PDF نسخه کامل مجله
پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳ - November 21 2024
کد خبر: ۳۲۹۹۴
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۹
اصلاح ورزش از راس هرم

سیاست «روزمرگی » و روش « دم غنیمتی » بلای جان ورزش !

دعوای علی کریمی

هفته گذشته اظهارات کاپیتن پیشین تیم ملی )علی کریمی( درباره وضعیت فوتبال و بالاخص مدیریت فوتبال و عملکرد مدیران آن، باعث شد تا فراتر از نتایج گذرا و اتفاقات روزمره، بار دیگر شرایط کلی و عمومی فوتبال کشور مورد توجه اهالی ورزش قرار بگیرد و تنی چند از مربیان و کارشناسان و پیشکسوتان نیز احساس مسئولیت کنند، و وارد بحث درگرفته میان کریمی و فدراسیون فوتبال شوند. جزئیات این اظهارنظرها و واکنش فدراسیون فوتبال در رسانهها منعکس شده است و علاقهمندانی که با دقت اخبار و اتفاقات و مسائل مربوط به این رشته را پیگیری میکنند حتما در جریان کم و کیف ماجرا و اظهارنظرها هستند، بنابراین ما اینجا قصد ورود به این بحث و ارزیابی و قضاوت درباره بند بند آن را- که بعضی از آنها نیازمند سند و مدرک است- نداریم، فقط خواستیم به این بهانه چند نکته که به نظرمان میرسد عرض کنیم. هرچند که شاید بعضی یا همه آنها تکراری باشد.

اصلاح ورزش از رأس هرم

آنچه که هیچ «فوتبالشناسی» درباره آن شک و تردید ندارد، این است که فوتبال ایران در شرایط مناسبی به سر نمیبرد و این وضعیت هم معلول عملکرد مدیران فعلی نیست، بلکه سالهاست که درباره فوتبال ایران کار اساسی و ساختاری صورت نمیگیرد و جذابیتها و زیباییها و درآمدها و منافع این رشته پرطرفدار، به نفع همه و به جیب خیلیها سرازیر میشود، جز خود فوتبال! نتایج و موفقیتهایی هم که طی این سالها نصیب این رشته ورزشی شده است، بدون تعارف، بیشتر معلول هر عامل و حادثهای از شانس و تقدیر گرفته تا جفت و جور شدن یک تیم خوب، پیدا شدن سر و کله یک مربی کاربلد و... بوده و کمتر، دلیل آن برنامهریزی و مدیریت و تدبیر بوده است. عرض کردم، اگر قصد داشته باشیم با واقعیات آن طور که هست، نه آن طور که دوست داریم و در خیالاتمان تصور میکنیم، برخورد کنیم، واقعیت همین است که عرض شد. واقعیتی که عرض کردیم هر «فوتبال شناسی» نظریات و دیدگاهش براساس تشخیص علمی و منصفانه و نه منافع شخصی و کاسبکارانه، مطرح میشود، به این موضوع اذعان دارند. فکر میکنیم آن دسته از مسئولان ورزشی و فوتبالی نیز که روی ورزش و فوتبال و علم مدیریت «شناختکی»! دارند، بر چنین اعتقادی هستند. این واقعیت را اگر پذیرفتهایم براساس آن باید به عمل و اقدام دست بزنیم. عمل و اقدامی که متاسفانه صورت نمیگیرد و هم و غم مسئولان و مدیران ورزش و فوتبال به جای پرداختن به مسائل اصلیتر و زیر بناییتر، به مسائل روزمره و نتیجهگراییهای کودکانه و... معطوف میشود. این عمل و اقدام هم اگر میخواهد شروع شود باید از «راس هرم» ورزش و فوتبال آغاز شود، همانطور که علی کریمی هم به درستی میگوید مبارزه با فساد در فوتبال باید از «نوک هرم» آغاز شود. این هم حرفی اساسی و منطقی و علمی است و حرفی جناحی و رنگی و من درآوردی نیست. هر عقل سلیم و وجدان منصفی قبول دارد که هر حرکت اصلاحی - یا حتی تخریبی- از راس هرم، آنجا که مدیران و امیران نشستهاند، آغاز میشود. در احادیث معصومان یا سخن حکیمان هم این معنی بارها تکرار و تذکر داده شده است. جمله معروف و منطقی «الناس علی دین ملوکهم» که بعضی در «حدیث» بودن آن شک دارند، در هر حال سخنی محکم و حکیمانه است که هیچ عقل سالم و انسان منصفی نمیتواند آن را رد و نفی کند و خلاف آن را ثابت نماید.

پرونده فساد در فوتبال

اگر درباره عبارت قبلی و حدیث بودن آن شک و تردید وجود دارد، در این جمله که فرمایش مرتضی علی(ع) است، کسی شک ندارد که حدیث معصوم است: «الناس بامرائهم اشبه من آبائهم». یعنی: مردم آنقدر که به امیران و مدیران خود شبیه هستند، به پدران خود کمتر شباهت دارند. در سخن بسیاری از متفکران و اندیشمندان مسلمان و غیرمسلمان، شرقی و غربی، قدیم و جدید و... نیز سخنانی با این مضمون دیده و شنیده شده است که ذکر آنها بر طول مطلب میافزاید و خواننده محترم را خسته میکند. در هر حال یکی دیگر از مشکلات این ورزش و فوتبال- البته این مشکل در بعضی عرصهها و حوزههای دیگر مملکت هم بدبختانه وجود دارد- این است که مسئولان و مدیران آن به بدیهیات عمل نمیکنند و برای رسیدن به هدف و انجام ماموریت و وظیفه خود از «راهش» وارد نمیشوند و بیراهه روی و کجروی را ترجیح میدهند برای همین هم هست که کار و بار فوتبال - بخوان ورزش- آنگونه که انتظار میرود، سامان نمیگیرد و هرچندی یکبار صدای اعتراض و شکایت یکی از اهالی کارکشته فوتبال به هوا بلند میشود و درباره وضعیت فوتبال و شرایط حاکم بر آن و نحوه اعمال مدیریت در آن زبان به انتقاد میگشایند. شرایط حاکم بر فوتبال به گونهای است که وقتی سه، چهار سال پیش مجلس شورای اسلامی درباره وضعیت این رشته به بررسی و تحقیق همت کرد، به مدت و ظرف کمتر از یک سال پروندهای قطور به نام «فساد در فوتبال» تشکیل شد که البته از جانب کسانی، جریانات و باندهایی که نمیخواهند وضعیت این رشته جذاب سامان بگیرد و اجازه نمیدهند مسئولان و مدیران ورزشی و فوتبالی برای اصلاح خرابیها و جلوگیری از عملکرد مفسدهانگیز جریانات انگل و آویزان به این رشته، دست به عمل و اقدام بزنند، این پرونده فعلا به بایگانی رفته و در آنجا خاک میخورد و هیچ مقام مسئولی هم حاضر نیست درباره سرنوشت آن سخن بگوید و «مردم عزیز» و «موکلان محترم» در این باره پاسخگو باشد.

راه نجات فوتبال

سخن را جمع کنیم، درباره اینکه وضعیت فوتبال مناسب نیست. این فوتبال بیمار است و نیاز به درمان اساسی دارد، تقریبا هیچکس که با این رشته به نحوی سر و کار دارد، شک و تردیدی ندارد. باز همه میدانیم که نجات فوتبال و درمان دردهای آن بیش از هر چیزی در گروی اعمال مدیریت صحیح و دلسوزانه است همه متفقالقول هستند، میماند، اراده و همتی که باید به میدان بیاید تا با سالمسازی محیط و فضای آن، شرایط لازم را برای حرکت روان و شتابنده این رشته ورزشی به سوی پیشرفت، فراهم آورد. اراده و همتی که فعلا در کار و بار و رفتار مسئولان متأسفانه مشاهده نمیشود و...

بزرگان فوتبال کجای این فوتبال هستند؟

چند روز پیش مصاحبهای خواندیم از یکی از بزرگان فوتبال این کشور یعنی آقای حشمت مهاجرانی. حشمت خان در بحثی که میان بعضی از ورزشکاران مطرح- که اندی است به جرگه پیشکسوتها پیوستهاند، مثل علی کریمی، خداداد عزیزی و... - با مسئولان فوتبال بر سر «فساد در فوتبال» در گرفته است، به طرفداری از ورزشکاران قدیمی وارد میدان شده و با توجه به شناخت و تجربیات خود نکاتی را مطرح کرده بود. ما درباره بحث «فساد در فوتبال» بارها نوشتهایم و در این شماره هم در آغاز مطلب به آن پرداختهایم، بنابراین در اینجا سر آن نداریم که درباره چند و چون حرفهای حشمتخان داوری کنیم و حق را به یک طرف ماجرا بدهیم، اما در حین خواندن مصاحبه ایشان چندین بار این سؤال و موضوع ذهن ما را به خود مشغول داشت که راستی مهاجرانی و امثال او، که تعدادشان هم به لطف خدا، در فوتبال ما کم نیست، کجای این فوتبال قرار دارند؟

مردان عاشق

آیا باید بحثی را علی کریمی به میان بکشد تا در این گیر و دار، حرف و اسمی هم از حشمت مهاجرانی به گوشمان بخورد؟! آیا در این فوتبال گمکرده راه که به قول مسئولان فوتبال «راه خود را پیدا کرده است» و نیازمند به کمک و یاری و مشورت و همکاری آدمهای استخوان خردکرده و امتحان پس داده و دارای وجهه مردمی و صاحب کارنامه قبولی و... مهاجرانی و مانند او (حسن حبیبی، محمود یاوری و ناصر ابراهیمی، بهمن صالحنیا، مهدی غیاثی و...) باید کنار باشند و در کنج انزوا روزگار بگذرانند و شارلاتان مسلکها و دلالصفتها و لمپنهای خوش دک و پز مفسرنما و عقبماندگان فکری و فرهنگی، و خلاصه آدم های بیصلاحیت در آن جولان دهند و نقش مشیر و مشاور را در نزد مسئولان ورزش و متولیان فوتبال بازی کنند؟! یعنی حشمت مهاجرانی که در فوتبال ما یکی از «پرافتخارترین»ها در سطح مربیگری تیم ملی است و پایهگذار فوتبال نوین در بعضی کشورهای منطقه خلیج همیشه فارس، مثل امارات و عمان است، در فوتبال امروز ایران نباید کوچکترین نقش و جایگاهی داشته باشد؟ آیا اگر مسئولان ورزش و متولیان فوتبال از وجود مشاوران متعهد و کارشناسان آبدیده و باتجربه آنقدر فنی هستند که دیگر به امثال مهاجرانی نیازی احساس نمیکنند، نمیتوانند از وجود این چهرههای فوتبالشناس که ورزش و مربیگری بدون اغراق در پوست و خونشان جاری است و روزگاری که پول بیحساب و مادیات و...؛ این گونه افراطی و ویرانگر تکلیف همهچیز این فوتبال را تعیین نمیکرد، به ضرب عشق و حربه دانش و هنر مربیگری، در این فوتبال برای تیمها و شکوفایی استعداد نهفته جوانان برومند این سرزمین کار و خدمت میکردند، امروز در جایی و گوشهای برای تربیت مربیان و همچنین پرورش نونهالان و نوجوانان مستعد این سرزمین پهناور استفاده کنند؟ یک زمین فوتبال و دفتر کوچکی در اختیار آنها نهند تا برای فوتبال ایران معجزه کنند؟ آیا...! بهتر است تمامش کنیم که نگفتنش بهتر است!

چرا فوتبال پیشرفت نمیکند

بارها گفتهایم و نوشتهایم که فوتبال (بخوان ورزش) ما برای پیشرفت و بهتر و بهتر از این شدن، از آنچه لازم است، برخوردار است در بعد مادی و امکاناتی و همچنین از نظر نیروی جوان و باتجربه انسانی اما اگر فوتبال و ورزش ما از رشد و پیشرفت لازم و متناسب برخوردار نیست، دلیلش فقط و فقط وجود مدیرانی است که در این فوتبال و ورزش، سیاست روزمرگی و باری به هر جهت در پیش گرفتهاند، روش کاریشان «دم غنیمتی» و «نتیجهگرایی کودکانه» است و به چیزی که فکر نمیکنند، ساختارسازی و قوی کردن پایه‌‌های ورزش بااستمداد از نیروهای اصیل و باتجربه و کاربلد و با استفاده از داشتههای مناسب مادی و ثروتهای گرانقیمت انسانی!

ورزشگاه خاطرات!

به مناسبت درگذشت چند تن از چهرههای معروف و قدیمی ورزش ایران(مرحومان ابراهیم آشتیانی، پهلوان زندی و اکبر افتخاری) طی چند هفته گذشته، ورزشگاه شهید شیرودی شاهد برپایی مراسم تشییع این عزیزان از دست رفته بوده است. در این مراسم که با حضور اهالی قدرشناس ورزش، علاقهمندان، ورزشکاران، پیشکسوتان و مسئولان ورزش انجام شده، فرصتی هم بود برای تجدید دیدار و ابراز ارادت دوستان قدیمی به یکدیگر؛ که در روزگار پرمشغله و گرفتاریای که به آن دچار شده، حسابی از یکدیگر دورافتاده و از حال و احوال یکدیگر خبر ندارند.

باری، در این مراسم هم که نگارنده توفیق شرکت داشت یکی از حرفهایی که به میان آمد، یادآوری خاطراتی بود که از گذشته دور و نزدیک بسیاری از حاضران در مراسم از ورزشگاه شهید شیرودی(امجدیه سابق) و اتفاقات تلخ و شیرین داشتند، خیلی از این خاطرهگوییها و یادآوریها با این جمله سوالی پایان مییافت که چرا دیگر در ورزشگاه شیرودی و روی چمن آن مسابقات فوتبال برگزار نمیشود؟ اگر بازی تیمهای پرطرفداری مثل پرسپولیس و استقلال به دلایل مختلف و مهمتر از همه گنجایش ورزشگاه، در شیرودی امکانپذیر نیست، آیا بازی تیمهای دیگر در ردههای مختلف از فوتبال پایه گرفته تا لیگ دسته اول و لیگ برتر هم در آن شدنی نیست؟ آیا مثلا بازی تیمهایی مثل سایپا و یا پیکان هم با حریفانی غیر از دو تیم پرطرفدار تهرانی، در این ورزشگاه قابل برگزاری نیست؟ آیا در همه جای دنیا با ورزشگاههای قدیمی و خاطرهانگیز خود چنین معامله و رفتاری میکنند؟ در هر حال این موضوع و این سؤالات همیشه و به ویژه در چنین مناسبتهایی در نزد بخشی از اهالی ورزش به ویژه قدیمیهای آن مطرح است و خوب است مسئولان و متولیان امر به راحتی از کنار آن عبور نکنند و غیرمسئولانه در برابر این سؤالات که چندان غیرمنطقی و بیاساس هم نیست، شانه بالا نیندازند. بعضی از دوستان از ما خواستند که در این باره، به سهم خود، چیزی بنویسیم، ما هم نوشتیم، انشاءالله که مورد قبول این عزیزان واقع شود و مورد توجه و رسیدگی مسئولان نیز قرار بگیرد.

* سید محمدسعید مدنی

پربازدید ها
آخرین اخبار