاست. یک بازیکن که اسمش را نمیگویم عادت داشت قبل از مسابقه به همراه غذایش 5 سیبزمینی پخته بخورد. اگر گشنه بود به دنبال سیبزمینیهای بزرگتر میگشت اما 6 سیبزمینی نمیخورد. شاید تنها به این دلیل که قبل از یک مسابقه 5 سیبزمینی خورده بود و بعد خوب بازی کرده بود.

* اگر در فصل 2000-1999 بازیکنانی نظیر فرانک لمپارد و ریو فردیناند در تیم میماندند، آیا وستهام توانایی حضور در کورس قهرمانی را داشت؟

بله، همه همین فکر را میکنند این طور نیست؟ از نظر عقلانی با آن همه بازیکن در حال پیشرفت، در فصل 2003 یا 2004 تیمی قدرتمند داشتیم و خطری جدی برای سایر مدعیان میشدیم.

*حقیقت دارد که در جام جهانی 2010 میخواستید در کنار کوسهها شنا کنید و فابیو کاپلو مانعتان شد؟

بله. او گفت: بچهها یک روز مرخصی دارید و هرکاری دوست دارید انجام دهید." در کیپ تاون بودیم و میخواستم در یک قفس در کنار کوسههای سفید شنا کنم چرا که در هتل کار چندانی برای انجام دادن نداشتم. می توانستیم گلف بازی کنیم اما در آن زمان چندان طرفدار گلف نبودم. هنگامی که در مورد کوسهها شنیدیم، پیش خودم فکر کردم ایده خوبی است. باید این کار را انجام دهم اما کادر فنی تیم ملی اجازه این کار را به ما نداد.

* در افای کاپ دچار مصدومیت شدیدی شدید، آیا این مصدومیت نقطه عطف دوران بازی شما بود؟

قطعا همین طور است. بعد از آن مصدومیت بدنم به من اجازه نمیداد کارهایی که سابقا میکردم را انجام دهم. همین موضوع برای دوران مربیگری الهامبخش من شد زیرا اگر بعد از مصدومیت بیشتر رعایت میکردم می توانستم نمایشهای بهتری داشته باشم. از این موضوع درس گرفتم و از این تجربه در دوران مربیگری استفاده میکنم.

*ترک چلسی چه حسی داشت و بهترین لحظه شما در پیراهن این باشگاه چه زمانی است؟

گل زدن مقابل منچستریونایتد که باعث قهرمانی در سال 2006 شد، لحظه محبوبم است. گل زیبایی زدم تا قهرمان شویم و این روز خاص را با خانوادهام سهیم شدم. قصد داشتم باشگاه را ترک کنم. روزهایم به عنوان یک بازیکن درجه یک به خاطر مصدومیت شدیدم به پایان رسیده بود و توانایی بازی برای تیمی که برای قهرمانی میجنگد را نداشتم. باشگاه پیشنهاد تمدید به من داد اما در آن نوشته بود که یک بازیکن ثابت نخواهم بود. در مورد مسائل مالی مشکلی نداشتم و تنها مشکلم در مورد نحوه بازی کردنم بود. دوست داشتم بازیکن ثابت باشم. حالا که به گذشته فکر میکنم حق با باشگاه بود دیگر نمی توانستم مثل سابق بازی کنم اما نمیتوانستم این حقیقت تلخ را قبول کنم زیرا هنوز فکر میکردم توانایی بازگشت به روزهای اوجم را دارم. پیشنهاد باشگاه از نظر مالی عالی بود اما باید چلسی را ترک میکردم. نمیخواستند با من قراردادی طولانی مدت امضا کنند و بازیکنی نبودم که تنها در یک باشگاه به میدان بروم. مردم غالبا مرا به عنوان بازیکن چلسی به خاطر میآورند و از این بابت خوشحالم.

* چرا در لیورپول همه چیز برایتان بد پیش رفت و اگر به گذشته برگردید چه چیزی را در این مورد تغییر میدهید؟

نسبت به گذشته آمادهتر بودم و اگر مربی بیشتر به من بازی میداد، دوران خوبی را سپری میکردم. شک ندارم به قدری خوب بودم که در ترکیب لیورپول به میدان بروم اما نیاز به کمک و انگیزه داشتم. با این حال چنین اتفاقی نیفتاد.

