PDF نسخه کامل مجله
سه‌شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳ - December 24 2024
کد خبر: ۳۱۰۹۶
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۵ - ۲۰:۴۱

فوتبال در نزدیکی داعش

کیهان ورزشی-

18 سال است که زندگی خود را وقف فوتبال سوریه و تیم ملی کشورش کرده است و حالا که سرزمین مادری اش به هر شکل ممکن تهدید می شود، آن را رها نکرده و در میان مرگ و موشک، همچنان جانش را به توپ و فوتبال سنجاق کرده و برای جوانان هموطنش هر کاری که می تواند، انجام می دهد. این حال و روز "زیاد شعبو"، بازیکن سرشناس فوتبال سوریه است که خیلی از ما وقتی به عنوان بازیکن قرضی در سال 1386 به پرسپولیس آمد و دو گل زد، وی را شناختیم اما پیش از آنهم او در کشورش هواداران زیادی داشت. مانند همین حالا که میان جوانان شهرش بسیار محبوب است چراکه مردانه ایستاده تا فوتبال در سوریه از نفس نیفتد.

امید به فوتبال و خانواده

شعبو مانند همه دوران عمرش در شهر بندری لاذقیه زندگی می کند. شهری که پس از آغاز جنگ داخلی در سال 2011 به عنوان دژ نظامی نیروهای دولتی نامیده شد. او که حالا 37 سال شده و دنیای مربیگری زندگی اش را احاطه کرده، در میان آشفتگی سوریه جوانانی را هدایت می کند که ترسی پایدار در مورد امنیت خودشان و خانواده شان همیشه در آنها وجود دارد. در 5 سال گذشته با آغاز نزاع نظامی در سوریه بیش از 250 هزار سوری جان خود را از دست دادند. این در حالیست که یازده میلیون نفر مجبور شده اند خانه های خود را ترک کنند و تن به مهاجرت بدهند. این بیش از نیمی از جمعیت کشور است. اما همچنان شعبو و خانواده اش خانه و زمین هایشان را رها نکرده و فوتبال و خانواده توانسته امیدهای این بازیکن اسبق تیم ملی را در میان موشک ها و بمب های جاسازی شده در ماشین که لحظه به لحظه زندگی شان را تهدید می کند، زنده نگه دارد.

هدف داعش

از بیرون اینگونه به نظر می رسد که همه در سوریه در حال جنگیدن هستند. واقعیت نمی تواند جلوتر از حقیقت باشد چراکه بسیاری از انسان های بی گناه در یکی از مرگبارترین دوران تاریخ سوریه تلاش می کنند تا مانند انسان های دیگر دنیا زندگی عادی خودشان را داشته باشند. شعبو یکی از همین مردمان بی گناه سوریه است که تلاشی این چنین دارد. او که برایش بازگشت به دوران کودکی و تصور آن روزهای خوب و ناب بسیار دشوار است، می گوید "پیش از جنگ سوریه کشوری صلح جو و پررونق بود و همه فرصت ها در پیش رویش قرار داشت اما امروز برای داعش هر شخصی و هر چیزی یک هدف است". او که روزهای کودکی را در شهر فدیو گذرانده و بعدها برای تحصیل به لازقیه آمده عنوان می کند"وقتی یازده سال داشتم، تیم مدرسه ما در تورنمنتی شرکت کرد که در همانجا یکی از مربیان باشگاه هاتن مرا دید و پیشنهاد حضور در تیمش را داد". پس از آن در شانزده سالگی شعبو موفق شد برای تیم ملی کشورش بازی کند. او به همه دنیا از کره جنوبی گرفته تا جنوب آمریکا و اروپا سفر کرد. بازیکنی که به طور ذاتی شعور فوتبال را در خود داشت و در محوطه جریمه یک تمام کننده جنگنده بود و توانست گلهای زیادی با ضربه سر بزند. شعبو 75 بار پیراهن تیم ملی را پوشید و 23 گل زد و 5 سال این افتخار را داشت که بازوبند کاپیتانی تیم ملی را در اختیار داشته باشد و در میان این دوران یک فصل را در سرشناس ترین تیم ایران یعنی پرسپولیس بازی کرد.

