PDF نسخه کامل مجله
دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - November 25 2024
کد خبر: ۳۰۵۶۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۲ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۲:۴۸

فوتبال مستعد ایران ،گرفتار پلشتی ها و منفعت جویی ها!

فوتبال چه گلی بر سر ورزش ما زده است؟

در ایام برگزاری بازیهای المپیک- حداقل طی دورههای اخیر و سالیانی که مخلص افتخار حضور در این مجله را داشته است - معمولاً دیدگاه و وجهه نظری مطرح میشود و اوج میگیرد و به شکل ملموس و غالب خودنمایی میکند که البته در ایام غیرالمپیکی هم وجود دارد، اما نه به شکل غالب و اکثریتی، بلکه به صورتی کمرنگ و در اقلیت. لب و چکیده این دیدگاه این است که «آخر، فوتبال کجای ورزش ما قرار دارد؟ این رشتهای که اینقدر لیلی به لالایش میگذارند، اینقدر برایش هزینه و تبلیغات میکنند، این همه رسانهها وقت برنامهها و صفحات خود را به فوتبال اختصاص میدهند، فایده و نتیجهاش چه؟! جای فوتبال ایران در المپیک کجاست؟ این رشته چه بر سر ورزش ما زده است؟ زحمات و تلاش و سختی و افتخارآفرینی و آبروداری برای ورزش ایران بر عهده کشتی و وزنهبرداری است، اما سروری و تبختر و ادعا و حقوق کلان و میلیاردی و... برای فوتبال و فوتبالیست؟» و بعد کسانی که نمایندگی این دیدگاه را یدک میکشند، خطاب به مسئولان، رسانهها، ما و این مجله، با لحنی گزنده و انتقادی، خواهان پایان دادن این وضعیت غیرعادلانه و توجه عمیقتر و بیشتر به رشتههای کم ادعا، اما پرافتخار مثل کشتی و وزنهبرداری یا رشتههایی که در صورت کمی توجه میتوانند به شرایط قابل قبول دست پیدا نمایند، و از آن سو خواستار مبارزه با فوتبالزدگی و فوتبالسالاری و... میشوند.

چرا فوتبال؟

بالاتر عرض کردیم این اتفاقی است که حداقل طی دورههای اخیر برگزاری المپیک تکرار شده و جای درنگ و تأمل باقی میگذارد. به ذهنمان رسید که در این باره چند جملهای بنویسیم، و درباره کار و بار خود کمی توضیح دهیم، تا البته نظر مخاطب گرامی و خواننده فهیم و صاحب تحلیل مجله چه باشد؟

مطرح شدن این دیدگاه به طور قابل لمس، از چند جهت قابل بررسی است. یکی اینکه رواج این نظر و دیدگاه واکنشی است هم منطقی و هم هیجانی به رویداد بزرگ المپیک، آنجا که وظیفه دفاع از آبروی ورزش ایران، شاد کردن و پاسخگویی به توقعات مردم یکسره به دوش رشتههای غیر فوتبالی عمدتاً کشتی (آزاد و فرنگی) و وزنهبرداری میافتد. دیگر وضع خود فوتبال ایران است که برخلاف گذشته - که حالا میشود رفته رفته گفت،گذشته دور- حرف اول را در فوتبال آسیا میزد و اگر قرار بود قاره کهن در فوتبال نمایندهای در سطح المپیک و یا جام جهانی داشته باشد، حتماً نام آن- حداقل در دهه 50 شمسی و 70 میلادی- ایران بود، مدتهای مدید و سالهای طولانی است که افتخاری برای ورزش ایران خلق نکرده و مقام درخور توجهی حداقل در قاره آسیا، در هیچ ردهای به دست نیاورده است و خیلی که بجنبند، شادی ناشی از یک بازی خوب و غرورانگیز یا یک پیروزی دلچسب را بر لبان طرفداران خود نشانده است. این در حالی است که میدانیم عمده پول و وقت و هزینه و انرژی و تبلیغات و امکانات رسانهای و... به این رشته ورزشی اختصاص داده شده است. گفتیم که در این باره کسانی هستند که همواره از توجه بیحد و حساب و ناعادلانه به فوتبال گلهمند هستند و چه در زمان المپیک و چه قبل و بعد از آن هر جا فرصت پیدا کنند، از آن انتقاد میکنند و خواهان روال بهتری هستند.

