«دلخوش » به سکوها
آرزوی آقای وزیر
در جشن قهرمانی تیم پرسپولیس که هفته گذشته پس از پیروزی این تیم مقابل سپیدرود رشت در ورزشگاه آزادی برپا شد، وزیر محترم ورزش هم حضور داشت، ایشان ضمن اهدای جام قهرمانی و تبریک به اعضای تیم قهرمان و هوادران آن گفته است: «وقت آن رسیده که ما در فوتبال پا را از آسیا فراتر بگذاریم.» و افزوده است «امیدوارم امسال یک تیم ایرانی در لیگ آسیا به مقام قهرمانی برسد. پس از سالها حق فوتبال و این مردم است که جام بگیرند.»
حرفهایی که آقای وزیر بر زبان آورده است بدون تردید حرف و آرزوی همه کسانی است که «ایرانی» هستند و پیشرفت و سرفرازی این ملک و ملت در همه عرصهها را خواهانند به ویژه علاقهمندان به ورزش و دوستداران فوتبال.
چه اتفاقی تازهای افتاده است؟!
اما اگر آرزوها و رویاها را کنار بگذریم و با تکیه بر واقعیتهایی که در پیرامون ما خودنمایی میکنند، به قضایا نگاه کنیم حتماً این سؤال مطرح میشود، مگر در فوتبال ایران و آسیا چه اتفاقی تازه رخ داده است که وزیر محترم با استناد بر آن به این نتیجه رسیده «که حالا وقت آن رسیده که در فوتبال پا را از آسیا فراتر بگذاریم.» آیا فوتبال ما در ردههای مختلف ملی،امید، جوانان و... قلههای برتر و سکوهای اول آسیا را یکی پس از دیگری فتح کرده است که حالا دیگر باید پا را از قاره بزرگ فراتر نهیم و به افتخارات بزرگتر فکر کنیم؟ اگر پاسخ مثبت نباشد- که نیست- و منفی باشد، که هست- حرفهای آقای وزیر را باید اظهاراتی از سر احساس و جو زدگی تلقی کنیم. از نوع بعضی حرفهایی که طی مدتی که ایشان به عنوان وزیر سکاندار امور ورزش شده است، کم نشنیدهایم و بارها شنیدهایم.
پس از سالها...؟
در یک سنجش غیراحساسی و ارزیابی منطقی و منطبق بر واقعیات آنچه به دست میآید این است که متأسفانه فوتبال ما هنوز در سطح همین قاره آسیا- خیلی کارها هست که باید انجام دهد و خیلی عقبماندگیها- نسبت به حریفان هم قارهای هست که باید جبران نماید. اتفاقاً همان طور که در آغاز مطلب آوردیم خود آقای سلطانیفر در بخشی دیگر از حرفهایش اظهار امیدواری میکند که یک تیم ایرانی امسال، قهرمان جام باشگاههای آسیا شود چرا که «پس از سالها» حق فوتبال و این مردم است که جام بگیرند. راستی آن است که فوتبال ما «سالهاست» در سطح آسیا موفقیتی بزرگ و قابل ذکر و ملاحظه فراچنگ خویش نیاورده است. همه میدانیم که داستان رقابتهای مقدماتی جام جهانی و نبرد بر سر راهیابی به جام جهانی داستانی دیگر است و حکایت خودش را دارد. خواننده عزیز تصور نکند که این حرف ما یعنی لوث کردن و از اهمیت انداختن صعود تیم ملی به جام جهانی! نه، ما چنین حرفی نمیزنیم و قصد القای چنین نظر غیرمنصفانهای را به خواننده فهیم و مخاطب محترم نداریم. حرف ما این است که حال و هوا و ماهیت و کیفیت مسابقاتی مثل مقدماتی جام جهانی با تورنمنتهایی در کلاس جام ملتهای آسیا تفاوت دارد که این خود نیاز به بحثی جداگانه و کارشناسانه دارد. در هر حال صرفنظر از توفیق صعود به جام جهانی، فوتبال ما سالهاست که درخشش قابل ملاحظه و در حد نام و سابقه خودش در فوتبال ایران به دست نیاورده است و اگر خواسته باشیم به زبان وزیر محترم صحبت کنیم باید بگوئیم زمانی طولانی و بسیار هم طولانی است که فوتبال ایران به حق خودش نرسیده است و نتوانسته آنچنان که مردم ما سزاوار و شایسته آن هستند، آنان را شاد و راضی نماید. گفتیم ما نیز مثل آقای سلطانیفر امیدواریم باشگاههای ایران در سطح آسیا موفق باشند و بعد از سالها (26 سال) دوباره جام باشگاهی آسیا توسط یکی از سه نماینده صعود کرده فوتبال ایران به ویترین افتخارات فوتبال بازگردد، اما همان طور که بالاتر هم سؤال کردیم آیا اتفاق خاصی، اقدام ویژهای صورت گرفته که آقای وزیر میگوید «وقت آن رسیده که...»؟!
