PDF نسخه کامل مجله
سه‌شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳ - December 24 2024
کد خبر: ۳۰۹۵۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۷ آبان ۱۳۹۵ - ۱۹:۱۰
مصاحبه با نمانیا ویدیچ

در حال رفتن به لیورپول بودم اما پیشنهاد منچستریونایتد به دستم رسید!

آیا پیشنهاد فرگی باعث شد که او به ارتش کشورش ملحق نشود؟بهترین تکلی که تا به حال زده از نظر خودش کدام است؟ و آیا او واقعا تا به حال کسی را کشته است؟ جواب این سوال ها را در این مصاحبه می یابید... "مردم از من می پرسند این روزها به چه کاری مشغولم و به آنها می‌گویم : رانندگی می کنم. "نمانیا ویدیچ همانطور که به آرامی می خندد بر روی صندلی اش مقابل خبرنگار مجله فورفورتو در رستوران ژاپنی محبوبش در میلان می نشیند . این رستوران به خانه اش نزدیک است و از ورزشگاه سن سیرو کمتر از یک مایل فاصله دارد. " راننده سه پسرم شده‌ام .آنها را به مدرسه می برم ، به فوتبال می برم . این کار وقت زیادی می گیرد." برنده 5 عنوان قهرمانی در لیگ برتر انگلستان و یک عنوان قهرمانی لیگ قهرمانان در دسامبر 2015 و بعد از گذراندن دورانی سخت در اینتر ،از میادین فوتبال خداحافظی کرد اما در میلان مانده تا زبان ایتالیایی‌اش را تقویت کند. وی از وقت گذراندن در کنار خانواده‌‌اش و گلف بازی کردن لذت می برد اما مدافع سابق تیم ملی صربستان دوست دارد روزی مربی فوتبال شود.او با تعداد زیادی از هم تیمی های سابقش در یونایتد در ارتباط است و از این که شنیده بیلی برگ از این که عمویی داشته که در تیم ستاره سرخ بلگراد بازی می کرده تعجب کرده است. اما اول سوالات شما ...
* در مدرسه چگونه بودید؟

در ورزش بهترین بودم. به مدرسه می رفتم چون مجبور بودم اما بیشتر دوست داشتم در مدرسه کار کنم. فرزندانم را تشویق نمی کنم که زمانی که در مدرسه هستند شبیه من باشند.

* چه حسی دارد که در یک منطقه جنگی بزرگ شده اید؟ آیا حقیقت دارد که بازی تان در زمان کودکی به خاطر حمله موشکی به تعویق افتاده؟

زمانی که حملات موشکی شروع شد ، به شهر زادگاهم برگشتم . نمی دانستیم اوضاع چقدر بدتر می شود . وقتی حمله موشکی صورت می‌گرفت صدای آژیر را می شنیدیم به پناهگاه ها می رفتیم . سعی می کردیم به زندگی معمولی مان ادامه دهیم اما آسان نبود.احساس نمی کردم که در یک منطقه جنگی هستم اما شهر ما پنج بار مورد اصابت موشک قرار گرفت . آنها مکان های استراتژیک را می زدند اما این مکان ها در مرکز شهر بودند . مرکز مخابرات 200 متر از خانه ما فاصله داشت . صدای برخورد موشک را شنیدم. خداروشکر کسی کشته نشد.اصلا به هیچ جناح سیاسی وابستگی ندارم اما دیدن موشک ها غم انگیز است. نه تنها در صربستان بلکه در هر جای جهان.

* عمو و پدربزرگ شما هر دو داور بودند . آیا آنها نکته خاصی در مورد فریب دادن داور و کارت نگرفتن به شما یاد دادند؟

آنها داورهای خوبی بودند و عمویم پنج دربی بین تیم های ستاره سرخ و پارتیزان را قضاوت کرد. آنها به من گفتند که اگر به داور احترام بگذارم ، داور هم به من احترام می‌گذارد.این کار را در اوایل دوران بازی ام امتحان کردم و به موفقیت هایی هم دست یافتم . اما نه نکته ای نگفتند. در مجموع مشکلی با داوران نداشتم.

