PDF نسخه کامل مجله
سه‌شنبه ۲۷ شهريور ۱۴۰۳ - September 17 2024
کد خبر: ۸۷۶۸۷
تاریخ انتشار: ۲۵ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۷:۱۳
آقای وزیر! اصلاح و تحول ، پیشکش
ورزش در چنگ نااهلان است، نجاتش دهید

نقشه راه

وزیر جدید ورزش که چند روزی است کار خود را آغاز کرده، در مواردی که اینجا و آنجا درباره نقشه راه خود توضیح داده ، روی چند موضوع تکیه بیشتر داشته یا دست کم توجه مخاطب دقیق و کارشناسان را به خود جلب کرده است. این چند مورد را می شود به شرح زیر خلاصه کرد:

* مبارزه با فساد جزو اولویت های اصلی است.

* به کار روتین اعتقادی ندارد و به دنبال ایجاد تحول در ورزش است.

* ورزش ایران باید در میادین جهانی بیش از اینها بدرخشد و در رشته های مختلف - و نه فقط در مثلا دو رشته ( کشتی و تکواندو) - مدال آور باشد.

و نکات و موضوعات دیگری که آنها( مثل توجه به ورزش همگانی و...) نیز در جای خود مهم و قابل توجه است ولی به گمان‌ ما و خیلی های دیگر ، آن سه مورد - و بیش از همه دو مورد اول - از هر چیز مهمتر است و پرداختن به آنها باید جزو اولویت های کاری هر مدیری باشد که اگر نباشد ، ‌آب در هاون کوبیدن و مشت بر کوه زدن و خلاصه عمر تلف کردن است.

*محیط باید سالم و پرانگیزه باشد

ما وقتی ‌می توانیم در هر حوزه و مکان و مقامی کار کنیم - آن هم کار سازنده و مترقی و رو به پیشرفت - که در درجه اول ، آن محیط سالم و پرنشاط و سازنده و با انگیزه باشد. در فضای مسموم و با آدم های کسل و بی انگیزه، نمی شود کار سازنده کرد وهدفی را تحقق بخشید. ‌پس برای دست زدن به کارهای بزرگ و مثبت ، رفع نقایص و تقویت نقاط قوت و ایجاد انگیزه و حرکت ، بیش از هر کار و قبل از برداشتن هر قدمی، ابتدا باید شرایط را مهیا و محیط را مساعد کرده وعوامل مزاحم و انگل و مولد بیماری را سمپاشی و دفع کنیم.

*ایجاد تحول و مبارزه با فساد ، حرف تازه ای نیست

البته این را همه اهالی ورزش می دانند که حرف زدن از تحول و ارتقای سطح فنی ورزش ومبارزه با فساد، حرف و وعده هایی است که به ویژه طی سال ها - و به طور مشخص دو دهه اخیر - از زبان مسئولان در دولت ها و مقاطع مختلف شنیده شده، چون نیاز ورزش به اصلاح و تقویت ساختارها و نفوذ غیر قابل کتمان جریانات سوءاستفاده چی و دلالی و رفتارهای هنجارشکنانه غیر اخلاقی و نظایر آن به قدری خود را به رخ می کشد که کسی - آن هم در مقام مدیر و مجری - نمی توانست و نمی تواند ضرورت پرداخت به آنها را به لسان و وعده هم که شده،منکر شود و نادیده بگیرد اما چیزی که هست علی رغم این حرف ها و تاکید بر انجام این ضرورت ها، اتفاق خاص و ملموسی درباره عملی شدن وعده ها رخ نداده که هیچ، وضع در بعضی از جاها بدتر هم شده و پسرفت هایی هم صورت گرفته که در گذشته به سهم خود به آن پرداخته ایم.

*این بار اتفاقی می افتد؟!

