PDF نسخه کامل مجله
سه‌شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ - March 19 2024
کد خبر: ۵۷۰۰۳
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۴:۰۰
کیهان ورزشی-


حمید ترابپور- فوتبال ایران که در روزگاری دور به دست معلمان اداره می شد، حالا از پیوند شوم دلال ها و مربی نماها رنج می برد و این رنج عظیم وقتی بیشتر می شود که می بینیم چنین جریان خزنده و مسمومی، نزد مسئولان فوتبال و بسیاری از مدیران باشگاهها خواهان دارد.
صحبت از روزگار دور شد و چه خوب است به محصولات ناب آن روزگار نیز اشاره کنیم؛ گل های باغ فوتبال ایران که باغبانانی دلسوز از آنها مراقبت می کردند و همان گل ها تا چندین دهه بار فوتبال ملی و باشگاهی ایران را به بهترین شکل و با افتخاراتی ماندگار به دوش می کشیدند و ... بدیهی است که دیگر امکان ندارد این فوتبال به عقب برگردد؛ به گذشته ای که پول در آن حرفی برای گفتن نداشت و خبری از کاسب های مربی نما نبود. این غیر ممکن بودن نه به سبب فقدان انسان های شریف و معلم های دلسوز، که به دلیل تغییر ماهیت فوتبال است. چه بخواهیم و چه نخواهیم این فوتبال با مسائل مادی گره خورده است؛ همچون هر جای دیگری از این کره خاکی، اما اینجا همه چیز با دیگر کشورها- کشورهای صاحب ورزش و صاحب فوتبال- تفاوت دارد. آنجا اگر پول برای پیشرفت خود فوتبال و شورآفرینی در جامعه هزینه می شود، اینجا فوتبال ابزاری است تا جیب عده ای فرصت طلب پر شود و به نان و نوا برسند.
وقتی به دنبال آسیب شناسی در فوتبال رفته و می خواهیم به پاسخ این پرسش برسیم که؛ چرا فوتبال ایران به اندازه ای که برای آن هزینه شده، پیشرفت نداشته و چرا پس از چندین دهه مورد توجه و نقد قرار گرفتن همچنان از دارا بودن یک ساختار مستحکم محروم است، بی درنگ به این پاسخ می رسیم که؛ چون کار دست اهلش نیست. همین نبودن کار در دست افراد دلسوز و متخصص منجر به هزاران مفسده می شود؛ از جولان دلال ها، سو استفاده مدیران، قربانی شدن استعدادها و این آخری که مورد بحث ماست، یعنی جولان مربی نماها.
روشن است که اگر مدیریتی آگاه بر فوتبال این مملکت حاکم بود، اگر باشگاههای آن توسط مدیرانی توانمند و دلسوز اداره می شدند و از همه مهمتر اگر هزینه های فوتبال از جیب مردم نبود، دیگر شاهد که برخی ازمربیان در لیگی که کیفیتی فنی آن گویای سطح پیشرفتش است، از این شهر به آن شهر و از این تیم به آن تیم بروند و پول به جیب بزنند و در مقابل، چهره های فنی و موجه و سالم ناگزیر در کنج خانه های خود چنین جولانگاهی را به نظاره نشسته و غمباد بگیرند.
فوتبالی که ساز و کار درستی بر آن حاکم باشد، مجال خودنمایی به مربیان سفارشی که فلان وزیر و یا معاون رئیس را پشت سر خود دارند نمی دهد. در فوتبال بی در و پیکر ماست که؛ برخی یک شبه، مربی سطح اول می شوند و در حالیکه موجودیت شان در این فوتبال زیر سوال بوده و نه کارنامه درخشانی داشته و نه تیپ مناسب یک مربی و یک هدایتگر را دارند، وسط مسابقات و در حساس ترین مقطع فصل، از جنوب به شمال و از شرق به غرب کوچ می کنند و ...!
بی شک اینجا نیز چنگ و دندان غول فساد مشاهده می شود؛ غولی که همچون هفته های گذشته، لزوم ورود نهادهای نظارتی و قضایی به جهت نابودی آن را به شدت احساس می کنیم.


مجری تلویزیون، مربی جابجا می کند!

*رسول کربکندی

 این حقیقت قابل انکار نیست که در تمام ارکان فوتبال امروز ایران، دلال ها تعیین کننده هستند. مدیران فوتبال ما به دلیل ناآگاهی و شناخت اندک شان از این این بخش، به سمت دلال ها و البته رسانه هایی که دلالی می کنند کشیده می شوند. شما ببینید وقتی یک برنامه تلویزیونی را به دلالی شناخته شده می دهند دیگر چه امیدی به اصلاحات است. در فوتبال ایران همه چیز قربانی واسطه گری شده است. بنده حتی شنیده ام سرمربی خارجی و جدید یکی از این باشگاهها را یک مجری تلویزیونی آورده است. بنده از بیان حقایق ترسی ندارم چون خوشبختانه دیگر نه خودم قصد مربیگری دارم و نه خانواده ام به حضورم در فوتبال موافق هستند؛ اصلا گروه خون من و امثال من به این فوتبال نمی خورد لذا اگر صحبتی می کنم به دنبال کار خودم نبوده و فقط دلم می سوزد.  واسطه گری فقط در بحث جابجایی مربیان نیست و حتی برخی داورها با استفاده از روابط خود پیشرفت می کنند. امکان ندارد در این فوتبال فردی در یک پست قرار بگیرد و حمایت نشده باشد. بطور مثال آقای ایکس که سالهاست در فوتبال ایران تیم دارد و مربیگری می کند از سوی یک فرد با نفوذ در دولت حمایت می شود و اغلب هم در تیم های دولتی مشغول به کار است. فاتحه فوتبالی که در طول یک فصل مربی اش دو جا یا حتی سه جا کار می کند را باید خواند. اینها ماهیت مربیگری که همان معلمی است را هم زیر سوال برده اند.
محصول چنین فضایی افت کیفی فوتبال مان است؛ همین که امروز می بینید. فوتبال بی ستاره ای که دیگر دایی ها و کریمی ها و ... از آن بیرون نمی آیند و ...


کسی که حاضر بود 350 میلیون بدهد و دستیار شود، سرمربی شد!

*ابراهیم قاسمپور

امثال ما چون به دلال ها سواری نمی دهیم محکوم به بیرون ماندن از چرخه مربیگری هستیم. یک جایی فردی به من گفت آقای قاسمپور مدیران باشگاهها از شما می ترسند و می گویند با این آدم نمی توان کار کرد! حالا دلیل ترس شان چیست؟ می دانند اگر حرکتی کنند که خلاف باشد و خواسته ای داشته باشند که غیر منطقی باشد من ساکت نمی مانم. در این فوتبال ناگهان می شنویم بوناچیچ سرمربی ذوب آهن شده است. این مربیان را چه کسانی می آورند؟ چرا قوه قضاییه ورود نمی کند؟ مگر پول این رفت و آمدها از جیب مردم نیست؟ یک ماجرا را برای شما تعریف می کنم. یک بازیکنی داشتم که مربی شده بود و می خواست در کنار یک مربی بزرگ کار کند. خواسته اش این بود که اجازه بدهند برود و آنجا فعالیت کند اما داستان به جاهای عجیبی کشیده شد. او موفق نشد دستیار آن مربی شود ولی  یک مربی دیگر که به دنبال دستیاری یک سرمربی ترکیه ای بود و دلال هم داشت حاضر شده بود از مبلغ 850 میلیون پول قرارداد خود 350 میلیون را به جناب دلال بدهد و آن پست را بگیرد و ...! حالا جالب تر اینکه آن سرمربی خارجی رفت و فردی که به دنبال دستیاری بود خودش سرمربی شد. وقتی این مسایل را می بینیم با خودم می گویم فقط خدا می تواند حق ما را بگیرد. در این فوتبال فردی که مترجم کلاس های مربیگری ما بوده و هیکل بزرگی هم دارد و اصلا هیکلش به این رشته نمی خورد کار می کند اما خیلی ها که توانایی این کار را دارند گوشه نشسته اند. یک روز آقای صفایی فراهانی حرف خوبی زد. ایشان به یک نفر در حضور ما گفت: «فردی که می خواهد سرمربی تیمی باشد باید حداقل هیکلش خوب باشد تا بتواند یک بغل پا در کنار بازیکنان خود بزند و ...»
مدیرعامل باشگاه می رود سراغ مربی ای که بتوانند با هم پول دربیاورند! فوتبال ایران لیست سیاه دارد و نام بسیاری از مربیانی که سالم هستند در آن لیست دیده می شود.
هروقت جلوی دلالی در مرغ و تخم مرغ را گرفتیم جلوی دلالی در فوتبال را می گیریم. به امید آن روز.