* دربی در صربستان در مقایسه با دربی های منچستر و میلان چگونه است ؟ عجیب ترین چیزی که در جریان انجام این بازی ها دیده اید چه بوده است؟

زمانی که بازیکن جوانی در باشگاه ستاره سرخ بودم ، در کنار هواداران بودم ، در 15 سالگی به بلگراد رفتم تا برای تیم جوانان بازی کنم. در کنار آنها آواز می‌‌خواندم و عاشق این کار بودم زیرا از زمانی که خیلی جوان بودم طرفدار باشگاه بودم. بودن بر روی سکوها دیوانه وار بود . از اول بازی بالا و پایین می پریدی و تمام بازی در حال آوار خواندن بودی. در بلگراد ، جاده های منتهی به خونه که بعد از دربی امن بودند را بلد بودم اما رفتن به ورزشگاه تیم پارتیزان سخت تر بود . باید مراقب می بودم زیرا اگر آنجا بفهمند که طرفدار تیم ستاره سرخ هستی ، ممکن است دردسر ساز شود.البته امروزه دیگر دردسری وجود ندارد.

*منچستر یونایتد در دو بازی اولی که شما برای باشگاه انجام دادید 6 گل دریافت کرد، که 4 گل آن در بازی مقابل بلکبرن بود. آیا به این فکر کردید که خودتان را در چه دردسری انداخته اید؟ آن چند هفته اول چقدر برایتان سخت بود؟

بیشتر از چند هفته بود ، 4 یا 5 ماه سخت بود . با بازیکنان بزرگی تمرین می کردم و برای سرپا ماندن در تقلا بودم.آنها سریع و قوی بودند.(کریستیانو) رونالدو ، (وین)روونی و (رود) فن نیستلروی در تمرین به سمت من می آمدند . (لوئیز) ساها هم همینطور . زمانی که به منچستر آمدم آماده نبودم زیرا در ژانویه و زمانی که لیگ روسیه در تعطیلات است به تیم اضافه شدم . دو هفته تمرین بدنسازی انجام دادم و سپس از من خواسته شد تا بازی کنم.آماده نبودم . انقدر که می خواستم خوب نبودم . جالب است که به بازی با بلکبرن اشاره کردید ، حافظه خوبی ندارم اما این بازی را به وضوح به خاطر دارم چرا که در پایان بازی هواداران هنوز هم ما را تشویق می کردند . نمی توانستم درک کنم .بازی را نبرده بودیم . شوکه بودم.چنین اتفاق هایی در صربستان نمی افتاد.

*آیا حقیقت دارد که لیورپول خواهان شما بود؟

بله، رافا بنیتز با من تماس گرفت و تقریبا به آن باشگاه پیوسته بودم. به رفتن به آن تیم تمایل داشتم اما انگلیسی ام خوب نبود و برای رابطه برقرار کردن با سایرین مشکل داشتم. سپس پیشنهاد منچستریونایتد رسید. فرگی به من در آپارتمانم زنگ زد و گفت:"بازیت در تیم ملی صربستان مقابل تیم ملی فرانسه را تماشا کردم. می خواهم که به اینجا بیایی." پیشنهاد یونایتد جدی بود .همه چیز خیلی سریع پیش رفت ، در عرض دو روز.

*از بازی مقابل چه کسی بیش از همه بیزار بودید ؟ دیدیه دروگبا و یا فرناندو تورس؟

دروگبا رقیب سخت تری بود. تورس همیشه برای خودش موقعیت گلزنی ایجاد می کرد اما دروگبا در تمام بازی شما را آزار می داد. مردم می گویند: "در بازی مقابل تورس روز سختی داشتی" اما این موضوع فقط برای یک بازی بود.به دنبال توپ رفتم اما نظرم را عوض کردم و سعی کردم توپ را به فن در سار پاس بدهم . در مورد مسافت اشتباه قضاوت کرده بودم و تورس توانست گلزنی کند.

