فضای حاکم بر فوتبال را «مدیریت» کنید
قرعهکشی
انجام مراسم قرعهکشی مرحله نهایی بیستویکمین دوره جام جهانی فوتبال (مسکو-2018) و معلوم شدن گروه و حریفان تیم ملی فوتبال ایران یکی از مطرحترین موضوعاتی بود که طی یک هفته گذشته دوستداران فوتبال و علاقهمندان ورزش درباره آن حرف میزدند و بحث میکردند. مسئولان ورزش و فوتبال، مربیان تیم ملی و شخص سرمربی و کارشناسان و رسانهها نیز درباره این مراسم و گروهی که ایران در آن واقع شده، نظرات و تحلیلهای خود را ابراز داشته و در این باره هر یک مسائلی را مطرح کردهاند.
سختترین گروه
همه این حرفها و اظهارنظر کنندگان علیرغم تفاوت دیدگاه و سلیقهها، تقریباً جملگی در یک نکته متفقالقول بوده و نظر مشترک داشتند و آن اینکه گروهی که تیم ملی در آن قرار گرفته است بدون اغراق از سختترین گروههای مرحله مقدماتی است چرا که در آن تیمهای ریشهدار و مطرح در کلاس جهانی یعنی اسپانیا و پرتغال و حتی تیم خوشنقش و ترکیبی چون مراکش که کشوری است در شمال آفریقا و مثل تونس و مصر و حتی الجزایر صاحب فوتبال با کلاس و جانداری است، قرار دارند. در این باره تقریباً همه آنهایی که فوتبال را میشناسند، نظری یکسان و مشابه داشتهاند.
بهترین «تیم»
نظر این مجله قدیمی و با تجربه هم جز این نیست و ما نیز مثل همه علاقهمندان فوتبال و دوستداران تیم ملی، امیدواریم تا شروع مسابقات که خرداد سال آینده (1397) با تلاش ملیپوشان و کادر مربیگری از یکسو و حمایت و پشتیبانی به موقع و به جای مسئولان ورزش و فوتبال و بالاخره عمل به وظیفه از سوی همه و همه کسانی که در این باره نقشی برعهده دارند، بهترین «تیم» و تیمی خوب و آبرومند ساخته و پرداخته شود که فراتر از نتیجه بتواند، از نام و حیثیت فوتبال ایران دفاع کند و در شأن و اندازه مردم بزرگ و علاقهمندان با ارزش ورزش ایران باشد. مهمتر از هر عامل مادی که میتواند و باید به کمک تیم ملی بیاید، آنچه از همه چیز مهمتر است شرایط اخلاقی و فرهنگی حاکم بر کار و بار تیم ملی است. شرایطی که همیشه مهم است، همیشه باید رعایت شود و آن را جدی گرفت، اما در مقطع کنونی و حصر فعلی این موضوع از «مهم»، کمی هم آن طرفتر میرود و جنبه «حیاتی» به خود میگیرد. در رأس و سرآمد همه این شرایط موضوع «همکاری توأم با حسن نیت» و در جهت یک «هدف مشترک» است که در کلمه و مفهوم «وحدت» میتوان آن را جمع کرد. نخستین شرط و از اولین گامهای یک حرکت جمعی به سوی موفقیت «وحدت» است. این یک اصل بدیهی است که هم مورد تأیید «عقل» است و هم در عرصه عینیات و واقعیات درستی آن بارها و بارها در طول تاریخ به اثبات رسیده است. مگر میشود کاری توأم با دعوا و تفرقه و چند دستگی و قهر و کینه و... به نتیجه برسد. یکی از بهترین مثالها برای کار جمعی، کار یک گروه ارکستر است. هر کدام از اعضای این گروه هر چند از ابزار و وسایل مختلف و سازهای متفاوت استفاده میکنند، اما همگی در راه اجرای یک هدف از دستورالعملی واحد پیروی میکنند.
وحدت، روش پیامبر(ص)
اهمیت «وحدت» در کار جمعی، و عملکرد به سوی یک هدف آنقدر مهم و حیاتی است که حتی پیامبر گرامی اسلام(ص) پس از هجرت و خارج شدن از مکه و ورود به شهر مدینه میان مسلمانان مکی (مهاجرین) و مدینه (انصار)، اعلام برادری و وحدت میکند... و اینها همه درس و عبرت و همچنین «مدل» رفتاری و الگوی «عمل» ماست. هر کس از این مدلها و الگوها، پیروی کرد، بدون تردید نتیجه مثبت آن را نیز تجربه خواهد کرد. عرض کردیم در کار جمعی- مثل همان ارکستر- هر کس کاری و وظیفهای را برعهده دارد، اگر آن کار میخواهد به نتیجه برسد و هدف مشترک تحقق یابد باید فرد فرد آن مجموعه بدون دخالت در امور دیگران، به وظیفهای که برعهده خودش قرار دارد، به درستی و با صداقت و در اخلاص تمام عمل کند و گرنه، و در غیر این صورت اوضاع مغشوش و در هم ریخته میشود و کار بدون نظم و ترتیب جز آشفتگی و ناکامی نتیجهای دیگر نخواهد داشت.
چو این کار آن جوید، آن کار، این
پر آشوب گردد سراسر زمین
هدف اصلی «گم» نشود
البته وجود اختلافنظر و تفاوت دیدگاه و سلیقهها در یک کار جمعی اجتنابناپذیر است. وقتی انسان در معنی و مفهوم فردی آن در طول روز چندین بار بر سر مسائل مختلف با «خودش» درگیر میشود، و «خودش» را سرزنش میکند، چگونه انتظار داریم که در مراحل مختلف انجام کار جمعی، اختلاف نظر و دلخوری و قهر و... پیش نیاید؟ وجود این مسائل هم در کار جمعی اجتنابناپذیر است، اما علیرغم همه اینها، باید هدف اصلی گم نشود و اختلافات تا آنجا عمیق نشود و جلو نرود که اصل ماجرا و موضوعی که به آن خاطر، آن جمع دور هم گرد آمده، فراموش شود!
پنجمین حضور
هدف اصلی حضور تیم ملی در آوردگاه جهانی، بیتعارف باید، واقعگرایانه و فارغ از بلندپروازی غیرعقلایی باشد. ارائه بازیهای منطقی و قابل قبول اولین کاری است که تیم ملی باید دنبال آن برود، بعد هم کسب نتایج راضی کننده و روحیهبخش، هدف بعدی است که تیم ملی باید به آن توجه داشته باشد و مجموعه فوتبال ما باید روی آن تمرکز کند. برای رسیدن به این هدف، همان طور که عرض شد اهالی ورزش و فوتبال، هرکس در هر جا که هست و هر مسئولیتی که برعهده دارد باید به وظیفه خود به درستی عمل کند. سرمربی تیم ملی کار خودش را انجام دهد و روی وظائف خود متمرکز شود. همینطور بازیکن و مسئول فوتبال و مدیران ورزش، و... تا رسانهها و کارشناسان و تماشاگران، انجام این کار و تحقق این امر، به «مدیریت» نیاز دارد. به بیان دیگر، شرایط حاکم بر فوتبال ما باید از این پس و بیش از پیش «مدیریت» شود، به صورتی که بدون اینکه کسی در کار دیگری دخالت کند، هر کس به کار و وظیفه خود مشغول باشد، آقای کروش مجبور نباشد برای تأمین نیازهای تمرینی و تدارکاتی، جار و جنجال راه بیندازد و آن یکی نباید در کار فنی دخالت کند و دیگری و دیگری و دیگری...! متأسفانه این شرایط کمتر در فوتبال ما حاکم بوده است که هر کس در حد وظایف و اختیار خودش عمل کند و بارها شاهد دخالتهای بیجا و درگیریهای کسلکننده و... میان اجزاء سیستم فوتبال بودهایم، و این برای فوتبالی که حالا «پنجمین حضور» خود را در جام جهانی تجربه میکند و در بالاترین رده فوتبال «جهان» حضور پیدا میکند، اصلاً خوب و پسندیده نیست و... باری، انتظار میرود، حداقل تا شروع مسابقات جام جهانی کارهای آمادهسازی تیم ملی در فوتبال، خوب پیش برود و مدیران فوتبال با حمایت مسئولان ورزش با درایت و قاطعیت بیشتر عمل کنند و باز تأکید میکنیم، شرایط را به گونهای سر و سامان دهند که هر کسی با کمترین دغدغه به کار خود مشغول باشد و... در این راه همه آنهایی که ما درباره ورزش کشور، وظیفه دارند، باید به وظایف خود عمل کنند و منافع و مصالح ملی را در نظر بگیرند و برادری خود را عملاً ثابت کنند.
سوژه جذاب «تفرقه»!
متأسفانه هفته گذشته و بعد از انجام مراسم قرعهکشی، بگومگویی میان سرمربی تیمملی فوتبال و رئیس فدراسیون فوتبال پیش آمد که همانطور که بالاتر هم اشاره شد، این اختلافنظر و سلیقهها تا حدی طبیعی است و اگر با نیات خیر همراه باشد و از تخریب و بدخواهی دور باشد و حتی لازم و سازنده است، اما متأسفانه دیدیم که بعضی رسانهها و نشریات میخواستند این موضوع را به «سوژهای جذاب»! تبدیل کنند، که... خوشبختانه با هشیاریای که دو طرف ماجرا به خرج دادند، خواسته این گروه از رسانهها- که همیشه نان از دعوا و تفرقه این و آن میخورند و حتی گاه، خود در راه انداختن اینگونه دعواها و درگیریهای خالهزنکی پیشقدم هستند و ابتکار عمل! را به دست دارند و...- تأمین نشد. امیدواریم این هشیاری در روزهای پیشرو کماکان در رفتار و گفتار مسئولان فوتبال و متولیان تیمملی دیده شود، تا از رهگذر آن تیمملی در شرایطی دور از تنش و دغدغه و حاشیههای ویرانگر به کار آمادهسازی و تدارک هرچه بهتر خود بپردازد.
شادی هواداران، سربلندی ایران
در میان حرفهای سرمربی تیمملی که در نخستین مصاحبه خود بعد از قرعهکشی جامجهانی با یکی از خبرگزاریهای خارجی (رویترز) انجام داد، و همانطور که بالاتر اشاره شد جنبه انتقاد از مسئولان فوتبال و بلکه ورزش کشور در آن قوی بود، جملهای دیده میشد که نشان از هشیاری و شناخت این مربی پرتغالی میداد. او در عینحال که از مسئولان ورزش و علیالخصوص مقامات فوتبال ایران انتقاد کرده و میگفت: «آنها (یعنی آقایان مسئول) میخواهند من ساکت شوم»، درباره مردم و علاقهمندان فوتبال کشورمان گفته: «هواداران فوتبال در ایران شایسته این هستند که ما به بهترین شکل برای جامجهانی روسیه آماده شویم و افتخار و سربلندی را برای ایران به ارمغان بیاوریم.»
جایگاه «مردم»
این حرفهای کروش که البته برای بار اول هم نیست که از زبان این مربی شنیده میشود، خیال خیلی از جمله این نشریه را از این نظر که سکان تیمملی را فردی آگاه به جایگاه و وظیفه خود برعهده دارد، راحت میکند. ما هم در آغاز این نوشته آوردیم که امیدواریم تیمملی ایران در مسابقات جهانی نمایشی در شأن و اندازه مردم بزرگ ایران داشته باشد. به طور طبیعی ما و امثال ما وقتی میشنویم که سرمربی تیمملی هم هدف اصلی تیمملی را، آماده شدن بهگونهای که «شایسته هواداران» باشد و برای «ایران» ارمغان بیاورند، میداند، خوشحال میشویم. همین دو شماره قبل بود که در این صفحه درباره «مردم» و اهمیت و جایگاه آنان در نزد مکاتب الهی و سرآمد همگی اسلام عزیز، نکاتی را ذکر کردیم، نگاه «مردممحور» میتواند، در خیلی جاها از جمله همین ورزش و فوتبال گرهگشا و موجب پیشرفت شود. نگاه مردم محور، حتماً مورد رضایت خداوندی که «مردم» را «عیال» خود میخواند، هم هست، که فرمود: «الناس عیالی، احبهم الی، انفعهم الهیم» (مردم خانواده من (خدا) هستند، بهترین شما نزد من کسی است که مفیدترین برای مردم باشد.
علت درگیریهای کروش؟
از بحث دور نشویم، وقتی سرمربی تیمملی از «مردم» و «شأن و جایگاه هواداران» سخن میگوید و تأکید میکند باید بهگونهای در جامجهانی حضور پیدا کنیم که «شایسته این مردم» باشد و این حرفها را در توجیه درگیریها و اختلافات خود با مقامات فوتبال مطرح میکند، بیش از پیش به کار و بار تیمملی امیدوار میشویم. بگذارید راجع به این جمله آخر کمی بیشتر و روشنتر توضیح دهیم. کروش میگوید اگر حرفهایی میزند، خواستههایی را مطرح میکند، نظراتی را بیان میکند که به مذاق «بعضی» از جمله مسئولان فوتبال و ورزش خوش نمیآید «به خاطر هوادارانی است که نیازمند چنین برنامه خوبی هستند». در واقع میخواهد بگوید حضور تیمملی بهگونهای که شایسته مردم و هواداران و موجب سربلندی کشور ایران در عرصه فوتبال جهان باشد، نیازمند برنامه و تدارک مناسب است که بیش از هر کس مسئولان باید در فراهم آوردن آن کوشا باشند. کروش میگوید- کما اینکه چندی پیش هم که دوباره با رئیس فدراسیون سر مسائل مالی درگیری مفصلی پیدا کرد- دعوا و درگیریهای او، نظرات و خواستههایی که مطرح میکند کمتر شخصی و بیشتر ملی و به خاطر «مردم» است.
عملکرد موفق
در هرحال ما اینجا قصد داوری و ارزیابی صحت و سقم این حرفها و ادعاها را نداریم، ضمن اینکه بارها نوشتهایم در مجموع عملکرد کارلوس کروش را به عنوان سرمربی تیمملی، قابل قبول و موفق میدانیم و بر این باور هستیم- قبلاً هم در اینباره چند بار نظر خود را به صراحت گفته و نوشتهایم- کلاس تیمملی ما به خاطر برخورداری از چنین سرمربیای باکلاس کلیت فوتبال ما تفاوت دارد و خیلی از اتفاقات تلخ و دخالتهای نابجا و دستهای مخرب و جریانات مزاحم که در کار فوتبال ما اخلال ایجاد میکنند، در تیمملی به خاطر وجود کروش و اشراف و شناخت این مربی و همچنین خصلتهای ذاتی و شخصیتی او (بیپروایی و شجاع بودن و...) جرأت عرضه اندام و خودنماییپیدا نمیکنند، بنابراین خروجی و حاصل عملکرد این مربی گواه صداقت او در ادعاهایی است که مطرح میکند به ویژه وقتی حرف از هواداران و کار برای مردم میزند، در هر حال و از کروش و مسائلش گذشته آنچه که در آن شک و تردیدی وجود ندارد این است که در هر کاری از امور اجتماعی از ورزش گرفته تا غیرورزش هدف اگر خدمت به مردم باشد، میشود سخت امیدوار بود که آن کار به نتیجه و هدف و موفقیت برسد. چون بدون اغراق و همانطور که بالاتر و بارها به نوبه خود عرض کردیم، کار برای خدا مورد رضایت خدای متعال است و موفقیت در چنین کاری «نشد» ندارد. امیدواریم این فرهنگ «مردممحوری» و این روحیه یعنی کار برای مردم و خدمت به جامعه حداقل در جامعه ورزش و نزد مسئولان ورزش ما هر روز بیشتر و بهتر تجسم پیدا کند تا شاهد حرکت شتابنده ورزش و رشتههای مختلف آن به سوی پیشرفت و تامین منافع ملی و انتظارات مردمی باشیم.
مقایسه ورزش با سایر حوزهها
حال که صحبت به اینجا رسید خوب است در اینجا به نکتهای که هفته گذشته در دیدار با یکی از مسئولان ورزش کشور (به ویژه پایتخت) مطرح شد، اشارهای ولو گذرا داشته باشیم. آن نکته این بود که هم ما و هم ایشان روی این موضوع «وحدت نظر» داشتیم که ورزش از اکثر بخشهای فعال اجتماعی جلوتر و روند رو به رشد و پیشرفت آن بیشتر است. با این حال باز بر این موضوع «نظر مشترک» داشتیم که این به معنای آن نیست که در ورزش همه چیز سرجایش است و کارها در همه زمینهها و ابعاد چه فرهنگی و چه فنی، چه صنفی و چه ستادی و... رو به راه است بلکه معنای آن فقط این است که وقتی پای مقایسه پیش میآید، متأسفانه به خاطر کمکاریها یا غلطکاریها، روند امور در خیلی از حوزهها آن طور که بایسته و شایسته است، به سامان نیست، وضع ورزش بهتر از آن بخشهاست بنابراین در حوزه ورزش هم هنوز خیلی کارهای انجام نشده و معطلمانده وجود دارد که برای سر و سامان یافتن و بهبود حال و روز ورزش حتما باید انجام شود و خیلی از اصول هست که در ورزش رعایت نمیشود، و برای حرکت رو به جلوی ورزش حتما باید رعایت شود اینکه دلمان را به این خوش کنیم که «نسبت به خیلی حوزهها» ورزش وضع بهتری دارد و دست از انتقاد و فعالیت بیشتر برداریم، کار گمراهکنندهای است. برای شناختن واقعی وضع و حال ورزش و ارزیابی دقیق از این موضوع ما باید ورزش خود را با ورزش کشورهای پیشرفته دنیا مقایسه نمائیم، تا آنجا عیار و اندازه واقعی ورزش کشورمان دستمان بیاید. یکی از بهترین عرصهها برای این عیارسنجی و محکخوردن میادینی مثل «المپیک» هست که به وقت خود بارها درباره آن سخن گفته و حال و روز ورزش خود را با «دیگران» مقایسه و تحلیل کردهایم و...
فرمول غلط «صد یا صفر»
هفته گذشته در خبرها داشتیم که محمود مشحون رئیس چندین ساله فدراسیون بسکتبال بالاخره به علت موانع قانونی و مقررات استخدامی از سمت خود کنارهگیری کرد و... و این درست در زمانی بود که ما طی دو شماره پیاپی در همین صفحه درباره استفاده از نیروی باتجربه و استخوان خرد کرده و به تعبیر خلاصهتر «پیشکسوتان» ورزش مطالبی را به رشته تحریر درآوردیم. حالا میخواهیم در تکمیل و ادامه آن مطلب و به بهانه کنارهگیری آقای مشحون اضافه کنیم که اولا به اسامی افرادی که در شمارههای قبل به عنوان سرمایههای انسانی ورزش، نام بردیم، نام آقای مشحون هم بیفزائید و ثانیا فرمول «صد یا صفر» درباره چهرههای باتجربه ورزش را کنار بگذارید و فرمول و روش معتدلتری را در این باره به کار بگیرید. فرمول «صد یا صفر» به این معنی که مثلا آقای مشحون تا همین ده، بیست روز، همهکاره فدراسیون و رشته بسکتبال محسوب میشد و از این نظر نمرهاش «صد» بود، اما از آن به بعد و امروز «هیچکاره» بسکتبال است و نمره آن هم بالطبع معلوم است. همینطور است مثلا داستان آقای طالقانی، آقای یزدانیخرم، و... الخ.
بهترین فدراسیون
و بالاخره این نکته را هم به طور مختصر به عنوان حرف آخر مقاله این هفته میآوریم تا در فرصتهای مناسب بعدی به آن بپردازیم. اهالی ورزش حتما اطلاع دارند که در مراسم سالانه انتخاب برترینهای فوتبال آسیا، فدراسیون فوتبال ایران با عنوان بهترین فدراسیون آسیا انتخاب شد. ما هم مثل هر ایرانی دیگری بدون شک از موقعیت به دست آمده خوشحال هستیم و به سهم خود به رئیس و دستاندرکاران فدراسیون فوتبال تبریک میگوئیم. با این حال ناچاریم یادآور شویم که این انتخاب و قضاوتی که از سوی ناظران خارجی و صرفا با تکیه بر «نتایج فوتبال ایران» در ردههای مختلف سنی - که الحق هم در مجموع موفق بوده- صورت گرفته است، به معنی این نیست که از این پس باید درباره فدراسیون، «بهبه و چهچه» راه بیندازیم و دربارهاش بگوئیم «آنچه خوبان دارند، تو تنها داری»! نه! تکرار میکنیم، خوشحالیم که فدراسیون فوتبال ایران در جمع همگنان آسیایی خود برترین میشود، ما خوشحال میشویم وقتی میشنویم فدراسیون فوتبال از طرف «فیفا» لقب «پنج ستاره» گرفته است، ما افتخار میکنیم که تیم ملی کشورمان در جمع برترینهای فوتبال جهان در روسیه حاضر است و... اما اینها به مثابه «برون و قال»! فوتبال است، در حالی که ما «درون و حال» فوتبال را در نظر داریم و میدانیم درون و حال فوتبال ما با مشکلات و دردهای فراوان درگیر است و... آنها را نه ما و نه مسئولان فوتبال، نباید از نظر دور بداریم و به درد ویرانگر «خودفریبی» دچار شویم و...!
* سیدمحمدسعید مدنی