PDF نسخه کامل مجله
پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - May 02 2024
کد خبر: ۸۱۸۷۹
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۷:۴۶
محرومیت رئیس فدراسیون فوتبال اسپانیا ، از چند منظر قابل بررسی است
برخورد با هنجارشکنان ، «غرب» و «شرق» نمی شناسد !

*یا شور یا بی نمک!

از قدیم می گفتند و کاملا هم درست گفته اند که " آشپز که دو تا شد ، آش یا شور می شود یا بی نمک"! این حالا حکایت و مصداق ورزش است . به عنوان مثال و نمونه زنده :دخالت های غیر مسئولانه و حضور بعضا غیر ضروری چندین نهاد و سازمان تصمیم گیرنده درباره ورزش و فعالیت های ورزشی، یکی از اصلی ترین دلایلی است که حتی اگر مدیر و مسئولی بخواهد و نیت خدمت و قصد سروسامان دادن بایسته را داشته باشد، نتواند موفق شود.

*تعدد مراکز تصمیم گیری

این وضعیت و تعدد مراکز تصمیم گیری درباره ورزش سال های سال است که وجود دارد و در حالی که برای تسهیل امور و روانی فعالیت ها به وجود آمده ، حالا خیلی وقت ها به یک معضل و مانع جدی تبدیل شده و جالب اینجاست که هرچقدر هم که می گذرد نه تنها فکری برای حل و دفع آن نمی شود بلکه مثل خیلی دیگر از مشکلات و معضلات ورزش حل ناشده باقی مانده، سهل است که به آن اضافه هم می شود. به هرحال وظیفه ما گفتن است و نوشتن درباره مسائل و مشکلاتی که بند بر دست و پای ورزش مستعد ایران بسته و آن را کسل و بیمار کرده است. اینکه آیا مسئولان همت و تلاشی برای حل این مشکلات و دفع موانع می کنند یا خیر و یا اصلا اجازه ورود به این مسائل و اختیار حل و فصل این معضلات را دارند یا خیر، موضوع بعدی است.

*نباید هم توقع داشت

اما آنچه نباید شک کرد این است که تا اینگونه دخالت ها و مدیریت های در سایه و تعدد مراکز تصمیم گیرنده - حتی درباره برگزاری یک مسابقه ورزشی - وجود دارد، از این ورزش بیش از این نباید توقع داشت. در این واقعیت و اصل علمی و مدیریتی نباید تردید کرد که به همان میزانی که به دلایل ساختگی و تصنعی از اختیارات و اقتدار مدیریت کم شود - تا آنجا که بعضا می شنویم درباره رئیس دفتر بعضی از مدیران ارشد یا معاونان اصلی و درجه اول، " دیگران" تصمیم می گیرند و خود مدیر یا مسئول حق ندارد در این باره اقدام کند- از این مدیریت و این سازوکار مدیریتی نمی توان بیش از این انتظار داشت. ما خیلی جاها برخلاف اصول عمل می کنیم، آن وقت انتظار نتیجه گیری و حصول به هدف هم داریم!

*همکاری یا دخالت؟!

البته این کاملا بدیهی است که در پیشبرد یک امر و سروکار اجتماعی باید علاوه بر سازمان و تشکیلات ذیربط ، دیگر ارگان ها و ادارات هم همکاری و همراهی کنند، اما حرف ما این است که همکاری با دخالت و اعمال قدرت و سلیقه فرق دارد. دخالت می شود مصداق این شعر حکیم توس که:

‌چون این کار ، آن جوید و آن کار ، این

پرآشوب گردد سراسر زمین

مکاتب اعتقادی و فکری برای پیشرفت امور و تحقق اهداف، هرچقدر بر همکاری و وفاق و همدلی و مشورت و... تاکید و تکیه کرده اند، ما را از افتادن به ورطه دخالت و تفرقه و اختلاف پرهیز داده اند. نکته قابل تاسف و تعجب آور این است که ما خیلی وقت ها اصرار داریم برخلاف توصیه های مکتبی و موازین عقلانی عمل کنیم و راه های من درآوردی و روش های غیر منطقی که از قبل نتیجه آن مشخص است را به کار ببندیم!