موانع پیشرفت فوتبال ایران
به گمان ما همان طور که پیش از این بارها نوشتهایم عوامل مختلفی موجب شده که فوتبال ایران در ردههای مختلف از افتخارآفرینی و قهرمانی در سطح قاره بزرگ ناکام بماند و ناتوان نشان دهد عواملی که در یک تحلیل عمیق و همهجانبه یکییکی باید مورد بررسی و ملاحظه قرار بگیرند و در صد و ضریب تأثیرگذاری هر یک از آنها مشخص شود، اما در یک نگاه و بررسی اجمالی میشود این دلایل را به دو دسته درونی و بیرونی تقسیمبندی کرد. عوامل درونی آن دسته عناصر و اجزایی هستند که درون سیستم فوتبال ایران عمل کرده و به صورت مانع جلوی راه پیشرفت و افتخارآفرینی فوتبال ایران قرار گرفته و میگیرند و عوامل خارجی از بیرون و تقریباً به شکل طبیعی جلوی راه موفقیت و قهرمانی ایران سد میشوند و مانع ایجاد میکنند که برای مثال و روشن شدن منظور توان از تلاش و اقدامات حریفان و رقیبان آسیایی نام برد.
عوامل بازدارنده خود ساخته
به نظر ما در میان این دو دسته عامل درونی، مهمتر است و به طور صریحتر آنچه که مانع پیشرفت و سد راه قهرمانی فوتبال ایران در آسیا شده است، بیش از عوامل بیرونی و قدرت حریفان و امکانات رقیبان و توطئه دشمنان و تبانی بدخواهان و... عوامل درونی و موانع خودساخته است. موانعی است که به دست خود ایجاد کردهایم و غل و بندهایی است که خود به دست و پای این فوتبال بستهایم. موانع و زنجیرهایی که تا باز نشود و اراده و همتی برای رفع آنها به میدان نیاید و بیش از همه مسئولان و فوتبال و متولیان ورزش در این باره تلاش نکنند، وضع فوتبال آن بر همین منوال است و این فوتبال مستعد با ظرفیتهای قابل توجه و هواداران پرشور خود از رسیدن به حق و جایگاه حقه خود محروم میمانند. حرف ما در این باره تمام است. بقیهاش توضیح واضحاقی است که هم ما بارها نوشتهایم و هم اهالی فهیم فوتبال میفهمند و میدانند از چه و کی و کدام موانع و غل و زنجیر صحبت میکنیم.
منافع ملی قربانی منافع شخصی
اما بگذارید در این باره هم مختصر عرض کنیم که متأسفانه در فوتبال- مثل خیلی جاهای این مملکت- آفت زیادهخواهی و منفعتپرستی، اجازه و رشد و پیشرفت را نمیدهد. در اینجا نیز- مثل خیلی جاهای این کشور- منافع نامشروع عدهای زیادهخواه مزاحم، اجازه نمیدهد، خیلی از کارها پیش برود و خیلی دیگر از اقدامات اصلاً انجام نشود و هیچ وقت به مرحله عمل نرسد. بله، در اینجا هم پای منفعت و منفعتپرستی، زیادهخواهی و زیادهخواهان در میان است و اجازه نمیدهد فوتبال ایران به حق و جایگاه واقعی خود برسد و مردم و علاقمندان شاد و خرسند شوند. در اینجا هم مصالح ورزش و منافع ملی خیلی وقتها قربانی مصالح باندی و منافع شخصی میشود و...
صعود به لیگ برتر
هفته گذشته رقابتهای دسته اول لیگ آزادگان به پایان رسید و تیمهای نفت مسجد سلیمان و نساجی قائمشهر به لیگ برتر راه پیدا کردند. بازیهای هفته آخر از حساسیت و هیجان خاصی برخوردار بود و تقریباً همه توجه و نگاه علاقمندان به فوتبال را در کشورمان، به خود متمرکز و جلب کرده بود به طوری که بعد از ظهر یکشنبه گذشته اهالی فوتبال یا پای تلویزیونها و یا با حضور در ورزشگاهها با حرارت و شور و هیجان خاصی به تماشای بازیهای حساس هفته آخر نشستند تا بعد از 90 دقیقه نفسگیر مشخص شود کدام تیمها جواد صعود لیگ برتر را به دست خواهند آورد. رقابت نزدیک و شانه به شانه مدعیان در طول فصل تا روز آخر رقابتها ادامه داشت و هیچ تیمی حتی نفت مسجد سلیمان - از پیش از برگزاری بازیهای هفته آخر، از صعود خود مطمئن نبودند.
پشتوانه بزرگ فوتبال ایران!
