" اژدهای هفت سر " فساد ، دست از سر ورزش برنمی دارد
علت العلل مشکلات ورزش
مسئولان ورزش خوب چشم های خود را باز کنند و حسابی هشیار باشند که قالتاق های خوش دک وپز و شارلاتان های مشاورنما حواس شان را از کانون و علت العلل مشکلات به سمت و سوی دیگری جلب نکنند و خوب تماشا و با همه وجود حس و درک کنند که:
عناصر منفعت جو و باندهای دلالی و در یک کلام ، " اژدهای هفت سر " فساد ، دست از سر ورزش - و خاصه رشته های پرطرفداری که در آن پول بی حساب وجود دارد - برنمی دارند و این بزرگترین مشکل و آفت ورزش ایران طی چند دهه اخیر بوده است. این جریانات منفعت پرست و فرصت طلب سال هاست به اشکال و عناوین مختلف در ورزش رخنه و نفوذ کرده و با تشکیل شبکه های درهم تنیده و اختاپوسی فقط به دنبال این هستند که به قیمت نابودی ورزش هم که شده جیب و آخور خود را پر کنند. ماجرای تیم کرمانی و تبانی و بند و بست های صورت گرفته که در آن از مدیر و مسئول رسمی تا عناصر و چهره های رسانه ای را درگیر کرده ، فقط یک نمونه و مشتی از خروار است. این ماجرا حتما و بدون شک اولین اتفاق از این دست در فوتبال ما نیست و بدون تردید آخرین آن هم نخواهد بود.
نفوذ باندهای اختاپوسی
مسئولان و مدیران باید این مساله را بزرگترین و مهمترین گرفتاری ورزش ایران بدانند و برای مبارزه با آن - که حالا حسابی در حوزه های مختلف ریشه دوانده و فربه و گستاخ شده است - عزم خود را جزم کند. سال هاست که خیلی ها فریاد می کشند و به گواه خوانندگان کیهان ورزشی ، این مجله قدیمی به سهم خود می نویسد که جلوی رخنه و نفود و پیشروی این باندهای اختاپوسی و فاسد وانگل صفت در ورزش و فوتبال را بگیرید. دلیل اصلی ناهنجاری های اخلاقی و فرهنگی از یک سو وعدم پیشرفت بایسته و مطابق انتظار ورزش ما ، برخلاف بحث های انحرافی و اظهارفضل های جریانات دلالی روشنفکرنما، در وهله اول ، نه پول است و نه امکانات و نه عقب بودن از علم روز ورزش دنیا و نداشتن اردوهای تدارکاتی و آموزشی در کشورهای خارجی - علی الخصوص اروپایی و آمریکایی - و... بلکه علت العلل و ریشه مشکلات اخلاقی و فرهنگی و گرفتاری های فنی و... رخنه و نفوذ عمیق و تاثیرگذار این فرصت طلبان منفعت جو است که از حیث ظاهر و باطن کوچکترین قرابت و شباهتی به اهالی اصیل ورزش و مرام ورزشکاری و پهلوانی ندارند اما چون بوی کباب بلند شده ، فرصت طلبانه خود را به اینجا رسانده اند تا باج خود را بگیرند و نفع خود را تضمین کنند.
سرنوشت تراکتور
اینان در ورزش هم همه جا نیستند، آنجایی هستند که بوی پول و گشادبازی و ولخرجی و... به مشام می رسد و نیز مدیران ساده لوح یا نامدیرانی وجود دارند که به راحتی می شود با جملات سلمبه قلمبه سرشان را کلاه گذاشت! ببینید این جماعت شارلاتان مسلک سیاهکار چه بلایی بر سر تراکتور آورده اند! این نابکاران رخنه گر فرصت طلب با تیم ریشه دار و پرطرفدار کشورمان کاری کرده اند که مالک آن اعلام کرد تیم را برای فروش خواهد گذاشت و مالکیت خود را واگذار می کند! و باز تاکید می کنیم اولین بار نیست که این اتفاق در فوتبال ایران می افتد. این جماعت مزاحم و باجخواه چه پول ها که نفله نکرده و به ضرر فوتبال به نفع خود به جیب نزدند و چه افراد عاشق و خیری را که دلزده و مغبون و از عشق خود سرخورده نکردند. این جماعت مصداق دقیق " مگسان دور شیرینی " هستند و هرجا بوی پول و منفعت و بخور بخور به مشام می رسد ، سروکله این عناصر و باندها پیدا می شود.
نه " قرمز" نه " آبی" ، مگسان دور شیرینی!
می بینیم و همه آنهایی که با چم وخم این فوتبال آشنا هستند و آدم ها و جریانات فعال در آن را می شناسند و درستی و صداقت را از ریاکاری و فرصت طلبی تشخیص می دهند، می بینند که چگونه بعد از ماجرای واگذاری دو تیم پرطرفدار کشورمان باز سروکله این جماعت زیاده خواه مزاحم پیدا شده است. طرفداران این تیم ها اشتباه نکنند و این افراد را نفوذی تیم رقیب نپندارند. اینها اصلا معنی این حرف ها را نمی فهمند. اینها چه می دانند " پرسپولیس" چیست و " استقلال " کدام است؟! اینها تنها چیزی را که می شناسند و می فهمند ، پول و منفعت نامشروع است! برای آنها هم فرق نمی کند که این پول در کجا باشد . در استقلال باشد، " آبی مادرزاد " می شوند و در پرسپولیس باشد ، " قرمز جد اندر جد"! این مگسان دور شیرینی برای پول و منفعت به هر لباس و رنگ و مسلکی درمی آیند .
فقط " پول" را می شناسند
کسی که بویی از ورزش و مرام ورزشکاری برده باشد ، محال است نقش نفوذی و تخریب چی با نقاب را در تیم حریف بازی کند. اینها که چنین می کنند ، اصلا ورزش را نمی شناسند . در واقع آنها هیچ چیز به جز پول را نمی شناسند ! اگر همین فردا اعلام کنند که دیگر در ورزش از پول بی حساب خبری نیست و ریال به ریال پولی که در هر کجا خرج می شود ، جایی ثبت و ضبط و حسابرسی خواهد شد، شک نکنید اولین گروهی که گورشان را از فوتبال و ورزش گم می کنند ، همین اراذل ورزش نشناس ضد ورزش هستند!
مدیرنماها، جاده صاف کن دلال ها
و البته پیش از آنها ، آن مدیرنماهای سیاهکار منافقی که با ژست و پز انقلابی و خدمت به مردم و در پی اجرای منویات مقام رهبری در ورزش و عمل به دستورات عالیه اسلام و مبارزه جهادی و انقلابی با پلشتی ها و ناهنجاری ها و... پست می گیرند اما بعد از مسلط شدن بر صندلی ریاست در فلان وزارتخانه ، در صداوسیما - علی الخصوص سیما - دقیقا برعکس آنچه می گفتند و ادعا می کردند و ادایش را درمی آوردند، عمل می کنند و بزرگترین جاده صاف کن جریانات دلالی و شارلاتان های باجخواه در باشگاه ها و فلان و بهمان فدراسیون و... هستند . در واقع و بدون تعارف ریشه مشکلات ورزش - خاصه طی دو سه دهه اخیر - مدیران عوضی آمده و فرصت طلبی هستند که چون کاری را که به آن ورود کرده اند نمی شناسند و به هیچ وجه شایستگی پست هایی را که اشغال کرده اند ، ندارند، مجبور به آویزان شدن از جریانات دلالی و عناصر دلال مسلک می شوند و عرصه را برای جولان دادن این جماعت ، هموار و دست شان را برای هر تخلف و کژروی باز می گذارند. آیا می توان پذیرفت که در همین ماجرای تیم کرمانی ، اگر مدیرانی در آن تشکیلات و بدنه فدراسیون ، اهل فساد و زدوبند مالی نبودند، دیگر اجزاء و عناصر این شبکه دلالی می توانستند راسا مرتکب این تخلفات شوند؟!
ریشه مدیران عوضی آمده را قطع کنید
بنابراین مسئولین ورزش و مدیران فوتبال اگر در گفته های خود صادق هستند و واقعا قصد پاکسازی و اصلاح وضعیت فرهنگی و اخلاقی را دارند ، اول از همه باید با جرات و بدون رودربایستی با تبر ریشه این مدیرنماهای عوضی آمده - که البته بعضا از جاهای قرص و محکمی هم حمایت می شوند – را در ورزش قطع کنند. غیر از این هر کاری ، حداکثر حکم مسکن را دارد و ریشه های درد کماکان در جسم و جان ورزش و فوتبال قرار خواهد داشت.
تغییر نگرش و روش مدیریتی
سال هاست می نویسیم و اخیرا بارها بر این موضوع تاکید کرده ایم که ورزش ایران برای خروج از دور باطل و روزمرگی کسالت باری که به آن گرفتار شده ، نیازمند تحولات اصلاحی است و این ممکن نمی شود مگر آنکه حوزه مدیریتی از حیث دیدگاه و نگرش و همچنین منش و شیوه ، دچار تغییر و تحولات اساسی شود. با این نحوه مدیریت و با حضور بعضی از مدیران نالایق و فرصت طلب ، این ورزش گامی جلوتر نمی گذارد. اگر هم بخواهد حرکتی اصلاحی صورت پذیرد یا قدمی رو به جلو در جهت خدمت به ورزش و پاسخ به مطالبات مردمی برداشته شود، این مدیران عوضی آمده که در واقع اجیر اجیر شدگان خود هستند! به تحریک باندهای دلالی و عناصر فرصت طلب - که به شدت با هرگونه تغییر و تحول در جهت سروسامان یافتن ورزش مخالفند - وارد میدان می شوند و آن حرکت اصلاحی را به انحراف می کشانند. نمونه ها در این باره فراوان است اما آخرین آن همین داستان واگذاری استقلال و پرسپولیس و پیدا شدن سرو کله این مدیران رفوزه دلال پرور و دلالان پیشانی سفیدی است که شهره عام و خاص هستند! کسانی که روزی ( شاید هم الان) با حمایت و پشتگرمی همین مدیران عوضی آمده و نفود کرده در بعضی از معاونت های حساس سیما، بعضی از برنامه های ورزشی تلویزیون ( تلویزیونی که قرار بود وهست دانشگاه باشد) را به جولانگاه دلال های مجری نما و باندهای فرصت طلب دلالی تبدیل کرده بودند . خلاصه این افراد و باندها در ورزش کاری به جز منفعت جویی و انحراف و تخریب و... ندارند و هرجا رفته اند ، به جز این ، کارنامه ای از خود برجای نگذاشته اند.