خداحافظی از فوتبال

در ماه مارس سال 2011 جنگ آغاز شد و همان زمان شعبو با دنیای فوتبال خداحافظی کرد."وقتی بحران در سوریه آغاز شد، همه ما ابتدا گمان می کردیم خیلی زود همه چیز به پایان می رسد چراکه اینجا همیشه نقطه ای آرام و بی خطر در دنیا بود. هیچ سرنخی از اینکه قرار است چه اتفاقی اطرافمان و در شهرمان رخ دهد، نداشتم. گروه های نظامی با ماشین هایشان مردم را هدف می گرفتند و فضایی وحشتناک و ترسناک ایجاد می کردند. هیچ کس از خانه اش بیرون نمی آمد و همه ناراحت بودند چراکه تاکنون هیچ یک از ما اینگونه نترسیده بودیم". برای شعبو زندگی عادی در لاذقیه آسان نیست و می گوید"ساعت 8 تا 8 و سی دقیقه بیدار می شوم و برای خانواده ام صبحانه آماده می کنم. اینجا همه چیز گران است اما خوشبختانه من در طول دوران بازیگری توانستم پول خوبی جمع کنم. در سوریه وقتی شما ستاره بزرگی هستید، همه می خواهند به شما سلام بگویند و عکس بگیرند اما اکنون من دیگر چنین ارزشی ندارم. تنها دست فرزندانم را می گیرم و به زمین تمرین می برم تا به آنها فوتبال آموزش دهم. آنها موسیقی هم خیلی دوست دارند و به همین خاطر گیتار هم به آنها آموزش می دهم". این در شرایطی است که چنین فعالیت هایی برای بسیاری از خانواده های سوری دیگر میسر نیست. شعبو احساس می کند بسیار پیرتر از سنی است که اکنون دارد. برای او زندگی در خانه بسیار دردناک تر از آن چیزی است که بیرون در حال رخ دادن است. او با همسر و دو فرزندش زندگی می کند که تنها اجازه دارند ورزش یا برنامه کودک را در تلویزیون تماشا کنند چراکه هیچ خبری از بازگشت اوضاع به شرایط معمولی به گوش نمی رسد.

مربیگری در منطقه جنگی

پسر بزرگ شعبو استعداد زیادی در فوتبال دارد اما نمی گذارد او زیاد در تمرینات حضور پیدا کند با این حال خودش دست از مربیگری بر نمی دارد. "من تیم ملی را در شهر خودمان تمرین می دهم و هر دو روز یک جلسه تمرینی را در لازقیه برگزار می کنم. همچنین تیم جوانان به مربیگری نیاز دارد اما وقتی داعش یا دیگر گروه های نظامی موشک ها و بمب ها را بر سرمان فرو می ریزند، والدین از ترسشان اجازه نمی دهند که جوانانشان به تمرین بیایند، بنابراین تعطیل شدن تمرینات چیزی عجیبی برایم نیست. اما من این کار را برای خودم انجام می دهم نه آنها و به همین خاطر به تمرین می روم. بسیاری از بازیکنان من به آلمان و سوئد به عنوان پناهجو سفر کرده اند. خبرهایشان را می شنوم. اکنون در سلامتی به سر می برند و زندگی جدیدی دارند. آنها بازیکنان خوبی هستند و اطمینان دارم در آینده به ستاره های بزرگی تبدیل می شوند. اینجا مردم تلاش می کنند زندگی خود را بدون در نظر گرفتن اینکه چه می آید، داشته باشند. وقتی صدای بمب ها را اینجا یا هر جای دیگری می شنویم، سریعا فرار می کنیم. نمی توانیم در خانه هایمان بمانیم و باید بیرون برویم غذا تهیه کنیم. ما می توانیم به رستوران و هر جای شهرمان که می خواهیم برویم. وقتی در خطر باشیم در خانه برای 5 یا 6 ساعت می مانیم اما اگر برای مدت طولانی بمانیم، داعش و دیگر گروه های نظ