*هنجارهای اجتماعی

همه کم وبیش در جریان ماجرای فینال مسابقات فوتبال بانوان جهان قرار داریم و می دانیم که در مراسم اهدای جوایز چه اتفاقاتی افتاد ، اتفاقاتی که شاید از نظر بعضی ها تعجب آور بود که مگر در غرب و کشورهای اروپایی هم نسبت به این نکات حساسیت و کراهتی وجود دارد؟ این مسائل در آنجا باید امری عادی و مطابق با هنجارهای اجتماعی باشد. پس اتفاقات و برخوردهای قاطع و قانونی که با رئیس فدراسیون فوتبال اسپانیا رخ داد، از چه رو و به دلیلی بود؟

" *شرق" و" غرب" را نمی شناسیم

اینگونه سوالات و موضوعات که کم هم مطرح نمی شود، ناشی از این است که متاسفانه ما همانطور که غالبا با تاریخ و فرهنگ خود بیگانه ایم و شناخت دقیق و درستی نداریم، حتی " غرب" را هم نمی شناسیم و در این باره ( هم در مورد خودمان و هم غرب و دیگران) بیشتر اوقات گرفتار القائات و توهمات و شعارها هستیم. فکر می کنیم با یکسری شعارها و اداها و به کارگیری نوعی ادبیات و رعایت ظواهر ، شرقی و مثلا ایرانی شده ایم و با یکسری ظواهر، غربی و اروپایی می شویم و... البته این بحث مفصل و دیرینه ای است که اینجا نه مجال آن را داریم و نه به هدف و منظور ما از نوشتن این چند سطر مربوط می شود.

*همه فهم و جهانی

کوتاه سخن اینکه بعضی از اصولی که در عبارات کوتاه و همه فهم خلاصه و عمومیت پیدا می کند و در کوچه و بازار از زبان عالم و عامی می شنویم، چون" اصول" هستند، " همه فهم" و " همه جایی" یا به دیگر سخن " انسانی" و " جهانی" اند. مثل این ضرب المثل که: " هر سخن جا و هر نکته مقامی دارد " این اصل که در قالب این ضرب المثل دلنشین و همه فهم مطرح شده در همه جای دنیا و در هر فرهنگی قابل قبول است، بنابراین برخورد با رئیس فدراسیون اسپانیا از این منظر قابل بررسی است . در کشورهای غربی نیز مثل هر جای دیگر باید هنجارهای اجتماعی پذیرفته شده رعایت شود و اگر نشود خلاف قانون صورت گرفته و با متخلف باید برخورد شود که در این اتفاق اخیر و نظایر آن دیدیم که شده و می شود.

*راه پیشرفت و آبادانی

منظور ما از طرح این مطلب همین موضوع اخیر( بحث قانون و اعمال آن) است که پیش از این هم به مناسبت های مختلف به کرات به آن اشاره کرده و یا پرداخته ایم. برای جلوگیری از تزاحم و تداخل و برای ایجاد امنیت و تعاون و زندگی همراه با مسالمت و آرامش، قانون و رعایت آن امری لازم و اجتناب ناپذیر است. هر جامعه به میزانی که در مسیر قانون حرکت کند و قانونمدار باشد ، راه های پیشرفت و رسیدن به آبادانی و تمدن را هموار کرده است. از نوع برخورد با مسئولان متخلف و مدیران مفسد و... در همین ورزش کشورهای اروپایی زیاد می شنویم ( کاری نداریم که رئیس جمهور سابق آمریکا بعد از محکومیت از طرف دادگاه لباس زندانی ها را هم بر تن کرد و آن عکس در سطح جهان، رسانه ای شد) .

*بر این درد و درمان بباید گریست

ما نیز در هر حوزه ای - از جمله ورزش – اگر واقعا قصد و اراده پیشرفت داریم و خودمان و دیگران را دست نینداخته و سر کار نگذاشته باشیم ، باید به اصولی مثل قانون و قانونمداری پایبند و مومن باشیم. متاسفانه خیلی وقت ها این اتفاق نمی افتد و بدتر از همه خلاف آن اتفاق می افتد و مدیران و مراکزی که باید با تخلف و قانون گریزی و فرد متخلف برخورد کنند، از راه های من درآوردی به دنبال ماستمالی کردن و توجیه قضیه هستند که در این مواقع باید گفت: " بر این درد و درمان بباید گریست "!

*عادی سازی تخلف و فساد

بالاتر عرض کردیم، ما خیلی وقت ها به جای عمل به اصول علمی و تجربه شده در عرصه زندگی بشری ، ضد آنها عمل می کنیم و لاجرم نه تنها به نتیجه مطلوب نمی رسیم که پس پسکی می رویم! متاسفانه ما در همین ورزش خیلی وقت ها با تخلف و متخلف، برخورد بایسته و قانونی نمی کنیم و به دلایل و با انگیزه های مختلف سعی در زیر سبیلی در کردن مسائل و تبرئه متخلفان و قانون شکنان را داریم. در واقع با این کار خواسته و ناخواسته به دنبال " عادی سازی تخلف و قانون شکنی " هستیم ، کاری که شاید موقتا موضوع را مسکوت بگذارد، اما بدون تردید به تخلفات بزرگتر و فساد منجر می شود و فساد همیشه و در همه جا عاملی بازدارنده و نابود کننده است و به تخریب و ویرانی مجموعه و سیستم منجر می شود. در این باره مثال ها و نمونه ها فراوان است که ذکر هریک مطلب را طولانی و خواننده را خسته می کند.