باری، حالا آقای وزیر جدید آمده و به درستی و صریحا به اشکالات اصلی و ضروریات ورزش اشاره می کند و البته قاطعانه تر از اسلاف خود ، حرف از اصلاح و تحول و مبارزه با فساد می زند. آیا این بار قرار است اتفاق دیگری بیفتد و وزیر جدید فراتر از زدن حرف های تکراری و دادن شعارها و وعده های امیدوارکننده، کاری هم انجام دهد و قدمی به سوی اهداف اعلام شده بردارد؟ یا نه، مثل همیشه بعد از گذشت مدتی و افتادن آب ها از آسیاب ، کماکان روال کنونی ، تکلیف حال و آینده ورزش را مشخص می کند؟ این سوال مهمی است که البته خیلی زود با مشاهده همان کارهای ابتدایی و رصد اقدامات اولیه، حداقل می توان به بخشی از پاسخ آن دست پیدا کرد .

* ...ولی افتاد مشکل ها!

اینکه می گوییم مسئولان قبلی نتوانستند به حرف ها و وعده های خود درباره تحول ورزش سخت محتاج اصلاح ما و مبارزه با فساد و پلشتی رخنه کرده در آن عمل کنند ، اصلا منظورمان این نیست که آنها از اساس به دنبال چنین چیزی نبوده و نیت عمل و اقدام در آن مسیر را نداشته و از اول هم فقط در پی شعار بی عمل بودند. هرگز چنین چیزی منظور نظر ما نیست . اتفاقا ما معتقدیم که آن عزیزان می خواستند درآن جهت کاری بکنند و قدمی بردارند اما وقتی خواستند نیات و اهداف خود را عملی سازند ، به سد ستبر موانع برخوردند و به قول جناب حافظ " عشق اول نمود آسان ولی افتاد مشکل ها"! اصولا نه در ورزش ، بلکه در هر کجا وهرعرصه ای ، کار اصلاحی و سازنده ، دشمنان جدی و مخالفانی آشتی ناپذیر دارد که چون منافع و جایگاه خود را در خطر می بینند با تمام توان و همه ابزار و وسایل به مقابله با آن برخواهند خاست. ورزش ما نیز اکنون بدون تعارف و لفاظی ، سخت گرفتار جریانات و باندها و تفکراتی است که به قیمت کوچک ونازل کردن شخصیت و کارکردهای آن ، برای خود بساط ودستک و کرو فری راه انداخته و مانع از اصلاح و تحول و بزرگی و ارتقای جایگاه ورزش می شوند و... که دراین باره بارها - بلکه سال ها - نوشته ایم و دیگران هم گفته اند اما کسی به این هشدارها توجه نکرده و کار و بار ورزش را به اینجا رسانده که همه می بینیم .‌

حالا دیگر یک زمین سالم واستاندارد هم برای برگزاری مسابقات بین المللی فوتبال نداریم و برای انجام یک بازی رسمی باید منت این و آن را بکشیم که لطف کنند دو ساعت زمین در اختیار تیم ملی بگذارند!! و...

*خود را آماده کرده اید؟

از حرف خود دور نشویم . حرف ما این بود که وزیر جدید ورزش هم‌ مثل اسلاف خود در بدو امر و شروع مسئولیت، حرف های درست وبجایی درباره اولویت مبارزه با فساد، لزوم ایجاد اصلاح و تحول ، ارتقای سطح و جایگاه ورزش ایران از وضع فعلی و... زده اما سوال این است که ایشان برخلاف مسئولان قبلی ، خود را برای درافتادن با مانع سازان و مانع تراشان و باندها و جریاناتی که با هر گونه تغییر واصلاحی که قرار باشد منافع نامشروع و جایگاه های غصبی آنها را به مخاطره اندازد ، با تمام قوا به مخالفت و مقابله برمی خیزند، آماده کرده است؟ آیا ابزار و امکانات و همکاران و همراهان همفکر برای این مقابله را دارد؟

