هشدار؛«فساد» از آنچه فکر می کنید به شما نزدیکتر است!
برای خرید بلیت یک سفر ضروری به ترمینال اتوبوس می روید. بلیت ها تمام شده. درمانده اید. در حال خروج از ترمینال، یک نفر از پشت سرتان به شما نزدیک می شود. صدایتان می کند و پیشنهاد می دهد:
«بلیت می خواهید؟»
و بلیت شما را به دو برابر قیمت در مقابل چشم شما قرار می دهد...
***
برای کسب یک مجوز به فلان شرکت یا اداره مراجعه می کنید. کار شما را به دو ماه دیگر حواله می دهند. اما اینگونه، وامی که برایش برنامه ریزی کرده اید «می سوزد». یک نفر به شما نزدیک می شود و ادعا می کند می تواند در ازای دریافت «شیرینی» ، یک هفته ای کار شما را «راه بیندازد»! سریع دو دوتا چهارتا می کنید و می بینید وامتان خیلی خیلی از قیمت شیرینی با ارزش تر است. بسم الله...
***
تیم تحت مدیریت شما برای صعود به لیگ برتر تلاش می کند. صدها میلیارد هزینه کرده اید و باید پاسخگوی مدیران بالاتر باشید. «شنیده اید» که از راههای غیر فوتبالی می توان امتیاز گرفت! چند صد میلیون دیگر هم خرج می کنید تا آن چند صد میلیون اول نسوزد. تیمتان با اختلاف امتیاز صعود می کند...
***
در هر سه مثال ذکر شده، آن که پول اضافه داده، خیلی هم خوشحال است. چرا؟ چون در یک مملکت «چند نرخی»، واقعیات اقتصادی گم می شود. یعنی مثلا قیمت بلیت اتوبوس دستوری است و واقعا «باید» بیشتر باشد. وامتان بسوزد زندگیتان نابود می شود. ارزش حضور در «لیگ برتر» بسیار بیشتر از هزینه کرد یک تیم لیگ یکی است. و... اینگونه می شود که از این عدم ثبات اقتصادی، یک سری استفاده می کنند تا بارشان را ببندند. در هر سه مورد ذکر شده، ما با «فساد» روبروییم. اما خودمان باور نداریم. چون فساد از آنچه به نظر می رسد به ما نزدیک تر است. مثل پلک چشمانمان... ما در حقیقت در مرکز فسادیم...
شواهدی که هرگز جدی گرفته نمی شود...
خیلی دردناک است! اینکه من می دانم به کارمندم چقدر حقوق می دهم، و بدانم این حقوق حتی کفاف مخارج روزمره اش را نمی دهد، اما با دیدن یک خودروی آخرین سیستم که زیر پایش انداخته، به خیلی چیزها شک نکنم. این چیزها را در جامعه کم نداریم. دردمندانه حتی، شرایط ظالمانه تحریم ها باعث شده ما مجبور باشیم چشم بر روی بسیاری از مفاسد کلان ببندیم. البته که معتقدیم اینها مختص ما و کشورمان نیست و نوع بشر در هر نقطه ای از زمین، حتی در شرایط اجتماعی خوب، اگر قوانین محکمی را ناظر نبیند، برای منافع شخصی دست به چنین مفاسدی می زند. اما بی شک، شرایط اجتماعی و محیطی هم در آن بسیار موثر است. از سویی، «فوتبال» یکی از آلوده ترین حیطه های اجتماعی در سراسر دنیاست! مفاسد فوتبال، اغلب در میان هیاهوی پدیده «طرفداری» گم می شود. بخصوص در کشورهایی که تلاش می شود فوتبال را یک «بازی» تعریف کنند، و باز هم بخصوص در جاهایی که فوتبال از «واقعیت» فاصله گرفته و دربند «تعصب» و رقابت های تیفوسی اسیر شده، در افکار عمومی انگی به نام «فساد» به آن نمی چسبد.
