PDF نسخه کامل مجله
جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - April 19 2024
کد خبر: ۷۸۳۷۰
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۲:۱۱
فوتبال ، گرفتارترین و بیچاره ترین رشته ورزش ماست
*چه کسانی می خواهند فوتبال را به

*در تحلیل ماجرای ورزشگاه اهواز
جای علت با معلول عوض نشود

*هندبال می تواند در مسیر والیبال حرکت کند

**جوانان لایق

هندبالیست های برومند ایران بعد از آن صعود بی هیاهو به جام جهانی - که در غوغای معرکه گیران و سیاهکاران " سریعترین صعود فوتبال به جام جهانی" ، از دید خیلی ها پنهان ماند - باز هم بدون منت گذاری و بازی درآوردن های دشمن شاد کن، از مرحله اول به دور دوم صعود کردند و نشان دادند که جوانان لایقی هستند و می توانند در صورت هدایت و مدیریت صحیح ، روزهای روشن و بلکه درخشانی را برای هندبال ایران رقم بزنند.

**شرطی به نام " مدیریت "

موفقیت هندبالیست های ایران بار دیگر اثباتگر این واقعیت بود که جوانان این آب و خاک در اکثر رشته های ورزشی ذاتاً مستعد هستند و می توانند در صورت مدیریت صحیح و دلسوزانه ( نه کاسبکارانه و فرصت طلبانه) برای ورزش ایران ، باعث افتخار شوند و دل مردم عزیز کشورمان را شاد کنند. این کاری است شدنی که باز تاکید می کنیم شرط بزرگ آن ، " مدیریت" است. باید مدیران ورزش ما خاصه آنها که در جایگاه ها و پست های حساس و تعیین کننده نشسته اند، نه از سر لطف و کرم ، بلکه به دلیل وظیفه و مسئولیتی که دارند، نسبت به وضعیت و واقعیت های ورزش کشور، شناخت دقیق و تحلیل درستی داشته و به نقاط قوت و ضعف آن کاملاً واقف باشند.

**هندبال مثل والیبال ؟

در این صورت حتما متوجه دغدغه مهم این مجله قدیمی می شوند و حتما تصدیق خواهند کرد که یکی از عمده ترین ضعف های ورزش ما " ضعف در مدیریت" های ورزش و نگرش ها و روش های ناشی از آن است. در شماره گذشته در همین صفحه نوشتیم که چگونه وقتی یک مدیر متعهد، مومن و با درایت و انگیزه، سکان هدایت والیبال کشور را در دست گرفت، توانست با به کارگیری روش ها و تاکتیک های کارساز، مسیر حرکت کاروان والیبال ایران را به سمت تحول و پیشرفت و موفقیت های بزرگ، هموار سازد. البته همه می دانیم و آنها که سن و سال بالاتری دارند، خوب به یاد می آورند که این مسیر به راحتی هموار نشد و به طور طبیعی موانع بسیار و متنوعی برسر راه خود داشت که ساده ترین و قابل حل ترین آنها ، مسائل " فنی" و سخت ترین آنها ، سنگ اندازی و مزاحمت و اخلال افراد و جریاناتی بود که از والیبال باج و خراج خود را می خواستند و به دنبال کار و منافع خود بودند و از " حاجی" هم باج سبیل طلب می کردند و برخلاف ادعایی که داشتند و ظواهری که برای خود دست و پا کرده بودند، کمترین چیزی که برایشان اهمیت داشت ،" والیبال" و سرنوشت و آینده آن بود و...

**جریانات زیاده خواه

این جریانات با تدبیر و شجاعت مدیریتی مومنانه و انقلابی یکی، یکی عقب نشستند، جریاناتی که متاسفانه امروز هم به شکل تکثیر شده و جاافتاده و البته حق به جانب تری در ورزش ما( و نه فقط در والیبال یا یکی دو رشته دیگر) به حضور شوم و نامبارک خود در ورزش و کنار ورزش ادامه می دهند و مصالح و آینده آن را در خیلی از جاها قربانی منافع و زیاده خواهی های خود کرده اند، جریاناتی که تجربه های غیر قابل انکار نشان داده که فقط در صورت اعمال مدیریتی قاطع و مدبرانه دست از جاه طلبی و زیاده خواهی خود بر می دارند.باری، از موضوع پرت نشویم. هندبال و هندبالیست های ما عملا و بدون هیاهو های معمول، در آوردگاه بزرگی چون جام جهانی ثابت کردند و با حضور تحسین برانگیز خود پیام دادند که" می توانند" و سقف پروازی بیش از این دارند ، اگر دیگران هم به وظایف و مسئولیت های خود عمل کنند.

**پس گردنی به فوتبال !

در آغاز مطلب اشاره ای به فوتبال شد. امیدواریم مخاطب این مطلب و خواننده فهیم ، اشاره ما را به طعنه زنی و نیش وارد کردن به فوتبال تعبیر نکند. در ورزش ما از قدیم رسم بوده و هست که وقتی رشته ای به توفیق و پیروزی دست پیدا می کند ، با قلم و بیان ، طعنه و پس گردنی به فوتبال می زنند و آن را " بچه لوس و ننر ورزش " قلمداد می کنند که در مقابل ناز و کرشمه ای که دارد، خروجی مثبت ندارد و به خواسته و مطالبات علاقه مندان پاسخ مساعد نمی دهد. پول به پای فوتبالیست ها ریخته می شود و برای حداقل کاری که انجام می دهند( مثل صعود به جام جهانی) پاداش های آنچنانی به آنها تعلق می گیرد و...‌ الخ ، این است که می گوییم امیدواریم آغاز این مطلب را اینگونه تفسیر نفرمایید.

**بیچاره ترین و " گرفتارترین " رشته ورزشی

قصد ورود به جزئیات این بحث را نداریم و نمی خواهیم صحت و سقم این مطلب را تحلیل و بررسی کنیم ، اما فعلا به طور کلی و اجمالی می خواهیم عرض کنیم که برخلاف بعضی از ظواهر و حرف ها و... اتفاقا فوتبال یکی از بیچاره ترین و گرفتارترین رشته های ورزشی ما است. بلاهایی که بر سر فوتبال آورده می شود و معامله هایی که با آن و درباره آن صورت می گیرد ، از دشمنی و تخریب مداوم ، چیزی کم ندارد. ماجرای فوتبال ، قصه پرغصه ای است که به قول حکیم صاحب شاهنامه " یکی داستان است پر از آب چشم ". یکی از گرفتاری ها و مصیبت های فوتبال همین است که خیلی ها تصور می کنند به آن خیلی - و بیش از حد - توجه می شود، در حالی که واقعیت این است که فقط به فوتبال توجه نمی شود، بلکه" بد" توجه می شود و این بد توجهی خود عامل بسیاری از گرفتاری ها و مشکلات است!

**یادی از گذشته

در روزهای پایانی المپیک پکن( 2008) یعنی یکی دو ساعت بعد از آنکه هادی ساعی دومین مدال طلای المپیکی خود را به گردن آویخت، به یک برنامه تلویزیونی دعوت شدم تا درباره نتایج و کارنامه ورزش ایران در پکن گفت وگو کنیم. علاقه مندان به ورزش به یاد دارند که در آن المپیک یکی از ضعیف ترین نتایج برای کاروان ورزشی ایران رقم خورد و سهم ما از این رقابت ها یک مدال برنز مراد محمدی در کشتی آزاد و طلای هادی ساعی در تکواندو بود که او را به پرافتخارترین ورزشکار المپیکی کشورمان تبدیل کرد. نتایج کاروان ایران به قدری ضعیف و ناخوشایند بود که پس از پایان آن بازی ها، به دستور رئیس جمهوری وقت( آقای احمدی نژاد) کمیته ای 7،8 نفره تشکیل شد تا علل ناکامی ورزش ایران در پکن را بررسی کنند که این کمیته به نتایج خیلی خوبی رسید و بر اساس آن ، پیشنهادات و نظرات خود را مطرح کرد که خود ، داستان مفصل و جداگانه ای دارد. شاید نتایج درخشان ورزش ایران در المپیک بعدی( لندن 2012) بی تاثیر از عملکرد آن کمیته نبود.

**محرومیت و پیشرفت

باری ، در بخشی از آن برنامه ، مجری سوال کرد که چرا در بزنگاه های حساسی مثل المپیک ، رشته ای مانند تکواندو باید " جورکش " ورزش ایران شود و آبروداری کند؟ پس ، فوتبال این وسط چه کاره است‌ ؟ در پاسخ عرض کردم برای اینکه به رشته هایی مثل تکواندو" توجه " نمی شود و این رشته و نظایر آن از پیگیری و کارشناسی و هیاهوی رسانه ای محروم هستند و ده ها روزنامه و برنامه تلویزیونی مسائل و اخبار آن را منعکس نمی کنند ( برای مثال اسم برنامه تلویزیونی معروف و پربیننده ای را بر زبان آوردم که همان آقای مجری ، آن را هم اجرا می کرد . گفتم چون تکواندو ، برنامه 90 ندارد!) و همین محرومیت موجب شده تا تکواندو دور از هیاهو و دخالت های مخرب و باج خواهی های رسانه ای و... در آرامش به کار خود مشغول شود و در میدان بزرگ و حساسی چون المپیک نشان دهد که " به عمل ، کار برآید " ! و

**خدا خودش رحم کند !

بنابراین و بدون اینکه قصد اغراق کردن داشته باشیم و یا به قول بعضی که خودشان ، آخر سیاهکاری هستند، بخواهیم سیاه نمایی کنیم ، با همه وجود معتقدیم که فوتبال یکی از گرفتارترین و بیچاره ترین رشته های فعال ورزش ماست که گریبان آن به دستان پلید جریانات فرصت طلب، دلالی افسار گسیخته و رمالی شارلاتان صفت و ناشسته رویان بعضا فاسد گرفتار آمده است. همین که فوتبال خیلی جاها دست صاحبش نیست و افراد و باندهایی که نه مشروعیت فنی دارند و نه حتی توان و عرضه مدیریتی و.‌‌.. ، به عنوان مدیر و مسئول و کارشناس و مشاور و ... از سروکول آن بالا می روند ، کافی است تا نشان دهد ادعای ما پر بیراه نیست. لذا معتقدیم و همواره تاکید کرده ایم که برای نجات فوتبال باید حتما کاری کارستان شود و اقدامات ریشه ای و انقلابی صورت پذیرد. اگر این اتفاق نیفتد و فوتبال کماکان به دست نااهلان اسیر و گرفتار باشد، آن وقت هر روز باید اخباری از نوع " مدرسه فوتبال مشهد" را بشنویم و بر دست و سر خود بکوبیم و از خدای بزرگ بخواهیم خودش به همه ما رحم کند که داریم چه می کنیم و به چه کاری مشغول هستیم و...!

**دو نمونه

حالا که صحبت به گرفتاری ها و بیچارگی های فوتبال رسید ، بگذارید به یکی دو نمونه تازه ( به غیر از ماجرای مدرسه فوتبال مشهد که مسئولان امر باید برخلاف تلاش بعضی از ماله کش های حرفه ای که پول می گیرند و روی انحرافات و کجروی ها و نا اهلی ها و مفاسد ، ماله می کشند، سفت و سخت دنبال ماجرا و روشن کردن ابعاد آن و برخورد قانونی و محکم با عاملان مفسد این ماجرا باشند) آن هم در بالاترین سطح فوتبال داخلی یعنی " لیگ برتر" اشاره کنیم.

**نمونه اول

در دو هفته اول دور برگشت لیگ برتر( جام خلیج فارس) چهار تیم ریشه دار، پر طرفدار و پرافتخار فوتبال ایران که می شود گفت از سرمایه های مهم فوتبال و بلکه ورزش ایران به حساب می آیند ، یعنی استقلال و پرسپولیس تهران، سپاهان اصفهان و فولاد خوزستان ، به مصاف یکدیگر رفتند. استقلال در اصفهان به مصاف سپاهان رفت و پرسپولیس در اهواز با فولاد روبرو شد. صرف نظر از کیفیت فنی تیم ها و این دو بازی ، آیا آنچه بر جای ماند و به اصطلاح جزو پیامدهای این دو بازی شد، چیزی جز کسالت و کدورت و رنجیدگی روح و روان بود؟ در دیدار اصفهان ، فرافکنی و تهمت و انگ کم کاری و خیانت و اخراج کاپیتان از تیم و... چیزهایی بود که اصل بازی و نتیجه را تحت الشعاع خود قرار داد و به جای اینکه موجب لذت و نشاط علاقه مندان و دوستداران فوتبال شود، روح و اعصاب آنها را درگیر و ذهن و فکر آنها را متوجه مسائلی کرد که با روح ورزش سالم و زیبایی های رشته جذابی چون فوتبال در تضاد و تعارض است و... از بازی اهواز نیز آنچه بر جای ماند ، اعتراض و درگیری و حرمت شکنی و ایجاد فضای رعب و وحشت و تهمت و " لجن بازی" و... بود، یعنی چیزهایی که دور از شان فوتبال و لیگ و باشگاه های ریشه دار و پرطرفدار و هواداران فوتبال بود. با این تفاصیل ، آیا تصدیق نمی فرمایید که فوتبال ما گرفتار و به قول سرمربی تیم پرسپولیس، " لجن آلود" شده است؟! آیا معنای این رفتار و گفتار و اتفاقات و..." توجه به فوتبال" است یا رها بودگی آن به دست نا اهلان و در نتیجه تخریب این رشته و توهین به طرفداران ؟!

**کمبودهای خارجی " از گرد راه رسیده "

اگر به فوتبال به معنای واقعی و درست کلمه توجه می شد ، آن وقت عنان و اختیار فنی یک تیم ریشه دار و پرطرفدار و شناخته شده در فوتبال آسیا را به دست هر " از گرد راه رسیده خارجی " نمی سپردند تا او به خود اجازه دهد به هر کسی ، از تیم پزشکی و امدادگران زحمتکش کنار زمین در انزلی گرفته تا داور و حتی مدیر رسانه ای تیم خودی -آن هم جلوی جمع - هر طوری دلش بخواهد اهانت کند و کمبودهای فراوان و فاحش فنی و اخلاقی و ندانم کاری ها وغلط کاری های حرفه ای خود را با متهم کردن این و آن جبران نماید و بازیکن تیمش را - که به تشخیص خود همان مربی به زمین رفته و حتی بازوبند کاپیتانی بسته - به کم کاری و خیانت متهم نمی کرد و خواهان اخراج او از باشگاه نمی شد. جالب است تیمی که آن بازیکن فسخ قرارداد شده مقابلش پنالتی داده بود، بدون معطلی با او قرارداد می بندد، در حالی که بدیهی است که بازیکن کم کار و مغرض یا اصولا هر خیانتکاری ، بیش از هر چیز با حیثیت و آینده خود بازی می کند و به طور طبیعی هیچ تیمی نباید با چنین بازیکنی قرارداد ببندد! به نظر بسیاری از کارشناسان واقعی، نتایجی که تیم استقلال با این مربی مثلا خارجی گرفته با هر مربی ایرانی هم می توانست بگیرد ، بلکه بهتر!

**اتفاق تلخی که تکرار می شود

اگر به فوتبال ما صادقانه و نه طمعکارانه توجه می شد،آن وقت یک سناریوی آزار دهنده در ورزش ما - و این بار در یکی از ورزشگاه ها - تکرار نمی شد. اهالی فوتبال می دانند داستانی که در بازی فولاد- پرسپولیس رخ داد، برای اولین بار نبود و بارها نظیر این اتفاق ، حداقل در بازی هایی که از طریق تلویزیون پخش شده در این ورزشگاه و توسط افرادی شناخته شده تکرار شده است که البته این بار و در این بازی به شکل حادتر و تاسف بارتر رخ داد. در این اتفاقات ، البته مربی" لالیگا" دیده تیم خوزستانی و کادر فنی و سرپرست آن ، مقصر هستند و باید به طور قانونی برخوردهای لازم با آنها صورت بگیرد ، اما به گمان ما اینها معلول هستند وعلت اصلی در وقوع این ماجرا و اتفاقات نظیر آن ، باز هم بی توجهی به فوتبال و بودن عنان و اختیار آن در دست " نا اهل" است. اگر این فوتبال بخت برگشته ، صاحب داشت و دست " نامادری " نبود و در همان کرات اول با اینگونه اتفاقات و مسببان آن برخورد قاطع و قانونی صورت می گرفت، ریشه این اتفاقاتی که حتی در زمین های خاکی و بازی های جنجالی محلی( که استخوان خرد کرده های فوتبال به خوبی آن دوران را به یاد دارند) هم کمتر رخ می داد، از بیخ و بن کنده می شد اما چون کار دست نا اهل است ، ندانم کاری و ضعف شخصیت و فقدان تجربه و انواع و اقسام بدهی ها و تعارفات و رودربایستی ها و بده بستان ها و... مانع از این می شود که ابزار قاطعیت و شجاعت و قانون ، به طور بایسته عمل نماید و خاطی و متخلف را – هر کسی که بوده و به هر نام و تیمی ، وابسته باشد- چنان سرجایش بنشانند که همه بفهمند پا را از گلیم خود درازتر کردن، چه تاوان سنگین و گاه جبران ناپذیری به همراه خواهد داشت.