*قبلا گفتهاید رفتن به لیورپول اشتباه بود زیرا ارتباط خوبی با مسئولان باشگاه نداشتید...

به خاطر مالکان باشگاه به لیورپول آمدم اما بعد از آن مالکان جدیدی کنترل باشگاه را در دست گرفتند و شنیده میشد برای کم کردن خرجها به فروش من علاقه دارند. هنگامی که به یک باشگاه میروید و دقیقه بعد دیگر شما را نمیخواهند دچار مشکل میشوید. همیشه تمام تلاشم را برای تیم لیورپول میکردم و شخصا فکر میکنم اگر به عملکردم نگاه کنید، چندان هم بد نبودم. فقط به اندازه کافی بازی نکردم و سپس شرایط بدنیام دچار مشکل شد و از ترکیب دور شدم. اگر وضعیتم بهتر مدیریت میشد، میتوانستم عملکرد بهتری داشته باشم.

*آیا تبلیغات رسانهها مانع از رشد بازیکنان جوان میشود؟ به شما لقب پل گاسکوئین بعدی را داده بودند...

دوست داشتم که مرا با وی مقایسه میکردند. او یکی از قهرمانان من بود و طرز بازی مشابهی داشتیم. همیشه دوست داشتم شبیه او باشم. با این مقایسه با کمک دوستان و خانوادهام کنار آمدم و خوششانس بودم که آنها را داشتم. برخی از بازیکنان چنین حمایتی ندارند و از مسیر خارج میشوند. همیشه بازیکنان با استعداد وجود دارند. برخی به رشد ادامه میدهند و برخی دیگر فراموش میشوند. حمایت افراد اطرافتان مسالهای حیاتی است.

* در مورد دوران حضورتان در لیل صحبت میکنید؟

دوران خوبی در لیل داشتم. خوشحالم که به این باشگاه رفتم. هنگامی که در روز آخر نقل و انتقالات به لیل رفتم، استون ویلا در تلاش بود مرا برای پیوستن به این باشگاه قانع کند و در نهایت سه سال بعد برای ویلا هم بازی کردم.

* بهترین باشگاهی که برایش بازی کردید کدام است؟

سوال سختی است اما چلسی را انتخاب میکنم. وستهام همیشه در قلبم جای خاصی دارد اما قهرمانی با چلسی... به عنوان یک کودک قهرمانی چیزی است که در رویایش به سر میبرید. بازی در چلسی واقعا برایم خاص بود.

*چه چیزی باعث شد دوباره به عنوان مربی آکادمی به چلسی برگردید؟

آنها این شغل را پیشنهاد دادند. اینجا مکان مناسبی برای یادگیری است، راحت هستم و از زمان ترک باشگاه در سال 2010، مسئولان رفتار خوبی با من داشتند. مدیرعامل باشگاه با من در ارتباط بود و دوست داشتند به باشگاه برگردم. از میان همه تیمهای سابقم، چلسی تنها باشگاهی بود که به برگرداندن من علاقه داشت و حس میکردم اینجا جای مناسبی برای شروع مربیگری است.

*با نگاهی به گذشته، از دوران بازی خود رضایت دارید؟

اکثر اوقات راضی هستم اما گاهی اوقات پیش خودم فکر میکردم ای کاش آن کار را انجام می دادم یا ای کاش در فینال لیگ قهرمانان گل میزدم تا قهرمان شویم. دوست داشتم به فینال جام جهانی برسیم اما دیگر به این مسائل فکر نمیکنم.

* از این که مردم میگویند نتوانستید استعدادهایتان را شکوفا کنید ناراحت میشوید؟

نه، نمیتوان طرز فکر مردم را تغییر داد. اگر استعدادهایم شکوفا میشد، خدا میداند تبدیل به چه بازیکنی میشدم. انگلیس قهرمان سه جام جهانی میشد و هر سال در لیگ قهرمانان قهرمان میشدیم؟ استعداد هیچ معنایی ندارد و همه چیز به عملکرد شما در زمین وابسته است. من قهرمانیهای زیادی به دست آوردم اما انسان طمعکاری هستم و دوست داشتم قهرمانیهای بیشتری داشتم. گاهی اوقات فکر میکنم چه اتفاقی میافتاد اگر در چندین دوره لیگ قهرمانان، قهرمان میشدیم.

*ترجمه از آرمین زمانی


برچسب ها: جو کول ، وستهام ، چلسی ، انگلیس
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار