« اسلامی » یا « ماکیاولی »؟!
اظهارات خداداد عزیزی مهاجم اسبق و با ارزش تیم ملی فوتبال درباره موضوع «فساد در فوتبال» ما را وادار میکند تا از سرانجام وظیفه بار دیگر محور و موضوع اصلی سرمقاله این شماره را به همین موضوع اختصاص دهیم و پیش از اینکه از وزیر محترم ورزش که چه در بدو تصدی این مسئولیت در دولت یازدهم و چه بعد از ابقای دولت آقای روحانی و اخذ رای اعتماد مجدد از مجلس شورای اسلامی، بر مبارزه با فساد در ورزش و نه فقط فوتبال، تاکید کرده بود - سوال کنیم، خوب است که ایشان به علاقهمندان ورزش، از طریق رسانهها اطلاع دهد که درباره برخورد با مفاسد فرهنگی و عمل به قول و وعدهای که داده بود تاکنون چه کار کرده و چه قدمی برداشته است. معاونت فرهنگی ایشان در این باره اگر تا حالا کاری نکرده، حداقل آیا برنامه و طرحی برای مبارزه پیشنهاد داده یا در دستور کار قرار داده است یا خیر؟ همه میدانیم این فقط خداداد عزیزی و در این زمان نیست که بحث وجود فساد در فوتبال و گرد و خاک کردن مفسدان در این رشته و کلیت ورزش مطرح میشود؛ طی ده، پانزده سال اخیر، حداقل بارها و بارها این مجله در این باره نوشته و مکرر از زبان آدمهای خاکخورده و اصیل که دارای مقبولیت مردمی هم هستند، به وجود فساد در فوتبال انتقاد شده و از مسئولان خواسته شده است که به این موضوع نه در حد یک کار اخلاقی و صوری و تشریفاتی، بلکه به عنوان یک وظیفه و بلکه بالاترین وظیفه، توجه کنند و مدبرانه و مردانه، به مبارزه با فساد مفسدان قد علم کنند. همه میدانیم که بزرگترین وظیفهای که پیامبر اسلام(ص) برای خود قائل بود و آن را بارها با صدای بلند اعلام کرده تا به گوش تاریخ و زمان و آیندگان و دوستان و حتی دشمنان برسد «گسترش مکارم و فضائل اخلاقی» بود (بعثت لاتمم مکارم الاخلاق). از نظر این پیامبر و این مکتب الهی، اخلاق پایهای است که زندگانی بشر بر مبنای آن شکل و سامان میگیرد.
این معنی را آنها که به این مکتب و پیامبر(ص) هم رسما اعتقادی ندارند، بر اساس تجربیات و عبرتها، در عمل تا حد زیادی به کار میگیرند، درجامعهای که ادعای پیروی از این پیامبر(ص) را دارد و مدعی است که حکومتش را بر مبنای کتاب آسمانی او بنیاد نهاده است، به طریق اولی باید به موضوع اخلاقی بیش از هر جا و همه جا اهمیت داده شود. اما... نمیشود! چرا؟! چرا برخی مسئولان ورزش و مدیران ردههای مختلف این ورزش (فدراسیونها، باشگاهها و...) که در «جمهوری اسلامی» پست گرفته، رسم و رسوم مسلمانی را در مدیریت خود، یا اصلا رعایت نمیکنند یا خیلی کم رعایت میکنند؟! اسم این را چه میشود گذاشت؟ موقع پست و مقام گرفتن، «جمهوری اسلامی» را قبول داریم اما در عمل به لوازم و اصول مدیریت در جمهوری اسلامی و هر کجای عالم که به «سلامت کار» و «امور مردم» اهمیت میدهند، پایبند و متعهد نیستیم! آخر، مگر ما ادعای پیروی از مرد مردان، سرور راستگویان جهان علی مرتضی(ع) را نداریم؟
مگر این علی(ع) نیست که در شورای 6 نفره خلیفه دوم که برای تعیین خلیفه بعد از او تشکیل شده بود حاضر نشد به مصلحت! به خاطر خدمت! و...، این بهانههایی که بنده و امثال بنده به خاطر دو روز پست و مقام دنیا جور میکنیم و به راحتی «دروغ» میگوئیم و منت هم سر مردم میگذاریم که دروغ مصلحتی، گفتیم تا خدمت!!! کنیم، یک کلمه دروغ بگوید، محکم و قاطعانه در برابر شرایط اعلام شده «نه» گفت و «آری» نگفت تا به تاریخ و زمان و جهان و امروز و آینده بگوید کسی که ادعای پیرو علی(ع) بودن دارد، باید اینگونه در برابر باطل در هر جا و هر شرایط «نه» بگوید... آخر ما پیرو کدام مکتب و کدام آئین و کدام پیامبر و امام هستیم؟! خودمان را دست انداختهایم یا مردم را؟! آقای عزیزی میگوید: «همه در فوتبال آن پرتقالفروشها [مفسدان] را میشناسند! اما چرا برخورد نمیشود با آنها، این مسئله عجیبی است...»!
... و ما هم تاکید میکنیم واقعا هم عجیب است!! او در ادامه میافزاید: «آقایانی که الان در راس و بالای فدراسیون نشستهاند، میدانند که فساد در فوتبال ما بیداد میکند. آقایان مسئولان، خودشان با جزئیات از این مسائل خبر دارند، و واقعا اگر نمیدانند، باید ول کنند این فوتبال را بروند سراغ کار دیگری...» و ما نیز سوال میکنیم «بروند کجا، از اینجا بهتر...؟!» اسم و رسم و پست و مقام و روزنامه و مصاحبه و تلویزیون و سفر خارجی پشت سفر خارجی و...؟!
سخن را کوتاه کنیم، متاسفانه با وجود این همه هشدار که آگاهان به مسائل ورزش به مسئولان امر میدهند، با وجود تشکیل پرونده فساد در فوتبال از سوی مجلس شورای اسلامی، با وجود اعتراف مسئولان و حتی قول آنها برای برخورد با مسئله فساد - که واقعا در هر کجا به ویژه جمهوری اسلامی مایه ننگ و شرمندگی است - اما هیچ اتفاقی نمیافتد و همانطور که گفتیم برخی آقایان مدیران و مسئولان به لوازم و تعهدات مسئولیتی که برعهده گرفتهاند، پایبند نیستند و این شیوهها و روشها، آنقدر که به شیوه متفکر و ایدئولوگ قرن 16 اروپا یعنی «نیکولو ماکیاولی» شبیه است اصلا شباهتی با سیره و روش مردان بزرگی که ما و مدیران ما ادعای پیروی از آنها را دارند، ندارد! این روزها فکر و ذکر خیلی از مدیران و مسئولان و صاحب منصبان ورزش ما به موضوع «انتخاب کمیته ملی المپیک» متمرکز شده است، کافی است قدری و کمی پیگیر اخبار مربوط به این انتخابات باشید تا ببینید حرفها و اظهارات و حرکاتی که در این باره از سوی کسانی که سکان ورزش را در دست دارند، به چه کسی و کدام مکتب شبیه است...؟! ببینید آقایان برای اینکه «کار خودشان» را پیش ببرند و «آدم خودشان» را در پست و منصبهای مورد نظر بنشانند چگونه «زیرورو» میکشند، چگونه در بعضی از موارد حتی به کارهای غیراخلاقی دست میزنند و برای روی کار آوردن رفقا و همپالکیهای خود به «حریم خصوصی» افراد وارد میشوند و به تهدید و ارعاب روی میآورند و...! وچگونه راهها را به ورود «غیر» میبندند، چگونه اساسنامه را تنظیم میکنند که چرخه مدیریت ورزش در انحصار خودشان باشد! چگونه «خبره تراشی» میکنند، چگونه باندبازیهای خود را «توجیه علمی»؟!! میکنند، چگونه از «همه جای دنیا...»!!! سند و مدرک میآورند. ما نمیدانیم این حضرات چرا وقتی میخواهند «کار خودشان» را پیش ببرند، یاد «ورزش دنیا» میافتند اما در مدیریت و اداره ورزش از ورزش دنیا یادی نمیکنند، هیچ؛ از شیوههای قبیلهای و عهدبوقی و کاملا غیرعلمی، استفاده میکنندو...!!
این نشریه مثل خیلی از اهالی اصیل و علاقهمند ورزش به انتظار مینشیند تا آقای وزیر محترم ورزش که بارها درباره مبارزه با فساد سخن گفته، به طور رسمی به مردم اعلام کنند در این باره چه کرده است و معاونتها و همکاران ایشان، به ویژه معاونت فرهنگی وزارت در این باره چه کرده و چه قدمهایی را برداشته و کدام «سدفساد» را از پیش پای ورزش برداشته و... آیا اصلا آقای وزیر با این ساز و کار و این همکاران که بعضاً و در بعضی جاها خود بدهکار و مدیون باندهای فساد و افراد مفسد هستند، میتواند به وعده خود عمل نماید یا خیر...؟!
* سیدمحمدسعید مدنی