PDF نسخه کامل مجله
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - November 05 2024
کد خبر: ۳۲۶۰۹
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۶ - ۲۱:۱۹
باشگاه بزرگ به خاطر «مردمی بودنش» بزرگ است

تلویزیون، رخنه گاه دلال های فوتبال شده است...؟!

سر بیکلاه فوتبال

در شماره گذشته و در همین صفحه نوشتیم آنچه که به نام فوتبال در ورزش ما دیده و شنیده میشود، در واقع فوتبال نیست، هیاهویی است که به نام این رشته جذاب و پرطرفدار برپا شده است تا به بهانه آن، عدهای فرصتطلب و منفعتجو به اشکال مختلف از آن آویزان شوند و به قیمت نابودی فوتبال، جیب و دنیای خود را آباد کنند. نوشتیم که به اسم فوتبال و تیمها و چهرهها و اتفاقات آن، پول زیادی خرج میشود، هزینههای بسیار صورت میگیرد، اما در این گیرودار سر فوتبال بیکلاه میماند و منافع ناچیزی به خود این رشته میرسد.

این نکته را هم آوردیم که این موضوع به قدری روشن و بدیهی است که نیازی نیست تا به زحمت بیفتیم و برای تهیه مدرک و سند تلاش خستگیناپذیر و گسترده انجام دهیم. با یک نگاه سطحی و خیلی گذرا، خیلی چیزها دستگیر کسی میشود که میخواهد «ببیند» و نمیخواهد خود را فریب دهد و از واقعیتها بگریزد، سرتاپای این فوتبال متاسفانه آلوده به این مسائل است که بعضا تا حد «فساد» پیش رفته است و همین چند روز پیش بود که رسانهها از قول رئیس فدراسیون نوشتند که در نشست هیئت رئیسه فراکسیون ورزش مجلس، بار دیگر موضوع پرونده فساد در فوتبال مطرح شده است و قرار شده این موضوع پیگیری شود.

مصاحبه سرپرست پرسپولیس

حالا آن کسانی که از هیچکدام از اتفاقات قبلی آگاه و باخبر نیستند، از جریان پرونده «فساد در فوتبال»، چیزی نمیدانند، اصلا قبول ندارند که چیزی به نام تخلف و فساد و کجروی در فوتبال وجود دارد، خوب است بروند و مصاحبه مدیرعامل یا سرپرست باشگاه پرسپولیس را که اوایل هفته گذشته منتشر شده مطالعه کنند، تا متوجه شوند آیا در این فوتبال اوضاع روبراه و رو به شهر باغ و آبادی است و یا اینکه برعکس، خیلی چیزها در آن نگرانکننده است و بوی انحراف و کجروی و فساد و... میدهد؟ فراموش نکنید که این حرفها را کسی زده که به موفقترین تیم حاضر فوتبال ایران و یکی از دو تیم پرطرفدار و ریشهدار کشور، مدیریت میکند. با آن جاها و افرادی که کسی نمیبیند و صدایشان به گوش کسی نمیرسد، کاری نداریم.

باز در شماره پیش و در فرازهای آخر مطالب این صفحه تحت عنوان «در پرسپولیس چه خبر است»؟! به نکاتی اشاره کردیم، مواردی را برشمردیم و گفتیم وقتی این مسائل را کنار هم میگذاریم، ناخودآگاه به این نتیجه میرسیم که گویا دستها و جریاناتی که از روبراه شدن و سامان یافتن امور فوتبال ما دل خوشی ندارند و از اینکه تیمی و تشکیلاتی کارش را دارد درست انجام میدهد، موفق است، نتایج خوبی میگیرد و دل هواداران خود را شاد میکند، آشفته میشوند، بعد از اینکه پرسپولیس از شرایط بحرانی سه، چهار سال پیش خود عبور کرده و قهرمان لیگ شده و در رقابتهای باشگاهی آسیا، به مراحل حساس و بالا راه یافته است، مستقیم و غیرمستقیم با نقاب دوستی یا دشمنی علنی، به میدان آمدهاند تا جلوی حرکت رو به جلوی پرسپولیس را بگیرند و آن را دچار اختلاف و تفرقه و بحرانهای تازه نمایند و... شاید از این نمد بهرهای ببرند.

