کیمیا، مثل دختر تاریخ ساز ایران
آشنایی با کیمیای ایرانی
مثل همه مصاحبه ها او خودش را اینگونه معرفی می کند: کیمیا علیزاده دختری است 18 ساله و اهل کرج, خانواده آن اصالتا از اطراف شهر تبریز هستند اما به گفته خود کیمیا هیچ وقت نتوانسته به این شهر سفر کرده و از نزدیک آنجا را ببیند, او که فرزند ارشد خانواده است یک برادر کوچکتر از خود دارد که بر خلاف خواهرش به رشته ی والیبال می پردازد و اما بقیه داستان از زبان خود کیمیا …
تکواندو
کیمیا چطور تکواندو کار شد؟
تقریبا از هشت سالگی تکواندو وارد زندگی من شد, در کودکی به دلیل این که بسیار بچه ای آرام و مظلومی بودم , خانواده تصمیم گرفتند که نام مرا در یک باشگاه ورزشی ثبت نام کنند و از این رو به یک باشگاه و در رشته تکواندو اسم نویسی کردیم. تنها 9 سال داشتم که وارد تورنمنت های کشوری شده و توانستم مدال های طلا و برنز را کسب کنم .در آن زمان اتفاقات پیرامونم مثل رفتن به اردو, مدت طولانی در کنار اساتید و دوستانم بودن برایم بسیار جالب و هیجان انگیز بود گویا وارد یک دنیای جدید شده بودم. بعد از آن در سال 91 وارد تیم ملی نوجوانان شده و به صورت حرفه ای به راهم ادامه دادم.
قبل از تکواندو مسیر زندگیات چطور پیش میرفت؟
وقتیکه به اردوهای تیم ملی آمدم به یکباره زندگی ام تغییر کرد. من دختری بودم که عاشق فضا و نجوم بودم، تا قبل از آن همیشه درس میخواندم و تحقیقاتم پیرامون فضانوردان بود. همیشه با خودم میگفتم، یعنی ميتوانم روزی فضانورد شوم. میخواستم دبیرستان را در رشته ریاضی-فیزیک ادامه تحصیل بدهم و خب برای دانشگاه هم به فکر انتخاب رشته اي مربوط به نجوم و فضا و کهکشان بودم. اما به یکباره زندگیام تغییر کرد. خیلی سخت بود، وقتی که با 14 سال سن وارد اردوی رده سنی نوجوانان شدم، باید مستقل ميشدم. در آن سن علایق من نجوم بود و دوست داشتم شیطنت کنم. بعد هم در 8 ماهی که در اردوی بزرگسالان بودم، کاملا شرایط تغییر کرد و هدف زندگیام عوض شد!
المپیک
اولین بار چه زمانی رویای المپیک در ذهنت شکل گرفت؟
در المپیک 2012 لندن، وقتی سوسن حاجی پور روی شیاپچانگ رفت، لحظهای رویایی برای من بود، چیزی در ذهنم به من میگفت باید برای المپیک تلاش کنی اما می دانستم رسیدن به این رویداد بسیار سخت است و من تحمل و طاقت این همه سختی را ندارم. مادرم آن روز به من گفت انشاءالله که المپیک 2020 تو نماینده ایران باشی، من در دلم خندیدم و گفتم چه کسی می خواهد این همه سختی را تحمل کند؟ میروم و تفریحی تکواندو را دنبال ميكنم. اما خیلی زود همه چیز تغییر کرد، اول اینکه حتی یک لحظه هم فکر نمیکردم المپیک بعدی قرار است مبارزاتم در تلویزیون نشان داده شود و دوم اينكه من هم در این مسیر سخت قرار میگیرم و یاد خواهم گرفت که رسیدن به روزهای بزرگ، لحظات سخت را به همراه دارد و باید تلاش کرد.
چقدر فکر می کردید به این مدال برسید؟
برعکس خیلی ها که نمی توانند موفقیت شان را باور کنند من این موفقیت و مدال برنزم را خیلی باور دارم. تنها چیزی که هنوز باورم نشده و اصلا به آن فکر نمی کردم این بود که در المپیک بازنده باشم.
کیمیا علیزاده امروز که با مدال المپیک تاریخ ساز شده است با کیمیای قبل از المپیک چقدر تفاوت دارد؟
شاید با مدال المپیک نام من در ورزش پررنگ تر شده باشد اما من قبل از المپیک هم موفقیت هایی داشتم که برای اولین بار به دست آمدند. مدال المپیک پنجمین مدال تاریخی من به حساب می آید. من قبل از این هم مدال هایی داشتم که تاریخی بودند. طلای جهانی نوجوانان، طلای گرند پری، برنز جهانی و طلای المپیک نوجوانان که همه برای اولین بار به دست آمدند.
اگر به عقب بازگردیم چه می کنید تا طلای المپیک را بگیرید؟
نمی دانم. به هر حال در المپیک ورزشکار ضعیف شرکت نمی کند. همه از بهترین ها هستند. من در ریو نماینده کرواسی با مدال طلای جهان، نماینده تایلند که در مسابقات کسب سهمیه ٣ بر ٢ شکست داده بودم را با ٥ اختلاف و حریف سوئد با مدال نقره جهان را شکست دادم. مقابل نماینده اسپانیا که رنکینگ اول دنیا را در اختیار دارد هم با اختلاف یک امتیاز نتیجه را واگذار کردم. در حالیکه داور می توانست سه امتیاز ضربه ای که به صورت حریف زدم را بدهد اما نمی دانم چرا اینگونه شد و داور با ما راه نیامد.
برنامه کیمیا علیزاده بعد از تاریخ سازی در ورزش ایران چیست؟
به دنبال تاریخ سازی های دیگری هستم، در تکواندو بانوان هنوز به طلای جهانی، طلای بازی های آسیایی و طلای المپیک نرسیده ایم، دستیابی به هر یک از این ها یک تاریخ سازی است و من به دنبال آنها هستم. بعد از ریو باید برای جایگاه در رنکینگ المپیک تلاش کنم. می خواهم برای 2020 توکیو از طریق «رنکینگ سیستم» سهمیه را بگیرم. میدانم در مسابقات قارهای کارم آسانتر است و با تعداد بازی کمتر میتوانم سهمیه المپیک را کسب کنم اما برای «رنکینگ سیستم» میبایست 4 سال در کوران مسابقات باشم؛ ضمن اینکه میخواهم تغییر وزن بدهم و در وزن 67- کیلوگرم عملا هیچ امتیازی ندارم! اما هرچه کار سختتر باشد، دیدن به ثمر نشستنِ آن شیرینتر است. من مسیر زندگیام تغییر کرد، آنچه از بچگی به آن علاقه داشتم را کنار گذاشتم تا بتوانم به جایگاه خوبی برسم. پس دوست دارم آن چیزی که بهدست میآورم، برایم لذت بخش باشد.
عاشق ماکارونی
کیمیا اهل سرخابی و کل کل کردن نیست اما گاهی اوقات تمایلاتی از خود نشان می دهد. او می گوید: زیاد اهل فوتبال نگاه کردن نیستم اما من و برادرم یک استقلالی به تمام معنا هستیم و از جایی که پدرم پرسپولیسی است همیشه یک کل کل شیرین و لذت بخش بینمان وجود دارد. از طرفی تا حد امکان در کارهای خانه به مادرم کمک می کنم و اجازه نمی دهم که دست تنها بماند حتی در آشپزی هم کمکش می کنم مخصوصا ماکارونی که عاشقش هستم.(باخنده)
محبوب مثل مرتضی پاشایی
او مثل اکثر دختران نوجوان دیگر به خواننده های پاپ علاقه زیادی دارد. کیمیا در اینباره نیز می گوید: مرحوم مرتضی پاشایی یکی از خوانندگان مورد علاقه من است, او برای تمام طرفدارانش مانند ترانه هایش همیشه زنده است. البته مهدی احمدوند و میثم ابراهیمی نیز از خوانندگانی هستند که کارهایشان را مداوم دنبال می کنم اما متاسفانه به دلیل برنامه های فشرده ای که برای ما در نظر می گیرند نمی توانم به کنسرت این عزیزان بروم, و تنها به گوش دادن ترانه هایشان در اوج خستگی کفایت می کنم.
دور از تکواندو، روی قله ها
تکواندو تنها ورزشی نیست که کیمیا به
آن علاقه دارد:به
جز تکواندو عاشق کوهنوردی هستم. در برنامه های چند روزه کوهنوردی شرکت می کنم.
آرامشی که در کوه دارم را هیچ کجا ندارم. در کوه آمادگی ذهنی لازم را به دست می
آورم. از نظر من تکواندو با کوهنوردی مرتبط است. در مسابقات هدف نهایی خود را مثل
یک کوه در نظر می گیرم و وقتی خود را نزدیک به صعود می بینم، با خود می گویم چند
قدم مانده به صعود قله و کوچکترین اشتباه باعث سقوطم می شود. مهمترین قله ای را که
فتح کردم علم کوه بود، قله های توچال و کلکچال را نیز فتح کرده ام. اما علاقه دارم
روزی قله K2 در
هیمالیا را ازنزدیک ببینم. بعد از المپیک نیز قصد دارم که برای فتح قله سبلان
اقدام کنم.
عرفان خماند *