اینگونه، مسئله فساد مثلا در کشوری مثل ما، در پس سه واقعیت قرار می گیرد:
1-بازی فرض کردن پدیده پیچیده ای به نام «فوتبال»،
2- گم شدن فساد فوتبال در میان فسادهای اجتماعی دیگر،
3- کمرنگ شدن واقعیت های فساد در پی آلودگی به «تعصب».
آفتاب آمد دلیل آفتاب
شواهد فساد در فوتبال، همیشه وجود داشته است. گفتیم که در جوامع بشری، هر جا پول فراوان باشد، زیاده خواهی و فساد مالی هم خواهد بود. در ایران هم که گفتیم، بیشتر از تمام دنیا نباشد، کمتر نیست. درد اصلی اما این است، که در کشور ما، نه تنها «اراده» واقعی مبارزه با فساد فوتبال وجود ندارد، که حتی شواهد واضح و بدتر از آن، حتی «اعتراف» افراد درگیر فساد، براحتی نادیده گرفته می شود! مثلا اگر در «کالچوپولی» بهترین و معتبرترین تیم ایتالیا با 9 ملی پوش به لیگ دسته سه فرستاده می شود و هیچکس هم نگران تعداد ملی پوشان و اعتبار نام و فوج طرفداران این تیم نیست، اما در کشور ما سایه سنگین و مخرب «مصلحت» مانع از چنین رویکردی می گردد. «مصلحتی» که البته، در واژه دنبال «صلاح» است و در واقع، نتیجه ای جز «مفسده» بیشتر ندارد! ببینید؛ اینکه یک نفر بیاید و در پربیننده ترین برنامه ورزشی سیما، صراحتا بگوید از طریق یکی از مسئولین تیم ملی، شبانه و بطور غیرقانونی وارد اردوی این تیم شده و با پرداخت زیرمیزی آنچنانی، سه ستاره تیم ملی را به قول خودش از دهان شیر بیرون کشیده و به تیم مورد علاقه اش برده، علاوه بر اینکه اعتراف به کار غیر قانونی آن مسئول در «پیشگاه عموم» می باشد، اعتراف به شکستن «سقف» قراردادها هم هست. سقفی که آن روزها «یک میلیارد تومان» بود و اتفاقا برای گمراه کردن جامعه فوتبال، در قرارداد آن سه بازیکن و بدون در نظر گرفتن آن چند صد میلیون زیرمیزی، به دروغ «999» میلیون قید شده بود! اما آب از آب تکان نخورد! یا فلان بازیکن خود را برای خدمت مقدس سربازی معرفی می کند و با یک تیم نظامی قرارداد می بندد، ولی ناگهان سر از بهمان باشگاه در می آورد و بعد هم یکی از مدیران همان باشگاه می آید و با افتخار اعلام می کند ما مشکل این بازیکن را «حل» کردیم و به تیم خود بردیم! کسی هم نمی گوید که چنین مشکلی فقط از طریق «قانون شکنی» قابل حل است!
آنقدر از اینجور مسائل داشته ایم که داد می زند مسئولین فدراسیون و سازمان لیگ قطعا در این تخلفات دست داشته اند، اما تا همین چند ماه قبل، هیچکس به آنها نگفت بالای چشمتان ابروست! یعنی حتی اعتراف رسمی و آزادانه در مقابل چشم میلیون ها نفر هم نتوانست سندی باشد بر «تقصیر» آنها...
مسئله دردناک تر از این حرف هاست! یک داور آمد و در یک برنامه زنده تلویزیونی، اعترافات تکاندهنده ای کرد که در حالت عادی، یک «اتمام حجت» بود برای مراجع قانونی. اما فکر می کنید چه شد؟ هیچ! خود او توسط رسانه ها بایکوت شد و حتی بعد از آن، کم کم همان معدود داورانی هم که سالها پیش بطور انفرادی، نه سیستماتیک، پرده از مفاسد و رشوه خواریشان برداشته و حتی توسط یکی از پیشکسوتان خوشنام داوری با نام «سیب گندیده» معرفی شده بودند، در فدراسیون و صدا و سیما و باشگاههای لیگ برتری، صاحب پست و مسئولیت شدند!