*آیا در فینال لیگ قهرمانان در سال 2008 آماده زدن پنالتی بودید؟ چقدر آماده بودید تا بعد از پنالتی هفتم چلسی و ضربه پنالتی نیکولاس آنلکا که آن را از دست داد ضربه خودتان را بزنید ؟

پنج نفر اولی که پنالتی می زدند را می دانستیم . بعد از آن اولویت با کسی بود که احساس اعتماد به نفس بهتری داشت .قرار بود پنالتی هفتم یا هشتم را یا من بزنم و یا گیگزی . گفتم که او تجربه بیشتری دارد و او باید ضربه را بزند و گیگز ضربه اش را زد و نفر بعدی من بودم اما به ضربه من احتیاجی نشد. گیگزی زمانی هم که 40 سالش بود هنوز ضرباتی کشنده می زد . هنوز هم می توانست به سرعت جهت زدن ضربه اش را عوض کند.

*بعد از فینال 2008 در فاصله زمانی ترک ورزشگاه لوژنیکی و برگشت به خانه چه کردید؟

شب بزرگی بود . زمانی که در تیم اسپارتاک مسکو بودم در ورزشگاه لوژنیکی بازی کرده بودم و دوستانی داشتم که به دیدارم آمدند. روسیه تجربه خوبی برای من بود.اولین بار بود که صربستان را ترک می کردم و زندگی در روسیه اوایل خیلی سخت بود . با گذشت زمان روسیه را شناختم و از زندگی در آن لذت بردم. زمانی که به همراه منچستر به آنجا برمی گشتم خوشحال بودم .آن شب در مسکو نخوابیدم . جشن گرفتیم و خوش گذراندیم. شاید به همین خاطر است که فراموش کردم که دروگبا در جریان بازی می خواست به من مشت بزند.

*نظرتان در مورد غذا و آب و هوای منچستر چیست ؟

ابتدا با آب و هوا اندکی مشکل داشتم . مسکو در زمستان خیلی سرد است اما باران نمی ‌آید و می توانید آفتاب داشته باشید. در انگلیس با غذاها مشکلی نداشتم. اوضاع در تمرینات خوب بود و همسرم در خانه بود و غذاهای خوبی درست می کرد به خصوص غذاهای صربستانی . پونجنه پاپریکه- نوعی غذا که در آن گوشت را با فلفل پیاز و ادویه های دیگر پر می کنند- اون محشر است. در کرینگتون ، از من پرسیدند که آیا غذای صربستانی میل دارم یا نه ؟ تا این حد پیشرفته بودند. سه پسرم که اکنون نه ، هفت و چهار ساله هستند، در منچستر به دنیا آمدند . بهترین دوران بازی من در آنجا بود و هنوز هم در آنجا خانه داریم.تنها چیزی که با آن مشکل داشتم آب و هوا بود. از زندگی اجتماعی و مردم منچستر واقعا خوشم می آمد .

*به نظر مرد ترسناکی می آیید . آیا فرگی انقدر شجاعت داشت که سر شما داد بزند ؟

این که شجاعت داشت را نمی دانم . او رئیس مان بود. می توانست اگر می خواست مرا اخراج کند اما فکر می کنم چنین صحبت های محکمی بین مربی و بازیکن لازم است. می تواند باعث پیشرفت بازیکن شود. حتی این داد و فریادها هم با هدفی خاص انجام می شود اما از نظر فیزیکی از او قوی تر بودم.

*آیا حقیقت دارد که فرگوسن شما را از پیوستن به ارتش صربستان منصرف کرد؟

سوال خوبی است. فرگی در کتابش به این موضوع اشاره کرده است. او و من در زمین تمرین اندکی قدم زدیم و او از من در مورد اوضاع صربستان پرسید.می توانست ببیند که عصبانی هستم و فکر می کرد که دلیلش این موضوع است اما حقیقت این است که هیچ وقت در مورد برگشت به صربستان و خدمت در ارتش صحبت نکردم .

