یادداشت/ ...از بهادر مولایی تا مهدی قائدی؛ رسم استعداد کشی!
کیهان ورزشی-
حدودا دو سال پیش بود که خبر رسید یک جوان مستعد از دنیای وزنه برداری
اسیر حادثه رانندگی در جاده شمال شده است.
آن جوان «بهادر مولایی» نام داشت؛ سنگین وزنی که قرار بود شانه به
شانه «بهداد سلیمی» پیش برود و کسب افتخار کند.
پرونده ورزش حرفه ای برای بهادر با آن اتفاق بسته شد اما نه کسی متوجه
شد که چرا آن جوان بعد از خط خوردن از لیست تیم ملی شبانه با خودروی شخصی راهی شهر
و دیار خود شده و نه از عذرخواهی مدیران و ایضا استعفا خبری به گوش رسید.
این قصه البته سر درازی دارد و سالیان سال قبل از این اتفاق نیز بسیار
جوان های مستعد این مرز و بوم به دلیل عدم مراقبت از سوی بزرگترها مسیر تباهی را پیمودند
و آخر الامر نام شان از صحنه قهرمانی و شهرت محو شد.
حالا خبر رسیده که یک جوان توانمند دیگر بنام «مهدی قائدی» از باشگاه
استقلال دچار حادثه رانندگی شده است و روی تخت بیمارستان بسر می برد.
کسی هنور دقیقا نمی داند آسیب دیدگی این جوان چه وسعتی دارد و تا چه
مدت باید از میادین دور باشد اما این را می توان بدون هیچ تردیدی بر زبان آورد که؛
این اتفاق محصول سومدیریت در باشگاه استقلال است؛ باشگاهی که بازیکنش را به امان
خدا رها می کند و دریغ از اندکی مراقبت از این سرمایه ها.سرمایه
هایی که برایشان از بیت المال هزینه شده و مدیران باشگاه به مثابه بزرگتر می بایست
نسبت به آنها نگاه پدرانه داشته باشند، اما افسوس که نگاه اینان به بازیکن تنها و
تنها نگاهی نتیجه گرایانه است با این تعریف عامیانه که؛ تو برای ما گل بزن، حالا
هر بلایی که دلت خواست بر سر خودت و تیمت بیاور!
این نگاه نتیجه گرایانه آفت فوتبال و ورزش این کشور شده است.
مدیران باشگاه و و بزرگتران
تیم ملزم هستند این بچه های مستعد را همچون نگین انگشتری مراقبت کنند؛ همانگونه که
در فوتبال اروپا، مثلا در باشگاهی مثل بارسلونا و رئال مادرید از «مسی» و
«رونالدو» مراقبت می شود، هر چند در پس این مواظبتها تفکرات بیزینسی نیز نهفته
باشد.پاسخ این فقدان مراقبت در ورزش ایران روشن است؛ اینجا نه امثال مدیران
استقلال دلسوز پولی هستند که از بیت المال خرج «قائدی»ها شده و نه نگاهی پدرانه به
این بازیکنان جوان دارند.
اتفاق تلخی که شب گذشته برای مهدی قائدی رخ داد این پرسش را بیش از پیش پررنگ می کند که؛ چه کسی باید در باشگاه استقلال از بازیکنان جوان مراقبت کند؟ مدیرعامل؟ سرپرست؟ سرمربی؟
یادمان هست که مدتی قبل از زبان «علیرضا جهانبخش» لژیونر فوتبال کشورمان که در هلند شاغل است شنیدیم که باشگاه اروپایی اش برای بازیکنان «جی پی اس»هایی را تعبیه کرده اند تا آنها را زیر نظر داشته باشند.
یک مثال دیگر؛ علی دایی چند سال قبل در مصاحبه ای گفته بود که هنگام
حضورش در فوتبال آلمان، از طرف باشگاهش هر شب راس ساعت ده یک نفر با منزل وی
تماس می گرفته تا مطمئن شود وی در خانه است.
راه دور نرویم، در همین باشگاه استقلال چند سال قبل وقتی « امیر قلعه نویی» افت بازیکن جوان و مجرد خود را دید دستور داد تا دو عدد کلید از منزل وی ساخته شود و یکی را به پزشک و دیگری را به سرپرست تیم داد تا هر وقت خواستند بی خبر به منزل آن بازیکن بروند و سرکشی کنند. آن بازیکن خیلی زود احیا و از مسیر اشتباه خارج شد.
از این دست مثال ها بسیار است که موید اصول کار در باشگاههای حرفه ای است؛ اصولی که اینجا فراموش شده است.
آقای افتخاری بعنوان مدیرعامل باشگاه استقلال باید پاسخگو باشد که بازیکن جوانش با کدام مجوز برای تماشای فوتبال ساحلی رفته و سپس به اتوبان گردی پرداخته و دست آخر آن بلا بر سرش آمده است؟
اینکه برخی معتقدند که این اتفاق ناگزیر ممکن بوده برای هر فردی رخ دهد و پای تقدیر را وسط می کشند، نمی تواند صورت مسئله را پاک کند ولو اینکه آموزه های دینی ما نیز تقدیر و تدبیر را در کنار هم می بیند و باید در کنار تقدیر برای انجام هر کاری تدبیر به خرج داد. حال باشگاه استقلال باید پاسخ دهد که کدام تدبیر را برای تحت کنترل قرار دادن «قائدی» ها به خرج داده است؟
اینکه آقایان سر و ته اتفاق
اخیر با چند مصاحبه و پست اینستاگرامی هم بیاروند نمی تواند پرسش های بی پاسخ بالا
را پاک کند اما شکی هم وجود ندارد که آب از آب تکان نمی خورد. نه مدیری استعفا می
دهد و نه دو خط عذرخواهی خواهیم شنید؛ مثل همان اتفاقی که برای وزنه بردار جوان
تیم ملی افتاد و رئیس فدراسیون خم به ابرو نیاورد و دست آخر همه کاسه و کوزه ها سر
جوانی شکسته شد که در زنجیره مقصران شاید آخرین حلقه بود.
*حمید ترابپور