کار آسان تر وزیر فعلی ورزش
شاید شناخت این عناصر و پی بردن به ماهیت و نحوه عملکرد و شگردهای آنان برای مدیران قبلی دشوار بود - هرچند همان موقع هم خیلی ها ، از جمله این مجله قدیمی از حضور خطرناک " اژدهای هفت سر " فساد در ورزش و فوتبال می نوشت و مسئولان وقت را درباره خطر این مارهای خوش خط وخال آگاه می کرد و ... - اما امروز این باندها و عناصر پیشانی سفید کاملا قابل تشخیص هستند و اسم و رسم وعملکرد و ماهیت آنها برهمگان روشن شده است. بنابراین برای آقای کیومرث هاشمی ، حجت تمام است و او به راحتی و با حمایت مردمی و رسانه های درستکار و نهادهای ذیربط می تواند در جهت قلع و قمع آنها اقدام کند.
فوتبال حرفه ای یعنی این!
هفته پیش در همین مجله خودمان خبر کوتاهی از فوتبال حرفه ای و رفتار تیم های سوپر حرفه ای به چشم مان خورد که هم موجب خوشحالی و امیدواری شد و هم ناراحتی و تاسف. خبر به طور مختصر این بود ( لطفا بخوانید . احتمالا شما خواننده محترم نیز مثل ما به این " دوگانگی امیداری - تاسف " دچار می شوید ) :
" قرار بود هفته گذشته جام قهرمانی این فصل لالیگا به مادریدی ها تحویل داده شود اما آنها به احترام تیم گرانادا که سقوطش به دسته دوم قطعی شد ، از دریافت جام در خانه گرانادا امتناع کردند و رئیس فدراسیون فوتبال اسپانیا جام را در کمپ تمرینی تحویل ناچو ، کاپیتان رئال داد و..."
فرهنگ حرفه ای یا فیلم هندی؟!
اخلاق حرفه ای ، فوتبال حرفه ای ، ورزش حرفه ای و فرهنگ حرفه ای یعنی این ، نه آنچه یک مشت عقب مانده پرمدعا - که اکثرا جزو باندهای دلالی هستند - و بعضا حامی و همپالکی آنها در رسانه های زرد تصویری و مکتوب ، به خورد مردم می دادند و حرفه ای گری را با لاابالی گری، بی غیرتی، پول پرستی، بازیکن سالاری،هرهری مسلکی، بی تعصبی ، بی تربیتی و... هم معنی و مترادف می دانستند و امثال کاری که رئال درباره گرانادا و به احترام تماشاگران مغموم این تیم انجام داد و یا تبریکی که بارسلونا برای قهرمانی رئال فرستاد را با " فیلم هندی" مقایسه می کردند! یادتان می آید وقتی از فوتبالیستی رفتار اخلاقی سر می زد و مثلا برای مربی سابقش دسته گل می برد ، این جماعت عقب مانده پرمدعا چگونه او را در رسانه های زرد و برنامه های پرحاشیه تلویزیونی مسخره می کردند و به جای تشویق با عبارات " فیلمفارسی" و" فیلم هندی " ، وی را فردی ریاکار معرفی و جلوی عام و خاص سکه یک پولش می کردند؟!
***
واقعا که از دست این جماعت دلال مسلک و لمپن مآب و روشنفکرنما طی دو سه دهه اخیر چه بلایی از حیث فرهنگی و فنی بر سر این ورزش بیچاره و فوتبال بینوا نیامده است ! آنها حالا هم ول کن نیستند . بعضی ها "چه گوارا " ! شده و قیافه قهرمانان مظلوم را به خود گرفته اند و بعضی ها را هم که از در بیرون می کنند ، از پنجره وارد می شوند ، بعضی ها هم ... ! خداوند شر این " بعضی"ها را از سر فوتبال و ورزش مستعد این آب و خاک کم کند . ان شاءا...
*سیدمحمدسعید مدنی