*احساس تبعیض و بی اعتمادی

یکی از پیامدهای طبیعی عدم اعمال و اجرای قانون، این است که احساس تبعیض و جو و فضای بی اعتمادی به وجود می آورد. همه می دانیم متاسفانه حس تبعیض و بی اعتمادی ، فضا و شرایط حاکم بر ورزش ماست که بیش از هرجا در رشته پرهیاهویی مثل فوتبال نمود پیدا می کند. امروز به سخن مربی و بازیکن و مدیر و تماشاگران که گوش می کنیم ، به جای شنیدن حرف های فنی و بحث های تاکتیکی و ورزشی، از اکثر قریب به اتفاق آنها بوی بی اعتمادی و سوءظن به مشام می رسد و از اظهارات و سخنان خیلی از عناصر دخیل در ورزش اینطور برمی آید که گویی دارد حق آنها خورده می شود ...!

*عمل قانونی و عادلانه

هر چقدر هم که مسئولان و مدیران سعی می کنند با حرف و توضیحات، به معترضان ثابت کنند و اطمینان بخشند که چنین نیست و همه چیز بر محور عدالت و قانون قرار دارد، گوش کسی بدهکار نیست و دوباره آن حرف های اعتراض آمیز آمیخته به سوءظن و شبهه و اتهام شنیده می شود و این البته طبیعی هم هست. آنچه برای مردم ( اینجا ورزشدوستان و جامعه ورزش) اطمینان بخش است، عمل است ، آن هم عمل طبق قانون وعدالت درباره هر کسی و هرچیزی و هرمقامی ، بدون مصلحت اندیشی های ویران کننده که بیش از هر چیز اعتبار سوز است و اعتماد مردم را ویران می کند.

*برخورد قاطع با هنجار شکن

اسپانیایی ها وقتی متوجه می شوند، رئیس فدراسیون در شب قهرمانی و هنگام توزیع جوایز مرتکب عمل و رفتاری شده که در شان مقام او و فوتبال کشورشان نیست و برخلاف قانون است و حیثیت اخلاقی و ارزش های فرهنگی یک ملت را زیر سوال برده ، آن چنان عمل می کنند که بایسته و شایسته است و هرگز به خاطر نجات فرد متخلف و قانون شکن ، ملت و فرهنگ و فوتبال خویش را زیر سوال نمی برند.نظیر این اتفاقات خلاف و هنجار شکنانه بارها از ورزش دنیا به گوشمان رسیده ، اما متعاقب آن خبرهایی هم دال بر واکنش های قاطع و تنبیهی و قانونی دریافت شده است. همین سال گذشته نظیر چنین اتفاقی که هنجارشکنانه و ضد اخلاقی بود در باشگاه های پزرگ و معتبری مثل منچستریونایتد و آژاکس آمستردام و... رخ داد که اهالی ورزش کم و بیش از آن اطلاع دارند.

*پول و ستارگان ، کافی نیستند

در شماره قبل نوشتیم که " پول" و تحمیل هزینه های گزاف و استخدام ستاره ها به تنهایی پیروزی و پیشرفت را تضمین نمی کند . اینها وقتی می تواند کارساز و به سوی هدف رهگشا باشند که اصول رعایت شود ، اصولی مثل قانونمداری و حاکمیت عدالت ، مدیریت و برنامه ریزی و نظارت و قدر داشته ها و سرمایه ها را دانستن و کفران نعمت نکردن. همین عربستان که برای استخدام فوق ستاره های فوتبال دنیا حسابی دست به جیب شده و مخارج هنگفت و گیج کننده ای را متحمل می شود - به طوری که در جایی دیدیم نوشته بود هزینه ای که الهلال کرده به اندازه هزینه کل باشگاه های اسپانیاست! - اگر اصول لازم را رعایت و مدیریت و نظارت لازم و مقتدرانه اعمال نکند ، این ستاره ها به جای اینکه یار و مددکار پیشرفت فوتبال آن دیار شوند فردا وبال گردن و مزاحم پیشرفت طبیعی آن خواهند شد و به جای اینکه موجب تقویت پایه های فوتبال آنجا باشند، اینی را هم که الان دارند نابود خواهند کرد و بر باد خواهند داد.

