«دستفروش کلمبیایی» در لیگ برتر!
مدعی خواست که از بیخ کند ریشه ما
غافل از آن که خدا هست در اندیشه ما
در این فوتبال گل و بلبلی همهچیز شنیده و دیده بودیم به جز این حرفهایی که سرمربی تیم صنعت نفت آبادان بعد از پیروزی بر تیم پرسپولیس در ورزشگاه آزادی با محمد سیانکی گزارشگر فوتبال فهم مطرح کرد. لب کلام فرازخان کمالوند این بود که مدیران و مدیرعامل تیم صنعت نفت دوست نداشتند ما این بازی را ببریم!!! او میگفت الان طی این ده روز ما با تیم پرسپولیس آن هم در تهران دو بازی داشتهایم، اما از آقایان هیئت مدیره و شخص مدیرعامل یک نفر، یک دفعه هم سراغ ما را نگرفت و... حرفهای آقای کمالوند که خیلی هم صریح و با حرارت بیان میشد- و معلوم میشد شرایط به گونهای بود که «رگ لری» این مربی لرستانیالاصل، بالا بزند، مفصلتر از این حرفها بود، حرفهایی که طبق معمول حکایت از «خرابکاری» «دستهای پشتپرده» دلال صفتان در فوتبال ما داشت به ویژه آنجا که او از استخدام بازیکنان(؟!) مجهولالهویه و نابازیکن خارجی و تحمیل آنان به تیم آبادانی و مردم فوتبالدوست آبادان سخن میگفت و از «بازیکن دستفروش کلمبیایی»!! که در کشور خودش به جای فوتبال بازی کردن «فال حافظ» میفروخته است!! و... البته شنیدیم مشکل آقای کمالوند با وساطت امام جمعه محترم آبادان فعلاً حل شده و او به همکاریش با تیم آبادانی ادامه میدهد... اما هر چه باشد فکر میکنیم بعضی حرفهای آقافراز، «خوراک» خوبی به «شهر فرنگی» کیهان ورزشی داده باشد و... باید تا شماره بعد منتظر بمانیم!!
پاشازاده کلاهش را قاضی کند!
مهدی پاشازاده سرمربی تیم نساجی قائمشهر از سمت خود کنار گذاشته شد! این در حالی بود که آقا مهدی در این فصل با تیم نساجی شروع خوبی داشت و تا تقریباً وسطهای نیم فصل اول هم جزو سه مدعی اول صعود به لیگ برتر بود، اما از آن به بعد دوره نتیجهگیریهای نگرانکننده تیم محبوب و ریشهدار مازندرانی شروع شد و... به شکلی که مسئولان و مدیران تیم به این نتیجه رسیدند که اگر دیر بجنبند امسال را هم باید به سالهای گذشته که با ناکامی و عدم توفیق همراه بود، اضافه کنند... راه حلی که اینان فکر کردهاند در گام اول برکناری مهدی پاشازاده بود... ما که امیدواریم تیم نساجی قائمشهر، مثل سپیدرود رشت، که با وجود سابقه تقریباً طولانی در فوتبال ما و برخورداری از هواداران پرشمار، از صعود به دسته برتر، عاجز نشان میدهد، بتواند امسال طلسمشکنی کند و جای تیمهای کمطرفدار یا حتی بیطرفدار را در «لیگ» که کنگر خورده و لنگر انداختهاند، بگیرد... ضمناً حیفمان میآید که این جمله را - هر چند شاید کمی تلخ و سرزنشآلود باشد- در آخر مطلب نیاوریم که متأسفانه کارنامه مربیگری مدافع بلند بالا و اسبق تیم ملی یعنی مهدیخان پاشازاده زیاد «مثبت» نیست و بیتعارف «منفی» است. سؤال این است که چرا؟! پاسخ این سؤال را بیش از هرکس خود پاشازاده باید بدهد، آن هم نه به ما و نه هیچکس دیگر، بلکه به خودش...! ما که در دوران بازیگری پاشازاده بارها به سهم و وظیفه خود از حق تضییع شده او دفاع میکردیم، حق داریم حالا نگران اعتبار و حیثیت کاری او باشیم... به نظر ما آقا مهدی باید کلاهش را با خودش قاضی کند تا رمز عدم توفیق خود را کشف کند...
مربیگری با هنرپیشهگری!
قبلاً هم نوشته بودیم ما همان روزهای اول، به ویژه وقتی «دربی» را تماشا کردیم و حالات و رفتار «شفر» را در کنار زمین و حین برگزاری مسابقه دیدیم، در همین جا و این مجله نوشتیم استقلال میتواند به بهبود شرایط نابسامان و بهتر شدن اوضاع خود امیدوار باشد. از قدیم خوب گفتهاند:
چو خواهد بود روز برف و باران
نشان آید پدید از بامدان
همان روز «ما» و خیلیهای دیگر که شناختکی نسبت به فوتبال دارند، فهمیدند که «شفر» برای «مربیگری» به استقلال آمده است نه «هنرپیشهگری»! تمام حس و حال و ذهن و اعضاء و جوارح او به زمین و میدان مسابقه متمرکز است نه به حواشی و به ویژه دوربینهای تلویزیونی کنار زمین... برای همین هم همان موقع نوشتیم، بیخود نبود که «عمو نصی»، برخلاف همیشه 90 دقیقه سرپا کنار نیمکت، ایستاده، «دربی» را تماشا کرد...! استقلال هفته پیش با «شفر» ایران جوان بوشهر را برد و به نیمه نهایی جام حذفی صعود کرد. ضمن اینکه شفر از بازیکنانی چون «جپاروف»، «قائدی» و... بالاخره «رحمتی» دارد بازیکنانی «دیگر» میسازد... تیم آبیپوش و شفر، کاری سخت و طولانی در پیش دارند تا انتظارات هواداران این تیم و علاقمندان به کل فوتبال ایران را پاسخ دهند، اما میشود به کاری که شفر در استقلال شروع کرده - در صورت تداوم- امیدوار بود...
«معلقبازان» سانسورچی!!
یکی از دوستان تحریریه میگفت در این «جمعهبازار» ت، یک چیزی درباره صحبتهای آقای طاهری مدیرعامل سابق تیم پرسپولیس در تلویزیون بنویس گفتم، والله من آن برنامه را ندیدم. نه این هفته، بلکه پانزده سال است نمیبینم و خواب خوشم را نفله این طور برنامههای زرد و مخرب نمیکنم، فقط از مدیران و برنامهریزان تشکیلات عریض و طویل «سیما» خواهش میکنم به خاطر پخش چنین برنامههایی، کلاهشان را کمی بالاتر بگذارند!! ضمن اینکه من نه آقای طاهری میشناسم، نه ایشان را دیدهام، امان وقتی پای سنجش «عملکرد»ها وسط میآید، این را میدانم که خدمتی که طاهری طی دو سه سال به تیم پرسپولیس کرده و این تیم پرطرفدار و بحرانزده را توانست با مدیریت خود به جایگاه مورد انتظار برساند و تیمی بسازد که بعد از ده سال پرسپولیس را به قهرمانی لیگ رساند و... امثال آن برنامه تخریبی و پدر جد آن برنامه یک هزارش را هم نکردهاند... این را هم فهمیدهام که هنر این طور برنامهها -البته فقط یکی از هنرهایشان! - «زدن مدیران موفق» و «آدمهای لایق» این فوتبال است.
هر وقت کم هم میآورند، دم از «مردم» میزنند، در حالی که نمیدانند اصلاً مردم را با کدام «میم» مینویسند و دم از حقگویی و آزادمنشی هم میزنند، اما از نظر ما- با سند و مدرک حی و حاضر- «سانسورچی»ای بیشتر نیستند... البته لازم باشد اینهایی را که این آخر گفتیم «مفصل» باز» میکنیم... تا دیگر پیش «قاضی»، «معلق بازی» نکنند!!!.... عزت زیاد.
«خونه به خونه» امیدوار با نکونام!
* یکی از دوستان تحریریه میگفت، جواد نکونام سروشکلی به تیم «خونه به خونه» بابل داده است و دست دلالها و آویزانها و زیادهخواهها را از گریبان این تیم کوتاه کرده است و محکم جلوی آنها ایستاده است و بعد از آن داستان قهر و آمدن به تهران و خواهش و تمنای مسئولان تیم بابلی و بازگشتن مجدد به نیمکت مربیگری «خونه به خونه» و آن اولتیماتوم و قاطعیت، فعلا فضای این تیم آرام است و نتایج این تیم در دسته اول و صعود به مرحله نیمهنهایی جامحذفی و آن هم با انداختن دو تیم دسته برتری (مشکیپوشان در مشهد و گسترش فولاد)، گویای این نکته است خدمت آن دوست عزیز عرض کردیم مگر از جواد نکونام و امثال او غیر از این انتظار داریم؟ نکونامی که در تیمهای بزرگ این مملکت (پاس و استقلال) بازی کرده، تجربه سالها حضور در یکی از قویترین لیگهای جهان و معتبرترین لیگهای اروپایی (یعنی لالیگا) را وارد، باید هم با مربی نماها و عوضی آمدهها این حرفه محترم و حتی مقدس، فرق داشته باشد. علاقهمندان اصیل به فوتبال ایران از امثال نکونام توقع دارند هر جا که هستند، هر تیمی که میروند، اولا قدر نام و سابقه و جایگاه خود را بدانند، ثانیا تجارب و دانش خود را به شاگردان مستعد خود مخلصانه انتقال دهند. نکته آخر هم اینکه امیدواریم مدیران تیم بابلی با درس گرفتن از تجربیات و شناسایی کلاهبرداران خوشدکوپز، با حمایت مدبرانه از نکونام، بستر را برای رشد و پیشرفت و صعود این تیم مازندرانی فراهم آورند...
شگفتی از این بیشتر!
* در آرایشگاه «آقا یعقوب» منتظر نوبت نشسته بودم و بحث فوتبال میان مشتریان حسابی گرم بود. مغازه آقا یعقوب محل رفت و آمد خیلی از ورزشکاران و ورزشدوستان است و خودش هم یک پا ورزششناس که از خیلی به اصطلاح کارشناسان بهتر ورزش را میشناسد، مسائل آن - به ویژه فوتبال - را دنبال میکند ومهمتر از همه چیز از خیلی از این جماعت «سالمتر» و «منصفتر» است. آقا یعقوب به مصداق سخن شاعر که سرود:
عاریت کس نپذیرفتهام
هر چه دلم گفت بگو، گفتهام
حرف دلش را میزند و چون بدهکار کسی نیست، چون حسابگرانه کاسبکارانه درباره ورزش حرف نمیزند و درباره فوتبال اظهارنظر نمیکند، منصفانه صادقانه و البته درست حرف میزند. باری، یکی از مشتریان که میدانست بنده سروکارم با مطبوعات ورزشی است، در حین بحثها از من پرسید، فلانی به نظر تو تیم ملی میتواند در جامجهانی شگفتیساز بشود و جلوی پرتغال و اسپانیا امتیاز بگیرد و صعود کند...؟
من تا آمدم «من - من» کنم و جوابی دست و پا کنم، دیدم آقا یعقوب با آن صدای رسا و محکم خود گفت: - داداش همین که تیم ملی به جامجهانی صعود میکند خودش «شگفتی» است، برو خدا را شکر کن...! شگفتی از این بیشتر؟!
من که دیدم عجب جواب قاطع و کارشناسانهای آقایعقوب به طرف داد، دیگر سکوت کردم و...!
4 سال روشن در انتظار کشتی
* در انتخابات فدراسیون کشتی «آقا رسول» با اکثریت قاطع، رای آورد تا هم حق به حقدار رسیده باشد و هم اصل «شایستهسالاری» در فدراسیون مهم کشتی و درباره ورزش اول کشورمان رعایت شده باشد. خدا را شکر در کشتی پرافتخار ایران، مشکل «کمبود شایسته» وجود ندارد، اینجا شایستگان فراوان هستند. شایستگانی که شایستگی خود را هم در وسط تشک کشتی با پیروزی بر حریفان و افتخارآفرینی برای کشورمان ثابت کردهاند و هم در عرصه مربیگری و کار اجرایی نشان دادهاند که لایق و خدمتگزارند. از میان جمع شایستگان، خوشحالیم که رسول خادم که بیشک یکی از شایستهترین چهرههای نه فقط کشتی، بلکه ورزش ایران است، با رای نمایندگان جامعه محترم کشتی برای چهار سال مجددا به ریاست فدراسیون کشتی انتخاب شده است. کارنامه، دوره 4 ساله اول ریاست آقا رسول در کشتی، هرچند به طور طبیعی با فراز و نشیبها، ضعف و قوتهایی همراه بود، اما به گمان ما، که فکر میکنیم مورد تایید اکثریت اهالی کشتی و علاقهمندان ورزش باشد، در مجموع قابل قبول و موفق بود حالا انتظار از آقا رسول این است که با توجه به تجربیات 4 ساله گذشته، و توجه به نظرات و پیشنهادات پیشکسوتان و آدمهای خاکخورده و حتی منتقدان دلسوز، که خوشبختانه تعداد همهشان در کشتی فراوان است - برای کشتی ایران آینده بهتر و روشنتری ترسیم نماید.
خداداد به جلسات «سرکاری» نمیرود
* خداداد عزیزی دعوت کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال را رد کرد و گفت: «... به کمیته اخلاق نمیروم. چرا که حرفهایم را قبلا در همه جا تمام و کمال گفتهام و هم اینکه برخوردی اگر قرار بود، با این مسائل شود حتما قبلا شده بود و کار به اینجا نمیکشید، مافیای فوتبال را خودشان میشناسند.» حرف خداداد که مثل همیشه سرراست و صریح است، معلوم است که چیست، همه میفهمیم او میگوید، این جلسات و کمیتهها و نشست و برخاستها همهاش «سرکاری» است و آقایان - امان از این آقایان!! - قصد و اراده مبارزه با پلشتیها و زشتیها و مفاسد و عوامل و ریشهها و مسببان اصلی را ندارند، این است که میگوید من این دعوت را نمیپذیرم و آن جلسه رانمیروم، چون نمیخواهم «سرکار» باشم و مورد ریشخند آقایان! قرار بگیرم.
حرفهای خداداد، دردهای فوتبال ایران است. باید در جایی دیگر مفصلتر به آن بپردازیم، که این کار را خواهیم کرد - اما از همین مختصر مجال استفاده میکنیم و میپرسیم، آقایان مسئول چه میکنید؟ به چه کاری مشغول هستید، چرا کاری کردهاید که امثال خداداد اینگونه از شما نومید شوند و دعوتتان را هم نپذیرند، و چرا کاری کردهاید که مفسدان در این فوتبال شلتاق کنند و به لطف بی حرکتی و «لختی» شما، سرنوشت جذابترین و پرطرفدارترین رشته ورزشی کشورمان را به دست بگیرند و با آن مطابق منافع نامشروع خود معامله کنند... آقای مسئول، آقای تاج عزیز، آخر حرکتی ... گامی، قدمی...!!
* از سیّد