PDF نسخه کامل مجله
شنبه ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - April 20 2024
کد خبر: ۵۷۰۱۷
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۵:۳۸
بازیکن سابق باشگاه‌های کلن، بایرن مونیخ، آرسنال، اینتر، گالاتاسرای و... این روزها در لیگ ترکیه توپ می‌زند. او سال‌هاست که در آلمان مغازه کباب ترکی فروشی دارد و اولین سوال ما هم از او در مورد این مغازه و کسب و کارش است. پودولسکی در این مورد می‌گوید:«خیلی خوب است. در حال حاضر 5 مغازه داخل و اطراف شهر کلن دارم و سه بستنی فروشی هم زده‌ام. چون در ترکیه بازی کردم، دوستان ترک زیادی دارم و آنها به من کمک می‌کنند مواد اولیه مغازه‌ام همیشه تازه و خوش‌طعم باشد. مردم همیشه از کباب و بستنی خوششان می‌آید و به همین خاطر این کار را شروع کردم.» پودولسکی دوست دارد همیشه سرش شلوغ باشد. او بعد از قهرمانی در جام امپراطوری ژاپن با ویسل کوبه، یک بار دیگر به ترکیه برگشت تا برای آنتالیا اسپور به میدان برود. مهاجم 34 ساله در بعداز‌ظهری دلپذیر مقابل ما نشست تا به سوالاتمان پاسخ دهد. صحبت‌های او را در ادامه می‌خوانید:
لوکاس پودولسکی: لمس کاپ جام جهانی حسی فوق‌العاده داشت

*با توجه به این که مادرتان عضو تیم ملی هندبال لهستان بود، آیا هیچوقت به انجام این ورزش فکر کردید؟

نه، مادرم در این ورزش بسیار حرفهای بود اما چیز زیادی از بازیهایش به خاطر نمیآورم چون در آن زمان خیلی بچه بودم. پدرم هم در لهستان یک فوتبالیست حرفهای بود. هر چه که دارم به خاطر والدینم است.

*در کودکی طرفدار تیم گورنیک زابرزه بودید. این باشگاه چقدر برایتان ارزش دارد و آیا بعد از مهاجرت به آلمان، هنوز هم احساس تعلق خاطر به لهستان دارید؟

قطعا جواب این سوال مثبت است. تمام فامیلهایم در لهستان هستند و همیشه به کشور زادگاهم تعلق خاطر خواهم داشت. در لهستان به دنیا آمدم و قبلا برای تعطیلات به این کشور برمیگشتیم. احساس میکنم به کشور، شهر و باشگاه زادگاهم متصل هستم. گورنیک اولین باشگاهی بود که شناختم و تمام خانواده طرفدار آن بودند. هنوز هم این روزها بازیهای این تیم را دنبال میکنم.

* به نظرتان به عنوان مهاجمی با غریزه گلزنی فوقالعاده متولد شدید یا مجبور بودید به شدت تمرین کنید تا مهارتهایتان را بهتر کنید؟

گفتنش سخت است. شاید اندکی غریزه گلزنی داشتم. باید خوششانس باشید تا با استعدادی خاص به دنیا بیایید اما برای بهتر کردن این استعداد باید به سختی تلاش کنید. مدتی در محلهای در کلن بود که بازیکنان خارجی زیادی داشت. 6 به 6 فوتبال بازی میکردیم. وقتی 10 سال داشتم، با مردان 35 سالهای بازی میکردم که دو کودک هم سن من داشتند. فوتبالیستی خیابانی بودم که دوستان زیادی از ترکیه، آلبانی و مراکش داشت. با تیمهای محلههای دیگر بازی میکردیم. به خاطر دارم که رقبا همیشه میگفتند:«ای وای. تیم لوکاس دارد میآید.»

