PDF نسخه کامل مجله
جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - March 29 2024
کد خبر: ۷۵۰۶۴
تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۹:۲۱
عاشورایی شدن ، در خدمت مردم بودن است !

... در مسیر حرکت کاروان ، بعضی خویشان و خیرخواهان ، خود را به او می رساندند و ناصحانه و دلسوزانه و حتی با لحنی ملتمسانه از او می خواستند ، نرود . لااقل به سوی عراق به حرکت خود ادامه ندهد:

- یابن رسول الله... کجا می روی ؟ چرا می روی ؟ در آن سرزمین تفتیده و داغ ، هزاران شمشیر برهنه آماده اند تا به تو و کاروانت وحشیانه و بیرحمانه یورش ببرند و بدنت را قطعه قطعه کنند... چرا می روی ؟!

فرمود: باید بروم ، چون خدا می خواهد مرا کشته ببیند !( اناالله شاءان یراک قتیلا).

عرض کردند: پس ، خانواده و اهل بیت را کجا می بری ؟

پاسخ داد: خدا می خواهد آنها را اسیر ببیند ( ان الله قد شاء أن یراهن سبایا).

سئوالی که بلافاصله در ذهن آدمی مطرح می شود، این است که" چرا خدا می خواهد حسین(ع) را کشته ببیند ؟ از حسین ، عزیزتر کی؟ و از خون حسین ، باارزش تر چی؟ آن چیست که حتی از خون حسین (ع) با ارزش تر است ، تا آنجا که حسین از جانب خدا مامور می شود برای حفظ آن از جان خود بگذرد و تنها با یارانی قلیل و دست تنها، به قربانگاه برود و خون خود را بریزد و بمیرد تا آن زنده بماند ؟! آری این سئوال مهمی است که باید درباره آن بسیار اندیشه کرد:" آنکه از حسین بزرگتر است و آن چیزی که حسین به خاطر آن قربانی می شود ، چیست؟"

امام حسین(ع) خود ، این سئوال را که همان روز هم مطرح بود و امروز هم مطرح است و برای همیشه تاریخ مطرح خواهد بود ، به صراحت و روشنی بیان می کند و فلسفه قیام بی مانند خود را در یک جمله تشریح می کند تا فردا حرامیان جیره خوار و تحریف گران حرفه ای، و بدتر از همه ، منافقانی که نقاب دین و حتی عاشورا بر چهره زده اند تا کفر خود را پنهان کنند، در این باره در رسانه ها و کتاب های تاریخی و پشت تریبون ها با ژست طرفداری از عاشورا، دلایل ساختگی و من درآوردی را به قصد فریب و تحمیق افکار عمومی ، مطرح نسازند و به خورد خلق ا... ندهند.

حسین (ع) ، خود به صراحت و روشنی ، پاسخ این سئوال بسیار مهم را می دهد .

ابا عبدالله(ع) به وقت خروج از مدینه و حرکت به سمت مکه در وصیت نامه ای که می نویسد و به برادرش محمد حنفیه می سپارد ، منظور و هدف بزرگ خود را از برپایی چنین حماسه جاوید و قیام تاریخی، اعلام می کند: انی لم اخرج اشراً ولا بطراً و لا ظالماً ولا مفسداً، انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی، ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر، واسیر بسیره جدی وابی، علی ابن ابیطالب..." ( یعنی من برای شرور و ظلم و فساد، خروج نکردم. من قیام کردم برای اصلاح امت جدم و در این راه به سیره و روش جدم و پدرم علی ابن ابیطالب عمل می کنم...)، هدف قیام خونین حسین(ع) ساده و سر راست است :" اصلاح امت " است، " نجات مردم" است و این ، بزرگترین خدمت به جامعه است . آری، پای " انسان" در میان است، عدالت است که به جای آن تبعیض و ملاک های جاهلیتی و اشرافی نشسته و این ، حق مردم است که نادیده گرفته و یزید آن را لگدمال هوا و هوس های خود کرده است" الا ترون الی الحق لایعمل به و الی الباطل لایتناهی عنه"؟ مگر نمی بینید به حق عمل نمی شود و باطل بر جامعه و کاروبار مردم حاکم شده است ؟!

آری ، آنچه که از چنان ارزش بالایی برخوردار است که خداوند ،عزیزترین و پاک ترین بندگان خود را به قیمت فدا کردن جان ، مامور دفاع از حریم و نجات و هدایت آنها می کند و حسین (ع) جانش را فدای آن می کند که آن هم ( به فرموده خودش) به دستور و خواست خداست، " انسان" است، "مردم" ( ناس)هستند، همین مردم کوچه و بازار و همین مردمی که هر روز با آنها سروکار داریم ، مردمی که حسین(ع) حاضر نمی شود به هیج قیمتی به آنها پشت کند . استاد شهید مطهری در این باره می گوید :"حسین بن علی(ع) بر ضد منافع خودش قیام کرد. حاضر بودند جز خلافت همه چیز را به او بدهند. حتی معاویه گفت: " اسم خلافت از آن یزید باشد، معنا از آن شما . من از حالا پسرم را موظف می کنم که هیچ کاری را بدون نظر و مشورت شما انجام ندهد و امکانات مالی ، هر چه بخواهید در اختیار شما قرار بدهد " ( پانزده گفتار، ص 303) و معلم شهید ، دکتر علی شریعتی می نویسد:" معاویه از خدا می خواست که امام حسین بیاید و در خود مسجد دمشق ، فقه درس بدهد، تفسیر درس بدهد، معارف اسلامی درس بدهد، توحید درس بدهد، تفسیر آیات قرآن و سیره پیامبر و هر چه دلش می خواهد، درس بدهد، بودجه اش کاملا تامین است، فقط به آن کارهای سیاسی که برای امام ، سبک است! کاری نداشته باشد..."( وارث آدم، بخش شهادت) اما، حسین (ع) به عنوان امام، وارث انبیای الهی است و تداوم دهنده ماموریت و رسالت آنها ، ماموریت و رسالتی به نام اصلاح جامعه و خدمت به مردم . مقام و جایگاه مردم و انسان را در نزد خدا ببینید که فرمود : " الناس عیالی..."( مردم ، خانواده من هستند . کسی را بیشتر دوست می دارم که به مردم ، بیشتر نفع برساند) ... این است که بهترین بندگان خدا ،عزیز دردانه های خلقت، ابراهیم و زرتشت و موسی وعیسی و محمد(ص) و... علی (ع) و ... و حسین (ع) مامور می شوند با همه وجود و به قیمت مرگ سرخ خویش ، به " انسان" و به " مردم"(ناس) خدمت کنند . آری ، این است آن چیزی که پژوهنده از فلسفه بعثت انبیا می فهمد . این است آن چیزی که از قیام کربلا و نبرد بی مانند کربلا درک می کنیم. تمام سخن بر سر حفظ حریم انسانیت است که فقط در بندگی یک خدا معنا می یابد و اصلاح و پاکسازی جامعه از هر پلشتی و فساد و بی عدالتی .

.... راه ، روشن است و تکلیف هرکسی معلوم . باید انتخاب کنیم . درون هرکدام از ما عاشورایی برپاست . باید انتخاب کنیم، یا حسینی (ع) " بودن " و " شدن " را ، یا هر چیز دیگر را . ملاک و نشانه ها معلوم است . هرکسی که در راه اصلاح جامعه و حل مشکلات فکری و فرهنگی و اقتصادی و معیشتی و... مردم گام برمی دارد، در مسیر حسین(ع) گام برمی دارد و حسینی(ع) بودن یعنی این . یعنی در مسیر اهداف او ( به حد توان) گام برداشتن . حسینی(ع) شدن و بنده خدا بودن ، به ادعا و ادا درآوردن و حرف زدن و شعار دادن و... نیست، ملاک و معیار دارد که بزرگترین معیارها ، برای رضای خدا گام برداشتن در جهت اصلاح و خدمتگزار خالص و فداکار مردم بودن است و لاغیر!

*سید محمدسعید مدنی

برچسب ها: عاشورا ، تاسوعا ، عدالت
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدید ها
آخرین اخبار