PDF نسخه کامل مجله
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - November 05 2024
کد خبر: ۳۲۶۲۴
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۸:۲۰
باز جای علت و معلول اشتباه نشود

«مکانیزم نظارت» و «هدفگذاری غلط»، ریشه گرفتاریهای رسانه و فوتبال

ملک و ملت مظلوم

با انجام مراسم تنفیذ و تحلیف، دوره کاری ریاست جمهوری دوازدهم رسما فرا رسید و اینک چند روزی است که رئیسجمهوری منتخب و محترم ملت ایران کار و تلاش خود را آغاز کرده است. با مشخص شدن کابینه و جلب رای اعتماد مجلس، چرخهای فعالیت دولت دوازدهم به راه میافتد و... خلاصه فصل جدیدی از کار و تلاش و خدمت و اصلاح و... البته با تکیه و مبتنی بر اصول و ارزشهای شناخته شده و تبیین شده در فرهنگ و اعتقادات ما، شروع میشود.

اتفاقا کشور ما با توجه به تاریخ و سابقهای که داشته و سرنوشتی که از سر گذرانده و گرفتاریهای عدیده و نفسگیری که به ویژه طی سه، چهار قرن اخیر داشته، برای آباد شدن و روپا ایستادن و حرکت کردن در مسیر پیشرفت و رو به جایگاه و قلهای که حق بیتردید آن است، پیش از هر چیز به کار و خدمت مخلصانه و مدبرانه نیاز دارد. بنابراین وظیفه ملی و انسانی و لاجرم شرعی و اعتقادی هر کسی که در این مملکت و درباره امور اجتماعی و مردمی، مسئولیت و وظیفهای را برعهده میگیرد، این است که با تمام وجود و خالصانه و بدون فوت وقت برای خدمت به این ملک و ملت مظلوم همت و تلاش کند. اینکه درباره ملت و کشور ایران، از صفت «مظلوم» استفاده کردیم، نه از آن جهت بود که خواستیم با کلمات و عبارات و طبق مد روز و اصطلاحات رایج، بازی کنیم، بلکه با تمام وجود به این موضوع اعتقاد داریم و برای اثبات مظلومیت این ملک و ملت شواهد و اسناد غیرقابل کتمان در اختیار همگان هست که با مراجعه به تاریخ و تورق صفحات آن، خیلی زود، متوجه این واقعیت خواهیم شد. صد البته اینجا جای بررسی تاریخ و آوردن شواهد و مدارک نیست، اما همین بس که مصایب و بلاهایی را بررسی کنیم که بر سر هر کسی یا هر حرکتی که خواست برای این مردم و این کشور گامی بردارد، آمد، تا بدانیم چرا از لفظ «مظلوم» استفاده میکنیم.

در همین یکی، دو قرن اخیر، سرنوشت شخصیتهای بزرگی چون امیرکبیر را بررسی کنید و بلایی که بر سر آن بزرگمرد باشرف رفت تا... رفتارها و برخوردهایی را که از جانب دشمن و دوست، غریبه و خودی، حتی مردمی و تاریخساز چون انقلاب اسلامی شده و میشود، بررسی کنید تا ببینید خدمت به این مردم کردن و گامی در جهت آبادانی این سرزمین برداشتن چه تاوانی دارد. و...

«شایستهسالاری»، نه باندبازی!

عرض کردیم مثال و نمونه برای اثبات مظلومیت این ملک و ملت فراوان است و کمتر کسی است که در این باره شک داشته باشد... امروز هم بزرگترین نیاز این کشور و مهمترین مطالبه این مردم از رئیسجمهور منتخب و همکارانش خدمت خالصانه و کارساز است. مردم توقع دارند ریاست جمهوری در اولین گام مردانی را برای خدمت و عضویت در کابینه فرا خواند که پیش از وابستگی به این حزب و آن گروه، اهل کار باشند، با معرفت و باغیرت باشند، آگاه و کاردان باشند، پیام انقلاب اسلامی و شهیدان آن را با تمام وجود درک کرده باشند، عرصه مسئولیت را سنگر خدمت و صیانت از عزت و کرامت این مردم بزرگ و این مملکت تاریخی و صاحب تمدن بدانند، بیشخصیت و فرومایه و خودباخته نباشند، صدیق و راستگو باشند و بوقلمونصفت نباشند و به آنچه میگویند و شعار و وعده میدهند عمیقا و با همه وجود معتقد و در عمل پایبند باشند، از آنهایی نباشند که خود را تافته جدابافته از مردم بدانند، مسئولیت و مقام را «حق» و «سهم» خود از «سفره انقلاب» بدانند و چون خرشان از پل عبور کرد، زیر همه حرفها بزنند و یکسره به آبادی دنیا و زندگی خانوادگی و آقازادهها و... بپردازند و برای رسیدن به این مقصد از هیچ عمل و کاری حتی دستبرد زدن به جیب این مردم و مملکت مظلوم ابایی نداشته باشند، مردم برخلاف احزاب و گروهها و دستههای سیاسی که این روزها سهم و غنیمت خود را از معرکه انتخابات میخواهند و رئیسجمهوری را زیر فشار قرار دادهاند، فراتر از اینکه همکاران رئیسجمهور، اصلاحی باشند، یا اصولی، چپ هستند یا راست، کارگزار هستند یا مهرورز و... بالاخره آبی هستند یا قرمز!!، انتظار دارند، طبق اصل و قاعده «شایستهسالاری»، «شایستهترین»ها و «خیرالموجودین»ها به میدان بیایند و سنگرهای خدمت را اشغال کنند و به مقابله با موانع فکری و ساختاری درونی و دشمنیهای کینهتوزانه بیرونی برخیزند و با توجه به زمان و فرصت در اختیار به سهم خود راه آبادانی و پیشرفت و سرفرازی این ملک و ملت انقلابی را هموار نمایند.

مدیریت خدمت در ورزش

در ورزش هم داستان غیر از این نیست. در اینجا هم نعمت فراوان است، استعداد انسانی و امکانات خدادادی و سرزمین چهارفصل و پهناور ایران، همه چیز را برای رشد و پیشرفت مهیا کرده است، میماند مدیریتی کاربلد و باانگیزه که قدر این نعمتها را بداند و ظرفیتهای بالقوه و مستعد را به فعلیت درآورد. در اینجا هم، کسانی میتوانند خواستههای مردم را اجابت نمایند، که از قبول مسئولیت، جز «خدمت» و کار کردن برای مردم و جوانان و ورزش منظور و هدفی نداشته باشند. ورزش ما با گرفتاریهای عدیده و فراوانی، روبروست که ریشه بسیاری از آنها در مسئله «مدیریت» پیدا و یافت میشود. امیدواریم در دولت دوازدهم، ورزش در کنار همه امور ریز و درشت، از اهمیت لازم و بایسته- نه بیشتر و نه کمتر- برخوردار باشد و افرادی که سکان هدایت و مدیریت ورزش را در دولت در دست میگیرند، برای خدمت به ورزش و رفع بخشی از مشکلات رسوب شده و مزمن ورزش عزم خود را جزم کرده باشند.

عصر ارتباطات

در شماره گذشته و برای چندمینبار در همین صفحه درباره وضعیت اسفبار بعضی از برنامههای تلویزیونی، سخنی به میان آوردیم و این بار حرفها و انتقادات حسین کعبی بازیکن سابق تیم ملی که امروز پیراهن تیم سپیدرود رشت را بر تن دارد، بهانه طرح این موضوع بود. خوشبختانه چاپ این مطلب انعکاس وسیعی به ویژه در رسانهها داشت و خوانندگان زیادی در اینباره با مجله و نگارنده تماس گرفتند و بعضی چهرههای شناخته شده ورزشی و فوتبال، نیز ضمن تایید آن نوشته از ما خواستند، این موضوع را رها نکرده و کماکان تا رفع مشکل در این باره بنویسیم و به مسئولان ذیربط تذکر دهیم. خوانندگان محترم این مجله و مطالب این صفحه میدانند که موضوع «رسانهها»، به ویژه رسانهای تاثیرگذار و پراهمیت مثل تلویزیون و نقش آن در ورزش یکی از مطالب ثابت و سوژههای تقریبا همیشگی «تکاپو» است. با این حال، متاسفانه مثل خیلی مسائل دیگر به این مطالب و تذکرات و... از سوی مسئولان ذیربط اعتنا و توجه لازم نشده و... ما هم بنابر وظیفه حرفهایمان را که فکر میکنیم صحیح و اصولی است، دنبال کرده و تکرار میکنیم. در جهان امروز که آن را «عصر ارتباطات» مینامند، تاثیر رسانهها بر وضعیت جامعه و مردم و عرصههای مختلف اجتماعی، تردیدناپذیر و غیرقابل انکار است؛ به طوری که در پیشرفت و پسرفت یک جامعه، در عقبماندگی و پیشتازی یک جامعه، در رشد و تعالی اخلاقی فرهنگی جامعه یا پسرفت و ضعف فرهنگی آن، رسانهها بسیار تاثیرگذار هستند به طوری که وقتی وضعیت یک جامعه روبراه و شرایط به سامان و وضعیت حاکم اخلاقی و انسانی است و... حتما و بدون شک رسانهها نقش و کارکرد خود را در قبال آن جامعه درست ایفا کردهاند و...

فقدان نظارت و ولنگاری فرهنگی

بر این اساس ما معتقدیم اگر وضعیت ورزش ما آنطور که انتظار میرود و حق این ورزش است، به سامان و خوشایند نیست، و اگر در رشتهای مثل فوتبال که رشتهای جذاب و پرطرفدار و درآمدساز است، انواع و اقسام باندها و گروههای مزاحم جولان میدهند و فوتبال و زیباییهای آن را و مردم و احساسات و عواطف جوانان را قربانی منافع خود میکنند، در کنار سایر عوامل، مثل ضعف مدیریت و... حتما رسانههای ورزشی هم به وظیفه و مسئولیت خود به درستی و متعهدانه عمل نمیکنند. این است که ما همواره در بحث و بررسی موضوعات ورزش و مشکلات و نابههنجاریهای ورزش و آسیبشناسی ورزش و... به عامل «رسانه» هم میپردازیم و از آن غفلت نمیکنیم.

خواننده محترم و پیگیر مطالب ما میداند که در این بحث ما علت و عوامل اصلی را مطرح میکنیم و نه معلول و عوامل فرعی را. متاسفانه این عوضی گرفتنها در بسیاری از تحلیلها و کارشناسیها و... دیده میشود و همانطور که بارها نوشتهایم، تحلیلهای عوضی و غلط یکی از دلایل حل نشدن مشکلات ورزش و مزمن شدن دردهای آن است. مثلا در همین بحث رسانهها و به طور مشخص برنامههای تلویزیونی، ما بیش از آنکه از فلان برنامه و برنامهساز و فلان مجری و تهیهکننده و... انتقاد کنیم، لبه تیز انتقادات را متوجه ادارات و افراد و تشکیلاتی میدانیم که در سازمان عریض و طویل «صدا و سیما» و علیالخصوص «سیما»، نقش و وظیفه «نظارتی» برعهده دارند. کسانی که مجوز این برنامهها را صادر کنند و بعد از آن وظیفه دارند، بر کاروبار آن برنامه و خط و ربط آن نظارت کنند تا تریبونی حساس مثل تلویزیون و... به ابزار شخصی و درآمدسازی فلان فرد و باند دلالی تبدیل نشود- که متاسفانه بعضی جاها شده است- عین این انتقاد را ما بارها درباره وزارت ارشاد هم مطرح کردهایم، گفتهایم آن بخش و ادارهای که در این وزارتخانه مجوز برای نشریات ورزشی صادر میکند، چرا بعد از صدور مجوز، بر کاروبار و روند و رفتار آنها نظارت نمیکند. علت اصلی نابههنجاری اخلاقی و مالی و فرهنگی در ورزش، کسانی هستند که مجوز پخش فلان برنامه یا نشر فلان نشریه را صادر میکنند، اما بعد از آن به عملکرد آن برنامه و آن روزنامه و نشریه نظارت نمیکنند و آنها نیز برای تامین منابع مالی و منافع شخصی به هر وسیلهای و ترفندی دست میزنند و بعضا از میکروفون و قلم خود، قداره و ساطوری میسازند تا به سبک باباشملهای گذرهای قدیم تهران، در ورزش و برای اهالی ورزش بساط ارعاب و تهدید و عربدهکشی و باجگیری راه بیندازند و... خلاصه کلام، بحث ما بر سر «مکانیزم نظارت» در دستگاههای فرهنگی و تاثیرگذار مثل رسانهها است که چون «بد» عمل میکند، به «ولنگاری فرهنگی» منجر میشود.

این ماجرا را رها نخواهیم کرد!

حرفمان این بود که مطلبی که در شماره پیش به بهانه مصاحبه اعتراضآمیز یکی از فوتبالیستهای قدیمی نوشتیم، بازتاب خوب و گستردهای در میان اهالی رسانه و ورزش داشت، اما آنهایی که باید در این باره واکنشی، حرکتی، حتی انتقاد و گلایهای به آن مطلب داشته باشند، کماکان سکوت پیشه کرده و خود را به کری و نشنیدن زده و همانطور که هفته پیش هم نوشتیم مثل مدیران طاغوتی، در برج عاج خود نشسته و به این تذکرات و هشدارها بیتوجهی کردند و... البته فعلا این ورزش است و این فوتبال مستعد و گرفتار ما که تاوان اینگونه رفتارهای غیرمسئولانه - و حتما غیراسلامی - را میدهد و ... و باز البته ما نیز تا توان داشته باشیم و مجال، گریبان این افراد نامسئول را رها نخواهیم کرد و با اتکال به خداوند و پشتگرمی خوانندگان عزیز در این باره به وظیفه خود عمل خواهیم کرد.

مسابقات پایه، کاری برای رفع تکلیف!

چند هفتهای است که مسابقات فوتبال ردههای سنی پایه در تهران شروع شده است. مسابقاتی که به طور طبیعی دارای اهمیت است و از کم وکیف آن میتوان آینده فوتبال ایران را تاحدود زیادی پیشبینی کرد چراکه از دل این مسابقات است که چهرههای بزرگ و مردانی که در سالهای پیش رو، پیراهن تیم ملی به تن کرده و برای دفاع از جایگاه و اثبات قدرت و توانایی فوتبال ایران به میدان میروند. بااین حال متاسفانه به نظر میرسد، اهمیت این مسابقات آنطور که باید و شاید ازسوی متولیان فوتبال کشور و همچنین برگزارکنندگان این مسابقات درک نشده است و امسال نیز مثل سالهای گذشته این مسابقات بیشتر از آن جهت برگزار میشود که فقط برگزار شده باشد! و تکلیفی رفع شده باشد و عریضهای خالی نمانده باشد. این نکته را از این جهت عرض میکنیم که متاسفانه میبینیم در برگزاری مسابقات ذکر شده عنصر زمان و مکان که ابتداییترین شرط برگزاری یک مسابقه خوب است رعایت نشده، محل برگزاری مسابقات در مکانهای دور و پرت و در ورزشگاههایی است که غالبا از دسترس تماشاگران و علاقهمندان دور است. مسابقه بدون تماشاگر هم که معلوم است از چه کیفیتی برخوردار است و چه از کار درمیآید، ضمن اینکه یکی از لوازم پخته شدن بازیکنان دراین رده سنی، بازی در ورزشگاههایی اسم و رسمدار و در حضور تماشاگر است. متاسفانه عدم توجه به این مسئله یکی از دلائل ناکامی تیمهای جوان ما در رقابتهای بینالمللی است و ... زمان برگزاری مسابقات ردههای پایه باشگاههای تهران هم در فصل گرما و آن هم در ساعات داغ روز است. این درحالی است که مسابقات لیگ برتر اغلب در ساعات خنکی و شب هنگام (از ساعت 20 به بعد) برگزار میشود! وقتی بدانیم که چمن اغلب زمینهایی که محل برگزاری مسابقات ردههای پایه «مصنوعی و پلاستیکی» است، آن وقت بیشتر به اهمیتی که این مسابقات در نزد متولیان فوتبال ما دارد، آگاه میشویم!! تصور بفرمایید بعد بازی در ساعت اول ظهر تیر و مردادماه روی چمن مصنوعی، آن هم در ورزشگاه بدون تماشاگر از چه کیفیتی برخوردار است و چقدر در نزد بازیکن و مربی و داور و همه و همه ، ایجاد انگیزه و نشاط میکند و ...!

فوتبال، پوششی بر خلافکاریها

به هرحال دردهای این فوتبال یکی، دوتا نیست، بارها هم به سهم خود نوشتهایم که نه فقط مسابقات ردههای پایه، بلکه کل فوتبال ما، غوغا و هیاهویی است که پیرامون آن عدهای با خونسردی تمام و آرامش دلخواه، به کار و کاسبی و «بیزنس»! خودشان میپردازند. درواقع فوتبالی که الان ما داریم بیشتر نقش «روکش» و «پوششی» را ایفا میکند برای اینکه اهداف و مقاصد دیگری - عمدتا مالی و اقتصادی آن هم غالبا در شکل غیرمشروعش - دنبال و تامین شود مقصود اصلی به جیب زدن سود و منفعت است البته به نام و در پوشش فوتبال، شاعر خوب سروده بود که : مقصود تویی، کعبه و بتخانه بهانه است!

بررسی کم و کیف مسابقات فوتبال آیندهسازان این مملکت ازلحاظ زمانی ومکانی و نحوه برگزاری و امکانات برگزاری و هویت و شناسنامه برگزارکنندگان و ... بالاخره خروجی و محصول نهایی آن، به تنهایی کافی است تا ادعای ما را درباره اینکه «فوتبال» صرفا بهانه و پوششی است برای اینکه در لوای آن و به اسم آن منافع افراد و باندهایی تامین شود، اثبات شود!

آن دو بازیکن باید پاسخگو باشند

مجال و فرصت به پایان رسید درحالیکه حرفهای دیگر باقی ماند. اگر مجال و عمری باشد در فرصتی دیگر به آنها هم خواهیم پرداخت اما لازم میدانیم در پایان درباره بازی دو فوتبالیست ایرانی مقابل تیمی از رژیم جعلی و جنایتکار صهیونیستی حرفی داشته باشیم. بدون شک این اتفاق و بازی کردن این دو بازیکن سرتاپا محکوم است و باید با این بازیکنان برخورد قاطع و قانونی بشود و آنها باید در این باره به مراجع ذیربط پاسخگو باشند و مثلا این سوال را پاسخ دهند که چرا در موقع انعقاد قرارداد با تیم یونانی، صریح و محکم نگفتهاند از بازی دربرابر چنین تیمی، چه در خانه و چه در بیرون از خانه، معذورند و...؟! چطور آنها پیراهن تیم ملی فوتبال ایران را میپوشند، اما به اعتقادات و ارزش ها و آرمانهای ملی و انقلابی و فرهنگی آن پایبندی لازم را نشان نمیدهند و ....؟

اما نکتهای که در اینجا باید از آن غفلت نکرد، این است که در بررسی و تحلیل چنین اتفاقاتی نباید یکجانبهنگری کرد و تک عاملی به موضوع نگریست. در این ماجرا فقط این دو بازیکن نیستند که باید پاسخگو باشند، بلکه خیلیهای دیگر که معمولا اینطور مواقع ژست حق به جانبی میگیرند باید جواب بدهند.

ضمن اینکه ما میدانیم این اولین بار نبود که این اتفاق میافتاد، بلکه چند سال پیش هم یکی دیگر از فوتبالیستهای شاغل در تیمی اروپایی (اتریش) عین همین عمل را انجام داد و ... چند روزی مثل امروز دادوقال و سروصدا و هیاهو و ... راه افتاد و بعد هم هیچ! جامعهشناسان و متخصصان علوم انسانی و اجتماعی معتقدند در بررسی و تحلیل مسائل و پدیدههای اجتماعی همواره باید دو دسته عوامل را درنظر گرفت، علل قریب (نزدیک) و علل بعید (دور و دورتر)، ما در ماجرای پیش آمده فقط به علل و عوامل قریب و نزدیک که این دو بازیکن هستند پرداخته و بسنده کردهایم، اما از عوامل بعید و دورتر، یعنی عواملی که بازیکنان ما را به سوی خارج «هل» میدهند و لیگ داخلی را از اعتبار میاندازند، اصلا یادی نکردهایم. مثلا نپرسیدهایم چرا کار به جایی رسیده که بازیکن فوتبال، برای ملیپوش شدن و حداقل دعوت شدن به اردوی تیم ملی، باید قید بازی در «لیگ داخلی» را بزند و به «لیگ خارجی» برود ...؟ و ... خلاصه اینکه باید بپرسیم، چه دست و دستهایی در فوتبال ما این «هدفگذاری غلط» را - که بارها این مجله درباره آن هشدار و تذکر داده است - حاکم کرده و به مسئولان ما تحمیل کرده ...؟! آری، در ماجرای رخ داده این دو بازیکن مقصرند، اما آنها فقط نیستند که مقصرند، بزرگترین مقصر، هدفگذاری غلط است که کمیتگرایی افراطی و نتیجه محوری دیوانهوار و بیتوجهی به ارزشهای اخلاقی و فرهنگی و اقتصادی از ملزومات آن است... در این باره در زمان مناسب باز هم خواهیم نوشت.

* سیدمحمدسعید مدنی

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
United States of America
|
۰۱:۰۹ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۱
پس چرا عقب نشینی کردین ؟!
دليجاني كمني
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۳:۱۷ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۱
چرا كم آوردين ما دلمون به شما خوش بود كه دارين مصداقي برخورد مي كنين .اين كلي گويي هاتون همرو خسته كرده . شما بايد از بزرگان درس بگيريد كه با كسي تعارف نداشتند. ما فكر كرديم در اين مورد قصد جهاد كردين ...
پربازدید ها