عدالت و پیشرفت

ما به سهم خود با این بخش از دیدگاه ذکر شده که طرفدار عدالت در ورزش و مدیریت منطقی براین مقوله است، سخت موافق هستیم. عدالت، جوهره سلامت و رمز و راز پیشرفت در امور اجتماعی است. بیعدالت، حرف از پیشرفت زدن حرفی غیرعلمی و ناشیانه است اما این را هم میدانیم که عدالت با مساوات فرق دارد. عدالت یعنی قرار دادن هر چیزی و هر کسی سرجای خودش و در اداره امور ورزش هم باید از این اصل غافل نبود. البته اگر واقعاً خواهان پیشرفت و ترقی وضعیت ورزش هستیم. در اینجا نیز باید حق شناخته میشود، هر فرد و رشتهای به درستی و به حق ادا شود. آنچه در اینجا یکی از مهمترین ملاکهای حق شناخته میشود، توجه به منافع ملی است. وقتی پای «منافع ملی» به میان آید، آن وقت بسیاری از رذایل و زشتیها و غلطکاریها چون خاصه خرجی و فامیل بازی و باند و جناحگرایی و ریخت و پاش و خرج بیحساب از کیسه بیتالمال و... خودبخود، کنار میرود و محو میشود. بنابراین تا اینجای کار با این دیدگاه موافق هستیم، اما اگر منظور و نظرمحوری این دیدگاه این باشد که اصولاً فوتبال در کشور ما رشتهای غاصب است که حق دیگر رشتهها را لگدمال میکند و توجه به آن جز اتلاف وقت و برباد دادن سرمایه حاصل دیگری ندارد، نه! ما با آن موافق نیستیم، و رمز و علت اینکه به این رشته در حد قابل توجهی - که گاه مورد انتقاد خوانندگان و مخاطبان مجله واقع میشویم- میپردازیم در همین است.

جذابیت فوتبال

بدون اغراق و تعارف، فوتبال، اگر نگوئیم جذابترین و پرطرفدارترین رشته ورزشی است، اما حتماً یکی از جذابترین و پرطرفدارترینها است بنابراین بر این رشته به طور ذاتی و ماهیتی، ایراد و اشکال وارد نیست، فوتبال رشتهای جذاب و حتی برای رونق دادن به وضع ورزش است که باید آن را در حد یک «وسیله» دانست. نحوه استفاده و چگونگی بهره گرفتن از آن مهم است. کشورهای پیشرفته و صاحب ورزش در دنیا غالباً میدانند از رشتهای مثل فوتبال چگونه استفاده کنند، برای آنان فوتبال فقط یک رشته ورزشی با کارکردی صرفاً ورزشی نیست، پدیدهای اجتماعی است با کارکردهایی چندگانه که از آن در حوزههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، و... بالاخره ورزشی استفاده میکنند و در برنامهریزیهای مختلف خود حتیالامکان از این ابزار مهم بهره میگیرند و... در این باره بیش از این میشود صحبت کرد و مطلب را ادامه داد، اما میترسیم سخن طولانی شود، حوصله خواننده محترم سر برود و ما هم به مقصود و منظور خود نرسیم. بنابراین مطلب را چنین پی میگیریم که فوتبال ایران گرفتار است فوتبال در کشور ما هم از طرفداران فراوان و دوستداران پرشمار برخوردار است و به عنوان یک رشته «مردمی» خود را ثابت کرده است. فوتبال از حیث نتیجهگیری و کیفیت و سطح فنی هم قبلاً امتحان خود را پس داده است و با توجه به آنچه که اتفاق افتاده و در سابقه ورزش کشور ما ثبت شده، ثابت شده است که این رشته ورزشی از زمره رشتههایی است که از قابلیت رشد و شکوفایی در ورزش ایران برخوردار است و با نتایجی که کسب کرده، عملاً ثابت نموده که قادر است جزو رشتههای افتخارآفرین ورزش ایران باشد.