*چرا پاول جاناس، مربی تیم ملی لهستان در سال 2003 تصمیم گرفت شما را به تیم ملی دعوت نکند؟ آیا بازی در تیم ملی آلمان به اندازه بازی در تیم ملی زادگاهتان برایتان لذت بخش بود؟

در آن زمان فدراسیون فوتبال لهستان با من تماس گرفت و پیراهن شماره 10 تیم ملی با نام من را هم برایم فرستاد اما دیگر دیر شده بود. این قانون وجود داشت که اگر برای یک کشور بازی کرده باشید، دیگر نمیتوانید در تیم ملی کشوری دیگر به میدان بروید. به مسئولان فدراسیون گفتم:«الان که میبینید در بوندسلیگا و تیم کلن در حال درخشش هستم با من تماس گرفتهاید؟ چرا زودتر زنگ نزدید؟» در تمام تیمهای ملی پایه آلمان از زیر 15 سال تا زیر 21 سال بازی کرده بودم. ارتباط خوبی با سایر بازیکنان داشتم و فدراسیون آلمان کمک زیادی به من کرده بود. به همین خاطر تصمیم گرفتم برای این کشور بازی کنم و به نظرم تصمیم درستی بود.

*در اوایل دوران بازیتان دو بار با کلن به دسته پایینتر سقوط کردید اما به گلزنیهایتان ادامه دادید و با وجود این که در دسته دو بازی میکردید، توانستید جایگاهتان در تیم ملی را حفظ کنید. در آن زمان چه حسی داشتید؟

وقتی کلن برای اولین بار سقوط کرد، خیلی جوان بودم و تنها 18 سال داشتم. متوجه جدی بودن اوضاع نشدم و تنها بازی کردن برای کلن احساس بسیار خوبی به من میداد. در بوندسلیگا به میدان میرفتم و گل میزدم. وقتی برای بار دوم در سال 2006 سقوط کردیم، بیشتر ناراحت شدم چرا که آن موقع در تیم ملی هم به میدان میرفتم و شرایط پیچیده شد. با وجود سقوط به دسته پایینتر هنوز 50 هزار هوادار به تماشای مسابقات ما میآمدند و وقتی در سال 2017 با آرسنال بازی داشتیم، 20 هزار هوادار به انگلیس آمدند. وقتی این منظره را دیدم، تقریبا گریهام گرفت. ما- منظورم از ما تیم کلن است- مشکلات زیادی داشتیم. از تغییرات مربی گرفته تا ساخت استادیوم جدید. کلن چهارمین شهر بزرگ آلمان است و باشگاه تاریخچه فوقالعادهای دارد. نمیگویم این تیم باید هر سال در لیگ قهرمانان باشد اما حضور در لیگ اروپا کاملا واقعگرایانه است. دوست ندارم مالکی خارجی به باشگاه بیاید و پول زیادی به تیم تزریق کند. نمیخواهیم شرکتی بزرگ هزینههایمان را بدهد اما باید تیمی بهتر داشته باشیم.

*شما در جریان شکست دو بر یک آلمان مقابل چک در یورو 2004 به میدان آمدید که یکی از بدترین بازیهای تیم ملی آلمان بود. چه حسی داشتید که در این ترکیب به میدان رفتید؟

احساسات مختلفی وجود داشت. خوشحال بودم که در اولین تورنمنت بزرگ عمرم به میدان می‌روم و در کنار بازیکنانی مثل اولیور کان هستم اما در مرحله گروهی از مسابقات حذف شدیم که حس بدی بود. شاید حذفمان اتفاق خوبی محسوب می‌شد چرا که چند سال بعد تیم ملی به طور کامل دچار تغییرات شد و قطعا به این تغییرات نیاز داشتیم.

*در جام جهانی در خاک آلمان سوم شدید و عنوان بهترین بازیکن جوان تورنمنت را کسب کردید. جام‌جهانی 2006 برایتان خیلی خوب بود...

آن تورنمنت یکی از بهترین جام‌‌های جهانی بود. توانستم لیونل مسی و کریستیانو رونالدو را کنار بزنم و به عنوان بهترین بازیکن جوان برسم. خیلی خوشحال بودم. به خصوص که توانستم هر دو گل تیم را در دیدار مرحله یک هشتم مقابل سوئد بزنم.