این رخدادها بسیار عجیب است. اما شاید با توجه به اینکه تیم های پرطرفدار ما چندین سال قهرمان می شدند و نیمی از طرفداران ما مخمور این قهرمانی ها بودند و تعصب نمی گذاشت واقعیت ها را ببینند، مفسدین ما با خیال راحت به کارشان ادامه می دادند، و عجبا که همچنان، هیچ اراده ای برای مبارزه با فساد وجود نداشت. حتی گزارش فسادی که مجلس آماده کرده بود هم در گوشه ای خاک می خورد...
یک رخداد عجیب!
نمی دانیم چه شد، اما بالاخره شد! مدیر سابق یکی از باشگاههای لیگ برتری، اعتراف کرد که در زمان حضور در لیگ دسته اول، رشوه های با اعداد نجومی به ارکان فدراسیون و نیز برخی رسانه های تصویری و مجازی پرداخت نموده. بعد از آن، یک سری بازداشت و بازجویی یا زندانی شدند. نکته بسیار دردناک که باعث فرود آمدن شلاق ناامیدی بر اذهان عدالت جو گشت، ادامه کار رسانه ها با همان سبک سیاق گذشته در تمام این مدت، و نیز تلاش فدراسیون برای محدود کردن اینهمه فساد به «فقط» یک تیم بود! در حالیکه نادر واکنش های فدراسیون به این وقایع، تهدید و اعلام آمادگی برای تنبیه و تنزیل این باشگاه بود، نام باشگاه دیگری هم در آمد. اما آن هم مربوط به لیگ دسته اول بود. شاید بگویید «فساد فساد است، چه لیگ برتر، چه دسته سوم»! اما مسئله این است:
1-لیگ برتر «ویترین» ماست و در صورت آلوده شدن به فساد سیستمیک، برای ما تبعاتی در سطح بین الملل در بر خواهد داشت.
2-اینکه فکر کنیم صدها میلیارد در لیگ دسته یک کشور بالا و پایین می شود، اما لیگ برتر ما عاری و بری از مفاسد است، آنقدر غیر منطقی می باشد که همین شدت غیر منطقی بودن این تفکر، بیشتر ما را می ترساند! به نظر شما، دزدی که به زیرسیگاری رحم نمی کند، به شمعدان طلا می کند؟!
علامت سوال های بیشمار...
اینکه چطور بعد از اینهمه سال و در حالیکه حتی تحقیقات مجلس در مورد فساد فوتبال مسکوت مانده، چنین پرونده ای رو می شود، بر ما پوشیده است. آیا یک زد و خورد جناحیست؟ آیا تسویه حساب گروهیست؟ آیا تلنگر وجدان است؟ آیا پیگیری شعائر یک دولت بود؟ آیا...
هرچه بود و هست، باید به فال نیک گرفت و اجازه نداد آن را محدود به یکی دو تیم و نیز دسته اول فوتبال کشور کنند. کسی که به کار خلاف عادت کرده، محال است خود را محدود به موارد «پیش پا افتاده» کند! البته در لیگ برتر و با توجه به تمرکز افکار بسیاری از مسئولین دولتی بر این بازی ها، و البته دردمندانه، گوشه چشم برخی از آنها به برخی از تیم ها، قطعا چنین مفاسدی از حالت مادی محض خارج شده و به رانت ها و وعده های آنچنانی هم تسری می یابد. باید این مسائل را «دید». نادیده گرفتن این واقعیت ها، باعث می شود اثر یک کار خوب، بشدت کوچک و محدود و ضعیف شود و البته آنتن متخلفین و فاسدین فوتبال حساس تر، تا دیگر دُم به تله ندهند! ایکاش کمی جرأت و جدیت چاشنی این پیگیری شود، و ما هم امیدوار به ته مانده عدل در بلبشوی روزگار...
*دکتر محمد(شهریار) شفائی