*حقیقت دارد زمانی که در انگلیس بودید طرفدار بازی دارت شدید؟ آیا هنوز هم بازی می کنید ؟

بله ، درست است.حتی نمی دانستم دارت چیست. این بازی را به خاطر جو آن دوست دارم.به خصوص وقتی که امتیاز کامل می گیرید . مردم بالا و پایین می پرند و آواز می خوانند. زمانی که انگلستان را ترک کردم دیگر دارت بازی نکردم اما در انگلیس تمرینات زیادی انجام دادم و بازیکن خوبی هم بودم.با این حال یادم نمی آید بهترین امتیازی که گرفتم چند بود !

*چه احساسی داشتید وقتی دیوید مویس شما و ریو فردیناند را مجبور کرد نوع دفاع کردن فیل جگیلکا را تماشا کنید ؟

(مکث می کند) بازیکنان همیشه هم از چیزی که مربی به آنها می گوید خوششان نمی آید. حتی در مورد فرگی هم همین طور بود .نکته ناراحت کننده برای من این اتفاق خاص نبود ، این بود که با وجود دیوید به عنوان سرمربی و من به عنوان کاپیتان تیم ، عملکرد خوبی نداشتیم. می خواستیم به مردم ثابت کنیم که اشتباه می کنند و با رفتن فرگی هم به عنوان تیم عملکرد خوبی داریم. دوست داشتیم بهتر باشیم اما نبودیم.همه ما با هم شکست خوردیم و باید مسئولیت آن را قبول می کردیم.

*اگر می دانستید که مویس می رود ، یک سال دیگر در تیم می ماندید؟

تصمیمم را قبل از رفتن دیوید گرفته بودم.احساس می کردم زمان رفتن فرا رسیده . به باشگاه برای بستن قراردادی جدید با خودم فشار نیاوردم مصدومیت هایی داشتم و احساس می کردم بدنم مثل زمانی که جوان بودم نیست.می دیدم که بدنم مانند ماشینی به سمت پایین در حرکت است و ترمز هم کار نمی کند.

*آیا تکلی که در سال 2013 در ورزشگاه وایت هارت لین بر روی کایل واکر زدید بهترین تکلتان بود؟ او را تقریبا 6 فوت به هوا پرت کردید!

تمامی تکل هایم را به خاطر ندارم اما این تکل را به خاطر دارم. صادقانه بگویم کایل داشت به سمت توپ می رفت و من هم همین طور . به همین خاطر است که از چالش خوشم می آید ، اهمیتی ندارد چه کسی در نبرد تن به تن برنده شود ، چیزی که مهم است این موضوع است که هر دوی ما به دنبال توپ رفتیم .از این نکته فوتبال انگلیس خیلی خوشم می آمد و امیدوارم هیچ وقت تغییر نکند.

*چرا زمانی که هنوز در منچستر بازی می کردید ، تصاویر امضای قرارداد با اینتر را پخش کردید؟

با اینتر به توافق رسیده بودم. همه این موضوع را می دانستند.تصاویر بعد از آن منتشر شد.تصاویر را من پخش نکردم اما باشگاه می خواست تصاویر را پخش کند و این تصمیمشان را درک می کنم.

*چرا در اینتر موفق نبودید؟

باشگاه دچار تغییرات زیادی شد ، دقیقا همان طوری که منچستر یونایتد تغییرات زیادی را تجربه کرد . در همان زمانی که به اینتر ملحق شدم ، 7 یا 8 بازیکن باشگاه را ترک کردند که شامل بازیکنان مهمی مثل : خاویار زانتی ، استبان کامبیاسو و دیگو میلیتو هم می شد. توقعات زیادی از من می رفت و به سختی تلاش کردم اما از همان اول مشکلات شروع شدند. با سه مدافع در خط دفاع بازی می کردیم . در وسط بودم و احساس می کردم آنجا ایستاده ام تا مشکلات را رفع کنم اما اگر مشکلی هم نبود ، باز هم در آن پست به میدان می رفتم.آن پست را دوست نداشتم . مدت زمانی طولانی بود که در آن پست به میدان نرفته بودم. سعی کردم خودم را با آن منطبق کنم اما این اتفاق نیفتاد. سپس (روبرتو) مانچینی به تیم آمد. شروع خوبی نداشتیم ، به مدت دو یا سه ماه بازی نکردم. رابطه خوبی با مربی نداشتم و سپس مصدوم شدم.این پایه و اساس داستان من در اینتر است.