حضور مربیان سالم، منافع عده‌ای را به خطر می‌اندازد

*بهتاش فریبا

همین آقای لوکا بوناچیچ با کدام رزومه به فوتبال ایران برگشته است؟ یا مربی ای که سه تیم را به دسته پائین تر برده است با کدام پشتوانه هنوز مشغول است؟ برخی این سوال را می پرسند که؛ چرا فوتبال ایران مربی پرورش نمی دهد؟ خب همین سوال می تواند سرنخ خوبی باشد برای رسیدن به موضوع مورد نظر شما. دلیلی که موجب می شود آمد و رفت مربیان داخلی و خارجی مشکوک شود عدم مدیریت است. وقتی شفر می آید و پسرش را بدون مدرک مربیگری می گذارد مربی استقلال، این ناشی از عدم نظارت بر رفتار اوست. پس نتیجه این می شود که باید سراغ مدیریت ها رفت. سالهاست که مربیان سالم و با دانش فوتبال ایران کنار هستند. دلیلش این است که حضور افراد سالم منافع برخی را به خطر می اندازد.  از سوی دیگر باید سراغ کمیته آموزش فدراسیون فوتبال رفت و پرسید محصول کار آنها در این سالها چه بوده است. آقای کروش 8 سال در ایران بود و می توانستیم از وجود او استفاده کنیم و مربی پرورش بدهیم اما این اتفاق نیفتاد. اگر امروز می بینیم که برخی با عنوان سرمربی در لیگ یک و لیگ برتر جولان می دهند باید پرسید آیا اینها محصولات کمیته آموزش فدراسیون فوتبال  هستند؟ اگر اینگونه است باید جویا شد که چگونه پس از این همه سال چنین محصولاتی به لیگ صادر شده اند؟ در فوتبالی که امیر قلعه نویی و علی دایی را ناجوانمردانه در تیم ملی زدند باید هم شاهد جولان برخی افراد بدون کارنامه باشیم.

جولان برخی از مربیان، ریشه در شکل مدیریت‌ها دارد

*حسین فرکی

موضوع مورد نظر شما مستقیما به افرادی بر می گردد که نام شان «مدیربرنامه» است. این افراد در دیگر کشورها هم هستند اما در آنجا کارشان قانونی و درآمدشان شفاف است و حتی مالیات هم می دهند. دوست داشتم فوتبال ایران و مربیگری در آن، مثل ده های 40، 50 و 60 بود و مربیگری معلمی بود اما ناگزیر به این روزها رسیدیم. دلال ها از بازیکن و مربی  تا داورها را به خود درگیر کرده اند. البته افراد سالم هم داریم اما اینها شاخه هایی از فساد هستند. همین فساد باعث می شود تا مربیان سالم و توانمند و البته پر تعدادی قدرت ورود به چرخه مربیگری را نداشته باشند. مشکل اصلی در این مبحث به مدیریت فوتبال برمی گردد. مدیران آشنا به ورزش به راحتی سرشان کلاه نمی رود اما آیا در فوتبال مان تعداد این مدیران زیاد است؟ مدیری که کوچک باشد دست به انتخاب مربی کوچک می زند. ریشه این بحث که چرا فوتبال ایران جولانگاه تعدادی مربی شده که با روابط خاص تیم می گیرند را باید در نگاه مدیریتی حاکم جستجو کرد.
فارغ از این مباحث، نکته مهم این است که؛ نهادهای نظارتی  باید به پرونده فساد در فوتبال ورود و برخورد قاطعانه ای با متخلفان داشته و آن برخورد را هم رسانه ای کنند تا درس عبرتی شود برای خیلی ها. همانگونه که با خائنین حوزه های دیگر برخورد می شود باید با خائنین ورزش که به جوانان این مملکت خیانت می کنند برخورد شود.