در پایان هم هشدار دادیم که مدیران پرسپولیس و مدیران ارشد ورزش هوشیار باشند، به تماشاگران و طرفداران خود آگاهی ببخشند تا حرکات مخرب این جریانات منفعتجو و زیادهخواه را خنثی نمایند. حالا وقتی بعد از چاپ آن مطلب، مصاحبه آقای طاهری سرپرست باشگاه پرسپولیس را میخوانیم، اطمینان پیدا میکنیم که آن حرفها از سر سوءظن و بدبینی نبوده و کاملا بجا بوده است. علاقهمندان به فوتبال به ویژه دوستداران تیم پرسپولیس حتما آن مصاحبه را که مفصل هم بود، خواندهاند و دیگر نیازی نیست، ما آن را اینجا تکرار و بازنویسی کنیم.

اما این نکته و جمله که ایشان در آن مصاحبه گفته به گمان ما لُب کلام است و نه تنها اشکال ندارد بلکه ضروری است تکرار شود که: «چرا همه باید از فوتبال سود ببرند و سر خود فوتبال در این میان کلاه برود؟!».

قصه پرغصه فوتبال

ماجرای متضرر شدن فوتبال و سود بردن جریانات و باندهای آویزان به فوتبال، قصه پرغصهای است که سالهاست فوتبال ما را آزار میدهد و دل دوستداران و علاقهمندان به ورزش به ویژه این رشته جذاب را میسوزاند و خاطر آنها را نگران میسازد. مقامات ارشد ورزش همیشه گفتهاند و مسئول فعلی و اصلی ورزش یعنی وزیر محترم نیز بارها تاکید کرده است که اولا فوتبال رشته جذاب و پرطرفداری است که میتواند به نوبه خود در صورت استفاده صحیح در خدمت نشاط اجتماعی و همبستگی ملی قرار بگیرد، ثانیا باید از تیمهای مردمی و پرطرفداری چون پرسپولیس و استقلال و... حمایت کرد، مشکلات را از سر راه آنها برداشت، مزاحمان را از دور و بر این تیمها پراکند و خلاصه کاری کرد تا آنها از شاخصهها و استانداردهای یک باشگاه به معنی واقعی برخوردار شوند و بالاخره و ثالثا اینکه ما(یعنی مسئولان ورزش) در مبارزه با جریانات مخرب و باندهای مفسدهجو در ورزش جدی هستیم و ...

فرصت، نه طعمه

ما نیز همیشه همچون مقطع فعلی ضمن تایید این حرفها و نکات ضروری، این نکته را هم افزودهایم که آنچه ورزش ما و فوتبال ما، بیش از این حرفهای اصولی به آن احتیاج دارد تا بتواند کمر خود را راست بگیرد و با گامهای استوار و محکم به سوی آینده روشن و فردای بهتر حرکت کند، عمل و اقدام مسئولان است. با صرف حرف زدن هیچ مشکلی حل نمیشود و هیچ سنگاندازی و مافع از سر راه فوتبال کنار نمیرود. فوتبال مثل همه جای این ورزش و اصلا مثل همه جای این مملکت به اعمال «مدیریت» علمی و اصولی نیاز دارد. مدیریتی که دغدغهای جز خدمت به مردم و نوکری برای جوانان این مرزوبوم نداشته باشد. مدیریتی که بر سر اصول، بر سر منافع ملی، بر سر امانتی که چند روزی به او سپردهاند، با هیچ دیارالبشری رودربایستی نداشته باشد. مدیریتی که مسئولیت را «فرصت» دستگرمی برای «خدمت» بداند و به آن به چشم «طعمه» و غنیمت نگاه نکند.

داستان تیم امید

همانطور که بالاتر آمد حرف درباره اصلاح وضع فوتبال، سالمسازی محیط آن، مبارزه با جریانات زیادهخواه، مخل و مخرب و ... از زبان مسئولان مختلف ورزش و این رشته زیاد به گوش رسیده است اما متاسفانه این حرفها کمتر به وادی «عمل» گام نهاده وکمتر مسئول و مدیری پیدا شده که به وقت اقدام، مطابق و متناسب آن حرفها و شعارها گام برداشته باشد. امروز هم آن حرفهای منطقی و آن نکات اصولی از زبان مسئولان شنیده میشود، اما متاسفیم که بدون تعارف عرض کنیم هنوز «اراده» و عزم جدی برای عملی کردن آن حرفها و شعارها در نزد مسئولان دیده نشده است. همین یکی، دو ماه پیش بود که تیم فوتبال جوانان ایران در عین شایستگی در آوردگاه جهانی از دور مسابقات کنار رفت. با نظر معترضان و کسانی که اینطور مواقع معمولا آش خود را به هم میزنند، کاری نداریم، اما در تحلیل و از زبان اکثر آدمهای باشخصیت و کارشناسان واقعی این فوتبال شنیده شد که آنان علت این ناکامی را در مسائل فنی و ضعف مربیگری و «کوچینگ» این تیم میدانستند، و ... با این همه در کمال تعجب فدراسیون فوتبال همان کادر فنی شکست خورده را - که حداقل به طور طبیعی بعد از آن ناکامی از روحیه لازم برخوردار نبود - در راس تیم امید گماشت و ... از نتایج تیم امید هم در رقابتهای مقدماتی جام آسیا، همه خبر داریم و ...! البته بعد از این ناکامی جدید مسئولان فوتبال وکارشناسان رسمی و برخی اعضاء کمیته فنی فدراسیون به توجیهات همیشگی برای ماستمالی کردن این شکست روی آوردند و اینجا و آنجا مطرح کردند و ... توجیهاتی که فقط «توجیه» بود و با تکیه بر همین توجیهات و رفتارهاست که میگوییم علیرغم همه آن حرفها و شعارها درباره سالمسازی فوتبال و مبارزه با موانع پیشرفت و ... هنوز اراده جدی برای عملی ساختن این شعارها و حرفها در نزد مسئولان ورزش و فوتبال دیده نمیشود و این رشته پرطرفدار کماکان گرفتار رفیقبازیها و توصیهها و سفارشها و تعارفات و رودربایستیهاست. هنوز منافع ملی در این رشته جدی گرفته نشده و خواست و نظر و احساسات مردم و جوانان علاقهمند به فوتبال در نزد مسئولان بهاء و ارزش چندانی ندارد.

قدر پیراهن، ارزش باشگاه

حالا که حرف از تیم پرسپولیس به میان آمد، خوب است به حرفهای آقای جعفر کاشانی هم که از چهرههای خوشنام و پیشکسوتان اصیل تیم پرسپولیس است، اشارهای بشود. ایشان در واکنش به اظهارات دو تن از بازیکنان موثر این تیم (طارمی و مسلمان) که از باشگاه و نحوه پرداخت حقوق و پاداشها و ... و برخی رفتارها در رسانههای جمعی انتقاد کرده بودند و به اصطلاح دعوای خانگی را به کوچه و خیابان کشیده بودند، آن هم حالا که پرسپولیس فصل جدید فوتبال را تازه شروع کرده است و حالا که پرسپولیس از چپ و راست مواجه با حمله و هجوم حاشیههاست و ... گفته است: «بازیکنان باید این را بدانند که در چه باشگاه بزرگی بازی میکنند و ارزش پیراهنی را که بر تن میکنند، بدانند. آقای کاشانی مثل آقای طاهری (مدیر تیم) از بازیکنان پرسپولیس و ازجمله این دو بازیکن به عنوان «فرزندان خود» نام برده و اینکه باید ارشاد شوند.

«پدری» کنید

خدمت آقای کاشانی که سمت استادی بر اهالی فوتبال ازجمله صاحب این قلم را دارد، عرض میکنیم در این که این دو بازیکن جوانی کرده و حرفهایی را اینجا و آنجا درباره باشگاه مطرح کردهاند که نباید میکردند، حرفی نیست، به قول حکیم توس «جوان بد، جوانوار برداشت گام»، اما این برعهده باشگاه و مدیران و بزرگترهای تیم است که در هر حال بازیکنان و نفرات خود، به ویژه جوانترهای تیم را حفظ کنند تا گرفتار وسواس «خناسان» نشوند. این کاملاً روشن است که -همانطور که بالاتر آمد- کسانی هستند که از سامان گرفتن و سازمان یافتن تیمهای بزرگ و پرطرفدار ناراحت و نگران هستند و برای اینکه این اتفاق نیفتد دست به هر کاری میزنند و هر نقابی را به چهره میزنند، گاه در لباس کارشناس و مفسر در رسانهها ظاهر میشوند و به سمپاشی و تخریب مشغول میشوند و گاه در لباس میش در میآیند و جوانانی مثل طارمی و مسلمان و... را تحریک میکنند تا علیه باشگاه حرف بزنند. کما اینکه آقای طاهری در این باره گفته است: «معتقدیم او (طارمی) جوانی میکند و شاید هم خدای ناکرده تحریکش میکنند» بنابراین در چنین وضعیتی باشگاه، مثل همه جای دنیا، به ویژه آن جاها که فوتبال به معنای واقعی حرفهای است و حرفهایگری پوششی برای بیبندوباری و قانونشکنی و حرمتشکنی و... نیست، باید مراقب بازیکنان خود باشد و بزرگترهای آن باید پدری کنند و اجازه ندهد کسانی که برایشان سرنوشت پرسپولیس و احساس هوادار و... واصولاً منافع ملی، مهم نیست، بازیکن را ابزار دست و ملعبه خود قرار دهند تا به ضد و ضرر باشگاه خود حرف بزند و عمل نماید. البته این حفظ و حراست از بازیکن و کنترل رفتار و گفتار حرفهای او به معنای اعمال زور و تهدید و... این طور حرفها نیست، چه، خود این رفتار باز حربه را به دست همان جریانات موذی و مزاحم میدهد تا برای تحریک بازیکن راحتتر بازی و عمل نمایند، و از مسئولان باشگاه (به قول آقای طاهری) در نزد بازیکن، «شمربن ذیالجوشن»! بسازند.

باشگاه باید اعتماد بازیکن را به خود جلب کند، حق و حقوقش را بپردازد، با او رو راست باشد، و او را از نظر ذهنی و فکری توجیه و وی را در مسائل و گرفتاریهای باشگاه، به همراه و غمخوار تبدیل نماید. این موضوع به ویژه درباره باشگاههای ما و همین پرسپولیس که با انواع و اقسام گرفتاریهای مالی و پولی گرفتار است و دست و پنجه نرم میکند، بیشتر ضرورت دارد.

این بود قانون...؟!

علیرضا منصوریان سرمربی تیم استقلال، پس از شکست این تیم در اولین بازی فصل به شدت به فدراسیون و به ویژه آقای ساکت (دبیر موقت) حمله کرد و آنها را مسبب اصلی شکست تیم خود دانست و آقای تاج و آقای ساکت را به حاکم کردن «سیستم دیکتاتوری» در فوتبال محکوم کرد. منصوریان برای اثبات این حرف خود، خیلی حرفها زد و لب کلام و سخن او این بود که درباره تیم او و محرومیت سه بازیکن استقلال، «قانون» اعمال نشده است: «آیا ما باید در فوتبال قوانین فیفا و AFC را اجرا کنیم یا قوانینی از روی غرضورزی و هوای نفس خودمان را؟»

آقای ساکت نیز در پاسخ به اظهارات منصوریان و دفاع از حکم فدراسیون مبنی بر محرومیت 3 بازیکن ذکر شده، بیش از هر چیز به «قانون» و «مقررات» استناد کرده و گفته است: «فدراسیون فوتبال نگاه قانونی نسبت به موضوعات دارد». ما به این کاری نداریم که زمانی که همین آقای منصوریان چند سال پیش سرمربی تیم امید بود، خواهان اشد برخورد و مجازات با باشگاهها و تیمهایی بود که بازیکن در اختیار تیم امید نمیگذارند... اما به این کار داریم که آن کس که بر این جر و بحث «قانونمدارانه» نقطه پایان گذاشت و ختم کلام را اعلام کرد، آقای تاج رئیس فدراسیون فوتبال بود! ایشان در حاشیه جلسه سازمان امور مالیاتی کشور، وقتی با مدیرعامل استقلال، آقای افتخاری روبرو میشود و بعد دیدار و گفتوگو میکند به طرفهًْالعینی موضوع را حل میکند، آقای افتخاری در این باره به یک خبرگزاری گفته است: «با دستور ریاست محترم فدراسیون فوتبال محرومیت سه بازیکن امید استقلال لغو شود و از ارجاع پرونده آقای منصوریان به کمیته اخلاق خودداری به عمل آید.»

بعله! این هم داستان و سرنوشت قانون در فوتبال ما! از این ماجرا البته چند روزی گذشته و استقلال بازی دوم خود را هم در لیگ انجام داده است، ما هم قصد مته به خشخاش گذاشتن نداریم، این موضوع را آوردیم تا بگوئیم، فوتبال مان تا حرفهای شدن، سر و سامان یافتن، نظم و نسق پیدا کردن، قانون مدار شدن و... هنوز راه بس طولانی و درازی در پیش دارد و به این حرفهای قشنگ و شعارهای زیبا نمیشود دلخوش داشت و خلاصه «من ماندم و راه و این بیابان دراز»!

این ملک و ملت بدهکار کسی نیست!

به آخرین بخشهای مطلب رسیدیم، حرف زیاد است و مجال اندک. بگذارید از چند موضوع که در نظر داشتیم حداقل به دو مورد آن اشاره نماییم.

آقای محمد مایلیکهن در مصاحبهای تند و تیز به وضعیت فوتبال، تیم ملی، سرمربی تیم ملی، رئیس فدراسیون، دبیر موقت و مدیر تیمهای ملی و... حسابی تاخته است. در میان حرفهای ایشان یک قسمت آن بهکار این نوشته خورده است و با فرازی از «تکاپو»ی این شماره ارتباط دارد. آنجا که مایلیکهن میگوید: «... من الان میدانم یکی از این مدیران باشگاههای بزرگ ما به دلیل ارتباطی که با یکی از صاحبمنصبان داشتند، مدیر این باشگاه شده است.» ما اینجا قصد ورود به جزئیات این مطلب خبرگونه را- که ما نیز چیزهایی دربارهاش شنیدهایم- نداریم، اما اگر خبر صحت داشته باشد، صحت آن سخن بالای ما را درباره اینکه «ارادهای جدی برای ساختن و سازمان دادن به فوتبال وجود ندارد»، ثابت میکند و حرف مدیران و مسئولانی که میگویند بدون تعارف و رودربایستی و شجاعت میخواهند، با پلشتیهای فوتبال مبارزه کنند و اصل «شایستهسالاری» را در ورزش و این رشته حاکم نمایند و «بهترین»ها را برای خدمت به ورزش مستعد و این مردم عزیز به میدان فرابخوانند، نقض میکند. نمیدانیم با چه زبانی و چگونه بگوییم، آقایان، این مملکت، ورزش این مملکت، بدهکار شما نیست که بخواهید- به قول آن خانم وکیل!- سهمتان را بگیرید و بدهیتان را صاف کنید، همه ما تا خرخره به این ملک و ملت بدهکاریم و باید با تمام وجود به این مردم با همه وجود و توان، صادقانه و مخلصانه خدمت کنیم و...

آن باشگاه بزرگی که آقای مایلیکهن از آن نام میبرد، به خاطر مردمی بودنش، «بزرگ» است نه به خاطر تشکیلات و داشتههای مادیاش. آن باشگاه مربوط به مردم است. متعلق به این مملکت و ورزش این کشور است، چگونه و با چه مجوز قانونی و شرعی و اخلاقی و حرفهای و... بر سر آن معامله میکنید و آن را به اقوام و خویشان میسپارید تا از خجالت و رودربایستی آنها دربیایید؟! و...

تلویزیون، رخنهگاه دلالهای فوتبال؟!

نکته دیگر آنکه در جایی از قول آقای حسین کعبی بازیکن سابق تیم ملی و تیمهای فولاد و پرسپولیس و بازیکن حال حاضر سپیدرود رشت، چیزهایی خواندیم که البته برایمان تازگی نداشت اما از این نظر که ما نیز بارها در آن باره به مسئولان صدا و سیما، تذکر و هشدار داده بودیم، جالب و قابل توجه بود، امیدواریم مسئولان محترم و ذیربط صدا و سیما، این هشدار و حرفها را جدی بگیرند، برایش تره خرد کنند و اینقدر مثل برج عاجنشینهای طاغوتی یا کسانی که مثل کبک سرشان را زیر برف کردهاند، خود را به کوری و کری نزنند، آخر بابا در این مملکت انقلاب شده است، این همه جوان پرپر شدند و این همه مادر عزادار شدند تا سر آخر تلویزیون ما محل رفت و آمد و جولان دادن مشتی دلال بدنام شود؟!!...و عدهای منفعتجو در آن «شوهای» دلالی راه بیندازند؟!

حرفهای حسین کعبی را بخوانیم: «من با مدرک میگویم که دلالی در فوتبال ایران به شکل عجیبی وجود دارد و شاید برایتان جالب باشد بدانید این پدیده شوم به یک برنامه ورزشی تلویزیونی نیز رخنه کرده و این برنامه به صورت علنی بازیکن جابهجا میکند...» کعبی البته توضیح میدهد منظور او برنامه معروف دوشنبه شبها(نود) نیست، و میگوید: «من به آن دلال میگویم کور خواندهای و نمیتوانی حسین کعبی را به سرنوشت دیگران دچار کنی. من تا زنده هستم، به کسی باج نمیدهم.»

ما البته احتمال میدهیم که آقای کعبی کدام برنامه را و کدام فرد محترم!! را نشانه رفته است، اما تا همینجا بسنده میکنیم و امیدواریم مسئولان ذیربط به وظیفه خود عمل کنند و... مسئولان فدراسیون فوتبال هم دست از ترس و باج دادن بردارند و به قیمت خوشحال کردن و دعوت کردن از بعضی از این آدمهای بیسروپا و انگلمآب در جشن فدراسیون فوتبال روی نام چهرهها و افراد اصیل ورزش و فوتبال خط نکشند...!

* سیدمحمدسعید مدنی




انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
امامی فر
|
United States of America
|
۱۴:۵۴ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۵
خیلی خوب بود . کاشکی سراغ برنامه های دیگه تلویزیون هم برید . ما فقط امیدمون به شماست .این برنامه کاملا معلومه که داره چی کار می کنه
حسين
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۳۵ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۶
اگه فساد و اشكالي هست صريحتر بنويسيد با كد دادن ها مگه مشكلي حل شده و دست اندكارهاي امور مگه برخوردي كرده اند حداقل صريحتر بگوييد تا مردم بهتر اين افرادا بشناسند و از مسولين بابت مبارزه و بركناري اين افراد يا حداقل ميدان دادن به اين اشخاص توضيح بخواهند
پربازدید ها