PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳ - December 22 2024
کد خبر: ۳۳۱۶۹
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۶ - ۱۲:۰۲

حلقه مفقوده ای به نام « نظارت »

برای اینکه برنامههای هر سیستم و مجموعهای (در اینجا ورزش)، به بهترین شکل اجرایی شود و حرکت آن مجموعه به سمت اهداف تعیین شده تنظیم شود و به انحراف و کجروی گرایش پیدا نکند و موجب خسران مالی و زمانی و عاطفی و... نشود، از سوی مدیران و مسئولان آن مجموعه رعایت و اعمال اصل «نظارت»، هم ضروری، و هم عقلایی و بدیهی است. ما به سهم خود بارها درباره لزوم رعایت و جدی گرفتن اصل نظارت در ورزش نوشتهایم و توجه مسئولان محترم را به آن جلب کردهایم. با این حال معتقدیم یکی از کمبودهای مدیریتی در ورزش ما همین جدی نگرفتن و عدم رعایت اصل نظارت است. از رهگذر این کمبود، ورزش ما از سرعت لازم در مسیر پیشرفت برخوردار نبوده و ضربات فنی و مهمتر از همه اخلاقی و فرهنگی دریافت کرده است.

اینکه چرا اصل نظارت در ورزش از سوی اغلب مدیران و مسئولان جدی گرفته نمیشود، دلایل مختلفی دارد که پیش از این در چند نوبت به آن پرداختهایم اما از عمدهترین دلایل آن که میتوان در این مختصر به آن اشاره کرد، یکی وادادگی بعضی مدیران ورزش است که نه برای خدمت به ورزش و جامعه و جوانان علاقهمند ورزش، بلکه صرفا برای استفاده از مواهب مدیریتی گام به این وادی نهاده و مسئولیت پذیرفتهاند.

این دسته از مدیران، آن قدر که دنبال «مشغلهها»ی شخصی و «مشغولیت»های ذهنی هستند، کمتر به فکر انجام صحیح و خالصانه مسئولیتی که برعهده گرفته، هستند. از این تیپ و نوع از مدیران که از بداقبالی ورزش اینجا و آنجای این عرصه صاحب پست و مسئولیت شدهاند، به طور طبیعی نمیشود انتظار جدیت و نظارت و اصولا، «مدیریت» داشت. دلیل دیگری که میتوان برای عدم رعایت و اعمال اصل نظارت در ورزش مطرح کرد، حاکمیت نگرش «نتیجهگرایی» افسارگسیخته و «کمیت محوری» افراطی است. سلطه و چیرگی این نگرش باعث میشود تا مدیران ورزش از انجام کارهای اساسی، ساختاری، زیربنایی و توجه به موضوع اخلاق و فرهنگ غافل شوند و برای «آمارسازی» و «خوشایند مدیران ارشد» و بالاخره تداوم عمر مدیریتی خود، تنها و تنها هدفی که دنبال کنند و به رسمیت بشناسند، «نتیجهگیری» و افزودن بر رقم پیروزیها و مدالها باشد و... که به طور طبیعی در تحقق این هدف هم نمیتوانند موفق شوند و از پیروزیهای مقطعی و مدالهای جرقهای که بگذریم، این دسته از مدیران از حیث نتیجهگیری هم موفق نمیشوند، تنها به این دلیل ساده که کسب نتیجه و افتخارآفرینی، آن هم به شکل مستمر و نهادی، حساب و کتاب خود را دارد و همینطوری و غیراصولی تحقق این امر امکانپذیر نیست و...

گفته شد از رهگذر عدم رعایت اصل موثر و مهم مدیریتی «نظارت»، ضربات زیادی از جنبههای مختلف به ورزش وارد آمده است که پرداختن به آنها به مجال جداگانه نیاز دارد، ضمن اینکه حدیث هر یک از آنها به مثنوی هفتاد من کاغذ نیاز دارد. کافی است برای نمونه به مشکل اخیر تیمهای پرطرفدار و قدیمی استقلال و پرسپولیس و درگیری آنها با بدهیهای سنگین و ورود فیفا به پرونده بدهیهای این دو تیم و... نگاهی بیندازیم. همه میدانیم این مشکلات یکشبه و به یکباره ایجاد نشده است و محصول سالها حاکمیت مدیریت غیرتخصصی و غیرورزشی بر کاروبار این دو تیم و معلول عدم نظارت بایسته از سوی مسئولان امروز و دیروز ورزش است.

تازه بعد از بروز این مشکلات و علنی شدن و در آستانه محرومیت قرار گرفتن این تیمها و اعلام وزارت ورزش مبنی بر پرداخت بدهیهای آنها از سوی دولت (و البته از کیسه بیتالمال و جیب مردم) هفته گذشته از سوی یکی از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی شنیدیم که «تفحص از استقلال و پرسپولیس رقم خورد»، خبری که البته مایه خوشحالی است اما انتظار این است که مدیران ارشد ورزش و دستگاههای نظارتی مثل مجلس شورای اسلامی و... قدم به قدم اوضاع و احوال ورزش و مسائل مربوط به آن را زیر نظر داشته باشند نه اینکه وقتی کار به اینجا میکشد و شرایط بحرانی میشود، تازه آقایان به فکر انجام مسئولیتهای طبیعی و بدیهی خود بیفتند. از قدیم گفتهاند:

سرچشمه شاید گرفتن به بیل

چو پر شد نشاید گرفتن به پیل!

با این حال از آنجا که از قدیم گفتهاند و درست هم گفتهاند که «جلوی ضرر را هر کجا بگیری، نفع است»، امید است حال که دولت دوازدهم چند ماهی است کار خود را شروع کرده و این روزها دارد تکلیف روسای فدراسیونهایی را که مدتها و ماهها بود بدون رئیس اداره میشود، روشن میشود و با توجه به اینکه انتخابات کمیته ملی المپیک همین روزها انجام خواهد شد و... در مجموع میشود گفت ورزش از حیث مدیریتی در حال «پوستاندازی» است، مدیریت ارشد ورزش بویژه وزیر و وزارتخانه ورزش بیش از گذشته اصل نظارت را جدی بگیرند و با این کار خود به ورزش سروسامان بیشتری ببخشند. در اظهارات اخیر وزیر ورزش هم اگر دقت کنیم باز هم رگههایی از «کمیتگرایی» مشاهده میشود، آنجا که ایشان در مجمع انتخاباتی فدراسیون والیبال میگوید: «در یک ماه گذشته، انتخابات 10 فدراسیون را برگزار کردهایم» و... اگر دقت شود، تکیه ایشان در این عبارت بیش از هر چیز روی «عدد و رقم» یا همان «کمیت» است.

در طول یک ماه 10 مورد انتخابات برگزار شده است. در شماره گذشته و در همین صفحه نوشتیم، اینکه وزارت ورزش- انشاءالله با نیت خیر و صرفا خدمت به ورزش- در پی سروسامان دادن به برخی فدراسیونهای بلاتکلیف است، کار پسندیده و اقدام بجایی است، اما همانطور که در شماره قبل هم تاکید کردیم باید مراقب باشیم در اینجا هم مثل خیلی جاها، «کیفیت»، فدای «کمیت» نشود و ضمن اینکه به سرعت در پی سروسامان دادن به فدراسیونها هستیم، دغدغه سرنوشت و آینده رشتههای مختلف ورزش و در کل، خود ورزش را هم داشته باشیم.

امیدواریم این دغدغه و توجه در نزد مسئولان ورزش وجود داشته باشد و آنان با انجام وظایف مدیریتی خود، به ویژه اعمال اصل «نظارت»، هم جبران کمکاریهای اسلاف خود را از این نظر کرده باشند و هم با این روش و رفتار خود، به سلامت فضای ورزش و حرکت زیرمجموعهها در جهت اهداف کلی ورزش که همانا پیشرفت و هم افتخارآفرینی و شاد کردن دل مردم است، کمک موثری کرده باشند.

* سیدمحمدسعید مدنی

برچسب ها: نظارت در ورزش
پربازدید ها