در نزدیکی داعش

چندی پیش تروریست های وحشی این گروه افراطی دوباره به کافه ای حمله کرده بودند و 16 نفر از تماشاگران فوتبال را که عمدتا هوادار رئال مادرید بودند، به اشد مجازات رسانده بودند؛ مجازاتی به نام مرگ! این البته اولین باری نبود که داعشی ها مخالفت خود با فوتبال را فریاد می زدند و مشخصا آخرین بار هم نخواهد بود. ژانویه 2015 خبر تکان دهنده ای منتشر شد. یک گروه سیزده نفره از بچه های شهر موصل عراق در حالی اعدام شدند که جمعیت انبوهی که شامل والدین و دوستان شان بودند، این صحنه را از نزدیک تماشا می کردند. این قتل عام هشدار خشنی از سمت گروهی بود که بعدها «داعش» نامیده شد. علت دقیق اعدام این بچه ها مشخص نیست اما گزارش شده آنها را در حالی دستگیر کردند که مشغول تماشای بازی های جام ملت های آسیا میان دو تیم عراق و اردن بوده اند. علی الاحمد، کارشناس عربستان سعودی در زمینه سازمان های تروریستی و وهابی، می گوید: «گاهی اوقات داعش دست به کارهای خشنی می زند تا قدرت و حکومتش را نشان دهد ولی من نمی دانم آیا این بچه ها فقط برای دیدن بازی فوتبال کشته شده اند یا نه.» اما در این بخش عراق که توسط گروه تروریستی داعش کنترل می شود، به نظر می آید فوتبال کاملا ممنوع شده است. یک شهروند عراقی ساکن محله باسورا که خواسته نامش فاش نشود، این موضوع را تایید کرده است: «چیزهای زیادی هست که در خاک داعش غیرممکن و ممنوع است و فوتبال فقط یکی از آنهاست.» همین موضوع را از زبان مردم بغداد هم می شنوید؛ یک شهروند دیگر که ساکن بغداد است هم آن را تایید کرده: «آنها از چیزی که باعث پیشرفت شود، خوش شان نمی آید، بنابراین فوتبال را هم ممنوع کرده اند. مثل شما ما هم در مورد اعدام وحشتناک جوانان شنیده ایم اما نمی توانیم صحت آن را تایید کنیم. ما نمی دانیم آنجا چه اتفاقی افتاده است. اخبار کمی از آنجا به گوش می رسد اما شما باید به این شایعات توجه کنید. شاید واقعا این بچه ها فقط به خاطر تماشای فوتبال کشته شده باشند.»

چیزی که واضح است این است که ورزش خلاف اصول این گروهک تروریستی است. علی الاحمد در این مورد تاکید می کند: «برهنه بودن پا، ران، زانو و حتی ساق پا ممنوع است.» بر اساس اصول این گروهک کسی اجازه جایگزینی و حتی رقابت با خادم خدا را ندارد، از این رو عکس های بزرگ تبلیغاتی و پوسترهای بازیکنان فوتبال خارجی در کافه ها و رستوران ها نه تنها به این دلیل که آنها «کافر» هستند پاره می شود بلکه به این خاطر که این عکس ها باعث به هم زدن نظام مذهبی شان هم می شود، مورد خشم افراطیون است.