* دیدار مرحله نیمه نهایی مقابل ایتالیا یکی از بهترین مسابقات تاریخ جام‌جهانی است. حضور در آن چه حسی داشت و چقدر ناراحت شدید که ایتالیا در آخرین دقایق وقت‌های اضافه به پیروزی رسید؟

شکست در آن دیدار بسیار حس بدی داشت اما فوتبال همین است. مسابقه نیمه نهایی در دورتموند و با حضور 80 هزار هوادار آلمانی برگزار می‌شد. موقعیت گلزنی خوبی داشتم اما بوفون شوتم را مهار کرد. بعد از اتفاقات سال 2004، رسیدن به نیمه‌نهایی فوق‌العاده بود. ایتالیا تیمی قدرتمند داشت که بازیکنانی نظیر دل‌پیرو، پیرلو، زامبروتا، کاناوارو، بوفون و... در آن بودند.

*به نظرتان اگر یواخیم لو در آن تورنمنت مربیتان بود، قهرمان می‌شدید؟

نه، یورگن کلینزمن کار فوق‌العاده‌ای در تیم ملی انجام داد و لو هم دستیارش بود. کلینزمن به تیم انرژی می‌داد و صحبت‌های خوبی می‌کرد. تیمی عالی داشتیم که ترکیبی از بازیکنان جوان و باتجربه بود. از حضور در آن تیم لذت بردم.

*ارتباط‌تان با میروسلاو کلوزه چطور بود؟ چرا انقدر هماهنگ بودید؟

کلوزه به خاطر کاری که در تیم ملی آلمان می‌کرد، به اندازه کافی مورد تحسین قرار نگرفت. او فردی فروتن بود که علاقه چندانی به حرف زدن، مصاحبه کردن یا رانندگی با ماشین‌های گرانقیمت نداشت و به همین خاطر هم هیچوقت در توپ طلا به او توجه چندانی نشد. کلوزه مهاجمی فوق‌العاده بود و در زمین مسابقه و بیرون از آن رابطه خوبی با او داشتم. در تیم ملی آلمان زوج خوبی ساخته بودیم.

*بازی مقابل لهستان در جام جهانی 2006 چه حسی داشت؟ در یورو 2008 هم دو بار به این تیم گل زدید...

خوش‌شانس بودم که رسانه‌‌های مجازی مثل امروز قدرتمند نبودند. به جز چند پیغام تهدید آمیز چیز بیشتری دریافت نکردم. بازی در این مسابقه لحظه خاصی بود. مردم لهستان می‌دانند که برای هر تیمی باشم همیشه تمام تلاشم را می‌کنم.

* از حضور در بایرن مونیخ پشیمان نیستید؟درست است که لیورپول در سال 2009 به دنبال جذب شما بود؟

نه لیورپول نبود. منچسترسیتی بود. با مسئولان این باشگاه در هتلی در مونیخ دیدار کردم. پیشنهاداتی دیگر از آلمان و سایر کشورها داشتم و می‌توانستم پول بیشتری بگیرم اما دوست داشتم دوباره در ترکیب کلن به میدان بروم. از صحبت‌های مردم در مورد دوران حضورم در بایرن مونیخ خوشم نمی‌آید. حضور در این تیم تجربه خوبی بود. جوان بودم و در کنار بازیکنانی بزرگ به میدان رفتم. گل‌های زیادی زدم و پاس‌گل‌های فراونی هم دادم.