*ورزش ، گرفتار ورطه ای هولناک

این واقعیتی غیر قابل انکار است که برای اصلاح ورزش ابتدا باید آن را از ورطه هولناکی که به آن گرفتار آمده، نجات داد. ورزش ما به معنی واقعی گرفتار تفکرات بسته و کوچک و نازل شده و باید آن را از این وضعیت رهانید. بدون تعارف ، تفکرات حاکم و رایج بر کلیت ورزش و بسیاری از رشته های ورزشی ( همان هایی که آقای وزیر می خواهد همپای کشتی و تکواندو ارتقاء بخشد) و لاجرم ساز وکار مدیریتی آنها ، اصلا با ظرفیت و توان و سطح توقعات تناسب ندارد و این تفکرات و این نحوه مدیریت در شان و اندازه ورزش ایران نیست و کوچکتر از آن است که بتواند به آن سروسامان بایسته را بدهد و توانایی های بالقوه را تحقق بخشد و به فعلیت درآورد. تا این طرز تفکر و روش و ساز وکار مدیریتی تغییر نکند ، هر تغییری جنبه ظاهرسازی خواهد داشت و مصداق "خواجه در بند نقش ایوان است" خواهد بود. خانه ورزش را باید از پای بست و ساختار آباد و اصلاح و متحول کرد.

*انجام هر کاری، راهی دارد

از آنجا که گفته و درست هم گفته اند " انجام هرکاری راهی دارد"، بدون کمترین تردید انجام اقدامات اصلاحی ، آنگونه که منجر به تحول ملموس در ورزش شود ، سازوکار کهنه و رسوب شده فعلی را بزداید و روش های نو و سازنده و پیشبرنده را جایگزین سازد، امری شدنی و امکان پذیر است ، به شرط آن که کسانی که در انجام این کار و رسیدن به آن اهداف جدی هستند، از راهش وارد شوند ، راهش را پیدا کنند ، ابزار و مرکب پیمودن راه را فراهم آورند، در حد توان از حیث مادی و روحی خود را تجهیز کرده و آنگاه حساب شده و به موقع - والبته با تدبیر وبرنامه - حرکت خود را آغاز کنند. این کاری است بدیهی اما متاسفانه خیلی وقت ها به امور بدیهی و اصول عقلایی عمل نمی شود. می گوییم قصد رفتن به شمال سرسبز را داریم اما عملا به سوی جنوب گرم و کویری حرکت می کنیم. نمی توانیم شعار اصلاح و تحول بدهیم اما روراست و شفاف وصادق نباشیم. با دروغ که نمی شود به راستی رسید. با سیاهکاری که نمی توان به روشنایی وآبادی رسید. این دنیا را حساب و کتابی سفت وسخت است وهرکاری - چه خوب و چه بد - پیامد خود را دارد .

*فوتبال ، در چنبره فرصت طلبان طماع

خیلی وقت ها درباره پیشرفت و اصلاح سخن می گوییم اما به گونه ای عمل می کنیم که اصولا امکان تحول و حرکت را از ما سلب می کند. مثلا می گوییم که می خواهیم ، سروری پیشین را احیا کنیم و برصدر فوتبال قاره کهن بنشینیم اما کاروبار فوتبال در بخش های مختلف راغالبا دست کارنابلدها و طمعکارها و دلال ها و ... می دهیم که جز منفعت شخصی و فرصت طلبی ، نه هنری دارند ونه چیزی می فهمند. این هم می شود وضعیت فوتبال که واقعا سرنوشت تلخی پیدا کرده و به قول کاپیتان تیم ملی - که این فصل در اینترمیلان ، یکی از حرفه ای ترین و اصیل ترین تیم های فوتبال دنیا ، بازی می کند - " فوتبال ایران فقط شده حاشیه و حاشیه وحاشیه" ! و درست هم می گوید چون خیل عظیمی از عناصر آویزان ، از این حاشیه ها و حاشیه سازی هایی که نابودی و بی هویتی فوتبال ایران را در پی دارد ، نان می خورند و زندگی می سازند و پول به جیب می زنند و...