دیالوگ‌های فوتبال ایران

*جلال چراغپور

سوژه این هفته «کیهان ورزشی» نیازمند نگاهی آسیب شناسانه دارد. باید قبول کنیم که جریان فوتبال خود زیر مجموعه جریانی دیگر است. یک شاخه مهم این بحث از هیات مدیره های صنعتی بیرون می آید. مهره هایی در آن هیات مدیره ها هستند که زنگ می زنند و می گویند این آدم سرمربی شود.
حالا برای روشن تر شدن منظورم به قبل از انقلاب برمی گردم و یک خاطره را برایتان ذکر می کنم. در آن سالها بنده به عنوان دانشجو در یک تاتر با نام «آنجا که ماهی ها سنگ می شوند» ایفای نقش می کردم. آن تاتر جریان شیلات در شمال ایران را به تصویر می کشید. جریانی که روس ها به راه انداخته بودند و با آوردن شیلات می خواستند صیادی را به انحصار خودشان درآوردند. صیادهایی که مخالف بودند، تعاونی ای را تاسیس کردند اما آن تعاونی هم از سوی برخی افراد که با روس ها موافق بودند اداره می شد و ... خلاصه این تاتر سیاسی بعد از سه شب متوقف شد و از جایی دیگر دیالوگ جدیدی را آوردند و گفتند این را روی سن  اجرا کنید. حالا در فوتبال ایران هم اگر با جریان حاکم موافق باشید به شما کار می دهند. من مربی، اگر باج بدهم باید دربست در خدمت دیالوگ هایی باشم که به من می دهند. دیالوگ های فوتبال ایران چیست؟ این دیالوگ ها شامل: کدام بازیکن را برداری؟ چگونه بازی کنی؟ چه کسانی با تیم تمرین کندد و ... می شود.
من مربی اگر زیر بار این دیالوگ بروم با وجدان خودم مشکل پیدا می کنم و دائم در خلوتم می گویم: آیا من واقعا معلم و مربی هستم؟!
خروجی این روند می شود فوتبال امروز.
مربی اول فصل 300 میلیون می گیرد و اخراج می شود و او را می فرستند لیگ دسته اول و بعد از 8،9 بازی به مشکل می خورد و پولی را به او می دهند تا بی سر و صدا برود و در چشم لیدرهای باشگاه نباشد و از آنجا به یک تیم دیگر کوچ می کند و ... مسلما فردی که می خواهد شخصیت اجتماعی داشته باشد زیر بار این جریان نمی رود.
یک شبکه مستحکم عظیم، بازار چند صد میلیاردی فوتبال ایران را مدیریت می کند. امروز که شما و ما درباره اصلاح این فضا صحبت می کنیم باید منتظر بمانیم تا نوبت اصلاحات در فوتبال برسد؛ همانطور که نوبت مبارزه با فساد در دستگاه قضایی، زمین خواری و ...رسید بالاخره نوبت فوتبال هم می رسد. البته رسانه های سالم می توانند این نوبت را جلو بیندازند.


مربی 7 هزار دلاری را با 350 هزار دلار آوردند!

*سعید آذری

موضوعی که شما سراغ آن رفته اید به مدیران فوتبال برمی گردد. یک بحث به بی دانشی مدیران برمی گردد و شاخه دیگرش ریشه در عدم شناخت آنها از فضای فوتبال دارد. من اخیرا به میثاقی مجری برنامه فوتبال برتر هم گفتم که باید ریشه های این ماجرا را پیدا کرد. در تمام اصناف واسطه ها حضور دارند و در فوتبال و در بحث جابجایی مربیان هم این مسئله دیده می شود اما آنجایی کار ایراد پیدا می کند که یک مدیر فرصت سواستفاده را به برخی می دهد.
مسئله ای که مورد نظر شما است سه دلیل می تواند داشته باشد:
1-اعضای هیات مدیره باشگاه قصد اعمال قدرت داشته باشند و مثلا بگویند فلانی باید سرمربی شود و ..
2-مدیرعامل باشگاه بی دانش باشد و اسیر جریانات خاصی شود
3-پای یک بیزینس وسط باشد
بنده در سالهایی که مدیر بوده ام همواره وقتی خواسته ام یک سرمربی را انتخاب کنم مستقیما با خود آن مربی وارد مذاکره شده ام. البته قبل از آن 10، 12 پارامتر را مورد بررسی قرار داده و بعد وارد گفت و گو شده ام. یک جاهایی هم بود که برخی افراد در سسیستم باشگاه زورشان از ما بیشتر بود و می خواستند اعمال نفوذ کنند که البته زیر بار نرفتم؛ فکر می کنم یک مورد بود.
در یک باشگاه یک سرمربی امتحان پس داده را آورده اند. بروید بررسی کنید چه کسی او را آورده است . یا بررسی کنید این مدیر قبلا در کدام کشور کار می کرده و چرا از همان کشور مربی 7 هزار دلاری را با 350 هزار دلار به ایران آورده بود؟
فوتبال ایران مربیان توانمند و سالم کم ندارد که به بازی گرفته نمی شوند. این موضوع نیاز به آسیب شناسی دارد و قطعا شاخه ای از فساد همینجا است.



نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
آخرین اخبار