* وقتی از بایرن به کلن برگشتید، در اولین مسابقه هواداران استقبال فوقالعادهای از شما داشتند. چرا تصمیم به بازگشت گرفتید؟ درست است که میشائیل شوماخر برای خرید مجدد شما به کلن کمک کرده بود؟

نمیدانم برای پرداخت پول انتقال من در پشت پرده چه اتفاقاتی افتاد. به هیچ عنوان فکر نمیکردم در بایرن ناموفق بودهام اما باید به تیم شهرم برمیگشتم. در قلبم این موضوع را میدانستم. وقتی این کار را کردم، واکنش هواداران باورنکردنی بود. در اولین تمرینم با کلن، 25 هزار نفر سر تمرین آمدند. فشار زیادی رویم بودم و هواداران فکر میکردند با وجود من میتوانند قهرمان بوندسلیگا شوند اما با وجود وعده باشگاه مبنی بر ساخت تیمی جدید با محوریت من و خرید بازیکنان جدید، این اتفاق نیافتاد. والدینم در کلن زندگی میکردند به همین خاطر برگشت به این شهر خوب بود. پدرم برای تماشای همه مسابقات میآمد اما مادرم بیش از حد استرس میگرفت و به همین خاطر نمیآمد.

*چرا در سال 2009 و بازی مقابل ولز به میشائیل بالاک سیلی زدید؟

در زمین مسابقه دچار اختلاف نظر شدیم اما این مسائل همیشه پیش میآید. بعدا در مورد این مشکل صحبت کردیم و با هم دست دادیم. رسانههای آلمان این مساله را بسیار بزرگ کردند اما از نظر من و میشائیل قضیه مهمی نبود.

*آیا در مرحله یک هشتم جامجهانی 2010، انگلیس مقابل آلمان بدشانسی نیاورد؟ به نظرتان اگر گل فرانک لمپارد مردود اعلام نمیشد چه اتفاقی میافتاد؟

از نظر من که توپ گل نشد! شاید انگلیس بدشانس بود که آن توپ مردود اعلام شد اما آن روز ما تیم بهتری بودیم و توانستیم 4 بر 1 پیروز شویم. اگر چه بر بازی مسلط نبودیم اما بهتر بازی کردیم. من در چپ بودم و مولر در راست. کلوزه هم در نوک پیکان حمله بازی میکرد و مسوت اوزیل پشتش بود. تیم ما فوقالعاده بود. اصلا یادم نمیآید هیچوقت به انگلیسیها باخته بشم.(در حقیقت پودولسکی در دیدار دوستانه دو تیم در سالهای 2008 و 2016 که هر دو با باخت آلمان به پایان رسید، در میدان حضور داشت.)

*آیا پیروزی 4 بر صفر آلمان مقابل آرژانتین در یک چهارم نهایی جام جهانی 2010 بهترین عملکرد این تیم در دوران شما بود؟ آیا کسی از بازیکنان آلمان بعد از مسابقه توانست دیگو مارادونا را ببیند؟

نه، آن مسابقه بهترین بازی ما نبود. در مسابقات پرشماری عملکرد فوقالعادهای داشتیم. تقریبا 13 سال در تیم ملی بازی کردم و 130 بازی ملی دارم به همین خاطر از میان مسابقات متعددی میتوانم بهترین عملکرد تیممان را انتخاب کنم. در طول این سالها مسائل مختلفی را دیدم و در ورزشگاهها و کشورهای مختلفی به میدان رفتم. حضور در شهرهای مختلف و ملاقات با افراد جدید را دوست دارم اما نتوانستم بعد از بازی با مارادونا دیدار داشته باشم. به نظرم بعد از شکست تیمش بسیار ناراحت بود و نمیتوان او را سرزنش کرد. زمان مناسبی برای دیدار با او نبود! با این حال پیراهنم را با مسی عوض کردم و بعدها توانستم در سال 2010 و در دیداری دوستانه مقابل آرژانتین با مارادونا دیدار کنم. توانستم از او یک پیراهن امضا شده برای پسرم بگیرم.

*در یورو 2012 صدرنشین گروه مرگ شدید و توانستید پرتغال، هلند و دانمارک را شکست دهید. با این حال به قهرمانی نرسیدید و در نیمه نهایی مقابل ایتالیا شکست خوردید. چقدر از این اتفاق ناراحت بودید؟

خیلی ناراحتکننده بود. تمام مسابقات برای ما حکم فینال را داشت اما گاهی اوقات در چنین تورنمنتهایی نیاز به شانس هم دارید. همیشه بهترین تیم یا مدعی قهرمانی جام را بالای سرش نمیبرد. دو سال بعد در جام جهانی برزیل، بهترین جام قهرمانی دنیای فوتبال را به دست آوردیم و از نقره به طلا رسیدیم.

