با آنکه نزدیک دو ماه است که از شروع کار دولت چهاردهم می گذرد، اما هنوز اقدامی چشمگیر وکاری تازه وخبری قابل توجه از سوی وزیر و وزارتخانه ورزش به چشم ودست نیامده و کار وبار ورزش کماکان به شکل روزمره و "روتین" قبلی ادامه دارد. این در حالی است که به نظر اکثر قریب به اتفاق کارشناسان و کسانی که با اوضاع و احوال ورزش ایران آشنایی دارند، ورزش حال و روز خوبی ندارد و سخت به تحول و تغییر کلی در ابعاد مختلف فرهنگی و فنی محتاج است. طبیعی است نقطه شروع چنین تغییر و تحولاتی باید بیش از هر جا ازسوی مدیریت ورزش چهره بندد. مدیریتی که اولا خود قبول داشته باشد ورزش در دور باطل و کسل کننده گرفتار است و ثانیا انگیزه داشته باشد که این روند تکراری و کلیشه ای را باید پایان داد و برای آینده بهتر و موفق تر آن طرحی نو در انداخت.خوشبختانه در اظهارات اولیه و نظرات و برنامه هایی که وزیر ورزش در روز اخذ اعتماد از مجلس و یکی دو جا ی دیگر پس از آن ارایه داد و مطرح کرد، ضرورت ایجاد تحول در ورزش یکی از کلیدی ترین والبته امیدوار کننده ترین فرازهای سخن ایشان بود. چون چنین است به طور طبیعی انتظار می رود که دست زدن به تحول و طراحی و اجرای برنامه های اصلاحی از سوی ایشان در دستور کار قرار گیرد و شروع شود که پیش از این در ورزش و برای ورزش وقت بسیاری بیهوده هدر رفته و فرصت های گرانبهایی سوزانده شده است. زمان و فرصت هایی که عمدتا به روزمرگی و اتفاقات زودگذر و نتایج دلخوشکنک و...گذشته و چیزی که درآن مطرح نبوده" برنامه" و" آینده نگری" است که جز مشتی شعار بی عمل چیزی در باره برنامه ریزی و آینده نگری عملا اتفاق نیفتاده است. در هرحال انتظار می رود که وزیر ورزش حالا که بر مسند کار نشسته و واقعیات ورزش را عینی تر و ملموس تر پیش روی خود دارد، به این زودی جا نخورده و از حرف ها و وعده های خودعقب ننشسته باشد !
چون حرف از اصلاح و مبارزه با فساد ومفسد و...
مثل هر حرف حق دیگری مطرح کردن و بر زبان آوردنش آسان است ، اما درعمل سختی ها و
مشقات خودش را دارد، خاصه آنکه تا آنجا که ما می دانیم وتجربه نشان داده عناصر
رسوب شده و دیدگاه های منجمد وضد تحول
رسوخ کرده در بدنه مدیریتی ورزش کم
نیستند واینان در مقاطع مختلف نقش ترمز را
بازی کرده وبا رفتار و القائات و اقدامات آشکار و پنهان خود عزم مدیران تازه نفس را برای اقدامات سازنده
واصلاحی سست کرده و آنها را به وادی عافیت طلبی و بسنده کردن به"همین که
هست" کشانده اند. الان و در مقطع
کنونی برای ورزش، زمان خوبی برای یک" شروع دوباره" است. حداقل اتتظار
این است که گام یا قدم های اولیه این شروع برداشته شود و همه چیز به حرف ختم نشود.
بر سر این ورزش بلاهای زیادی آوار شده که"یکی داستانست پر ازآب چشم" و
طبیعی است اینجا ودر این مقال مجال ذکر همه آنها نیست. اما برای اینکه بدانیم این
سخن که تقریبا حرف همه کسانی است که چم وخم ورزش ایران را می شناسند، بدبینانه و
ادعایی گزاف نیست کافی است نگاهی به دور وبرخود بیندازیم ، تا ببینیم با ورزش چه
کرده و می کنیم. همین چند روز پیش شهر آورد پایتخت در شهر اراک برگزار شد. بازی
سنتی و پرطرفداری که بیش از 5 دهه است سیل طرفداران را به ورزشگاه بزرگ شهر می کشاند و جزو بازی
های" صدهزار نفره" به حساب می آمده است، بازی که در اراک وبه ضرب
هنرمدیریتی(!) ورزش با " زیر ده هزار نفر" جمعیت برگزار شد. این مساله
ای است که مثل خیلی اتفافات و مسائل غیر عادی که در ورزش ما رخ می دهد و" عادی" شده، انصافا "
عادی" نیست و مدیران دلسوزوتحولخواه باید درباره آن با حضور اهل فن مداقه و
بررسی نمایند. این یکی از همان بلاهایی است که سر ورزش آوار شده و ریشه آن هم عدم باور به این است که صاحب اصلی ورزش
"مردم" بوده و ورزش درعالی ترین سطوح حرفه ای وفنی بدون مردم پشیزی ارزش
ندارد. این یکی از نشانه های دیدگاه رسوب
کرده وغلطی است که متاسفانه بر ورزش ما حاکم شده و برای مردم، این بزرگترین سرمایه
و پشتوانه ورزش جز سیاهی لشگری برای پر کردن سکوها و بوق و سوت زدن و عربده کشیدن
و... اهانت تحمل کردن وتحقیر شدن و... نقش و کارکردی قائل نیست، به همین دلیل چون
مردم در محاسبات او جایی ندارند کار به جایی می رسد که بازی یکصد هزار نفری را ده
هزار نفری برگزار می کند و انگار هیچ اتفاقی هم نیفتاده و تازه دو قورت ونیمش هم باقی است! این در حالی
است که در همه جای دنیا و همین کشورهای همسایه خلیج همیشه فارس تمام تلاش خود را
به کار می بندند و با سرویس دهی و تجهیز
ورزشگاه ها و استخدام ستاره های دنیا،تحمل مخارج گزاف ، همه هم وغمشان این است که
مردم را به ورزشگاه ها بکشانند و... آن وقت مدیریت ورزش ما با رفتارها واعمال
سیاست های غلط قدر نعمت های خداداده وطبیعی را ندانسته ومثلا به راحتی موجب دلزدگی
وفراری دادن تماشاگر می شود که بی اغراق بزرگترین سرمایه و بالاترین نعمت ورزش
است. از اینگونه نمونه و موارد که از آن سخت بوی بد کفران نعمت و سرمایه سوزی در
ورزش به مشام می خورد، فراوان است. یکی از مهمترین و تازه ترین آنها را مثال زدیم
تا حرفمان بی سند نباشد. بنابراین در لزوم تغییرات اساسی و اصلاحی و در نهایت
ایجاد تحول در ورزش بحث و شکی وجود ندارد. الان و در زمان کنونی که المپیک تازه
تمام شده و وزیر جدید برای ورزش تعیین شده و دولت تازه کار خودش را آغاز کرده،
فرصت مناسبی است برای شروع این اقدامات. اقداماتی که وزیر ورزش بنابراظهارات
اولیه نشان داده سخت با آنموافق است، اما تا حالا و با شروع کار ایشان حرکتی در
جهت شروع اقدامات به چشم نیامده است. البته کسی را انتظار آن نیست که اینگونه
اقدامات بی اساس وبی حساب و احساسی آغاز شود، اما این انتظار هست که حتما شروع شود
و آنجا که باید انقلابی و قاطع دست به تغییر زد،
معطل نکرد و آنجایی که به تدبیر وتعمق و زمان بیشتر وطولانی تر نیازهست اصل
"تدریج" رعایت شود و گام به گام و با طمانینه حرکت اصلاحی را به پیش
برد، اما همانطور که گفته شد در اینکه این
تغییر وتحولات باید شروع شود و ورزش را از وضعیت فعلی و دور باطل نجات داد و
جریانات مفسد وعناصر فرصت طلب را از پیرامون آن گریزاند، شکی وجود ندارد.
امیدواریم مسئولان ارشد ورزش، خاصه شخص آقای وزیر هم در این باره تردیدی به خود
راه ندهد.
سیدمحمدسعید مدنی*