*دلال ها ، پشت شعار" حیا کن ، رها کن"!

در فوتبال ما ، حرمت ها وهویت ها و جایگاه ها به سرعت برق زیر سوال می رود واصول اخلاقی - که در حرفه ای ترین سطوح و رده های فوتبال و باشگاه های جهان رعایت می شود - پشیزی ارزش ندارد. این است که مثلا هنوز سه هفته از لیگ نگذشته ، مربی لالیگایی بعد از دریافت گل در خانه حریف در ورزشگاهی که از دقیقه یک ، بی امان "بطری" از روی سکوها بر زمین می بارد ، در عرض چند ثانیه با شعار پرطنین "حیا کن، رها کن"! هواداران روبرو می شود ! راستی چه اتفاقی افتاده؟ آیا فوتبال غیر از این است که یک تیم می برد و دیگری می بازد ؟ برد وباخت که هفته اول و سوم و آخر ندارد ! در کجای دنیای حرفه ای به مجرد یک باخت ، ان هم در فضایی غیر ورزشی و در هفته سوم ، این اتفاقات می افتد و حرف از تغییر کادر فنی و... زده می شود؟ مگر چه اتفاقی افتاده است ؟ چرا اینگونه اتفاقات در فوتبال ما عادی شده است ؟ پاسخ آن ، چند جمله بیشتر نیست : چون فوتبال ما دست نا اهلان افتاده، چون دلال های سیری ناپذیر توقع دارند همه به ساز آنها حر کت کنند، چون شک نکنید در همین تیم استقلال و ماجرای هولدینگ پای دلال های پیشانی سفید و مدیران ظاهرالصلاح حامی آنها وسط است( و ما به سهم خود از اول مطرح شدن بحث هولدینگ و مشاهده بعضی از تحرکات و پیدا شدن سروکله عناصر بدنام و پیشانی سفید تا کنون چندین بار در این باره نوشته وهشدار داده ایم، کسانی که رد پاهای سنگینی هم در تلویزیون - خاصه شبکه های پایتخت - دارند و...) و می خواهند آقای سرمربی را- که حتما انتقادات فنی وغیر فنی بر او وارد است- چون در فلان جا و درباره فلان بازیکن بی کیفیت خارجی به آنها تمکین نکرده، ادب کرده و حالی اش کنند که کجا قرار دارد و حدش چقدر است!

*تمام ماجرا ، زیر سر دلالی افسارگسیخته است

دعوا ، دعوای دلالی افسارگسیخته است. خیالت راحت باشد برادر . کسی دلش به حال فوتبال و مردم و ... نسوخته است. آن طرف را نگاه کنید . سرمربی تیم ملی در بازی با قزقیزستان با همین شعار" حیا کن ، رها کن" تهدید می شود، در حالی که رد پای دلالی در اطراف این تیم کماکان به وضوح دیده می شود . سه هفته از لیگ گذشته ، بازی تیم های تهرانی و اهوازی به میزبانی قزوین برگزار می شود . مسئولان می گویند "VAR" آورده ایم ، خیلی از هواداران و حتی کارشناسان می گویند که سر کاری و قلابی هستند! و...

*اعتماد ، از ورزش رخت بر بسته است

اینها همه از یک واقعیت بزرگتر ومهمتر حکایت می کند و آن اینکه طرز رفتار مدیریتی در فوتبال( بخوان ورزش) ما به گونه ای بوده که متاسفانه اعتماد از آن رخت بر بسته و اعتبار وصحت تکنولوژی زیر سوال رفته ! و حتی بازیکن تیم ملی انگ " بی شرف" می خورد و کاپیتان این تیم با لحنی بغض آلود باید توضیح دهد که بازیکنان ، بی شرف نیستند و... ! کمی درنگ کنیم و تامل نماییم که داریم به کجا می رویم ! سال هاست می گوییم نگذارید حرمت ها شکسته شود . احترام ، خود معلول اعتماد است. اعتماد، اعتبار می آورد . در ورزش و فوتبال ما همه اینها به شکل نگران کننده ای بسیار کمرنگ شده و مسئولان هم دانسته و ندانسته و خواسته و ناخواسته به آن دامن می زنند .