*آیا بازیکنان اینتر همان ذهنیت پیروزی که در بازیکنان یونایتد بود را داشتند ؟

زمانی که به یونایتد ملحق شدم ، بازیکنان جوان زیادی داشتیم که تجربه قهرمانی چندانی نداشتند. گاهی اوقات درک احساس قهرمانی در مسابقه ای سخت است.تصور شما از قهرمانی با واقعیت تفاوت دارد . در یونایتد قهرمان شدم اما شانس این را نداشتم که با اینتر هم قهرمان شوم.

*محکم ترین بازیکنی که در لیگ برتر با او روبه رو شدید چه کسی بود؟ و اگر هنوز در لیگ جزیره بازی می کردید چگونه با دیگو کاستا کنار می آمدید؟

از نظر فیزیکی دروگبا از همه محکم تر بود .(لوئیز) سوارز و (سرجیو) آگوئرو هم خیلی خوب بودند.دروگبا اگر درگیر مصدومیت ها نمی شد می توانست خیلی بهتر هم باشد . این سه نفر بهترین بازیکنانی بودند که مقابلشان بازی کرده ام. کاستا؟ همان طور با او رفتار می کردم که با سایر مهاجمین می کنم. من همین هستم و در مقابل تمام مهاجمین بازی خودم را انجام می دهم.

*آیا قبول دارید که امروزه کمبود مدافع میانی کلاس بالا وجود دارد؟ بهترین مدافعی که اخیرا دیده اید و پیشرفت شایانی خواهد کرد چه کسی است؟

فوتبال در حال تغییر است و بارسلونا بهترین نمونه آن است. هافبک ها در پست مدافع میانی به میدان می روند اما اگر با بارسلونا رو به رو شوید آن وقت است که مقابل تیمی قرار گرفته اید که دائما حمله می کند. حتی در یونایتد هم دالی بلایند و مایکل کریک در پست مدافع بازی می کنند. مدافعین کناری سمت چپ می توانند به عنوان مدافع وسط بازی کنند . این اتفاق قبلا نمی افتاد. آیا نوع بازی در حال تغییر است و یا مدافعین کافی وجود ندارد؟ مطمئن نیستم . آیا باز هم نیاز به مدافع داریم ؟ بعضی از مربیان نمی دانند چه می خواهند . می دانم چه چیزی دوست دارم : مدافعانی که دفاع کنند. مدافعین توازن را به تیم می آورند و داشتن بازیکنان زیادی که مدافع نیستند می تواند این توازن را برهم بزند.هنوز هم اعتقاد دارم کریس اسمالینگ بازیکن خوبی است. او فصل پیش عملکرد خوبی داشت و می تواند بهتر شود و عملکرد بهتری داشته باشد.او ذهنیت تدافعی دارد و از نظر فیزیکی هم توان این کار را دارد.از دفاع کردن لذت می برد و در کنار زوجی خوب می تواند بهتر هم باشد.

*اگر به اتوبوسی که با آن در حال رفتن به سمت ورزشگاه هستید با بطری حمله شود چه می کنید؟ نظرتان در مورد عکس العمل جسی لینگارد و سایر بازیکنان وقتی این اتفاق در بازی با وستهام افتاد چیست ؟

آنها را می زدم. (می خندد) نه ، شوخی می کنم. بطری ها را دیدم و از این که چنین اتفاقی در انگلیس افتاده است تعجب کردم . این اتفاق را دوست نداشتم.تماشای فوتبال در انگلیس خطرناک نیست و این موضوع را دوست دارم.چه کار می کردم؟ احتمالا سرم را پایین می گرفتم.

