آیا او آخرین یاغی فوتبال ماست؟
این که رامین رضائیان از کجا شروع کرد خیلی مورد نظر ما در این مطلب نیست ما می خواهیم بدانیم این استعداد قابل توجه فوتبالمان کارش به کجا می انجامد.
اما ماجرای رامین از کجا کلید خورد. راه آهن در دوره جدید ظهورش در فوتبال سطح اول باشگاهی ایران رفته رفته رنگ می باخت که چون سنوات گذشته خدمتش را به فوتبال انجام داد.
حضور یک بازیکن انرژیک و تاثیرگذار در این تیم نگاهها را به خود معطوف کرد. در همین بین بود که بی درنگ این سوال در ذهن اهالی فوتبال پدید آمد: قرمز یا آبی؟
این حکایت دیرینه فوتبال ماست که باشگاه های بازیکن ساز به سرخابی ها بازیکن بدهند.
خیلی طول نکشید تا رامین رضائیان به سمت سرخ ها سر خورد. از این به بعد حکایت دوم پیش آمد: آیا این بازیکن کشش حضور در تیم بزرگی چون پرسپولیس را دارد.
سابقه نشان می دهد که در وانفسای این دو تیم و بزن و ببر های سرخابی کلی چهره مستعد نابود شده اند. کافی بود تا در این دو تیم گروهی در این زمینه فعالیت می کردند و به عبارتی سرخابی ها چون تیم های بزرگ دنیا صاحب داشتند تا بی گمان فوتبال ما این همه خسارت نمی دید.
نگاهی گذرا به این مشکل بزرگ که لاینحل هم مانده از خسارت عظیم در بعد فردی و گروهی حکایت می کند. شاید مشکل اساسی همین جا باشد که همین جاست!
رامین رضائیان قرمز پوش شد و با تحول اساسی در باشگاه پرسپولیس او توانست قابلیت های بیشتری از خود بروز دهد. این اتفاق باعث شد تا حتی سرمربی تیم ملی که در راه آهن هم به رامین توجه داشت خیالش از بابت سکوها و حمایت مردمی راحت شود.
پرسپولیس بعد از سالها رخوت و کسب نتایج بعد سال پیش در آستانه قهرمانی قرار گرفت و تنها با اختلافی ناچیز قهرمان نشد. این در حالی بود که شروع فصلی ناامید کننده داشت.
اهالی قرمز چشم انتظار فصل تازه و درخشش بازیکنان محبوب خود بودند که یک اتفاق همه چیز را به هم ریخت. ناگهان دو بازیکن کلیدی تیم(رامين رضائیان و مهدي طارمی ) سر از یک تیم نه چندان مطرح ترکیه در آوردند و شواهد چنین می گفت که سرنخ ماجرا دست رضائیان است.
در کش وقوس به وجود آمده و اتفاقات تروریستی که در ترکیه رخ داد خیلی زود رضائیان و طارمی ساز جدایی از تیم ترکیه ای را سر دادند و با وساطت عده ای دوباره قرمز پوش شدند.
اما مدیریت صحیح حکم می کرد که برخوردی در این باره با این دو بازیکن صورت پذیرد. برخوردی در این حد که حداقل چند بازی نیمکت نشین باشند.
پرسپولیس برخلاف سنوات قبل آن قدر بازیکن داشت که از عدم حضور رضائیان و طارمی خیلی صدمه نخورد.
برانکو چنین تصمیمی گرفت و آن را به اجرا گذاشت. واکنش ها به این حادثه اگرچه مثبت بود اما خیلی ها منتظر بودند این کشمکش در میانه راه حل شود. در مورد مهدی طارمی این اتفاق افتاد و مهاجم اول سرخ ها حالا در صدر جدول گلزنان لیگ منتظر کسب عنوانی مهم است.
اما ماجرای رامین رضائیان کاملا متفاوت از آب درآمد. برانکو که در غیاب رضائیان به حسین ماهینی میدان داده بود با اتکا به تلاش صادقانه ماهینی راه را برای حضور ثابت رضائیان در ترکیب تنگ و تنگ تر کرد. در حالی که رضائیان با کمترین واکنش منفی از فرصت های اندک خود برای جلب رضایت برانکو استفاده می کرد چهره شدن صادق محرمی گره را کورتر کرد تا...
این ماجرای کوتاه از داستان حضور آخرین یاغی فوتبال ایران در پرسپولیس بود. در کش و قوس به وجود آمده بین برانکو و رامین رضائیان هیچ جریان آرامش بخشی وجود نداشت تا این دو را به هم نزدیک کند. بشکه باروت منتظر یه جرقه بود که این جرقه در اردوی خارجی پرسپولیس زده شد.
درگیری بین دو بازیکن(رضائیان و علیپور) آتش موجود را شعله ور کرد. تعرض کلامی رضائیان به سرمربی تیم و واکنش های او در عدم اطاعت از فرمان سرمربی یاغیگری را معنی کرد.
دیگر راهی باقی نمانده بود به جز جدایی که تحقق یافت. این سرنوشت بسیاری از چهره های مستعد فوتبال ماست که خوب و بد را از هم تشخیص نمی دهند. شرح وظایف و حیطه کاری خود را نمی دانند. آنها با دیدن شرایط اطرافیان خود در سایر تیم ها چنین گمان می کنند که حق دارند به دلیل چند ضربه بهتر به توپ هرکاری خواستند انجام دهند. کارهایی که اغلب بیش از دیگران به آینده خودشان لطمه می زند.
با نگاهی اجمالی به آنچه در فوتبال پیشرفته دنیا می گذرد به راحتی در می یابیم که بازیکن شرح وظایف خود را چه در درون زمین چه بیرون از آن می داند. یک قدم از این مرز خارج شدن باعث جریمه و توبیخ و مجازات است. اما در فوتبال ما گویا به بازیکن یاد می دهند که سرکشی و طغیان و یاغیگری ثمربخش است.
در ماجرای رامین رضائیان که آخرین مدل از طغیان و سرکشی بازیکن است ما به این ضعف بزرگ فوتبالمان رجعت داریم.
فوتبالی که به دلیل عدم ثبات مدیرانش و نتیجه گرا بودن. ضعف های مالی و عدم رعایت اصول اثبات شده محلی شده برای تربیت بازیکنان یاغی...
در حقیقت اینجا موضوع فقط برانکو و رضائیان نیستند. این فوتبال ماست که می بازد. این رشته پرطرفدار و علاقه مندان پرشمارش هستند که لطمه می خورند.
وقتی نتیجه همه چیز شد باید برای رسیدن به آن از خیلی از اصول چشم پوشید. باید مدیر وعده دروغ بدهد و وقتی گرفتار شد توان مقابله با بازیکن را ندارند.
مشکل بزرگ تر این که در این وانفسا مشخص نیست بزرگتر بازیکن کیست. کسی که به عنوان مدیربرنامه ها و یا برنامه ریز این بازیکن است در این ماجرا چه نقشی ایفا می کند. آیا در این باره مدیر برنامه ها فقط همان کسی است که قراردادی می بندد و درصدی از آن می گیرد؟ آیا چنین کسی موظف نیست درست و نادرست را برای امثال رضائیان مشخص کند؟ آیا رضائیان و رضائیان ها حرف مدیران خود را گوش می کنند؟ اصولا آیا چنین بازیکناني در این سطح دارای مدیر برنامه و بزرگتر هستند؟
به طور قطع و یقین پس از ایجاد کشمکش بین باشگاه و بازیکن نقش محوری واسطه هایی که از تجربه و اطلاعات کافی بهرمند باشند کتمان ناپذیر است. اما ما چنین افرادی را پیرامون فوتبال خود داریم؟
سوالاتی از این دست فراوانند. همه اینها حکایت از عقب ماندگی فوتبال ما دارد. عقب ماندگی هایی که گویا قرار نیست جبران شود. جبرانی که خیلی هم سخت نیست. فقط همت و تلاشی می خواهد که گویا فعلا اراده اش در بین متولیان ورزش و فوتبال وجود ندارد.
سرانجام آنچه نباید رخ داد. میانجیگری ها هم جواب نداد تا حکم جدایی رضائیان از پرسپولیس صادر شود. این حادثه اگرچه تلخ بود اما به نظر بهترین راه حل بود. به این شکل شاید همه جوانترها درس لازم را بگیرند. بدانند سرکشی و عبور از خط قرمزها همیشه به سلامتی میسر نیست. این به سود خود رضائیان هم هست. بهترین فرصت برای بازیکن مستعد فوتبال ماست تا با عبور از این شرایط بحرانی و حضور در تیمی دیگر مسیری درست تر انتخاب کند. آینده متعلق به اوست اگر خودش بخواهد.
اتفاقی که برای رضائیان رخ داد می تواند مورد تایید همه دلسوخته های فوتبالمان باشد. کسانی که شاهد یاغیگری و بازیکن سالاری در این فوتبال هستند و از آن رنج می برند. اگرچه حتی همین یک حرکت هم تاثیرات خود را در جامعه فوتبال دارد اما آرزو می کنیم این امر تسری یابد و یک اصل شود.
اگرچه چنین بازیکنی نباید نابود شود و سایر تیم ها می توانند از چنین بازیکنی در فضای تازه بهره ببرند اما ایکاش این تعهد در بین همه باشگاه های ما به وجود آید که حکایت آب گل آلوده و ماهی گرفتن نباشد.
رامین رضائیان با وساطتت بزرگترهای قرمز رضایتنامه خود را گرفت و به زودی در تیم دیگری مشغول به بازی خواهد شد. رامین رضائیان ها می آیند و می روند اما فراموش نکنیم فوتبال باید مسیر درست را برود. در غیر این صورت همه ضرر خواهیم کرد.
به امید روزی که فوتبال ایران که سالهاست عنوان حرفه ای را یدک می کشد به جایی برسد که نوع عقد قرارداد و مفاد آن و عمل و نظارت بر آن و تربیت افراد فوتبالی ما به گونه ای باشد که کسی به خود اجازه دهد پا را از حیطه اختیاراتش فرابگذارد.
* بهمن اسدی