20 سال پیش، نقش فوتبال در عربستان سعودی هم زیر سوال رفته بود اما از آن زمان به مرور نحوه تفکرات مسئولان سعودی تغییر کرده است. علی الاحمد همین رفتار داعشی ها برابر ورزش را از سوی وهابیون در کشور خودش هم دیده بود. اصول وهابیتی که بعضی از سعودی ها هم از آن پیروی می کنند بسیار شبیه به سلفی های داعش است. شیخ عادل الکلیانی، امام سابق مکه هم این موضوع را تایید کرده و در برنامه ای تلویزیونی گفته بود: «داعش همان اعتقاداتی را دارد که ما داریم.» علی الاحمد در این باره می گوید: «فوتبال را مذهب در عربستان سعودی رواج نداد. فوتبال می توانست به عنوان شیوه ای برای متحد کردن گروه ها و تحقق بخشیدن به انتظارات شخصی باشد بنابراین ممنوع کردن آن بهترین شیوه برای کنترل جامعه بود.» در عراق محله هایی از فلوجه گرفته تا بعقوبه بارها توسط داعشی ها اشغال شده و سپس توسط ارتش عراق آزاد شده اند. در بین النهرین، فوتبال عملا به خاطر سرکوب های خشونت آمیز و حملات هوایی نابود شده است.

فوتبال در بغداد و سوریه

اما در بغداد، پایتخت عراق، جایی که داعش هیچ تاثیری نتوانسته بگذارد، فوتبال زنده است. در بیست و نهم ژانویه 2015 مردم این شهر از صعود تیم زیر 23 ساله شان به مسابقات المپیک ریو چنان خوشحالی کردند که در شبکه های اجتماعی، عراقی های تبعید شده، از ترس جان اقوام شان درخواست آرامش کردند. کلود ناکیا، بازیکن فرانسوی که تا پیش از اولین حمله داعش در باشگاهی عراقی توپ می زد در مورد این شهر می گوید: «بغداد یک شهر کاملا فوتبالی است. وقتی رئال مادرید و بارسلونا بازی می کنند، کل شهر ساکت می شود.»

در سوریه وضعیت بی ثبات تر است. تیم، مردی سوریه ای است که برای وب سایت «رقه در سکوت سلاخی شد» کار می کند؛ سایتی که جنایات داعش در رقه را برملا می سازد. او در مورد فوتبال در مناطق اشغال شده توسط داعش می گوید: «موضوع فوتبال هیچ جایی توسط داعش نوشته نشده است. هیچ قانون نوشته ای مبنی بر اینکه فوتبال ممنوع است پیدا نمی کنید، اما دهان به دهان چرخیده که فوتبال بازی کردن و حتی تماشای آن در خیابان، مسجد و کافی نت ها ممنوع است. بنابراین آن تقریبا گیج کننده است. به عنوان مثال در شهر منبج بچه های بالای 12 سال اجازه فوتبال بازی کردن را ندارند اما در دیرالزور چنین قانونی نیست. کلا همه چیز به این بستگی دارد که کجای سوریه زندگی می کنید.»

در رقه، بچه های زیر 15 سال می توانند فوتبال بازی کنند. بعد از این سن، ورزش برای شان بی فایده می شود. تیم در ادامه می گوید: «آنها می گویند که فوتبال باعث می شود بزرگسالان از وظایف دینی و نمازی های شان غافل شوند اما کسانی را می شناسم که در رقه یواشکی و به دور از چشمان داعش گاهی اوقات پا به توپ می شوند.» تیم، در قلب این شهر شاهد صحنه های خشن زیادی از سوی داعش با محلی ها بوده است؛ کسانی که در کافه جمع شده بودند تا بازی های فوتبال را تماشا کنند اما بازی به بازی میزان این خشونت ها کم شده و کم کم به بعضی مکان ها برای نمایش مسابقات اجازه داده شد. تیم در این مورد می گوید: «شما نمی توانید آزادانه فوتبال تماشا کنید. گاهی اوقات به ما این اجازه را می دهند، گاهی هم به کافه ها می ریزند و کسانی را که اجازه تماشای بازی نگرفته اند کتک می زنند. واقعا فاجعه است.»

او دیدار الکلاسیکو را به خاطر می آورد، بیست و یکم نوامبر 2015، دیدار بارسلونا برابر رئال مادرید، درست هشت روز پس از حملات تروریستی پاریس. در کمال تعجب، مسئولان داعش اجازه پخش این مسابقه را دادند اما قبل از آغاز بازی یک دقیقه سکوت در برنابئو برقرار شد: «داعشی ها پس از دیدن این صحنه بسیار عصبانی شدند و با خشونت شروع به خارج کردن مردم از کافه ها کردند و هر محلی که احتمال می رفت بازی را پخش کند بستند.» تیم، تناقضات آنها وقتی پای فوتبال وسط می آید را درک نمی کند. او توضیح می دهد که در آغاز اشغال رقه، مردمان شهر با هر سن و سالی اجازه فوتبال بازی کردن داشتند، مگر آنکه پاهای شان را نمی پوشاندند. او ادامه می دهد: «اما یک روز اعلام کردند که این بازی ها باعث فاصله افتادن مردم با خدا و انجام وظایف شان می شود.»

این ممنوعیت برای مجاهدان دیگر در اروپا و آمریکا اعمال نمی شود و تیم در این مورد می گوید: «من می دانم که مجاهدانی که از غرب آمده اند، فوتبال را در خانه های شان یا در مکان های خصوصی تماشا می کنند و شبکه های مختلفی دارند که این بازی ها را پخش می کنند. مسئولان داعش تکلیف شان با خودشان هم مشخص نیست. آنها ما را از بازی کردن و تماشای فوتبال منع می کنند اما خودشان با خیال راحت در خانه های شان مسابقات را تماشا می کنند و حتی پلی استیشن هم بازی می کنند.» علی الاحمد می گوید که این به نظر رؤسای داعش کاملا منطقی است: «برای رهبران داعش، سربازان خارجی بیشتر ارزش دارند. آنها گاهی انگیزه های شان بیشتر است و تندروتر هستند. به همین دلیل هم برای شان ارزشمندترند. پس طبیعی است بعضی از چیزهایی که می خواهند را در اختیارشان قرار دهند.» مجاهدانی که از فرانسه، بلژیک، آلمان، تونس، عربستان سعودی و دیگر کشورهای جهان آمده اند در شهرهای بزرگ عراق و سوریه، در خانه های بزرگ مناطق اعیان نشین زندگی می کنند؛ خانه هایی که به زور آنها را غصب کرده و صاحب خانه را بیرون کرده اند. اکثر سوریه ای ها و عراقی ها ترجیح می دهند با «تازه مسلمان»های مغرور و خشنی که از جاهای دیگر آمده اند، کنار نیایند. تیم در این باره می گوید: «آنها هیچ بازی را در کنار ما تماشا نمی کنند. همه آنها در ملک های خصوصی شان می مانند و گاهی از مکان هایی استفاده می کنند که برای مردم عادی ممنوع است.»

مترجم سابق سرویس اطلاعات رژیم بشار اسد در سال های 2011 تا 2012 در این مورد می گوید: «فتوای دولت داعش علیه پخش شدن مسابقات فوتبال است نه بازی کردن آن.» لوآی ابوالجود، روزنامه نگار سوری وقتی در پاریس بود در مورد شرایط ترسناک شهر حلب، بزرگترین شهر و پایتخت تجاری سوریه صحبت کرده بود و تلاش داشت دورنمایی از آنچه در این شهر می گذرد را توصیف کند. او زمان زیادی در زندان های داعش بوده و به همین دلیل تمام تلاشش را می کند تا آنچه امروز در سوریه می گذرد را به گوش جهانیان برساند: «مردم در سوریه بیشتر از اینکه به فکر بازی کردن یا تماشای فوتبال باشند به فکر مشکلات روزانه شان مثل پیدا کردن آب، غذا یا فهمیدن آخرین جایی که منفجر شده، هستند.»

زمین های فوتبال توسط جهادی ها مصادره شده و از آنها به عنوان مخفیگاه شان استفاده می کنند. تیم در این مورد می گوید: «استادیوم بزرگ رقه، لانه پلیس این گروهک تروریستی شده است که آن را «یازده امتیاز» نامیده اند. این اتفاق از زمان اولین بمباران ها رخ داد. استادیوم عملا برای آنهاست. در آنجا اتاق خواب های زیادی هست که حکم پناهگاه را برای شان دارد و البته پارکینگ هم دارد.»

در فاصله بسیار کوتاه از رقه، مکان هایی وجود دارد که در دست ارتش آزاد سوریه است؛ جایی که فوتبال در آن وضعیت کاملا متفاوتی دارد. در آنجا، مسابقات منجر به ضرب و شتم نمی شود. اوروا کاناواتی، بنیانگذار تیم ملی سوریه آزاد، با افتخار از آزادانه بازی کردن فوتبال در مکان های تحت سلطه ارتش آزاد سوریه سخن می گوید: «ما بدون ترس از اعدام شدن، فوتبال بازی می کنیم. با وجود اینکه در جنگ به سر می بریم، مردم در مکان هایی که توسط نیروهای انقلابی کنترل می شود، آزادانه فوتبال بازی می کنند. در شهرهایی همچون حمص، ادلب، درعا و حلب مردم در استادیوم های کوچک و بزرگ فوتبال بازی می کنند. ما در مناطق خودمان بیش از 75 تیم داریم و حتی لیگ در دسته های مختلف با 40 باشگاه در شهر ادلب داریم.» به رغم اینکه این مناطق در حال حاضر با چالش های زیادی دست و پنجه نرم می کنند و روزانه تلاش می کنند از انواع و اقسام بمب ها، تفنگ ها و چاقوها جان سالم به در ببرند، فوتبال همچنان به عنوان یکی از قدرتمندترین ابزارهای جهانی باقی مانده است.

تهدید داعش، فوتبال سوریه را نکشت

سوریه حالا دیگر آن زرق و برق همیشگی را ندارد. روزگاری این کشور یکی از مقاصد خوب گردشگری برای ایرانیان بود که هم مقصدی زیارتی حساب می شد و هم سیاحتی؛ اما سایه جنگ داخلی و حضور تروریست های بین المللی، سیمای سوریه را حسابی تغییر داده است. در این بین فوتبال سوریه هم به سبب مخالفت سرسختانه داعشی ها تحت الشعاع قرار گرفته. حالا تنها دو شهر بزرگ سوریه باقی مانده اند که هنوز می شود در آنها فوتبال بازی کرد؛ دمشق و لاذقیه. با این همه جالب است که فوتبال این کشور 20 باشگاه دارد و همه آنها هم در لیگ سراسری سوریه حضور دارند! سیستم لیگ فوتبال این کشور سبک و سیاق خاص خود را دارد؛ تیم ها در دو گروه 10 تیمی تقسیم بندی شده اند و به صورت دوره ای با هم بازی می کنند. بازی های رفت در شهر لاذقیه و بازی های برگشت در دمشق برگزار می شوند، طوری که در پایان ناز هر دسته چهار تیم به مرحله نیمه نهایی صعود می کنند و پس از بازی های ضربدری، فینالیست ها مشخص می شوند.

با اینکه سران داعش بارها فوتبال دوستان سوریه را تهدید به حملات انتحاری و تروریستی کرده اند و همین باعث کم رونق شدن ورزشگاه های سوریه شده بود اما لیگ اخیر این کشور با شور و حال خاصی برگزار شد. به طوری که در برهه ای از فصل حتی از میانگین تماشاگران لیگ برتر خودمان هم بیشتر تماشاگر داشت. شاید همین شور و شوق تماشاگران سوری بوده که باعث شده تیم ملی این کشور هم به رغم وضعیت نابسامان داخلی به مرحله نهایی مسابقات انتخابی جام جهانی برسد. با این همه این کشور هنوز توانایی میزبانی از بازی های بین المللی خودش را ندارد و بازی های مرحله قبلش را هم در ایران برگزار کرد.


نویسنده : عرفان خماند