مدیریت تحول خواه و آرمان گرا نیاز مبرم فوتبال برای پیشرفت
پایان لیگ هفدهم
پرونده هفدهمین دوره لیگ برتر (جام خلیج فارس) دیروز بسته شد. تیم پرسپولیس تهران به مقام قهرمانی این دوره از رقابتها رسید. پرسپولیس سال گذشته هم قهرمان لیگ شده بود و در این دوره توانست چهره مقتدری از خود به عنوان مدافع عنوان قهرمانی به نمایش بگذارد به طوری که به فاصله چهار هفته به پایان رقابتها با کسب امتیازات کافی دور از دسترس نزدیکترین تعقیبکنندگان قهرمانی خود را مسلم و مسجل سازد و دل هواداران پرشمار و پرشور خود را شاد نماید.
قهرمانی پیاپی پرسپولیس
قهرمانی پرسپولیس در حالی رقم خورد که این تیم در اکثر قریب به اتفاق هفتههای صدر جدول را مال خود کرده بود و کمتر تیمی توانست رنگ صدرنشینی را ببیند و مزه آن را بچشد! درباره قهرمانی پرسپولیس آن هم برای دومین بار پیاپی و اصولا روندی که ان تیم در سه، چهار ساله اخیر در پیش گرفته و ضمن فاصله از روزهای بد و بحرانی به تیمی که اهالی فوتبال، به ویژه طرفداران این تیم انتظار دارند سخن بیش از این حرفهاست. در این باره بررسی و تحلیل مفصلی لازم است انجام شود و حق مطلب در این مجال کوتاه و جملات مختصر ادا نمیشود. کاری که کارشناسان و رسانههای فوتبال باید انجام دهند و حتما هم انجام دهند و البته در این باره بیش از هر کس مسئولین و دستاندرکاران این تیم پرطرفدار هستند که باید در این باره حساس باشند و در خواب موفقیت نخوابند و راز و رمز قهرمانی و اسرار قهرمانی را تحلیل نمایند و کاری کنند و تمهیداتی بیندیشند که این راه و مسیر تداوم پیدا کند. چرا که این دقیقا همان چیزی است که در درجه اول هواداران این تیم انتظار دارند و درباره آن دغدغه و نگرانی دارند.
نگران آینده
وقتی در روزهای اخیر بعضی از دوستداران این تیم که خواننده این مجله هم هستند با ما به وسایل مختلف (تلفن و پیامک و نامه و...) تماس میگیرند به صراحت یا به طور تلویحی این دغدغه را در کلام و پیام آنها درمییابیم. به این معنی که با اینکه پرسپولیس قهرمان لیگ هفدهم شد و همین دیروز بازیکنان و دستاندرکاران این تیم جام قهرمانی را بر سر دست بلند کردند و سرودخوانان آن را تا باشگاه حمل کردند اما هواداران این تیم نگران از امروز به بعد و فصل آینده لیگ که به زودی از راه میرسد هستند. این نگرانی مبارکی است و عرض ما این است که مسئولان و مدیران پرسپولیس هم حداقل باید به اندازه هواداران تیم خود به فکر آینده باشند. یکی از علامت و نشانههای اینکه آنها در فکر آینده بهتر و تداوم مسیر فعلی هستند، همان است که بالاتر اشاره شد آنها در وهله اول و پیش از هر کاری باید به فکر تجزیه و تحلیل علمی و کارشناسانه حال و روز تیم خود باشند، نقاط قوت را حتیالامکان تقویت و نقاط ضعف و پاشنه آشیلها را شناسایی و در حد توان و در رفع و حل آن کوشا باشند.
ارزیابی لیگ
البته بحث تجزیه و تحلیل و کارشناسی فقط به موضوع قهرمانی پرسپولیس و وضعیت این تیم منحصر و محدود نمیشود. در یک نگاه بلندتر و ملیتر این موضوع و اقدام لازم شامل کلیت لیگ هفدهم میشود، علاوه بر اینکه تک تک تیمهای فعال و شاغل در آن باید به تحلیل علمی و کارشناسانه تیم خود بپردازند و نقاط قوت و ضعف و عمل کامیابیها و دلیل ناکامیها را شناسایی نمایند تا فصل آینده با دست پرتر و تیمی قویتر و بهتر وارد لیگ شوند، مسئولان فوتبال و دستاندرکاران اجرایی لیگ نیز باید کم و کیف لیگ را به محک سنجش و ارزیابی بگذارند و محاسن آن را دریابند و حفظ کنند و معایب آن را کشف کنند و...