** لالیگا که هیچ !

بنابراین تا کار به دست اهل و کاردان نیفتد و شر آویزان ها و سفارشی ها و پارتی دارها و... از سر این فوتبال کم نشود و قانون بدون مسامحه و تعارف رعایت و اعمال نشود ، وضع فوتبال بهتر که نخواهد شد، هیچ، بدتر از این هم خواهد شد. این را هم مطمئن باشید که این گرفتاری های خود ساخته و تحمیل شده به فوتبال با " نصیحت" و پند و اندرز و " من بمیرم و تو بمیری " و تعارفات کلیشه ای و... حل نخواهد شد، چرا که اگر قرار بود با این کارها معضلات فوتبال حل شود، تا حالا حل شده بود. در فوتبال و ورزش ما چیزی که فراوان است تعارفات رایج و آبکی و " چاکرم مخلصم " های متداول و رایج است و آنچه که نیست رفتار های اصولی و اقدامات اساسی و قانونی است. اینکه نصیحت کنیم که ما از تیم فلان و بهمان استان مهمان نواز چنین توقعاتی نداشتیم یا از فلان مربی که سابقه بازی در لالیگا را دارد انتظار نمی رفت چنین رفتارهایی کنار زمین داشته باشد و... همه جای خود درست، اما وقتی شرایط ولنگاری و بی قانونی حاکم باشد و قانون اعمال نشود و اصل نظارت به هیچ گرفته شود ، آن وقت حرفه ای ترین و منضبط ترین تیم های دنیا هم سرکشی و عصیان می کنند و از لالیگا که هیچ ، از بوندس لیگا و اصلا لیگ مریخ هم مربی بیاوریم، کنار زمین چنان می کند که نباید و به راحتی پا را از گلیم خود فراتر می گذارد!

**باز علت و معلول اشتباه نشود

غرض آنکه ، آن اتفاقاتی که جمعه گذشته در ورزشگاه شیک و مدرن اهواز عزیز( که البته سکوهای خالی از تماشاگر آن سخت توی ذوق می زد) رخ داد هر چند محکوم است و در اینکه با مسببان آن که رفتار حین بازی و گفتار بعد از بازی آنها اصلا در شان آن ورزشگاه و فوتبال خوزستان( با بزرگانی چون دهداری و سالیا و لفته و حمید سه برادران و غلام شیدایی و ابراهیم قاسمپور و عبدالرضا برزگری و اسفندیار دوستانی و...) نبود، باید به شکل قاطع و قانونی برخورد شود ،هیچ تردیدی وجود ندارد، اما نباید فراموش کنیم و حتما باید توجه داشته باشیم و مرتکب اشتباه نشویم که این اتفاق مثل بسیاری از اتفاقات ناخوشایند در ورزش و فوتبال ما ،" معلول" است و " علت" نیست.

**بی صاحبی فوتبال

علت اصلی ، بی صاحبی فوتبال و سپردن امور ریز و درشت آن به دست نا اهلان و مدیران تحمیلی و سفارشی است و این یعنی همان که اصلا انگیزه نگارش و محور مطلب این شماره " تکاپو" بود. این یعنی فوتبال برخلاف تصور ، نه تنها به دیگر رشته ها ظلم نمی کند بلکه متحمل ظلم فراوانی می شود که اغلب " خاله خرسه" های دوست نما بر آن وارد می کنند . این پول بی حسابی که خرج شده و قراردادهای چند ده میلیاردی که در این فوتبال دوزاری، منعقد می شود ، بیش از آنکه به نفع و مصلحت فوتبال باشد، عده ای بینوای آویزان و انگل صفت را به نان و نام رسانده و... به هر حال داستان فوتبال ، داستان مفصلی است که از قول فردوسی بزرگ گفتیم " یکی داستان است پر از آب چشم!"

**امیدوار به آینده

منبر را جمع و سخن را تمام کنیم. رئیس فدراسیون فوتبال در شروع دوره جدید مدیریت خود، هم در یک مصاحبه مطبوعاتی و هم یکی دو نوبت در صحبت تلفنی با مخلص صریحا اعلام کرد که برای درست کردن و سر و سامان دادن و اصلاح خرابی های فوتبال آمده و قصد کنارآمدن و مماشات با هیچ فرد و باند و جریانی را ندارد. بیش از چهار ماه از شروع به کار ایشان گذشته و دو ماه هم از بازگشت تیم ملی از قطر سپری شده است. آنچه که در این دو ماه گذشته چیزی نیست که نشان دهد آقای تاج قصد اصلاح و ترمیم دارد و هر چه هست فعلا همان روش ها و روند قبلی است، اما هنوز امیدواریم ایشان در آینده ثابت کند که به وعده های اولیه خود پایبند است و واقعا قصد اصلاح دارد و نه مماشات و کنار آمدن با آن افراد و باندهای اختاپوسی که فوتبال مستعد ما را دچار این ورطه و " لجنزار" کرده اند! تمامش کنیم. خسته و کسل تان کردیم. عفو بفرمایید!

* سیدمحمدسعید مدنی

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار