PDF نسخه کامل مجله
شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - November 23 2024
کد خبر: ۳۱۸۴۷
تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۳۹۵ - ۲۳:۳۵
گفت و گویی فوتبالی و غیر فوتبالی با پروفسور پرسپولیسی ها

برانکو: برای 50 سال آینده برنامه دارم !

سالی رویایی برای پروفسور رو به پایان است؛ برانکو می داند که این پرسپولیس می تواند دست به کارهای بزرگی بزند. آنها فصل را با دورخیزی حساب شده آغاز کردند و هفته ها صدرنشین لیگ برتر لقب گرفتند و حالا نیز با اختلاف امتیازی که بین خود و رقبایشان ایجاد کرده اند، بسوی افتخار گام بر می دارند. نقش برانکو در این موفقیت قابل کتمان نیست؛ مردی که به رغم همه انتقاداتی که این نشریه در سالهای حضورش در فوتبال ایران به او داشته، اما در قامت سرمربی پرسپولیس موفق عمل کرده است. یک ظهر نسبتا سرد زمستانی، به قلمرو مرد کروات رفتیم تا در کنار موضوعات مرتبط با پرسپولیس، با طرح سوالاتی متفاوت و گاهي روانشناختی، در هزار توی ذهن او پرسه ای بزنیم. این گفت و گوی متفاوت را بخوانید؛ بخصوص اگر پرسپولیسی هستید.

*در شروع بحث، بفرمائید سال 95 برایتان چگونه بود؛ راضی بودید از این سال؟

-خوشحال هستم که در بزرگترین باشگاه ایراني هستم. مردم این تیم را خیلی دوست دارند. راضی ام از اینکه با این بازیکنان کار می کنم. همه اینها با نتایج خوب و درخشان دنبال می شود و این عالی است.

* یکی از شب های تلخ شما در این سال همان شبی بود که قهرمانی را به دلیل تفاضل گل از دست دادید؛ از آن شب بگوئید!

-خیلی غمگین و پکر بودم چون ناعادلانه قهرمانی را از ما گرفتند. بعد از آن، مقررات عوض شد و بحق هم عوض شد چون در همه جای دنیا معیار رقابت مستقیم دو تیم است. وقتی تفاضل گل مطرح می شود خیلی مسائل به میان می آید و به تعبیری توافقات پشت پرده هم مطرح می شود. البته من شکی روی قهرمانی استقلال خوزستان ندارم و بازهم به آنها تبریک می گویم.

* در این سال قراردادتان را با پرسپولیس تمدید کردید.

-من قبل از نوروز این کار را انجام دادم. اصلا پشیمان نیستم چون ما یک رشد مستمر را ادامه دادیم و الان هم اطمینان دارم که قهرمان خواهیم شد.

* امسال با دو چالش روبرو شدید؛ اولی بحث چالش با کارلوس کروش و دومی موضوع جدایی طارمی و رضائیان.

-من با هیچ کسی چالش ندارم. من فقط نظر فنی ام را گفتم حالا اگر کسی موافق نظر من نیست بحث جداگانه ای است.

من به عنوان مربی بزرگترین باشگاه ایران و آموزش دیده ترین مربی شاغل دنیا باید صحبت کنم. سی سال تجربه کاری دارم و پشت سرم موفقیت های زيادی در سطح ملی و باشگاهی دارم بنابراین حق دارم نظراتم را بگویم.

*اما طرح این نظرات تبعاتی هم داشت؛ آخرین نمونه آن تهدید به دعوت نشدن بازیکنان تان به تیم ملی بود.

-من حالا وارد این بحث نمی شوم. من اصلا دنبال تبعات منفی نبودم. کسی که فکر می کند تبعاتی داشته مشکل خودش است.

*حتی این بحث از سوی کروش مطرح شد که شما به دنبال نیمکت تیم ملی هستید.

-من یک سال دیگر با باشگاه قرارداد دارم و این به اندازه کافی گویای هدف کاری من است. طبیعی است که هر مربی دوست دارد سرمربی تیم ملی ایران شود. خیلی ها هم هستند که دوست دارند سرمربی پرسپولیس شوند. من نمی دانم الان مشکل چیست؟ شما فکر می کنید چرا باشگاه قراردادش را با من تمدید کرد؟ لطفا به این سوال من پاسخ بدهید!

*قطعا به کارتان اعتقاد داشتند.

-بله، به کارم و نتایجم. حالا من باید ناراحت شوم از اینکه مثلا کسی هدفش این باشد که سرمربی پرسپولیس شود؟! حداقل ده نفر از همکارانم را سراغ دارم که آرزو دارند سرمربی پرسپولیس شوند و جای من را بگیرند. من ناراحت نمی شوم.

* در ابتدای فصل شوک رفتن طارمی و رضائیان به تیم شما وارد شد؛ درباره آن اتفاق صحبت کنید!

قرارداد آنها تمام شده بود و حق داشتند هر جایی بروند. این عادی بود. چرا باید از آنها ایراد می گرفتیم؟ آنها حرفه ای بودند و دنبال اهداف بالاتر بودند به روش خودشون اما اینکه چرا آنجا نماندند داستان جداگانه ای دارد.

*اما رامین رضائیان در طول این فصل همواره نامش شنیده می شد و دست آخر هم از اردوی امارات شما اخراج شد؛ ظاهرا سر ناسازگاری دارد این بازیکن؟

-این موضوع در کار من خلل ایجاد نمی کند اما جو باشگاه و تیم را بهم می ریزدو جنجال الکی ایجاد می شود.

رضائیان از باشگاه بزرگتر نیست و اصلا باشگاه نیست. هیچکس بالاتر از باشگاه و تیم نیست.

*جدایی دو بازیکن شما یعنی نوراللهی و عالیشاه در نیم فصل نيز همچون شوکي بود برای تیم تان ؛ این را قبول دارید؟

-شوک که نبود اما آنها سرباز بودند و باید می رفتند.کاری از دست ما بر نمی آمد. جایشان اینجا خالی است. بعد هم که آن اتفاقات برای شان افتاد و نتوانستند بازی کنند. من از ته قلبم برای آنها ناراحتم و می دانم که مقصر این اتفاق نبودند.

* در این سال از رفاقت صمیمانه شما و امیر قلعه نویی پرده برداری شد؛ رفاقتی که خیلی ها، آن را ائتلاف علیه کروش می دانستند.

-این رفاقت از ده سال قبل شکل گرفت. از زمانی که ایشان جای من سرمربی تیم ملی شد. با هم در سمینارها بودیم و تماس داشتیم و برایش بهترین آرزوها را کردم. من تجارب خودم را در اختیار ایشان گذاشتم. ما دوست هستیم اما وقتی بازی داریم دیگر رقیب می شویم. آقای قلعه نویی پرافتخارترین مربی ایران است. کار و کیفیت ایشان را کاملا قبول دارم.

*شکست در دربی را می توان بدترین اتفاق سال 95 برای شما دانست؟

-بله؛ دربی داستان ویژه ای دارد. برای هوادار و باشگاه و اسپانسرها آن بازی مهم است. در آن بازی از ما انتظار زیادی می رفت. آن شکست خیلی تلخ بود. ما در آن بازی به طور مطلق تیم برتر بودیم اما برای برنده شدن کافی نبود. به همین دلیل فوتبال جالب است.

*شما فصل آینده هم اینجا خواهید بود؟

-من نیازی به بحث و مذاکره با باشگاه ندارم و کارم را ادامه می دهم.

* اختلاف امتیاز فعلی شما با رقبا تضمینی برای قهرمانی تان هست؟

-ما قدم بزرگی برداشته ایم. یک خوش بینی برایمان ایجاد شده است و از طرفی معلوم نیست تکلیف تراکتورسازی چه شود با توجه به مشکلی دارند.

*البته رقبایتان هم در هفته های اخیر با نتایجی که کسب کردند از راه دور برایتان هدایایی را ارسال کردند!

-این هدیه نیست چون ما خودمان هم برنده شده ایم.

*اگر موافق باشید چند سوال متفاوت مطرح کنیم.

-بله، با کمال میل.

*اهل سیاست هستید و تا به حال پیشنهادی در این زمینه به شما شده است؟

-خیر.

*درباره ریاست ترامپ و تحریم هایی که علیه ایران در این سالها صورت گرفته نظری دارید؟

-علاقه ای به این موضوعات سیاسی ندارم.من اخبار را فقط در حد آگاهی داشتن از شرایط دنبال می کنم. البته تا این حد می دانم كه آمریکایی ها برای اتحادیه اروپایی ها هم ویزا تعیین کرده اند. اجازه نمی دهند کروات ها بدون ویزا به آمریکا بروند چون کرواسی هم جزو اتحادیه اروپا است؛ اتحادیه اروپا هم متقابلا برای آنها ویزا تعیین کرده است. درباره سوال قبلی تان باید بگویم در شهر خودم "واراژنی" به من پیشنهاد کاندیداتوری برای شهرداری را دادند ولی قبول نکردم. من مربی فوتبال هستم و دوست دارم اینجا باشم.

*یعنی چهره های ورزشی نمی توانند سیاستمداران خوبی باشند؟

-اتفاقا می توانند اما من دوست نداشتم از این حوزه تخصصی خارج شوم. ورزشکاران اهل مبارزه هستند و می توانند سیاستمداران خوبی باشند.

* در خانه، اخلاق تان چگونه است، اهل کار کردن هستید؛ مثلا ظرف شستن را تجربه کرده اید؟

-ظرف نمی شویم چون ماشین ظرفشویی داریم. دستپختم هم خوب نیست. استعداد آشپزی ندارم.آقاي پانادیچ و آقای چوک همکارانم دستپخت شان خوب است.

* در ایران پاتوق هم داری؟

-زیاد وقت ندارم تا جایی بروم. این خیلی هم خوب است. حداکثر بروم شامی یا قهوه ای بخورم. البته نام آن محل را نمی گویم تا تبلیغ نشود.

* اهل فیلم و سینما چطور؟

-فیلم را دوست دارم و این هم می دانم که آقای اصغر فرهادی اخیرا در اسکار برای ایران افتخار آورده است.

* چه سبک فیلم هایی را دنبال می کنید؟

-من ژانر علمی و تخیلی را دوست ندارم. علاقه مند به فیلم های اکشن و رومانتیک هستم.

*آخرین بار کی سینما رفتید؟

-حدودا بیش از یک سال قبل در کرواسی.

*هنرپیشه محبوب تان چه کسی است؟

-جرج کلونی، برد پیت و لئوناردو دی کاپریو.

* می دانم که حسابی اهل کتاب هستید؛ از علایق خود در این زمینه بگوئید!

-من پائولو کوئلیو را دوست دارم.آخرین کتابی که خواندم نامش «قرن جنگ ها» بود که درباره خاورمیانه در صد سال اخیر نوشته بود.

* آخرین بار کی گریه کردید؟

-هر لحظه کمی گریه می کنم. بستگی به نتایج پرسپولیس دارد اما وقتی والدینم مرحوم شدند خیلی اشک ریختم.البته وقتی هادی نوروزی از بین ما رفت هم اشک ریختم.این آخرین باری بود که گریه کردم.

*بهترین و بدترین اتفاق امسال برای شما؟

-سوال سختی است. یکی از بدترین ها این بود که دربی را باختیم. یک اتفاق شوک آور دیگر باخت مان به نفت در فصل قبل بود که باعث شد قهرمانی را از دست بدهیم اما لحظات خوب زیاد داشتیم.

*شما خرافاتی هستید؟

-خیلی زیاد نه، اما به بعضی چیزها اعتقاد دارم.

*مثلا به شال گردن قرمز و پالتوی معروف تان؟

-یک کم. البته شال را برای اینکه سردم نشود دور گردنم می اندازم.

*اگر الان بدانید تنها یک روز به پایان عمرتان مانده است؛ در این زمان باقی مانده چه کارهایي را انجام می دهید؟

-خیلی سخته این سوال.نمی دانم چه کاری انجام می دهم.البته من منفی فکر نمی کنم. من به این فکر می کنم كه 50 سال آینده چه کارهایی را انجام دهم و برای آن سالها برنامه دارم.

* چه چیزی شما را به اوج عصبانیت می رساند؟

-شرارت آدمها و اینکه آن شرارت و فساد با بی احترامی همراه شود.

*کدام شخصیت تاریخی بوده که شما دوست داشته اید با او ملاقات کنید و یک فنجان قهوه در کنارش بخورید؟

-سخت می توانم بگویم چون خیلی ها در تاریخ از خودشان ردپایی گذاشته اند. من دوست داشتم مارکوپولو را از نزدیک ببینم .

*تاثیرگذارترین جمله ای که در زندگی تان شنیده اید؟

-الان چیزی به ذهنم نمی رسد.

* درباره قلیان کشیدن برخی از جوانان که در ایران اپیدمی شده چه نظری دارید؟

- البته فقط ایران نیست و تقریبا جهانی شده است. کشیدن قلیان برای خیلی ها سرگرمی و تفریح شده است. هر دفعه در دنیا یک چیزی مد می شود و یادم هست که در یک زمانی در دنیا سیگار های برگ مد شده بود. البته الان در اروپا حمله شدیدی به تولیدکنندگان سیگار شده و در همین ایران دیگر در فضاهای بسته کشیدن دخانیانت ممنوع است.

* شما کشیدن قلیان را تربجه کرده اید؟

-خیر، هیچ وقت. من فکر می کنم قلیان ریشه سنتی در ایران دارد.

*بهترین هدیه ای که در این سال گرفتید؟

-یک شطرنج بود که از یک برنامه تلویزیونی گرفتم. آن هدیه برایم غیرعادی بود.

* اگر بتوانید به گذشته برگردید کدام مقطع از عمرتان را برای بازگشت انتخاب می کنید؟

-بیست سال قبل که جوانتر بودم.

* تا به حال شده که دچار فقر مالی شده باشید؟

-خیر. البته در دوره من زندگی لوکس نبود اما نیازهایم برآورده می شد. راضی و شاد بودیم. موبایل و تبلت و لباس های برند نداشتیم اما زندگی شادی داشتیم. در کنار خانواده و دوستان لذت می بردیم. من خیلی زود شروع کردم به پول درآوردن. از 17 سالگی کار کردم. اولین ماشینم را در 27 سالگی با پول خودم خریدم. همیشه خرج هایم را با توجه به درآمدم کنترل می کردم.

* از چه چیزی هراس دارید؟

-از بیماری می ترسم. هم بیماری برای خودم و هم برای خانواده ام. سلامتی را بزرگترین ثروت می دانم. البته فکر می کنم همه می ترسند از این موضوع.

* عجیب ترین صحنه ای که در این سالها در ایران دیده اید کدام بوده است؟

-من خاطرات خوبی در ایران دارم اما یک مقدار رانندگی و ترافیک در ایران عجیب است. من از مردم ایران انرژی مثبت می گیرم. آنها خیلی خونگرم هستند. آنها خیلی عزیز هستند و مهربانی خود را نشان می دهند. وقتی یک نفر را دوست دارند تا آخرش او را دوست خواهند داشت. بعضی وقتها همین احساسات آنها موجب تعجب من می شود. عشقی که من و همکارانم در ایران دیدیم، هیچ جایی ندیدیم.پ

*در پایان نظر خود را درباره نوروز بفرمائید!

این سنت بسیار زیبا است. اولین بار که به ایران آمدم دیدم که در سال جدید تا یک ماه کسی در ایران کار نمی کرد؛ البته الان فرق کرده است. این سنت و سفره هفت سین و چهارشنبه سوری، زمان متعلق به خانواده ها است. اینکه در ایران خانواده به عنوان پایگاه اصلی جامعه مهم است برایم جالب است.

* حمید ترابپور

* عکس ها از کریم محمدی