PDF نسخه کامل مجله
جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - November 22 2024
کد خبر: ۳۲۷۵۳
تاریخ انتشار: ۱۹ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۳:۲۰

صحبت های جالب کروش با روزنامه پرتغالی درباره زندگی در ایران

سرمربی ۶۴ ساله تیم ملی ایران می‌گوید وجدانش پیش خودش راحت است و زمانی که از ایران برود دو دوره ایجاد خواهد شد که یکی دوره قبل از او و دیگری دوره بعد از او است.
 کارلوس کروش، سرمربی تیم ملی فوتبال کشورمان در گفت‌وگو با روزنامه پرتغالی «دیاریو دِ نوتیسیاس» در مورد مسائل مختلفی از جمله زندگی در تهران، تیم ملی، کریستیانو رونالدو، خانواده‌اش و غیره صحبت کرده است.

در مقدمه این مصاحبه آمده است: کارلوس کروش پس از هفت سال راضی‌کننده در این کشور، با وجود اینکه در دو سال گذشته تهدید به استعفا از سمت سرمربیگری تیم ملی ایران کرده است، خانه جدیدی در ایران پیدا کرده است. کروش در ماه ژوئن تیم ملی ایران را به جام جهانی 2018 رساند. این دومین حضور متوالی او با تیم ملی ایران در رقابت‌های جام جهانی و چهارمین حضور سرمربی‌ای که فوتبال پرتغال را بین دهه‌های 1980 تا 1990 متحول کرد، در رقابت‌های جام جهانی است.

این گفت‌وگو را بخوانید:

* دوست دارم این مصاحبه را با اقامت شما در ایران آغاز کنم. شما حالا هفت سالی می‌شود که در این کشور زندگی می‌کنید. به نظر در این مدت خیلی از رسانه‌ها دور نبوده‌اید؟

این بستگی به چشم‌انداز موجود دارد چون من در کشوری زندگی می‌کنم که 17 روزنامه ورزشی در آن وجود دارد، از این‌رو تأثیر رسانه‌ها در زمان حضور من در ایران بسیار زیاد بوده اما من چهار بخش مختلف را در این زمینه تجربه کرده‌ایم. برای مثال زمانی که در آمریکا مربیگری می‌کردم، تأثیر رسانه‌ها بیشتر در حیطه فوتبال داخلی بود. سپس به مکزیک، برزیل، آمریکای شمالی و آمریکای مرکزی رفتم و تصویر خوبی از نامم در ذهن‌ها ماند و دعوتنامه‌های همکاری هم از این مناطق دریافت کردم. سپس به اروپا بازگشتم و زندگی‌ام تغییر کرد. تأثیر رسانه‌ها در اروپا بیشتر بود، اما بخش آسیایی‌اش که به ژاپن و بعد ایران رفتم، میلیون‌ها نفر زمانی که هدایت تیمی را بر عهده داشتم که با کره یا ژاپن بازی داشت، نظر رسانه‌ها به لطف نتایج مثبتی که کسب کردیم، همچنان مثبت بود.

* از زندگی در ایران راضی هستید؟ شنیدم که حتی در خانه‌‌تان در تهران هم گل‌ برای‌تان می‌فرستند.

بله، این عجیب است چون ایران مناطق خشک و صحرایی زیادی دارد، اما کشور گل‌هاست. ایرانیان در کل خیلی واژه‌های انگلیسی ندارند.  جمله‌های «به تو علاقه دارم» یا «از تو قدردانی می‌کنم» به شیوه‌ای ساده به «دوست دارم» ترجمه می‌شود. حالا «دوست دارم» معنی دیگری دارد که حس عاطفی است. استفاده از این واژه در ایران رایج است حتی میان مردم و به یکدیگر هم گل هدیه می‌دهند. آنها زیاد به یکدیگر گل هدیه می‌دهند. کسی بدون گل به خانه دیگری نمی‌رود. همه جا هم گل فروخته می شود. گل بخشی از زندگی مردم ایران است.

* آیا شما به این فرهنگ عادت کرده‌اید؟ خودتان هم به دیگران گل هدیه می‌دهید؟

بله، من هم به دیگران گل هدیه می‌دهم. من همیشه عاشق گل‌ها بوده‌ام، اما در حال حاضر شور و شوقم به گل‌ها که خیلی زیبا هستند، چند برابر شده است. گاهی اوقات در مکان‌های عمومی در ایران، همان‌طور که شما می‌دانید به سبک ایرانی، آنها و گاهی اوقات مردان با گفتن واژه «دوست دارم» گل‌هایی به من هدیه می‌دهند و سه بوسه به صورت من می‌زنند و من کمی ... (می‌خندد). در ساختمانی که زندگی می‌کنم، وقتی پس از بازی‌ها در حدود ساعت سه یا چهار صبح از هتل برمی‌گردم، همسایه‌هایم کلی گل برایم گذاشته‌اند.

* پس می‌شود گفت که شما از زندگی در تهران خوشحال و راضی هستید؟

بله. من از زندگی در تهران خوشحالم و این را همیشه در تمامی ورزشگاه‌های فوتبال اعلام کرده‌ام، جایی که آنها برای کار به ما داده‌اند و به ما اعتماد کرده‌اند، مراقب ما و خانواده‌مان هستند و به ما برای کسب نتایج و برآورده کردن انتظارات اعتماد کرده‌اند، جایی که خانه ما شده، کشور ما و سرزمین ما شده است. ایران خانه دوم ماست، اما خانه ما به شمار می‌رود. از همان روز اولی که آمریکا را ترک کردم، تصمیم ساده‌ای با خودم گرفتم و آن این بود که به هر جایی که رفتم آنجا را مثل خانه خودم بدانم. در ژاپن آداب و رسوم عادی بود و روزهایی بود که ما برای ماجراجویی به بیرون می‌رفتیم. من به رستوران‌هایی می‌رفتم که حتی یک کلمه هم انگلیسی نمی‌دانستند و ما هم در مقابل یک کلمه ژاپنی نمی‌دانستیم و سعی می‌کردیم غذاهای آنها را تست کنیم و در جمع مردم ژاپن که خیلی خجالتی بودند، باشیم. وقتی به رستوران‌های ژاپنی‌ها می‌رفتیم، آنها می‌گفتند که «نه، نه، اینجا جای شما نیست، اشتباهی آمدید»، که ما هم در پاسخ می‌گفتیم «نه، اینجا جایی است که ما می‌خواهیم غذا بخوریم». منوی غذا را می‌آوردند و ما با انگشت یک غذایی را انتخاب می‌کردیم که بعد می‌دیدیم عجب چیز عجیبی سفارش داده‌ایم. در نهایت هم ناهار یا شام را در خانه می‌خوردیم (با خنده).

* در طول این هفت سال، نمی‌توانم باور کنم که هرگز پیشنهادی از تیم‌های باشگاهی یا تیم‌های ملی دریافت نکرده باشید.

من در این مدت موقعیت‌های زیاد و خوبی در رده ملی برای سرمربیگری نه‌ تنها در آسیا بلکه در آفریقا داشتم. من با فدراسیون‌های فوتبال سطح بالایی هم صحبت کردم.

* آیا با فدراسیون فوتبال الجزایر هم صحبت کردید؟

بله، از الجزایر، آفریقای جنوبی، قطر و از چندین تیم ملی که پیشنهادهای‌شان برای من خیلی جذاب بود، دعوتنامه داشتم، اما در فوتبال اغلب این ما نیستیم که تصمیم می‌گیریم. زمانی که پیشنهادی که به ما می‌رسد، همیشه در درسترس نیستیم و آزاد نیستیم که تصمیم لازم را بگیریم. در مرحله جابه‌جایی از یک جام جهانی به جام جهانی دیگر من برای تصمیم‌گیری آزاد بودم و می‌توانستم مسیر جدید را برای خودم انتخاب کنم، اما ایران با صدای بلندتر صحبت کرد (در اشاره به پیشنهاد بهتر ایران).

* از باشگاه‌ها چطور، پیشنهادی نداشتید؟

از باشگاه‌ها هم پیشنهاداتی دریافت کردم، اما باشگاه‌هایی بود که بعداً متوجه شدم که خیلی هم نسبت به جذب من علاقه‌مند نیستند. پیشنهاداتی در این زمینه داشتم و همین حالا هم پیشنهاداتی از باشگاه‌های چینی و اروپایی دارم، اما این کشورها و شرایط نبوده‌اند که من را بیشتر از این هدف که با این چهار تیم که به جام جهانی رفته‌ام، به خود جذب کنند.

* در این مدت اخباری مبنی بر استعفای شما از سمت سرمربیگری تیم ملی ایران وجود داشت. آیا کنار آمدن با فدراسیون فوتبال ایران دشوار است یا این به خاطر شخصیت متفاوت شماست؟

در واقع در دو مقطع این اتفاق در آستانه افتادن بود. دفعه اول در دوره جابه‌جایی بود، جایی که قرارداد من با تیم ملی ایران پس از جام جهانی 2014 برزیل پایان یافته بود و باید تصمیم می‌گرفتم که آیا باید در ایران بمانم یا اینکه باید بروم. من همیشه روش ساده‌ای برای مذاکرات دارم و آن این است که همیشه در ابتدا مسائل فنی، فرهنگی و امکانات را مورد بحث قرار می‌دهم و در آخر مسائل مالی و شخصی و رابطه‌ام با باشگاه‌ها و تیم‌ها را مورد بحث قرار می‌دهم. من به مسئولان فدراسیون فوتبال ایران گفتم که برای من مهم نیست که بخواهم در مورد پیشنهاد تمدید قرارداد صحبت کنم و سوال اینجاست که آیا شما قادر هستید که مسائل ساختاری را پیاده کنید که برای پیشرفت تیم ملی ایران خیلی ضروری است؟

* و پیاده شد؟

بله پیاده شد، اما در زمینه‌های وعده‌های پایه‌ای که داده شده بود. با این حال می‌توانستم پروژه دیگری را تجربه کنم چون با توجه به سنی که داشتم دیگر نباید در مورد زمین بحث می‌کردم. گاهی اوقات ما مربیان نقش مهمی در این حوزه داریم. به ما وعده‌ها و تضمین‌هایی داده می‌شود‌، اما این وعده‌ها پابرجا نیست. پس از جام ملت‌های آسیا در استرالیا، وعده‌هایی که داده شده بود، عملی نشد و به همین خاطر با رئیس فدراسیون صحبت کردم و گفتم با این شرایط ارزش ندارد که به کارم در تیم ملی ادامه بدهم، اما این بار رئیس فدراسیون هم ناامید شده بود و خودش هم می‌خواست از فدراسیون برود. حالا سرانجام به مرحله‌ای رسیدیم که وعده‌ها در حال تحقق است. پس از کسب نتایج خوب و موفقیت تیم ملی، حالا وجدانم پیش خودم راحت است و زمانی که از ایران بروم، فوتبال این کشو به دو دوره تقسیم خواهد شد؛ یکی دوره قبل از کی‌روش و دیگری دوره بعد از کی‌روش.

* شما تنها سرمربی شاغلی هستید که چهار بار به جام جهانی رسیده‌اید. پس از جام جهانی 2018 چه کار خواهید کرد؟

به ساحل می‌روم (با خنده) و ماهیگیری خواهم کرد.

* فکری در سر دارید؟

نه فکری در سر ندارم. پس از جام جهانی روسیه، یک کاری باید بکنم و آن بازگشت جدی به زندگی‌ام است. تا به امروز به خاطر فوتبال، خانواده‌ام را مجبور کرده‌ام که دنبال من بیایند.

*با توجه به اختلاف نظرهایی که با کریستیانو رونالدو داشته‌‌اید، تصورش را می‌کنید که روزی با او دوباره کار کنید؟ فکر می‌کنید که این اتفاق روزی بیفتد؟

من به این موضوع فکر نمی‌کنم و در واقع وقتم را صرف فکر کردن به اینکه روزی با رونالدو دوباره کار کنم، هدر نمی‌دهم. به هر حال برخی افراد به شما نزدیک هستند و برخی دیگر کمتر.

برچسب ها: کارلوس کروش
پربازدید ها
آخرین اخبار