*همه ما شعار معروفتان را شنیده ایم، اما آیا واقعا تا به حال کسی را کشته اید؟ پس چرا چنین شعاری برایتان ساخته اند؟ آیا این شعار ناراحت تان می کند؟

ناراحتم نمی کند .شنیدن آواز خواندن هواداران و این که به شما به عنوان یک بازیکن احترام می گذارند ، فوق العاده است . اولین باری که این سرود را خواندند نمی دانستم که منظورشان من هستم. تمام تمرکزم بر روی بازی بود . یکی از من پرسید آیا سرود را شنیده ام. پرسیدم هواداران چه خوانده اند و او پاسخ داد:"خوب ، حقیقتا یه مقدار سخته " سرود عالی بود .البته من یک قاتل نیستم اما از این که هواداران برایم آواز خواندند متشکرم.

*در سال 2011 و بعد از خداحافظی از بازی های ملی گفتید که انتقادهایی که رسانه ها و هواداران صربستان از شما کردند بخشی از دلایل شما برای این تصمیم بوده است. آیا از این موضوع پشیمان هستید؟ می توانستید ثابت کنید که اشتباه می کنند ...

از تصمیمم اصلا پشیمان نیستم.تصمیمم عجولانه و بدون فکر نبود و در گذر زمان به این تصمیم رسیده بودم.رابطه خوبی با رسانه های صربستان نداشتم . برخی از آنها رابطه حرفه ای با من برقرار نکردند و گاهی اوقات چیزهایی نوشتند که حقیقت نداشت. خسته شده بودم و فهمیدم که نمی توانم آنها را عوض کنم.به همین خاطر رسانه های یکی از دلایلم بود اما دلایل دیگری هم وجود داشت.

*اگر می توانستید یک بار دیگر یکی از بازی های منچستر را بازی کنید، کدام بازی را انتخاب می کردید؟

فینال اف ای کاپ سال 2007 .مقابل چلسی بازی کردیم و با نتیجه 0-1 شکست خوردیم. دوست دارم دوباره آن مسابقه را بازی کنم و این بار آن را ببرم! خیلی نا امید شدم. اف ای کاپ تنها جامی بود که در دوران حضور من در باشگاه موفق به فتح آن نشدیم.نمی خواهم دوباره در مسابقه ای بازی کنم که قبلا در آن پیروز شده ایم. احتمال دارد این بار ببازیم ! دو بازی دیگری که دوباره انجام می دادم ، دو فینالی بود که مقابل بارسلونا قرار گرفتیم .

*آیا به فکر مربیگری هستید؟فکر می کنید چه نوع مربی بشوید؟

دوست دارم مربی بشوم اما فقط در شرایطی که این فرصت را داشته باشم تا اول کمک مربی بشوم و به مدت یک یا دو سال یادگیری کنم. از تجربیات مربیانی بزرگی که با آنها کار کرده ام مثل الکس فرگوسن استفاده می کنم. نمانیای مربی همان نمانیایی که در زمین مسابقه می دیدید نخواهد بود.این دو نقش کاملا با هم تفاوت دارند.

*توصیه می کنید در تعطیلات به صربستان بروم؟

البته! می توانید اوقات واقعا خوبی را در آنجا بگذرانید .بلگراد با وجود کافه هایش در کنار رودخانه واقعا در تابستان زیبا است . صربستان تاریخچه جذابی دارد و از نظر ارزش پولی هم اوضاع خوبی دارد.مردم می گویند که دختران صربستان زن زندگی هستند و من این موضوع را قبول دارم . به همین دلیل است که با یکی از آنها ازدواج کرده ام!

* ترجمه از آرمین زمانی

برچسب ها: نمانیا ویدیچ
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
حسن
|
United States of America
|
۲۳:۳۳ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۷
خدا رو شکر نیومدی