PDF نسخه کامل مجله
سه‌شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - April 16 2024
کد خبر: ۶۹۴۴۹
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۴۰۰ - ۲۱:۳۷
وزیر "دولت مردمی" ، ورزش را " مردمی" کند
شایسته سالاری ، اصل فراموش شده در ورزش

گرفتاری ورزش

امروز بازگرداندن فضای احترام خاصه دررشته های پرطرفدار وپرخبری مثل فوتبال از نان شب هم برای ورزش ما واجبتر است از رفتن به جام جهانی و... که آن هم البته در جا و به نوبه خودش امری مهم و حیاتی است.به گمان ما فقدان فضای احترام متقابل و عدم رعایت حریم و حرمت ها و اصالت یافتن نتیجه و خلاصه شدن همه چیز در بردوباخت و صعود و قهرمانی و کسب مدال و...بزرگترین گرفتاری و معضل ورزش ایران است. به همین دلیل هم می بینیم کمتر کسی از این ورزش وحتی اتفاقات و نتایج شیرین آن لذت می برد.

مصاحبه یا متلک پرانی!

متاسفانه در چیزهایی که به اسم مصاحبه از زبان این و آن در این ورزش منتشر می شود و می خوانیم ، مثلا از زبان مربیان ، به جای طرح مسائلی که حاوی نکات فنی و اخلاقی و احترام متقابل باشد، یکسره به درشت گویی و تحقیر وتهمت و حرمت شکنی و متلک پرانی منحصر می شود و جز مکدر شدن و تاسف چیزی برای خواننده و مخاطب در برندارد.

هشدار کیهان ورزشی

در این باره به خاطر داریم بیش از دو دهه پیش هشدار دادیم واین قلم ناتوان بابیان الکن هم در روزنامه کیهان ورزشی که آن زمان منتشر می شد وهم در مجله نوشت و هشدار داد که وقتی حریم و حرمت ها رعایت نشود و همه ارزش های انسانی و ورزشی قربانی نتیجه گرایی افراطی شود آن وقت باید شاهد ایجاد جو بی اعتمادی و از بین رفتن اعتبار و جایگاه افراد شویم‌ در این صورت دیگر هیچکس حریم و حرمت ندارد و بزرگ و کوچکی معنی نخواهد داشت و بسیاری از ارزش ها که به مثابه ارکان و پایه های بنای ورزش هستند فرو خواهند ریخت. اصولا نه در ورزش که در هر امری از حیات اجتماعی بشر اگر ارزش هایی مثل احترام و اعتماد و اعتبار نباشد کار، زار است و اوضاع هرگز به سامان نخواهد بود. تازه ما این حرف ها را زمانی گفتیم و نوشتیم که خیلی از چیزها هنوز سرجایش بود و خیلی از آدم ها در این ورزش سرجای خود نشسته بودند وخیلی از حرمت ها حفظ می شد و کسوت و جایگاه ها از احترام لازم برخوردار بودند!

تیشه برریشه اصالت ها

اما احساس می شد که جریاناتی غریبه و روشنفکر نما و عاشق شهرت و منفعت ازیکسو و افرادی غریبه از سوی دیگربه عناوین مختلف دارند در ورزش رخنه می کنند و دانسته و نادانسته ، با غرض و بی غرض و به نام مدرن شدن و مبارزه با سنت ها و تابوها و لزوم علمی شدن ورزش و... تیشه برداشته و دقیقا غیر عالمانه و تخریبگرانه به جان هرچیزی و هرکسی که در این ورزش اصالت و ریشه دارد می افتند، نه برای مبارزه باسنت ها و تابوهای غلط و علمی کردن ورزش بلکه برای خالی کردن میدان از صاحب نامان و چهره های محبوب و ریشه دار ، تا راه را برای جولان دادن خود به عنوان تئوریسین و کارشناس و مشاور و...باز کنند. متاسفانه عده ای از افراد ورزش هم که مویی سپید کرده و به طور طبیعی انتظار می رفت جلوی این جریانات پرمدعای مخرب و افراد تازه ازگرد راه رسیده مغرور بایستند و از اصالت ها دفاع کنند و یا حداقل سکوت کنند و آب به آسیاب آنها نریزند به دلایل مختلف مثل عشق به دیده شدن، مطرح شدن و آنتن وتریبون داشتن و... بر خلاف انتظارات عمل کردند و هماهنگ با آن افراد و جریانات حرف می زدند و اظهار نظرمی کردند.آن افراد و جریانات هم با استفاده از وسایل در اختیار خاصه رسانه و علی الخصوص تلویزیون ذره ذره و گام به گام جلو آمدند و در سایه بی حمیتی و فقدان غیرتِ مسئولیت بعضی از مسئولین واداده فرهنگی و ورزشی تقریبا به آنچه می خواستند رسیدند.

"علم روز" یا " قالتاق بازی" ؟!

آنها بسیاری از اصالت ها و ارزش ها رادرهم کوبیدند و به جای آن ضد ارزش هایی مثل بی تربیتی وحرمت شکنی و وقاحت و قالتاق بازی و دلالی و شارلاتانی را به اسم" علم روز"! و " مقتضیات زمان"! نشاندند. ناگفته نماند این جماعت پرمدعای مخرب مدتی هم برای کیهان ورزشی شاخ و شانه کشیدند و به آن ، البته به قبل از انقلاب آن ! اظهار علاقه می کردند ودر ضمن برای آن تمساح وار اشک هم ریختند و دلسوزی کردند اما در اینجا مثل اندک جاهای دیگر به زمین سفت خوردند ونه تنها کاری از پیش نبردند که ضربات سنگین و قاطعی راهم دریافت کردند واز ترس رسوا شدن، مجبور به عقب نشینی شدند و به بایکوت و تحریم این نام( کیهان ورزشی) روی آوردند که این خود داستانی مفصل دارد واگر عمری بود و حوصله ای ، در کرتی دیگر به این قصه هم خواهیم پرداخت. غرض آنکه وضعیت امروز ورزش و رشته هایی مثل فوتبال که از حیث اخلاقی و فرهنگی( بر خلاف نظر عجیب و تاسف بار دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی) به هیچ وجه برای هیچکس جز آنها که از این بلبشو سبیلشان چرب و جیبشان پر می شود مطلوب نیست، حاصل عملکرد مخرب بیست سی ساله جریانات و باندهای اشاره شده است که در سایه بی غیرتی وفقدان دل وجرات بعضی از مسئولان ورزشی و فرهنگی و تلویزیونی و...حسابشده کار خود را پبش بردند و بارخود را بستند و با حرف های قلمبه سلمبه فریبکاری کردند و سر ورزش و اهالی ورزش کلاه گشاد گذاشتند و صدای دلسوزان و کارشناسان آگاه و رسانه های حقگو هم به گوش آن مسئولان غافل و جاهل هم که فقط فکر وذکرشان نتیجه و مدال و صعود به جام جهانی و... بود نرفت که نرفت...! به گمان ما و همانطور هم که بارها و بارها تاکید وتکرار کرده ایم تا در باره درمان این وضعیت ولنگار و نابسامان، فکری اساسی نشود و اراده ای محکم برای تغییر و اصلاح وساماندهی اساسی نشود حال و روز ورزش نه تنها بهتر نمی شود که بدون تردید بدتر هم خواهد شد.

ضربات مدیریت غریبه و غیر متخصص به ورزش

برای درمان دردهای اخلاقی و فرهنگی ورزش همه دلسوزان باید در حرکتی منسجم وارد گود شوند و به وظیفه خود به بهترین وجه عمل کنند. البته کسی شک ندارد که در این میان نقش و تاثیر کسانی که ردای مدیریت در ورزش به تن دارند بسته به جایگاه و میزان مسئولیتشان بسیار پررنگ و مهم است. امروز از هر متخصص واقعی ورزش و کسانی که نان را به نرخ روز نمی خورند و نظریاتشان تایع منافع شخصی شان نیست، پرسیده شود بدون شک از وضعیت مدیریتی ورزش در همه سالیان اخیر به ویژه شش هفت سال گذشته می نالند و دل پرخونی دارند. همه آنها خواهند گفت ، چنانکه بارها گفته اند ،علت العلل تقریبا همه مشکلات ورزشی چه از حیث فنی و چه ار نظر فرهنگی " مدیریت غریبه وغیر متخصص" در ورزش است.

گرفتار "جهل مرکب"!

مدیریتی که اصولا از اساس به اشتباه وارد شده بود و بعضا هم به " جهل مرکب"! گرفتار بود . یعنی نمی دانست که نمی داند ، اما فکر می کرد که خیلی هم می داند و به صرف دوخط حکم سفارشی و غیر مسئولانه، باورش شده بود که هم به اصول مدیریتی آشناست و اساسا مدیر به دنیا آمده و هم با چم وخم ورزش و جامعه شناسی و ظرایف این حوزه آشنایی دارد ! به همین دلیل و به خاطر آمادگی درونی و روانی به راحتی به دام شارلاتانیسم اشاره شده در ورزش گرفتار آمد و مثلا سیاست های خود را چنان تنظیم و اجرا کرد که هرگز به نفع ورزش نبود اما تاخت وتاز جریانات قالتاق و فرصت طلب را در ورزش تامین و تضمین می کرد.بنابراین ازمدیریتی که نه مدیر است و نه ورزش را می شناسد و همه چیز را در نتیجه و برد وباخت می بیند توقع سرو سامان دادن به ورزش و اصلاح کژی ها و حل مشکلات کهنه و مزمن آن توقعی بیجا و غیر منطقی است.و متاسفانه ورزش ما سال ها با چنین مدیریتی اداره شده است و کسانی که طبق قانون متولی امر ورزش بوده اند با برخورد غیر متعهدانه و غیر منطقی به جای رعایت اصل شایسته سالاری وبها دادن به تخصص و... سکان مدیریت آن را با ملاک جناح گرایی و باند سالاری ،تعیین کرده و عملا با دست خود مانع از بالندگی و پیشرفت ورزش شده اند.

وزیر ورزشی به جای وزیر سمپات!

با تغییراتی که اخیرا در قوه مجریه رخ داد و دولت سیزدهم سکان مدیریت اجرایی کشور را به دست گرفت به روال مرسوم مدیریت ورزش نیز در بالاترین سطح دچار تغییرات شد و وزیری ورزشی و کاملا شناخته شده و دارای سوابق قهرمانی به جای وزیری غیر ورزشی و غیر متخصص سکان هدایت ورزش را به دست گرفت. با این اقدام و اتفاق این اشکال مهم که مدیریت ورزش غیرورزشی است و در حد یک سمپات و سوابقی در ورزش نداشته و جز درحد چند خاطره آرشیوی و آمار و ارقام ، شناختی از چم وخم ها و ظرائف آن ندارد، برطرف شد. وزیر دولت سیزدهم وزیری کاملا ورزشی است که به طور طبیعی با همه خط وربط ها وجریانات شناخته شده در ورزش آشناست و معنی آشکار و پنهان هر حرف و رفتاری را متوجه می شود و خلاصه از این نظراگر خودش نخواهد کلاه سرش نمی رود.

خدمت به مردم و مبارزه با مفاسد

می ماند بحث سیاست های کلی دولت در باره ورزش و توان وهنر وجنم مدیریتی شخص وزیر.البته در بحث های انتخاباتی و مناظرات ریاست جمهوری به علت اهمیت بحث های اقتصادی و سیاسی، کمتر میان کاندیداها فرصت طرح نظریات سیاسی پیش آمد اما تا آنجا که ما هم مثل خیلی های دیگر برداشت کرده ایم سیاست کلی دولت سیزدهم خاصه رئیس جمهور منتخب ملت، که دولت خود را " دولت مردمی" نامگذاری کرده ، خدمت به مردم و مبارزه با مفاسد و جریات ضد مردمی و مفسده انگیز است. برای تحقق عملی این سیاست "به کارگیری شایسته ها" و نه فرصت طلب ها و صاحبان منافع نامشروع ومنفعت جویان و...یکی از اصول کاری دولت است.

ورزش ، گرفتار آویزان های فرصت طلب

اگر همین یک مورد را در نظر بگیریم و وزیر و وزارتخانه و مدیریت منصوب شده از طرف دولت و رای اعتماد گرفته از سوی نمایندگان ملت به دنبال تحقق آن باشند باید بگوییم بدون تردید وضع ورزش به زودی خیلی بهتر از این خواهد شد. راستی این است که بدون تعارف همانطور که بالاتر اشاره شد بخش های زیاد و مهمی از ورزش مال مردم نیست و در اسارت و خدمت منافع آویزان های فرصت طلب و غریبه های پرمدعایی است که از طریق سیاسی و باندهای سیاسی و شخصیت های سیاسی و درهرحال ذینفوذ قرار دارد. واقعیت دیگر این است که در این ورزش " اصل شایسته سالاری" در اکثر جاها رعایت نمی شود و جولان هفت خط های کارشناس نما و شارلاتان های مشاور نما در آن بیداد می کند و کارشناسان و متخصصانی که شایسته و دارای دانش و توانایی های لازم هستند در گوشه کناری روزگار را به انزوا می گذرانند.

فعلا که کاری انجام نشده!

آیا وزیر ورزش دولت سیزدهم فراتر از شعارها و سخن ها به سیاست های کلی دولت در عمل هم وفادار است و جداً قصد دارد ورزش را از چنگ نامحرمان و غریبه هایی که بدون هیچ صلاحیت فنی واخلاقی آن را ارث خانوادگی و ملک پدری خود می دانند نجات دهد و واقعا " مردمی" کند؟ آیا وزیرمحترم که ورزش را می شناسد و ورزشی های اصیل را از انگل های طماع و آویزان های فرصت طلب به راحتی تشخیص می دهد، قصد دارد با تکیه بر اصل شایسته سالاری یک اصلاح واقعی در ترکیب نیروی انسانی ورزش به وجود بیاورد و به زودی افراد و عناصر رخنه کرده و فرصت طلب را از صحنه ورزش براند و جارو کند ومردان اصیل و چهره های باشخصیت را به میدان خدمت فرا خواند؟ ما که صمیمانه امیدواریم چنین باشد و چنین شود هر چند که بدون تعارف و خیلی صریح تا کنون اقدامی موثر که از وقوع چنین اتفاقاتی در ورزش حکایت کند صورت نگرفته و نظر هیچ صاحب نظری را جلب نکرده و همه چیز طبق روال گذشته ودر جهت حفظ وضع موجود در حرکت است! امیدواریم به زودی خلاف آن ثابت شود وما در شماره های آتی در این باب امیدوارانه تر بنویسیم و اهالی ورزش خاصه مخاطبان این مجله راهم به راستی و درستی نسبت به آینده ورزش مستعد کشور امیدوار سازیم.

*سیدمحمد سعید مدنی

نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
آخرین اخبار