در این پروسه آنچه به عنوان خروجی و نتیجه حاصل میشود، برگزاری مناسب و نزدیک به «استاندارد» لیگ در دوره و دورههای آتی است و این به نفع فوتبال ماست.
چالش تیم ملی و «لیگ»
این حرف را همه بلدیم و همه هم آن را مطرح میکنیم که از دل لیگ، تیم ملی متولد میشود، حرف درستی است، اما سوال این است کدام لیگ و چگونه تیم ملی؟! امروز در آستانه پنجمین حضور فوتبال ملی در آوردگاه جهانی هستیم. این افتخار بزرگی برای فوتبال ایران است اما سؤال این است که آیا خروجی لیگ، منجر به صعود به جام جهانی شده است، یا اینکه آن طور که کروش سرمربی تیم ملی و خیلیهای دیگر - از جمله این مجله- معتقدند، لیگ فعلی با همه نقاط قوت و نکات مثبتی که دارد، اما هنوز در قواره یک لیگ استاندارد و قدرتمند نیست که بتواند در بطن و متن خود تیم ملی در کلاس جهانی ساخته و پرداخته نماید. به همین دلیل برای جهانی شدن به معنی حضور تیم ملی در میدانی مثل مرحله نهایی مسابقات جام جهانی و قرار گرفتن در جمع برترین تیمهای جهان باید از ابزار و وسایل و روشهایی استفاده کرد که گاه حتی با کار و بار لیگ داخلی در تضاد و تناقض است و منجر به درگیریها و بگومگوها و چالشهایی هم میان دستاندرکاران تیم ملی به ویژه سرمربی آن با اجزاء و عناصر مختلف و شاغل در لیگ میشود و...
دیدگاه آرمانی و تحولخواه
عرض ما این است که برای اینکه لیگ داخلی بتواند تیم ملیای قوی و توانمند بسازد که قادر باشد آن را تا رقابتهایی مثل جام جهانی، قهرمان در جام ملتهای آسیا، و.. بالا بکشد و ارتقا دهد، باید به وضع فعلی و حال و روز کنونی لیگ دلخوش نباشیم و بسنده نکنیم بلکه مدام و مرتب در پی یافتن راهحلها و روشهایی در جهت ارتقاء سطح کیفی لیگ داخلی از نوع برتر آن گرفته تا ردههای پایینتر باشیم. خلاصه و مخلص کلام اینکه تفکر و دیدگاه مدیریتی حاکم بر فوتبال و لیگ و تیم ملی و.. باید «تحولخواه» و آرمانی باشد و نباید به وضع موجود و انجام کار کلیشهای و تکراری دلبسته باشد. اگر نگاه تحولخواه و آرمانی بر فوتبال و کلیت ورزش ما حاکم باشد، آن وقت آن «اراده»ای هم که برای ایجاد شتاب در حرکت رو به پیشرفت ورزش لازم است به کار بیاید و همه از آن دم میزنیم خودبخود به میدان خواهد آمد و به مصداق «چون که صد آید، نود هم پیش ماست» دیگر شرایط و عوامل لازم برای اصلاح و تحول در ورزش و رشتهای مثل فوتبال فراهم خواهد آمد. ارادهای که میخواهد مثلا فوتبال را از اینجا که هست به جایگاهی بهتر برساند و در این کار چون مصمم است قاطعانه در برابر موانع و مفاسد و عواملی که جلوی سر و سامان یافتن فوتبال سد ایجاد میکنند، قرار میگیرد و بدون تعارف و رودربایستی و یا نگاه مرعوب و مصلحتاندیشانه آنان را کنار میزند و فقط و فقط به رشد و پیشرفت حوزه و رشتهای که مسئولیت آن را پذیرفته است میاندیشد.
نیروی نهفته جوان
آنچه بسیاری از کارشناسان درباره ورزش به ویژه رشتههایی مثل فوتبال در آن اتفاقنظر دارند، این است که از ظرفیت و تواناییهای باارزشی برای رشد و بهتر شدن برخوردار هستند. منتهی برای عملی شدن و عینیت یافتن این داشتههای پنهان و استعداد نهفته باید درست آن را مدیریت کرد و از این تواناییهای به شکل صحیح و کارساز استفاده کرد. ورزش ایران به ویژه در بعد انسانی و نیروی جوان، ثابت کرده که اگر از دیگران برتر و بالاتر نباشد، کمتر هم نیست و کم و کسری ندارد، هر زمان و در هر مقطع که از این نیروی نهفته جوان درست استفاده شده، به شکل اصولی و دلسوزانه این ثروت خدادادی مدیریت و هدایت شده، ما به طور محسوس شاهد رشد و پیشرفت در آن حوزه و رشته و مقطع بودهایم.
«اجبار» به تصمیم درست!
مثال خوب و زندهای هماکنون در ذهنمان تداعی شد، و آن وضعیت دوگانه تیم استقلال در فصل تازه به پایان رسیده فوتبال است. تیمی که همگان دیدیم چه شروع نگرانکننده و دور از انتظاری داشت. وقتی شرایط تیم کاملا بحرانی شد، صدای اعتراض تماشاگران بلند شد، کارشناسان وضعیت مدیریتی و فنی آن را به نقد و چالش کشاندند و علیالخصوص (همان طور که قبلا هم چند بار اشاره کردیم) صندلی مدیریتی مدیران و دستاندرکاران این تیم «لق» و متزلزل شد، آن وقت همین آقایان حداقل برای نجات خودشان هم که شده «مجبور شدند»! برای نجات این تیم از ورطهای که به آن گرفتار آمده است تدبیر کنند و اصولی و کارساز تصمیمگیری نمایند! و همه دیدیم وقتی درست تصمیمگیری شد یعنی در اتخاذ تصمیم «منافع جمع» در نظر گرفته شد و ملاحظات شخصی و روابط خصوصی و خاصه خرجی و منافع باندی و رودربایستیها و تصادفات مخرب و منفعتگرایانه و... این طور مسائل و عوامل کنار رفت و برای استقلال یک مربی در حد و شأن این تیم پرطرفدار به کار گرفته شد، چگونه وضع و حال این تیم از حیث فنی، روحی و روان، شخصیتی، دگرگون شد و تیم نگونبخت در حال نزول و زوال به تیمی تبدیل شد که نه فقط موجب دلگرمی و جذب هواداران و آشتی آنها با سکوهای ورزشگاه شد، بلکه تحسین کارشناسان و حتی طرفداران تیم رقیب را هم برانگیخت و مهمتر از همه در حد و به سهم خود موجب ارتقاء کیفی لیگ شد. استقلال را مثال زدیم چون تقریبا تازهترین مثالی است که میشود برای اثبات حرفمان مطرح کرد. هرچند بررسی روند و کارنامه تیم استقلال هم مثل پرسپولیس و زیر ذرهبین قراردادن فراز و نشیب این تیم خود میتواند موضوعی جداگانه و سوژه مناسبی برای اهل فن و کارشناسان و مسئولان این تیم باشد.
کمیت لنگ فوتبال
حرف اصلی همان است که بالاتر عرض شد، باید دغدغه و تلاش برای بهتر شدن در وجود و تفکر گردانندگان و مدیران فوتبال وجود داشته باشد و به صورت ارادهای ملموس و محسوس در رفتار و اقدامات آنها تجلی یابد. هر وقت این اراده به میدان آمده و برای درست کردن و آباد نمودن موضع و محلی از فوتبال تلاش و مجاهدت کرده، با توجه به پتانسیل و تواناییهای اشاره شده، کار به سامان رسید و هدف متحقق شده، بنابراین اگر میبینیم جایی یا جاهایی چرخ فوتبال- یا ورزش- درست نمیچرخد و کمیت آن به اصطلاح لنگ است، حتما ارادهای برای اصلاح و آباد کردن در کار نبوده است.
ریشه ناهنجاریها و انحرافات فوتبال
اگر هر از گاهی خبری درباره فوتبال یا یکی از رشتههای ورزشی به گوش میرسد که تاسفبار و ناخوشایند است و حکایت از سوءاستفاده و دلالی افسارگیسخته و هنجارشکنی و... دارد، اگر مثلا اخیرا میشنویم که فرد یا افرادی که در تیم ملی و درباره تیم ملی مسئولیتی داشته و بعد از مقام و موقعیت خود سوءاستفاده کرده و دنبال جیب و نفع شخصی بودهاند، یا گاه و بیگاه خبر از جریمه شدن باشگاههای داخلی به خاطر شکایت بازیکنان خارجی غالبا بیکیفیت- و آخرین آن بازیکن آلبانی تبار تیم استقلال با نام پروپیچ- از سوی مجامع بینالمللی و رسمی فوتبال خاطر دوستداران و اهالی فوتبال را آزرده میسازد و یا در کمال تعجب و تأسف ناگهان خبردار میشویم که بازیکن یا بازیکنانی که در استخدام تیمهای خارجی هستند، برخلاف هنجارهای شناخته شده و ارزشهای انسانی و آرمانهای ملی و انقلابی، در برابر تیمی از رژیم اشغالگر قدس به میدان رفته و بازی کرده و...
اگر «نظارت» باشد...
اینها همه در وهله اول و بررسی دقیق «معلول»، عدم رعایت و اعمال اصول مدیریتی از سوی مدیران و مقامات ارشد ورزش و رشتههای مربوطه- در اینجا فوتبال- است. اگر مدیریت فوتبال مهار کار را به دست بگیرد و هر چیزی را سر جای خودش قرار دهد بر کاروبار حوزه کاری خود نظارت دقیق اعمال کند و به اصطلاح با اقتدار مو را از ماست بیرون بکشد، آن وقت دیگر هیچ فردی که ردای مسئولیت در فوتبال و علیالخصوص درباره تیم ملی به تن کرده آن قدر خود را راحت و به حال خود رها شده نمیبیند و به خود اجازه نمیدهد که بساط سوءاستفاده و کاسبی شخصی راهاندازی کند و از رهگذر مسئولیت در اختیار برای خود کیسه بدوزد و...
آن وقت دیگر هیچ دلال و سوءاستفادهچی بازیکنان بیکیفیت با «رزومه»های قلابی را در آستین فوتبال ما و تیمهای داخلی نمیکند و پول بیتالمال را هدر نمیدهد و برای تیمهای ما اسباب گرفتاری و ضرر و زیان و برای طرفداران آنها موجبات نگرانی و تشویش را فراهم نمیآورد و... اگر بازیکنان ما به حال خود رها شده نباشند، به ویژه آن بازیکنانی که پیراهن مقدس ملی را برتن میکنند، و مثل همه جای دنیا بر کاروبار آنها نظارت و در کنار آنها مشاور و مشاورانی وجود دارند که مثلا در هنگام عقد قرارداد با تیمهای خارجی یکسره منفعل عمل نمیکند و شرایط و ملاحظات خود را به عنوان یک «بازیکن ایرانی» در قرارداد میگنجانند و مجبور نمیشوند مثل مورد اخیر بر طبق قرارداد با تیم رژیم اشغالگر و کودککش و جعلی اسرائیل به میدان بروند و...
عبرت بگیریم
باری، پرونده لیگ هفدهم بسته شد. روزگار در حال گذر است، همه حرف بر سر این است که ما از این گذر ایام و گذشت روزگار و سپری شدن سالیان، عبرت بگیریم و درجا نزنیم و مثل مرداب ساکن و راکد باشیم. فوتبال ما میتواند و این توانایی را دارد که خیلی بهتر از این باشد و این واقعیتی است که بارها ثابت شده است. این واقعیتی است که نه فقط درباره فوتبال بلکه درباره بسیاری از رشتههای ورزشی ما صادق است. همه باید برای بهتر شدن و حرکت رو به جلو به وظیفه و مسئولیتی که دارند عمل بکنند و هر کاری از دستشان ساخته است، دریغ نکنند. در این باره نقش و سهم مسئولان و مدیران حساستر و مهمتر است.
* سید محمدسعید مدنی