PDF نسخه کامل مجله
چهارشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - April 24 2024
کد خبر: ۶۶۱۰۶
تاریخ انتشار: ۱۹ تير ۱۴۰۰ - ۱۵:۵۲
بازهم درباره لزوم «اعتماد» و «احترام» و «اعتبار» ؛حاکمیت آدم کوچولوها، افکار کوچک در ورزش...
جلوی غوره های مویز نشده در والیبال را بگیرید

*وقتی کار دست کاردان باشد

فردا شب قرار است فینال جام ملت های اروپا برگزار و پرونده این دوره از مسابقات هم مختومه اعلام شود‌ . این مسابقات هم مثل رقابت ها و تورنمنت های مشابه( جام جهانی ، المپیک و...) درس ها و پیام هایی داشت که می تواند وباید از ابعاد مختلف فنی و فرهنگی مورد بررسی وسنجش قرار بگیرد. بدون شک یکی از اولین نکاتی که با مشاهده چنین رویدادی به ذهن مخاطب متبادر می شود این است که نظم وانضباط حاکم بر این گونه مسابقات ، حاصل کار حسابشده و برنامه ریزی دقیق است که این کار هم فقط از اهلش، یعنی افراد کاربلد و مجرب و سرد وگرم چشیده بر می آید. این البته در نگاه اول موضوع بدیهی و ساده ای است وبرای کشف آن نیازی به میکروسکوپ و ذره بین وجود ندارد. کار نه فقط در جام ملت های اروپا ، و نه فقط در عرصه ورزش که در هر جا وهر عرصه ای وقتی درست پیش می رود و به هدف نائل می آید که افراد کاردان و کارشناس و کاربلد متصدی آن باشند. اما متاسفانه خیلی وقت ها و خیلی جاها و خیلی افراد از رعایت این اصل ساده و بدیهی ، به دلایل مختلف ناتوان و عاجزند.

*فینال جام حذفی در فوتبال ما!

این است که مثلا می بینیم یا می شنویم در جریان فینال جام حذفی( سال97) یکی از هموطنان از ناحیه چشم به شدت آسیب می بیند وبینایی بک چشم خود را به کلی از دست می دهد! و در آخر همان مسابقه بر اثر هجوم تماشاچیان به داخل زمین برای ساعتی جام قهرمانی گم می شود و بعد ماموران آن را در خیابان های اطراف ورزشگاه دست بعضی از تماشاچیان پیدا می کنند! و یا فینال جام حذفی سال 98 قرار است ساعت 9 شب برگزار شود ، اما ساعت یک بامداد روز بعد داور سوت آغاز بازی را می زند! ... و یا قرار است شهرآورد پایتخت بدون تماشاگر برگزار شود ، اما خبر می رسد حداقل 500 قفیلی و طفیلی وابسته به فلان شخصیت!! یا فلان نهاد و ارگان روی سکوها حضور داشته و حتی به تشویق تیم مورد علاقه خود پرداخته اند!...و از این گونه مسائل هم متاسفانه در ورزش ما( به جاهای دیگر کاری نداریم!) فراوان دیده می شود.غرض اینکه وقتی ما باور کردیم و به این اصل خیلی بدیهی و ساده ، عمل کردیم که کار ورزش را باید دست کاردان داد ، آن وقت نه تنها کارها درست پیش می رود ونتیجه مطلوب حاصل می شود، بلکه همه کسانی که در آن کار به اشکال مختلف حضور دارند، از آن تیم هایی که در مسابقات حضور دارند و به رقابت مشغول هستند تا تماشاگر و تا ..‌. همه و همه! حتی آنهایی که در سرزمین ها و قاره های دیگر از طریق گیرنده های خود این مسابقات را تماشا و نتایج آن را پیگیری می کنند، احساس رضایت دارند. تا آنجا که حتی امثال بنده هم این موضوع را سوژه اصلی نوشته خود قرار داده و درباره آن قلمفرسایی می کنند. وقتی کار دست آدم های موثق و کاردان باشد، بدون تردید انضباط و نظم واحترام به قانون ورقابت سالم و احترام به حریف و... مهمتر از همه احساس " اعتماد" را هم به همراه می آورد.

*اعتماد متقابل!

بارها نوشته ایم وقتی در کاری " اعتماد متقابل " وجود داشته باشد؛ اصل احترام و حفظ حرمت هم میان همه تیم ها و طرفداران آنها- برنده و بازنده- حاکم خواهد بود و وجود اعتماد و احترام متقابل، کلاس رفتاری و شخصیتی را بالا برده به آن مسابقات" اعتبار" می بخشد.در چنین وضعیتی کسی فکر نمی کند دیگران دارند حقش را تضییع می کنند، یا فلان مسئول و فلان داور به قصد حق خوری و حق کشی فلان موضع را گرفت و فلان صحنه را آفساید یا گل یا پنالتی و... گرفت. البته در اینجا هم اشتباهات حتما وجود دارد از جمله اشتباهات داوری، اما کمتر کسی فکر می کند این اشتباه آلوده به غرض و یا بند وبست های کثیف پشت پرده است.

*اسپانیا- سوئیس

خیلی ها حتما بازی اسپانیا- سوئیس را تما شا کردند. بازی زیبا و رقابتی فشرده و نفسگیر که در پایان 120 دقیقه وقتی بازی3-3 تمام شد، ضربات پنالتی تعیین کننده شد. در ضربات پنالتی اسپانیایی ها حرفه ای تر عمل کردند و بازی را به نفع خود تمام کردند، اما این فقط یک طرف ماجرا بود، که البته در ورزش نتیجه گرا و برد وباخت محور ما بیشتر مورد توجه قرار گرفت. اما طرف دیگر ماجرا که به گمان ما اصل ماجرا بود و لااقل از آن طرف ماجرا کم و کسری نداشت آنجایی بود که اسپانیایی های پیروز از حال و هوای حریف بازنده خود غافل نبودند و بیش از آنکه به شادی و پایکوبی بپردازند به دلداری واستمالت حریف شکست خورده مشغول شدند.

*حرفه ای گری یعنی هرهری مسلکی؟!

توجه کنید این صحنه ها و بسیار صحنه های نظیر آن در بالاترین سطح فوتبال حرفه ای چهره می بندد.بر خلاف نظر عناصر عقب مانده و پرمدعایی که بعضا در رسانه های ما و علی الخصوص رسانه تاثیر گذاری مثل «سیما» سال ها جولان داده ومی دهند و حرفه ای گری را مترادف با وحشی گری و نتیجه گرایی و درآمد و پول بی حساب ،بداخلاقی و هرهری مسلکی و لاابالیگری و... می دانستند ومی دانند و مغایر با هرگونه رفتار انسانی و جوانمردانه و پهلوانی وحتی اعتقادی! این که امروز در ورزش و فوتبال خود با آن روبرو هستیم و هیچ مشابهتی بافوتبال های پیشرفته و رفتار و گفتار حرفه ای گری ندارد و برنده و بازنده در آن احساس ناراحتی می کنند و هیچکدام از ورزش لذت نمی برندو...، حاصل حاکمیت مدیریت های نا اهل ورزشی و فرهنگی و بعد ترکتازی افکار مسموم و قلم های منحرف و بی دروپیکری رسانه ها و علی الخصوص رسانه ای تاثیرگذار و فرهنگ ساز مثل " سیما" است... تا این مسائل بدیهی هم درست نشود، یعنی کار را چه در حوزه مدیریتی ورزش وچه در رسانه ها به دست اهلش نسپاریم، اگر هم صدبار به جام جهانی برویم و ده ها مدال المپیکی صید کنیم وضعیت ورزش چه از حیث فنی و اخلاقی و فرهنگی اگر از این بدتر نشود، همین خواهد بود که هست.یعنی کسی از آن راضی نیست و از بودن در حال و هوای آن احساس راحتی و لذت نمی کند.

*به کجا می رویم؟!

وقتی حرف های حسن روشن را در شماره گذشته مجله خواندیم که گفته بود اخیرا روی زانوهایش عمل جراحی انجام داده است اما در مدت بستری شدن نه از طرف باشگاه استقلال و نه از طرف فدراسیون فوتبال ، کسی سراغش را نگرفته و حالی از او نپرسیده نا خودآگاه در ذهنمان خبری که هفته گذشته در باره نصب تصاویر علی دایی و علی کریمی در موزه مشاهیر باشگاه بایرن به دستمان رسیده بود ، تداعی شد و پیش خود گفتیم به راستی ما داریم کجا می رویم...؟ ورزش را چگونه فهمیده و ازآن چه می خواهیم و دنبال چه هستیم؟ در این ورزش همه چیز در برد وباخت های گذرا و نتیجه گرایی افراطی خلاصه شده و هیچ چیز دیگری مثل قدرشناسی، حفظ حریم وحرمت ها ، اخلاق و معرفت، رعایت احترام و پرستیژ شخصی و تیمی و.‌‌.. در آن کوچکترین اهمیت و ارزشی ندارد. در عوض تا دلت بخواهد توهین و شبهه افکنی و حرمت شکنی و بداخلاقی و عربده کشی و... برای کسب نتیجه و پیروز شدن در آن و بعضی از رشته های پرطرفدار مثل فوتبال سخت رواج دارد‌. این است که همانطور که در فراز قبلی آمد، کسی از این ورزش و بودن در فضای آن لذت نمی برد. در چنین وضعیتی کار فرهنگی کردن، نقد منصفانه گفتن و نوشتن ، انتفاد از وضع موجود داشتن و به بعضی از پلشتی ها و خطاها و زشتی ها اشاره کردن اولا خریداری ندارد، ثانیا جرم است و انواع و اقسام انگ و تهمت ها حواله فردی می شود که مرتکب این جرم و خطا شده است.

*ورزش،گرفتار«از مرحله پرت»ها!

مثلا اگر کسی بپرسد ماجرای ورود اقلام غیر قانونی و غیر مجاز توسط بعضی از اعضای تیم ملی بسکتبال در بازگشت از سفر تدارکاتی ژاپن چه بود و مسئولان در قبال این رفتار که از جانب کسانی که صاحب لباس تیم ملی جمهوری اسلامی ایران هستند، مستقیم و غیر مستقیم مورد حمله وتهاجم قلم ها و میکروفون های اجیر شده قرار می گیرند که حالا ودر آستانه المپیک چه وقت انتقاد است...؟ و اگر کسی در پاسخ بگوید که آن المپیک و حتی مدال المپیکی که به قیمت هنجارشکنی و رفتار واخلاق غیر ورزشی به دست بیاید ، پشیزی ارزش ندارد، و یاآن جام جهانی و صعود به آن که با دست زدن به هروسیله و کوتاه آمدن در برابر بداخلاقی ها و بی ادبی ها و بازیکن سالاری ها و خرج بی حساب کردن از جیب مردم ممکن شود، نبودش از بودش به مراتب بهتر و با ارزش تر است ، از سوی مشتی از مرحله پرت به ضد ورزش بودن و ضد جام جهانی رفتن و ضد المپیکی شدن متهم می شود. همان طور که بارها هم نوشته ایم و کارشناسان واقعی نه دلال های کارشناس نما، فریاد کشیده و هشدار داده اند ، متاسفانه ورزش ما خیلی جاها گرفتار همین " از مرحله پرت" هایی است که اینجا و آنجا ، حتی در بالاترین پست های تصمیم گیری و اداری و اجرایی ورزش تکیه زده و با افکار کوچک و سطح پایین خود که از مقوله ورزش جز بازی های زودگذر و برد و باخت های گذرا چیزی نمی فهمند، مثلا ورزش را اداره می کنند و برایش خط و ربط تعیین و سیاستگذاری می کنند و...

*حاکمیت افراد کوچولو و افکار کوچک در ورزش!

حاکمیت همین افراد کوچولو با افکار کوچکتر در ورزش است که موجب شده ابعاد زیبا و فرهنگی و پهلوانی و اخلافی ورزش کاملا در محاق قرار بگیرد و همه چیز در نتیجه گرایی خلاصه شود. وقتی چنین شد حسن روشن و حسن روشن ها اصلا نباید توقع احوالپرسی از چنین جماعتی داشته باشند. وقتی این آدم کوچولوها ی کوته فکر در ورزش جولان دهند، آن وقت حضور امثال علی دایی ها که شهرت و محبوبیت ملی و جهانی دارند، باید هم کنار گود و حتی کمی هم آنطرفتر از کنار گود ورزش بنشینند؛ آن وقت باید مجموع آرای علی کریمی در مجمع فدراسیون فوتبال به عدد" 10" هم نرسد‌‌‌... آن وقت از هیچ‌چیز که در این ورزش بی صاحب اتفاق می افتد ،تعجب نکرد و... فقط باید به حال ورزش مستعد و بالقوه توانای کشورمان افسوس خورد. ورزشی که توسط نا اهلان و افکار سطح پایین به کجراهه کشیده شده و سخت راه خود را گم کرده است...