*تیشه بر ریشه اعتماد!

بعد از یک سال برگزاری لیگ، در آستانه شروع فصل بعدی رئیس فدراسیون یعنی متولی اصلی فوتبال آن " عذر خواهی عجیب و غریب"! را کرده و همه چیز را لوث می کند و اول وآخر لیگ برگزار شده را زیر سوال می برد و تعجب و حیرت صغیر و کبیر را برمی انگیزد که اصلا منظور و غرض از این معذرت خواهی چیست و چه تاثیر ‌مثبتی می تواند بر فوتبال و لیگ درحال آغاز داشته باشد؟ آیا اینگونه حرف زدن وموضع گیری بیشتر از این ریشه اعتبار و اعتماد و احترام را در فوتبال نمی سوزاند ، به گونه ای که سنگ روی سنگ‌ بند نشود؟ آیا بهتر نبود - و نیست - که به جای این جوگیر شدن ها و احساسی وبی حساب حرف زدن ها، کار وبار خود را اصلاح کنیم ، به گونه ای که اعتبار به فوتبال برگردد و بی اعتمادی وحرمت شکنی جای خود را به اعتماد و احترام در این رقابت بدهد؟

*مجامع ، بلای جان ورزش!

به راستی و الحق ، این فوتبال و ورزشی است که باید از دیدن و تماشای آن لذت ببریم و به آینده آن امیدوار باشیم؟ تازه این فوتبال است و این همه هیاهو و توجه و... در سایر رشته ها چه می گذرد؟! در بسیاری از رشته ها هرکسی به لطف رای مجامع( آخ که این مجامع چه پدری از ورزش بینوای ما درآورده اند!) به مقام ومسندی رسیده و دکان و بساطی راه انداخته و با جمع کردن فامیل و همشهری و هم باند و... به تنها چیزی که فکر نمی کند ، سرنوشت برنامه ریزی های علمی و آینده نگرانه است و...

تا رشته سخن از دست مان در نرفته ، برگردیم به بحث اصلی و آن را به نتیجه برسانیم.

*شایسته ها را جانشین انگل ها و چسبیده ها کنید!

حرف بر سر این است که ورزش گرفتار روش های ناکارآمد مدیریتی شده و این وضع همانقدر که به ضرر ورزش بوده ، به نفع عده ای انگل و آویزان است که به اسم و بهانه های مختلف زالو وار به آن چسبیده و خونش را می مکند. آقای دنیامالی - که البته جز آن ‌چند اظهارنظر اولیه در مجلس، بعد از وزارت کمتر حرف زده- می گوید که می خواهد به این وضع سامان دهد. ساماندهی و اصلاح ورزش حتما کاری است شدنی ، به شرط آنکه از" راهش" وارد شویم. در این راه یکی از اولین کارهایی که باید انجام شود، " اصلاح مکانیزم جذب و دفع ورزش" است. باید افراد باانگیزه و صاحب فکر وایده و متخصص و در یک کلام شایسته ها را جذب کرده وبه میدان خدمت فراخواند وآویزان ها و چسبیده ها و فرصت طلب های افتاده به جان ورزش را تاراند و دفع کرد. این البته بحثی مفصل است که اگر عمری باشد ، در کرات بعدی باز هم در مورد آن خواهیم نوشت...

*سیدمحمدسعید مدنی

نام:
ایمیل:
* نظر: