پیام صعود به جام جهانی
با تساوی 2-2، تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران در آخرین دیدار مرحله مقدماتی جام جهانی مقابل سوریه، پرونده این رقابتها بسته شد. تیم ملی ایران از دو بازی مانده به پایان مسابقات، صعود خود را حتمی کرده بود و از اولین تیمهایی بود که در جهان نام خود را در لیست مسافران اعزامی به مرحله نهایی جام جهانی (2018- روسیه)، ثبت کرد. ملیپوشان ایران در طول رقابتهای مقدماتی نمایشی مقتدرانه و قابل قبول داشتند و با گرفتن جواز ورود به مرحله نهایی، یکی از مطالبات بحق و همیشگی دوستداران فوتبال ایران را پاسخ گفتند. به گواه کارشناسان و با تکیه بر سوابق و پیشینه و بالاخره با در نظر داشتن ظرفیت غنی فوتبال ایران از حیث انسانی و مادی، حضور تیم ملی کشورمان در مرحله نهایی جام جهانی یکی از حقوق مسلم و خروجیهای طبیعی آن باید باشد. خوشبختانه این اتفاق حالا دو دوره پیاپی است که دارد رخ میدهد و تیم ملی ایران نهتنها پنجمین مرتبه صعود خود را به جام جهانی جشن گرفته است، بلکه این توفیق از آن جهت ارزش مضاعف دارد که نسبت به مرتبه چهارم، پیاپی، صورت میگیرد و... با توجه به آنچه که بالاتر درباره دانستههای فوتبال اشاره شد، این صعود و حضورها، همواره باید برای فوتبال ایران تکرار شود و اتفاق بیفتد.
در هر حال صعود به جام جهانی و صرف حضور در جمع برترینهای فوتبال جهان، در جای خود افتخاری بزرگ برای هر کشوری، ولو پرافتخارترین و بزرگترین تیمهای جهان، به حساب میآید و ما و همه اهالی فوتبال ایران نیز به صعود تیم ملی کشورمان به مرحله نهایی این رقابتهای بااهمیت و جهانی افتخار میکنیم و آن را بیش از هرچیز نشانه توان و قابلیت های فوتبال خود میدانیم. براساس این موفقیت و صعود، ما نیز جرأت بیشتری پیدا کرده و میگوئیم حق و جایگاه فوتبال ایران میتواند خیلی بالاتر از اینها باشد که الان در اختیار دارد. ما میدانیم کشورهای زیادی در دنیا برای رسیدن به همین موفقیت هزینههای کلان متحمل میشوند و سرمایهگذاریهای بزرگ میکنند، اما در نهایت راه به جایی نمیبرند و به هدف مورد نظر نمیرسند و باز میدانیم صعود فوتبال ایران به جام جهانی در شرایطی رخ میدهد که درون فوتبال ایران حال و روز خوشی ندارد. به نظر بسیاری از کارشناسان و ناظران (از جمله این مجله باتجربه) صعود فوتبال ایران به جام جهانی هرچند شورانگیز و خوشحالکننده و باعث امیدواری، اما نباید موجب خودفریبی و کتمان واقعیات و چشمبستن بر مشکلات و گرفتاریها و مالهکشیدن بر نقائص و کژیهای فراوان در این فوتبال باشد. حالا تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی صعود کرده است، اما در یک ارزیابی منصفانه، منطقی و علمی همه میدانیم که فاصله فوتبال ما با «اندازههای جهانی» بسیار زیاد و بعید است. البته این سخن به معنای این نیست که ناامید شویم و احساس حقارت و کمبینی بر ما غالب شود و توان بالقوه فوتبال خود را از بزرگان و سلاطین کمتر و دست نیافتنی ببینیم، بلکه به معنای آن است که عرض شود، واقعیتهای فوتبال ایران نباید در هیاهوی کرکننده و تبلیغات کورکننده و... گم شود بلکه همانطور که تاکید شد، این موفقیت باید تلنگر و بهانهای باشد تا همه، علیالخصوص مسئولان ورزش و متولیان فوتبال ما، قدر فوتبال ایران را بدانند. وقتی این فوتبال با این وضع آشفته درونی که همه از آن کم و بیش آگاهیم، میتواند از سد حریفان عبور کند و به جمع بزرگان فوتبال جهان راه پیدا کند، پس بدون شک در صورت توجه و دلسوزی بیشتر و برنامهریزی دقیقتر و علمیتر و بالاخره پیگیری و نظارت مستمر و... میتواند دست به کارهای بزرگتر و خلق موفقیتهای پرشکوهتر بزند، و این، امروز، هم بزرگترین پیام صعود به جام جهانی است و هم بزرگترین نیاز فوتبال ایران برای نجات از گرفتاریهای خودساخته و حرکت شتابندهتر در مسیر پیشرفت.
بیانصافی است اگر اشاره نکنیم که در صعود اخیر تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی، همه عناصر و دستاندرکاران فوتبال ایران نقش داشته و به سهم خود موثر بودهاند، از تماشاگر بیتوقع و همیشه حامی فوتبال تا رسانهها و مسئولان ورزش و متولیان فوتبال و بازیکنان و... اما در این میان بدون شک نقش کارلوس کروش سرمربی تیم ملی ایران در ساختن و پرداختن یک تیم واقعی، و تیمی در شأن «تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران» نقشی بیبدیل و قابل توجه است. بعضی از رفتارها و گفتارهای کروش را هم، که به مذاق خیلیها خوش نمیآید و تند و خشن و عصبی و گاه توهینآمیز است، باید در چارچوب همین موضوع تحلیل کرد که در چنین فوتبالی با بسیاری از مسائل حل نشده بدیهی و با وجود بعضی جریانات زیادهخواه و فرصتطلب و پرمدعی و عناصر تنبل و... سدها و موانع خود ساخته و... برای ساختن یک تیم ملی واقعی و بازگرداندن و احیای ارزش پیراهن تیم ملی، متأسفانه وجود این حرکات و رفتارهای اجتنابناپذیر، بعضا، قابل توجیه و تحمل مینماید! و... تردیدی نیست که در صورت اصلاح ساختار فوتبال ایران، سالمسازی فضا و محیط آن، سپردن کار به دست کاردان و فراخواندن مردان بیادعا و کاربلد به میدان خدمت و پسزدن جریانات آویزان و چسبیده و بعضا فاسد و... هر چیزی سر جای خودش قرار میگیرد و هر کس در اندازه و حد خود حرف میزند و قدم برمیدارد و... در چنین شرایطی، بدون تردید یک مربی حرفهای مثل کروش هم، تکلیف خودش را میداند و دیگر نیازی نمیبیند که برای صیانت از شأن تیم ملی و حمایت از بازیکنان تیم ملی و بالاخره دفاع از شخصیت خودش به عنوان سرمربی تیم ملی، دست به بعضی رفتارها و گفتارها بزند و...!
* سیدمحمدسعید مدنی