*آیا خسروان صلاح ملک خویش را می دانند؟!

حدود دوهفته پیش رسول خطیبی چهره شناخته شده فوتبال ملی ما که از دیار آذربایجان برخاسته است در مصاحبه ای سخت به جریانات فرصت طلبی تاخت که در تیم تبریزی وقدیمی تراکتور رخنه کرده و سمت و سوی تصمیم گیری ها را طوری تنظیم کرده اند که بیش از هر چیز منافع نامشروع آنها را تامین کند بدون اینکه به سرنوشت این تیم و انتظارات طرفداران پرشمار آن کوچکترین توجهی داشته باشند. آقا رسول که به عنوان سرمربی این تیم حرف می زد در آن مصاحبه طولانی قول داد که با عناصر فرصت طلب و شارلاتان مسلکی که به تراکتور و احساسات طرفداران آن ضربه می زنند مبارزه ای بی امان را آغاز کند و... در آینده نه چندان دور، تیمی که در حد نام تراکتور ودر شان علاقمندان آن باشد ساخته و پرداخته کند... اما در کمال تعجب دیدیم که دو یا سه روز بعد ، حکم برکناری خطیبی صادر شد و مدیریت باشگاه حکم سرمربیگری این تیم را به نام فیروز کریمی صادر کرد! ظاهراًشکست تیم تراکتور مقابل پدیده خراسان که برخلاف نیم فصل اول، حالا بازی های قابل قبولی ارائه می دهد و نتایج خوبی هم کسب می کند، بهانه را دست کسانی که حضور رسول را برای ادامه بقای خود خطرناک می دیدند ، داد و... خلاصه ‌کار خودشان را کردند. از قدیم گفته اند صلاح کار خویش خسروان دانند و... صلاح تیم تراکتور را هم قاعدتاً مالک و مدیران این تیم باید بهتر بدانند ، اما سابقه موجود در باره عاقبت این تصمیم گیری ها و بردن و آوردن مکرر مربیان و تغییر وتحولات پیاپی و... نشان می دهد که تاکنون کمتر صلاح و مصلحت این تیم از سوی کسانی که باید ، رعایت شده است... بهتر است قصاص قبل از جنایت نکنیم و منتظر نتیجه تغییر و تحولات اخیر تیم تبریزی باشیم، آن وقت بهتر می شود قضاوت کرد. البته این بحث و سئوال سر جای خودش هست که چرا وقتی کسی، بر ضد جریانات مخرب در ورزش و رخنه و نفوذ عناصر فرصت طلب و منفعت جو ، حرفی می زند و بدتر از آن اعلام جنگ می دهد ، خیلی زود ومعنی دار بساطش را جمع و از کار برکنارش می کنند ، یا به وسیله برخی از رسانه ها بایکوت می شود ودر لیست سیاه قرار می گیرد؟ نمونه جدیدش همین آقای خطیبی که چند روز بعد از آن مصاحبه آتشین و افشاگرانه ، پرونده اش را دادند زیر بغلش و... البته از این نمونه ها و مثال ها در این ورزش و خاصه فوتبال فراوان است!

*نمونه دیگر؛ماجرای آکادمی استقلال

یک مثال و نمونه دیگر را در شماره قبل در همین صفحه آوردیم. وآن داستان آکادمی استقلال بود . در همان شماره مسئول وقت آکادمی استقلال( آقای ناصر فریاد شیران) دریک مصاحبه تقریبا مفصل با کیهان ورزشی به خیلی از مسائل اشاره کرده بود که حرف های ما راهم تایید می کرد . حرف ایشان به طور خلاصه این بود که چون سالم کار و دست آلوده عناصر سودجو وبعضا مفسد را از آکادمی قطع کرده واز نظر فنی و اخلاقی موفق بوده است، از نظر بعضی از عناصر انگل و آویزان " جرم" مرتکب شده ولذا با فشارهای پنهان و آشکاری که به مدیریت باشگاه آورده اند ، وی را وادار به کناره گیری کرده اند. حرف های آقای فریادشیران در شماره قبل مجله چاپ شده و علاقمندان می توانند به آن شماره یا سایت کیهان ورزشی مراجعه نمایند. جهت اطلاع عرض می کنیم که تا موقع نگارش این مطلب( سه شنبه ۱۵ تیر) هنوز هیچکس در اعتراض به گفته های ایشان یا تکذیب حرف های او با این مجله تماس نگرفته است و ... این البته خیلی معنی دار است . خلاصه اینکه اینجا هم یک نفر دیگر که در این فوتبال سالم کار کرده وقصد اصلاح و سالم سازی داشته حذف می شود و...! البته خبر آمد ‌که آقای محمد رضا مهرانپور به سمت مدیریت جدید آکادمی استقلال منصوب شده است. مهرانپور از بازیکنان خوش اخلاق و سختکوش فوتبال ما بود که سابقه بازی در تیم های شاهین و سایپا وهمین استقلال را دارد. همکاران ما که مسابقات فوتبال پایه را دنبال می کنند تایید کردند که مهرانپور در رده پایه دارای سوابق مثبت و روشنی است... امیدواریم روند اصلاحی در فوتبال پایه نه فقط در تیم استقلال که در کلیت فوتبال ما جدی تر از پیش دنبال شود ، چراکه آنها که امروز در دنیای فوتبال صاحب جایگاه و رتبه بالا هستند ، بدون شک کار را در رده سنی پایه ازحیث فن و اخلاق جدی و سخت گرفته اند. این هم یکی از اصول ساده وبدیهی ای است که بالاتر به آن اشاره شد. اصول ساده واثبات شده ای که متاسفانه در این ورزش و فوتبال جدی گرفته نمی شود و... آن وقت انتظار پیشرفت وبزرگی کردن هم داریم!

*باندهای پشت پرده والیبال

حرف هایی که از قول فرهاد قائمی در باره والیبال ومسائل آشکار وپنهان آن منتشر شد، هرچند تلخ و نگران کننده بود ، اما به نوعی حرف کیهان ورزشی در باره والیبال خاصه حرف همین هفته پیش این مجله را که در این صفحه آوردیم ، ثابت می کرد.ما بارها تلویحا یا صریحا نوشته ایم والیبال ما علاوه بر ظاهر آن" پشت پرده " دارد و عناصر باندبازی به عنوان قدرت در سایه برای همه حتی ریاست فدراسیون تعیین تکلیف می کنند و بالاتر از نظرات فنی کادر مربیگری؛ نحوه بازی تیم ملی را در مقابل هر حریفی تعیین می کنند. نوشته بودیم ده شکست پیاپی در مسابقات اخیر که در ایتالیا برگزار شد، خیلی عجیب و غیر طبیعی به نظر می رسید. این را هم گفتیم که به اتفاقاتی که در اواخر دوره ریاست قبلی فدراسیون( آقای ضیایی) افتاد مراجعه کنید تا ببینید چگونه ایشان چوب استقلال عمل در تغییر دادن یکی از مهره های باند پنهان در تیم ملی را خورد و... بالاخره هشدار دادیم والیبال را در یابید ونگذارید زحمات سی ساله که از دوران ریاست یزدانی خرم آغاز شد بازیچه دست عناصر باندباز وناراحت شود.

*آلکنو،مربی یا مترسک؟!

حالا از قول آقای فرهاد قائمی هم می شنویم و می خوانیم که"... فدراسیون دوست دارد که تیم ملی نتیجه بگیرد، اما بقیه کسانی که در آن جو ودر کنار آلکنو هستند، دوست ندارند تیم ملی نتیجه بگیرد و به دنبال منافع شخصی هستند. فکر کنم واضح منظورم را گفتم که منظور چه کسی است.‌‌" او ادامه می دهد" من این اتفاقات را اصلا کار آلکنو نمی دانم. تیم ملی بی در وپیکر شده، یک نفر تصمیم می گیرد ، ولی به اسم آلکنو تمام می شود و..." البته در پاسخ به اعتراض افشاگرانه قائمی یک نفر از کسانی که خودش به نظر در خیلی از این اتفاقات پشت پرده و باند بازی های والیبال دخیل است، توضیحاتی داده؛ که چون ارزش پرداختن ندارد از آن می گذریم. وبار دیگر به دست اندرکاران ورزش و والیبال هشدار می دهیم واین بار محکمتر و بلندتر از قبل که نگذارید زحمات سی ساله ای که برای والیبال کشیده شده ، قربانی باندبازی شود و ریشه بعضی از غوره های مویز نشده، که ادای پدر خوانده ها را برای والیبال در حال رشد وپیشرفت در می آورند ، بخشکانید...! درباره والیبال باز هم خواهیم نوشت...

*سیدمحمدسعید مدنی

نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
آخرین اخبار