با این نگاه و نوع تحلیل خواننده محترم به ما حق میدهد که به هیچ وجه نسبت به وضع و حال و سرنوشت این رشته ورزشی بیخیال نباشیم و از کنار آن و شرایط ناخوشایندی که به آن گرفتار آمده است با بیاعتنایی عبور نکنیم. ما سخت اعتقاد داریم که فوتبال از رشتههای ورزشی فعال در کشورماست که از پایگاه مردمی در سراسر ایران برخوردار است و از حیث مادی و انسانی، ظرفیت پیشرفت و بزرگی کردن دارد، چنانکه این موضوع را در سالهای گذشته با قاطعیت اثبات کرده است. با این همه معتقدیم فوتبال گرفتار شده است، سالهاست که باندها و جریانات منفعتجو- شاید هم بعضاً با اغراض سیاسی و فرهنگی- به جان این رشته افتاده و شیره جانش را میمکند، در مسیر حرکت آن اختلال و مشکل ایجاد میکنند و خلاصه میخواهند اگر نفع و کارکرد مثبتی این رشته ورزشی دارد- که دارد- به جیب آنها سرازیر و به نفع آنها تمام شود، و نه به نفع ورزش کشور و در جهت خدمت به مردم. بنابراین توجه و رویکرد ما به این رشته ورزشی نه از جهت بیماری «فوتبالزدگی» است یا اینکه خدای ناکرده در این هیاهو و معرکه، ما نیز همدست با جریانات مخرب و منفعتجو، به سهم خود تنور فوتبال را گرم میکنیم تا سهمی از این یغماگری داشته باشیم. توجه ما به فوتبال به شرحی که آمد از سر دلسوزی است و به خاطر انجام وظیفه. باید فوتبال را از چنگال جریاناتی که با انگیزههای مختلف این رشته را جولانگاه تاخت و تاز خود قرار دادهاند، نجات داد و حال و روز آن را بهبود بخشید. به قول آقای تاج رئیس فدراسیون فوتبال- البته قبل از آنکه به این سمت دست پیدا کند- «حال فوتبال خوش نیست». ما معتقدیم اگر حال فوتبال خوب شود، سلامتی و آرامش بر فضای آن حاکم شود، فوتبال نیز از جمله رشتههایی خواهد بود که چون گذشته- برخلاف وضع فعلی آن- میتواند در مسیر رو به جلو و شادابی حرکت کند، دل مردم را شاد و خاطر آنها را از خود راضی سازد و... ما اگر به فوتبال توجه میکنیم و به آن میپردازیم، از این روست.

تحلیل علمی و تحلیل انحرافی

موضوع «تحلیل درست و علمی» یکی از مباحثی است که این مجله به ویژه طی سالهای اخیر به آن پرداخته و لزوم و فواید آن را بر شمرده است و در مقابل مضار و آسیبهای «تحلیلهای غلط» را هم یادآور شده است. ضرورت طرح این بحث معمولاً بعد از رویدادهای مهمی که ورزش ایران هم به نحوی در آن فعال است، بیشتر رخ میکشاند و توجهات را جلب میکند زیرا اتفاقی- مثل همین المپیک اخیر- رخ میدهد، ورزش ما در یک یا چند رشته در آن حضور پیدا میکند، و بحثها و موضوعاتی لاجرم مطرح میشود که میتواند در ادامه راه ورزش و تعیین مسیر آینده ورزش تأثیرگذار باشد بنابراین هر چقدر این بحثها و موضوعات پس از هر رویداد- و این روزها درباره المپیک- دقیقتر، دلسوزانهتر، علمیتر و منصفانهتر باشد میتواند ما را به نتایجی برساند که همچون نورافکن جاده پیش روی ورزش را روشن نماید. متأسفانه یکی از کمبودهای ورزش ما در حال حاضر کمبود تحلیلهای صحیح و منطقی است و به دیگر سخن یکی از آفات و معایب ورزش ما رواج تحلیلهای سطحی یا مغرضانه است؛ سطحی از آن جهت که تحلیلگر، فن تحلیل را نمیداند، به موضوع تحلیل، اشراف ندارد و مغرضانه از آن روی که به نیت کشف واقعیات صورت نمیگیرد بلکه به قصد جذب منفعتی شخصی یا تصفیه حساب و کینهتوزی با مسئول و مربی و یا ورزشکاری یا اینکه به مسائل و اغراض غیرورزشی مثل سیاسی و جناحی آلوده است و... بدیهی است، اینها همه با هر انگیزهای صورت گرفته باشد یک هدف مشترک یا یک نتیجه مشخص را رقم میزنند و آن پوشاندن چهره واقعیات، دادن آدرس غلط و انحراف ذهن و فکر مخاطب از مسائل اصلی به سوی موضوعات فرعی، یا از توجه به علتها به سمت معلولهاست و این یعنی اینکه خیلیها دلشان به حال ورزش نمیسوزد، و هدفشان از قلمی که میزنند، سخنی که میرانند، پیشبرد اهداف و منافع خودشان است نه روشن کردن نقطه تاریکی از ورزش یا کمک به حل مشکلی از مشکلات عدیده ورزش!

متأسفانه بعد از المپیک ریو هم این اتفاق کم و بیش افتاده و در کنار نقد و تحلیلهای منصفانه- که هست اما تعدادشان کم است- تحلیلهایی با اغراض شخصی، کینهتوزی و بالاخره اهداف سیاسی مطرح شده که اجازه نمیدهد صواب از ناصواب و سره از ناسره مشخص شود. در چنین وضع و شرایطی - که نمیتوان آن را منکر شد و این روزها داریم میبینیم و سالهاست در ورزش ما اتفاق میافتد و تکرار میشود- یکی از بهترین راهها برای رسیدن به تحلیل صحیح و بازشناسی نقاط قوت و ضعف کارنامه و برنامهها، تشکیل اتاقهای فکر و تحلیل و نشستهای علمی و کارشناسانه است که بیش از همه مسئولان و تشکیلات اداره کننده ورزش مثل کمیته ملی المپیک یا وزارت ورزش باید برای عملی ساختن آن، همت و اقدام نمایند.

به سوی المپیک 2020

رسول خادم، رئیس فدراسیون کشتی در بازگشت از ریو، ضمن تشکر از مردم و پیشکسوتان و مربیان و ورزشکاران ملیپوش و... اظهار امیدواری کرده است که درباره عملکرد کشتی در المپیک، «ارزیابی دقیق» صورت بگیرد و اضافه کرده است: «تقاضا دارم نقد عملکرد فنی موجب نشود جایگاه فنی و افتخارات سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی (محمدبنا) فراموش شود». این سخن آقای خادم را که خود یکی از چهرههای پرافتخار ورزش ایران و فدراسیون تحت مدیریت او، کماکان جورکش ورزش ماست و موجب میشود تا نام ایران عزیز ما به عنوان یک کشور صاحب ورزش در میادین بزرگ جهانی طنینافکند، از آن جهت آوردیم تا بحثی که بالاتر درباره لزوم ارزیابی دقیق و تحلیل درست مطرح کردیم، تکمیل نمائیم. لب حرف آقا رسول هم به طور ساده این است که به بهانه نقد و تحلیل تیشه بر نداریم، ریشه را هدف قرار دهیم، چشمها را بر خدمات و زحمات ببندیم و از فرصت استفاده کنیم و بساط تصفیه حساب و کینهتوزی را برپا داریم و...

همه میدانیم که نقد منصفانه و تحلیل درست و خیرخواهانه- بدون مداحی و چاپلوسی و بدون غرض و مرض- در هر جا و همه عرصهها، برکت است. نقد خوب هر چه هم زیاد باشد، باز هم کم است و نقد مغرضانه و کورکورانه، کمش هم زیاد است! باور کنید و این موضوع را جدی بگیرید که ورزش ما از نقد سالم، علمی، منصفانه و سازنده، کم بهره است و از این نظر خیلی ضربه خورده است و بسیاری از اشتباهات را تکرار کرده است. ما اگر میخواهیم در میادین آینده، مثل المپیک، بهتر و موفقتر باشیم باید نقد و تحلیلمان سطح بالا و المپیکی باشد و نه آن چنان که متأسفانه کم دیده نمیشود، نازل و خاله زنکانه!!

مصاحبه آقای خادم مفصل است که در صفحات دیگر مجله به آن اشاره شده است، ما فقط به یک نکته دیگر آن اشاره میکنیم و آن قسمتی است که حرف همیشگی این مجله هم بوده است. آقا رسول در پایان میگوید: «... اعلام میکنم که از امروز برنامهریزی برای حضور شایسته و قدرتمند تیمهای ملی کشتی ایران، در المپیک 2020- توکیو، آغاز شده است.»

...و این همان حرف ماست که میگوئیم از فردای پایان هر المپیک، بدون اتلاف وقت باید کار و بار و جهتگیری و نحوه رفتار و برنامهریزی ورزش کشور به سمت المپیک بعدی معطوف و متمرکز شود.

شعاری که روزی باید عملی شود

دکتر سجادی، معاون ورزش حرفهای و قهرمانی وزارت ورزش در گفتوگو با رادیو ورزش، ضمن اشاره به موضوعات مختلف، از جمله بحث مهم «استعدادیابی»، «وضعیت ورزش در سطح کشور» و «طرح آمایش» و... در بحث لزوم بازنگری و بررسی دقیق عملکرد کاروان ورزشی ایران، به این نکته مهم و خیلی حساس اشاره میکند که: «در حال حاضر در ورزشهای قهرمانی، 38 رشته، فعالیت میکنند که سرمایهگذاری در تمام این 38 رشته نیاز به امکانات وسیع و منابع مالی زیادی دارد. ما باید سعی کنیم از بین این 38 رشته، رشتههایی که موفقتر هستند برای رقابتهای آینده شناسایی و استراتژی خود را مشخص کنیم.» ایشان کمی قبلتر میگوید: «ما حتی در بازیهای المپیکی دیدیم که بسیاری از کشورها، امکان دارد 15 رشته المپیکی را تحت پوشش قرار دهند و در بقیه رشتهها عملکرد موفقی نداشتهاند.»

البته علاقهمندان ورزش میدانند بحث «شناسایی رشتههای ورزشی» و تفکیک رشتههای مستعد برای پیشرفت و مطرح شدن در میادین جهانی از رشتههایی که طی سالها فعالیت در کشور ما به هر دلیل موفق نبوده و خلاصه حاکم کردن «عدالت در ورزش» امروز و برای اولین بار از زبان آقای دکتر سجادی مطرح نشده و سالهای سال است در این باره نوشته و گفته شده و حتی حداقل یک بار رهبر انقلاب در زمستان سال 1375 در جلسهای با حضور جمعی از مسئولان و ورزشکاران، این موضوع را گوشزد کرده و توصیه فرمودند که لازم نیست روی همه رشتههای ورزشی به یک اندازه سرمایهگذاری شود(نقل به مضمون) اما متأسفانه تاکنون در این باره از سوی مسئولان ورزش کشور اتفاقی ملموس و تأثیرگذار رخ نداده است. حالا که معاون وزارت ورزش که چهرهای ورزشی است و به واسطه سالها حضور در بالاترین سطوح مدیریتی کشور، کاملاً با چم و خم ورزش ایران آشنایی دارد و در این باره لب به سخن گشوده است امید میرود، اتفاقاتی بیفتد و موضوع طبق روال گذشته کماکان به حرف محدود نشود و این طور حرف زدن هم ناشی از جو و فضای پس از المپیک هم نباشد. قبلاً نوشتهایم، باز هم مینویسیم، از مدیریت فعلی ورزش به خاطر ورزشی بودنش، انتظار میرود، اگر نه همه کارها، اما برای بعضی از کارهایی که تاکنون انجام نشده و فقط دربارهاش حرف زده شده است (مثل همین موضوع اشاره شده)، و برای پیشرفت ورزش برای پایان دادن به وضعیت تکراری که ورزش کشور بدان گرفتار آمده، لازم است، حتماً انجام شود، دست به کار شوند و حداقل گامهای اولیه را بردارند.

* سید محمد سعید مدنی

برچسب ها: فوتبال ایران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
مهدی پاشایی کرج
|
United States of America
|
۰۱:۳۹ - ۱۳۹۵/۰۶/۱۵
جناب مدنی عزیز الحق حرف دل مردم رو زدید واقعا فوتبالی که هنوز بازیکنانش از پول بیت المال ارتزاق میکنن همیشه هیاهو برای هیچ در آن بوده و هست فوتبالی که در این چندین سال در رده های مختلف ناکام بوده واقعا چه گلی به سر مردم زده.
پربازدید ها
آخرین اخبار