* چه شد که به آرسنال رفتید؟ تازه با کلن به دسته پایینتر سقوط کرده بودید. آیا به ماندن در کلن فکر کردید؟

در حال صحبت با آرسن ونگر مربی آرسنال بودم که او پیشنهاد پیوستن به این تیم را به من داد. به فکر ماندن در کلن و در کنار دوستان و خانوادهام بودم اما همه به من گفتند برو و برای باشگاهی بزرگ با مربی فوقالعادهاش بازی کن. به همین خاطر تصمیم به رفتن گرفتم و با این کار کمک بزرگی به کلن کردم چرا که آنها 15 میلیون پوند با فروش من گرفتند. در آن زمان این مبلغ بسیار زیاد بود به خصوص که آنها به دسته دوم هم سقوط کرده بودند.

* برداشتتان از دوران حضور در آرسنال چیست؟ چه حسی داشت که به عنوان قهرمان جام جهانی به انگلیس رفتید اما در سطح باشگاهی فرصت حضور در زمین را پیدا نمیکردید؟

در آرسنال فرصت بازی کافی به من نمیرسید. حسم این بود که عملکرد خوبی داشتهام و اندازه لیاقتم به من بازی داده نمیشود. از سوی دیگر اگر به آمارم نگاه کنید، در بیش از 80 مسابقه به میدان رفتم و در بسیاری از گلهای تیم نقش داشتم. رابطهام با هواداران و سایر بازیکنان آرسنال خوب بود. در سال 2014 قهرمان جام اتحادیه شدیم که اولین قهرمانی باشگاه در چند سال اخیر بود. از زندگی در لندن لذت بردم.

*روش مربیگری آرسن ونگر چطور بود؟ او گفته بود شما یکی از بهترین گلزنانی هستید که تا به حال دیده است...

آرسن مربی فوقالعادهای بود و واقعا دوستش داشتم. برایم مانند پدربزرگ بود. مردی باهوش که حرف زدن با وی لذت بخش بود. میتوانست به چندین زبان صحبت کند و هیچوقت سر کسی فریاد نمیزد. او خود آرسنال بود. همه چیز را خودش ساخته بود. در دوران او تیم از هایبوری به امارات نقل مکان کرد و در طول 22 سال قهرمانیهای زیادی به دست آورد. خیلی دوست دارم ببینم عملکرد او در تیمی دیگر چطور است.

*شما در آرسنال با گنبری جوان همتیمی بودید. به نظرتان چرا او در آرسنال موفق نبود؟

او بدشانسی آورد و درگیر چند مصدومیت شد. در تمرینات خوب کار میکرد. بیرون از مستطیل سبز زمان زیادی را کنار هم بودیم. گاهی اوقات فوتبال بیرحم میشود و باید مربی پیدا کنید که اعتماد به نفس بیشتری به شما بدهد. سرج بازیکنی قدرتمند و سریع است که با هر دو پایش توانایی شوت زدن دارد. خوشحالم که این روزها عملکرد خوبی در بایرن دارد.

*راز قهرمانی آلمان در جام جهانی 2014 چه بود؟ چیزی از صحبتهای یواخیم لو را در خاطر دارید؟

قبل از فینال صحبتهایی کاملا معمولی کرد. اصلا نگران نبود. همه میدانستیم تیم خوبی داریم و رازمان این بود که رابطه خوبی با هم داشتیم. بهترین عملکرد تورنمنت را نداشتیم اما رابطهمان با هم خوب بود و به همین خاطر موفق شدیم و البته اندکی شانس هم آوردیم.

*شما در پیروزی معروف 7 بر یک آلمان مقابل برزیل نیمکتنشین بودید. تماشای این دیدار از روی نیمکت چه حسی داشت؟

در دیدار قبلی مقابل آمریکا دچار مصدومیت شده بودم و نمیتوانستم به میدان بروم. قهرمانی در جامجهانی خاطرهای فراموش نشدنی است. گرفتن جام قهرمانی در دستانتان حس خوبی دارد. آن هم جامی که در تمام عمرتان تنها از تلویزیون آن را دیدهاید. همان طور که قبلا گفتم، از حضور در این تورنمنت لذت بردم. افراد کمی شانس تجربه چنین چیزی را پیدا میکنند.

* شما در دوره قرضی خود در اینتر تنها 9 بار از ابتدا در ترکیب بودید. به نظرتان چرا در ایتالیا به مشکل خوردید؟

تنها 4 ماه آنجا بودم و دوران خوبی نداشتم. حضور قرضی در تیمی جدید آن هم در نقل و انتقالات زمستانی کار اشتباهی است. با این حال در سنسیرو به میدان رفتم، در میلان زندگی کردم و با افراد جدیدی آشنا شدم اما در زمین مسابقه دوران موفقیتآمیزی چه برای من و چه برای اینتر نبود.

*بازی در گالاتاسرای چطور بود؟

از دوران حضورم در این باشگاه لذت بردم. مردم، هواداران، غذا و شهر استانبول فوقالعاده بود. دلم برای آن تنگ میشود. اصلا خاطره بدی از آنجا ندارم. زدن تک گل مسابقه در فینال جام حذفی ترکیه مقابل فنرباغچه در سال 2016 و قهرمانی در آن عالی بود.

*به نظر میرسید در تیم ملی بهتر از باشگاه بازی میکنید. با این موضوع موافقید؟ به نظرتان دلیلش چه بود؟

با این موضوع مخالفم. برای باشگاههایی فوقالعاده بازی و در بهترین شهرهای دنیا زندگی کردم. در هر تیمی که بودم عملکرد خوبی داشتم. با این حال دوست داشتم بعد از دو یا سه سال به تیمی جدید بروم و تجربهای جدید داشته باشم. توانستم در 5 کشور جهان بازی کنم.

*گلزنی در آخرین بازی ملی خود چقدر برایتان اهمیت داشت؟

زیاد مهم نبود چون فقط یک دیدار دوستانه بود. در آخرین دیدارم برای تیم ملی سعی کردم پنجاهمین گلم را برای آلمان بزنم. نکته جالب این است که تنها توانستم یک شوت بزنم و همان شوت گل شد.

*زندگی در ژاپن و بازی برای ویسل کوبه چطور بود؟

فرهنگ آنها کاملا با اروپاییها متفاوت است با این حال وفق پیدا کردن با آنها برایم سخت نبود. از کشتی سنتی آنها، سومو، خیلی خوشم میآید و مسابقاتش را از تلویزیون تماشا میکنم.

*شوتهای قدرتمندی داشتید، راز آن چیست؟

تمرین زیاد در کنار پدر، دوستان و همچنین به صورت انفرادی. تا به حال چندین نفر با برخورد شوتهایم به آنها مصدوم شدهاند!

*وقتی کلن را ترک کردید، آنها شماره 10 باشگاه را بازنشسته کردند. این مساله چه حسی دارد؟

افتخار بزرگی بود اما مدیرعامل باشگاه قولی داد و به آن عمل نکرد. تنها بعد از دو سال پیراهن شما را 10 را به پاتریک هلمز دادند و به نظرم کارشان درست نبود.

*سختترین لیگ و حریفی که با آن بازی کردید کجا بود؟

لیگ برتر همیشه مسابقات سختی دارد. در انگلیس با رقیبانی بسیار سرسخت بازی کردم.

*همتیمی مورد علاقهتان چه کسی بود؟

انتخاب یک نفر کار سختی است چرا که همتیمیهای خوب زیادی داشتم و واقعا نمیتوانم یک نفر را انتخاب کنم.

*آرمین زمانی


نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
آخرین اخبار