*رعایت اصول

سال هاست که هم این نشریه وهم دیگرانی که فراتر از روزمرگی ها و نتیجه محوری های جرقه ای و زودگذر، دغدغه و آرزو دارند که ایران عزیز روزی به کشوری صاحب ورزش در دنیا تبدیل شود، مسئولان و مدیران و تصمیم گیران و برنامه ریزان را به " رعایت و اعمال" اصول دعوت می کنند، اما در عمل کمتر شاهد اعتنا به این دعوت از سوی مدیران و مسئولان امر هستیم و آنها غالبا با سیاست حفظ روال و روند موجود، سعی دارند فقط امروز را به هر ترفند و وسیله ای که شده به فردا برسانند و حالا اگر این وسط موفقیت و پیروزی و مدالی هم به دست آمد که فبهاالمراد و آن را هم می گذارند به حساب تدبیر و برنامه ریزی و آینده نگری خود!

*فراری دادن سرمربی توسط مدیر!!

متاسفانه "عدم رعایت اصول و ضوابط عقلایی و تجربه شده " امری است که به وفور در ورزش ما و نحوه مدیریت آن در سطوح مختلف دیده می شود. بالاتر به مواردی اشاره کردیم مثل" دخالت های غیر مسئولانه"، "تعدد مراکز تصمیم گیری" ، " عدم رعایت و اعمال قانون" و... در پایان این نوشته به یک مورد عینی دیگر می پردازیم که هم تعجب آور است و هم تاسفبار.هفته گذشته سرمربی تیم استقلال تهران در نشست مطبوعاتی خود پیش از بازی هفته سوم با حریف خوزستانی ، مسائلی را مطرح کرد که لُب و چکیده اش این بود که مدیریت باشگاه استقلال قصد دلسرد کردن و فراری دادن او به عنوان سرمربی تیم را دارد!!

*دشمن هم نمی تواند اینطور ضربه بزند!

ما وارد جزئیات این مصاحبه نمی شویم . خوانندگان محترم و علاقه مندان به ورزش حتما از آن مطلع هستند. وارد بحث مسائل و مشکلات این تیم هم نمی شویم که ریشه این مشکلات کجاست و چرا و چگونه و به وسیله کدام مدیران نالایق و ناشی و شاید هم مغرض ، جواز حضور در مسابقات باشگاهی آسیا صادر نشد و چرا با اینگونه افراد خاطی که خواسته و ناخواسته به این تیم وهواداران و کلا فوتبال ایران خیانت کردند، برخورد قانونی صورت نمی گیرد و... در این باره پیش از این به سهم و توان خود نوشته و در آینده حتما باز هم خواهیم نوشت و گریبان نالایقان رخنه کرده - که با عمل ناشیانه خود ضرباتی بر پیکر این ورزش وارد می کنند که دشمن هم نمی تواند – را رها نخواهیم کرد . بحث ما در اینجا ادامه سخن بالاتر است.در کجای دنیا شما چنین حرف ها و اظهاراتی را از زبان یک مربی که البته واهی هم نیست و ریشه در واقعیاتی دارد که همه بیش و کم از آن آگاهیم ، می شنوید؟! در شروع رقابت های فصل معمولا همه عوامل یک مجموعه و تیم دست به دست هم می دهند ، حتی به طور موقت هم که شده اختلاف سلیقه ها را کنار می گذارند و برای موفقیت باشگاه و شادی و رضایت طرفداران متحد می شوند در حالی که در فوتبال ما ظاهرا برعکس است و قبل از شروع مسابقات ، همه تعارف و احترام تحویل یکدیگر می دهند اما وقتی مسابقات شروع شد، پرده ها و ظواهر کنار می رود و اختلافات آغاز می شود، عوامل یک باشگاه به جای کمک به یکدیگر خودخواهانه باندبازی می کنند و به اصطلاح " توی کار " همدیگر می گذارند. به گمان ما در این معضل پیش از آنکه مدیر و مربی مقصر باشند و لازم باشدعملکرد آنها را تحلیل کنیم ، باید کسانی را مقصر بدانیم که هر روز یک مدیر برای این تیم و تیم های پرطرفداری که در مالکیت وزارت ورزش هستند، می تراشند و مانع از ثبات و نظم بایسته مدیریتی می شوند. بدتر از همه اینکه انتصاب این مدیران و تغییر و تحولات پیاپی، بدون توجه به واقعیات و نیازها و ضرورت ها و توانایی آن فرد منصوب شده و پیامدهای عملکرد او، صورت می گیرد و آنچه مهم نیست - یا کمتر مهم است - سرنوشت تیم ها و انتظارات و احساسات طرفداران است ...!اگر بخواهیم از این طور موارد بشماریم و درباره آن بنویسیم، " مثنوی هفتاد من " می شود ، منتها درست گفته اند که " عاقل را یک اشاره بس است" . ما هم به این اشارات بسنده می کنیم ، به این امید که درباره ورزش ما عقلا به جای فرصت طلب ها تصمیم بگیرند و عقل جمعی در همه جا جانشین " منافع فردی" شود و... ان شاءا...

*سیدمحمدسعید مدنی

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار