PDF نسخه کامل مجله
سه‌شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳ - December 24 2024
کد خبر: ۳۳۲۰۲
تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۴
«ستاره سازی » ؛ نه «ستاره سوزی»

رکورد شکنان

فوتبال مدرن و باثبات هرگز فرصت ها را هدر نمی دهد و ستاره سوزی نخواهد کرد. بدون تردید فوتبال مدرن براساس اصول در حال حرکت است و بستر ستاره سازی نیز در چنین فرایندی مهیا می شود. در تاریخ فوتبال جهان مثال های زیادی در دسترس است که بازیکنان مستعد در رده پایه براساس اصول رشد کرده اند و در مسیر حرفه ای گری به بازیکنی بزرگ بدل شده اند. مثل کوتینیو هافبک تیم ملی برزیل که بزرگترین سوژه نقل و انتقالات زمستانی در سال 2018 شد. کوتینیو مثل نیمار از تیم های پایه برزیل شروع و در مکتب فوتبال برزیل سلسله مراتب را طی کرد و به تیم ملی رسید . او به پشتوانه سیستمی اصولی که از استعدادها در فوتبال حرفه ای مراقبت می کند در چند سال گذشته قدم های بزرگی در لیگ های معتبر اروپایی برداشت و به ستاره فوتبال جهان و حالا گراقیمت ترین خرید زمستانی بارسلونا بدل شد. کوتینیو و نیمار در دنیای پرهیاهوی فوتبال جهان ستاره شدند و ستاره باقی مانده اند چون که آنها در بستری تعلیم و تربیت شده اند که ستاره سازی هدف نهایی است و برای مقابله با ستاره سوزی نیز بسیاری از موارد را درنظر گرفته می شود.تذکر و مراقبت ویژه از بازیکنان مستعد در ابتدای مسیر استعدادها همان اهرم مقابله با ستاره سوزی است .بازیکن قابلی مثل کوتینیو در چنین بستری پیشرفت می کند و به ستاره بدل می شود.

احیاگر فلسفه کرایوف

وقتی وارد ورزشگاه شد، روزهای نوجوانی‌اش را به یاد آورد؛ روزی که رونالدینهو به عنوان بازیساز بارسلونا در برنابئو درخشید و صدای سوت‌ها و هو کردن هواداران رئال مادرید دربرابر طوفان او صدایی محو و گنگ بود. او با پوشیدن شماره 10 و بازی کردن در بال چپ اما تمایل به مرکز میدان یا قرار گرفتن در مناطق هجومی تیم که برایش مناسبتر بود، بازی را با دقت و ظرافت خود در اختیار می‌گرفت و فوتبال از زیر پاهایش آغاز می‌شد. آن بازی را هیچگاه میشل سالگادو و سرخیو راموس از یاد نخواهند برد. شاید هیچ رئالی آن را فراموش نکند اما آن بازی به همان اندازه در ذهن فیلیپ کوتینیو هم نقش بست. او به خوبی تمام هنر این هنرمند برزیلی بارسا را در روح و جانش ترسیم و تثبیت کرد تا روزی همان کارها را تکرار کند.

در آن ال‌کلاسیکوی تماشایی، کوتینیو تنها 13 سال داشت و سالهایی را تجربه می‌کرد که فوتبالش در آکادمی جوانان واسکودوگاما در حال شکل گرفتن بود. این همان راهی بود که پیش از او رونالدینیو و دهها ستاره دیگر فوتبال برزیل آن را در همین باشگاه بزرگ یا دیگر باشگاه‌های سرشناس و بزرگ برزیل طی کرده بودند. جاه طلبی او همچون سبک بازی‌اش، از تماشای یکی از جادوگران حقیقی فوتبال که همه حیله‌ها و حقه‌‌هایش را در بارسلونا به نمایش می‌گذاشت، تاثیر گرفته بود.

فوتبال باشگاهی کوتینیو به او اجازه داد تا روزی جایی در لیورپول داشته باشد؛ جایی که پیراهن شماره ده را بپوشد و در بال چپ بازی کند و خودش را به مرکز خط میانی بکشاند یا در موقعیت هجومی تیمش قرار دهد یعنی همان جایی که برایش مناسبتر است. جایی که او را به یکی از بهترین بازیکنان دوران مدرن سرخ‌های آنفیلد تبدیل کرد. در همین راه پرتلاش او مسیر خودش را برای رسیدن به برزیل پیدا کرد و حالا در کنار نیمار یکی از بازیکنان کلیدی تیم ملی کشورش است و حالا با رفتن به بارسلونا می‌توان منتظر روزهایی ماند که جا پای نیمار می‌گذارد و حتی از جایگاه و اعتبار او عبور می‌کند.

این زوج در جام جهانی زیر 17 ساله‌های دنیا در سال 2009 در نیجریه کنایر یکدیگر بازی کردند اما تیم کشورشان در همان مرحله گروهی از دور مسابقات کنار رفت. وقتی برزیلی‌ها در سال 2011 به جام جهانی زیر 20 ساله‌ها رفتند، کوتینیو یکی از بازیکنان همان تیم فوق‌العاده‌ای بود که در کلمبیا به قهرمانی رسید. در ترکیب این تیم نیمار غایب بود اما بازیکنان دیگری چون کاسمیرو، اسکار، الکس ساندرو و دانیلو حضور داشتند که راهی مشابه فوق ستاره‌های فوتبال کشورشان را پیموده بودند. آنها از دل فوتبال سربرآورده بودند که آکادمی‌ها و ساختار تیم‌های پایه در آن نقش حیاتی دارد و بدون آنها شاید هرگز 5 ستاره‌ای روی نماد فوتبال برزیل نقش نمی‌بست.

با این حال فوتبال کوتینو در رده باشگاهی در دست‌انداز افتاد و در همان روزهای اول انتقالش به اینتر به عنوان یک ستاره جوان، به جای آنکه رو به پیشرفت باشد، پا به افول گذاشت. این به معنای آن بود که اگرچه در سال 2010 در دو بازی دوستانه مقابل ایران و اوکراین توانست برای اولین بار پیراهن تیم ملی بزرگسالان کشورش را بپوشد اما ظاهر شدن با این پیراهن برای سومین بار به سال 2014 و جام جهانی فاجعه‌بار این تیم در خاک خودش منتهی شد. شاید این یک موهبت پنهان برای بازیکنی بود که به واسطه فرم خوبش در لیورپول و سبک بازی‌ کنونی مورد استفاده در تیم ملی برزیل از سوی تیته، به سختی کار کرد تا به جایگاه امروزی‌اش برسد؛ جایگاهی که باعث شده نامش بدون هیچ تعلل و تفکری در ترکیب اولیه سله‌سائو برای جام جهانی باشد.

از جنبه اعتبار و وجهه باشگاهی، انتقالش به بارسلونا می‌تواند کمک خوبی به او بکند همانطور که به نیمار این کمک را کرد. در حالی که او با یک انتقال بی خطر و مطمئن به بارسلونایی منتقل شد که بسیاری از هموطنانش تنها می‌توانند رویایش را داشته باشند، نیمار از باشگاه کاتالانی بعد از 4 فصل یعنی کمتر از مدت زمانی که کوتینیو در لیورپول سپری کرد، جدا شد تا در پاری‌سن‌ژرمن ستاره جذابی باشد بجای آنکه زیر سایه لیونل مسی و لوئیز سوارز در نیوکمپ بازی کند. اگر به سال 2003 بازگردید جابجایی رونالدینهو از تیم پاریسی به بارسلونا توجیه پذیر و دلیل منطقی داشت چراکه آن تیم به اندازه تیم امروزی ثروتمند و جاه طلب نبود و آن نسخه از تیم پایتخت فرانسه اوضاع متفاوتی از شرایط کنونی‌اش داشت اما انتقال نیمار در مسیر مخالف هنوز هم از نظر پرستیژ باشگاهی سوال برانگیز است.

نیمار به دنبال رسیدن به توپ طلا هست و می‌خواهد به صورت فردی یک سوپراستار باشد اما کوتینیو اکنون با رفتن به تیمی که از جوانی منتظر رسیدن به آن بوده، در رویا زندگی می‌کند. برای خانواده‌اش هم چنین شرایطی وجود دارد؛ خانواده‌ای که از سال 2012 و زمانی که او به طور قرضی در اسپانیول بازی می‌کرد و آنها در بارسلون زندگی‌ می‌کردند، چشم به بارسلونا دوخته بودند. شاید برای این برزیلی خاص پوشیدن پیراهن بارسا مقصد نهایی باشد. او هنوز از باشگاه و هم‌تیمی‌های سابق و فعلی خودش صحبت می‌کند اما برای هوادارانی که همچنان از حضورش در نیوکمپ حیرت زده هستند، تصور اینکه او زودتر از سی سالگی تیمشان را ترک کند، دشوار است و ممکن است هرگز نخواهند اجازه ورود چنین فکری را به ذهنشان بدهند.

کوتینیو آنقدر از امادگی جسمانی و فیزیکی خودش اطمینان داشت و دارد که چه در لیورپول می‌ماند و چه حالا که به بارسلونا پیوسته، جایگاهش در تیم ملی برزیلی برای جام جهانی 2018 برزیل تثبیت شده است. تنها تفاوت اینجاست که او اکنون با انتقال 142 میلیون پوندی‌ خود پس از دوست صمیمی‌اش نیمار، گرانترین انتقال تاریخ فوتبال را از آن خودش کرده است. فیلیپ اگرچه برای بدست آوردن پیراهن شماره 10 بارسا با لیونل مسی و شماره 10 برزیل با نیمار در نبرد است، اما ویژگی‌هایش به عنوان یک بازیکن همچنان در حال رشد است. برای بارسلونا داشتن بازیکنی که چشمی به داشتن توپ طلا ندارد و نگران رقبایش در ترکیب تیم نیست، بهترین اتفاق ممکن است. او همان بازیکنی است که می‌تواند بخشی از فلسفه بارسایی باشد که یوهان کرایوف آن را بنیان نهاد و پپ گواردیولا ادامه داد اما در فصول اخیر متوقف شد. حالا کوتینیو می‌تواند احیاگر فلسفه کرایوف باشد.