با انجام بازیهای هفته سی و چهارم لیگ اما سرانجام تیمهای صعود کننده از پس پرده ابهامات و سؤالات و تردیدها، رخ نمایاندند و همان طور که نوشتیم و همه اهالی فوتبال آگاه هستند، تیمهای پر طرفدار و ریشهدار نفت مسجد سلمیان و نساجی قائمشهر، جواز صعود به لیگ برتر را به دست آوردند و موجبات شادی بی حد و حصر هواداران پرشمار خود را فراهم آوردند. پیش از هر چیز باید بگوئیم صرف و نفس برگزاری بازیهای دسته اول آن هم با این استقبال تماشاگر و میزان بالای رقابت و حساسیت و هیجان حاکم بر مسابقات باعث خوشوقتی و افتخار است. برای علاقمندان به رشد و اعتلای فوتبال آنچه مهم است، همین نکته است، بحث اینکه کی برد و کی باخت، کدام تیم صعود کرد و کدام تیم از صعود عاجز ماند، در اولویت بعدی است. حضور تماشاگر در کنار فوتبال ایران بزرگترین پشتوانه برای رشد و پیشرفت این ورزش است. حضور تماشاگر علاقمند و پرشور در ورزشگاههای مختلف فوتبال و در ردههای متفاوت آن، جبران بسیاری از ناداشتهها را میکند و فقدان بعضی امکانات و تجهیزات را پوشش میدهد. این ثروتی است که قدر آن را باید دانست، حضور تماشاگر در کنار فوتبال ایران خود بخود نمایانگر ریشهدار بودن این رشته ورزشی در کشور ما است، عاملی است که تحسین و شگفتی غریبه و دوست را برمیانگیزد، چنانکه بارها از زبان چهرههای مطرح فوتبال دنیا- اخیراً جانی اینفانتینو، رئیس فیفا، ژاوی هرناندز، برایان لادروپ- در وصف تماشاگران ایران و ورزشگاههای لبالب از جمعیت ایران شنیدهایم و...
همه چیز دارند جز تماشاگر!
به هر حال حضور تماشاگر در کنار فوتبال ایران «نعمتی» است که باید عملاً نه شعاری و مصاحبهای و حرفی! شکر آن را به جای آورد و از این ثروت و نعمت برای رشد و پیشرفت فوتبال ایران استفاده بهینه و صحیح به عمل آورد. اینکه بالاتر نوشتیم خیلی وقت خودمان به دست خودمان به فوتبال ضربه میزنیم و مانع از رشد و پیشرفت بایسته آن میشویم، یکی از دلایل آن همین عدم استفاده از داشتههای کم نظیر آن است. مرتب از کمبودها و نداریها و فقدان منابع و ... مینالیم و دم میزنیم اما نمیتوانیم از آنچه داریم، چگونه استفاده میکنیم؟! بارها نوشتهایم کشورهای حاشیهخلیج همیشه فارس برای پرو بال دادن به فوتبال خود، همه کار کرده و میکنند، و پول خرج میکنند، ورزشگاه میسازند، باشگاههای مجهز تشکیل میدهند، مربیان گرانقیمت به استخدام درمیآورند، بازیکنان مطرح و کلاس بالا را به استخدام خود درآورند و حتی با هزینه کردن فراوان بعضی از آنها را به تغییر تابعیت مجاب میکنند، البته پیشرفتهایی هم کردهاند، اما آنان با همه این هزینه کردنها و ریخت و پاشها... یک چیز ندارند و آن تماشاگر است.
غبطه و حسرت حریفان
این حسرتی است که سخت آنان را آزار میدهد و این ناداری است که با پول هم قابل جبران نیست، اما داشتن آن یکی از شروط مهم و اساسی رشد و پیشرفت فوتبال در هر جا و مکانی است. و اینکه میبینیم این کشورها علیرغم فراهم آوردن بسیاری از امکانات و شرایط پیشرفت و ساخت ورزشکاههای فوق مدرن و تجهیزات پیشرفته و... نمیتوانند از رشد و پیشرفت دلخواه و لازم برای اینکه سری در میان سرهای آسیا درآوردن، برخوردار باشند، بدون تردید و هیچ شبههای نداشتن پشتوانه لازم مردمی و فقدان تماشاگر و طرفدار و جمعیت کافی در کنار فوتبال خود هستند. و اینکه بالاتر گفتیم «حضور پرتعداد تماشاگر» در کنار فوتبال ایران جبران بسیاری از ناداشتهها و کمبودها را میکند، منظورمان دقیقا همین معناست. نگاه کنید که فوتبال ما با وجود بسیاری نداریها و کمبودهای امکاناتی و تجهیزاتی چگونه دومین صعود و پیاپی و پنجمین حضور خود را در جام جهانی و حضور در جمع بزرگان جهان جشن میگیرد. ثروت بزرگ فوتبال ما عامل «انسانی» است. تاکید میکنیم قدر این ثروت را باید دانست و شکر این نعمت را باید به جای آورد به همین هفته آخر مسابقات دسته اول نگاهی دوباره بیندازیم. اکثر ورزشگاههای نه چندان مجهز و پیشرفته و فاقد امکانات اولیه در مسجد سلیمان، در تهران (تختی)، در شیراز، در بابل، و... مملو از جمعیت علاقمند و پرشور بود که دل در گروی یکی از تیمها داشت و برای موفقیت آن تیم جانانه تشویق میکرد. باور کنید، برای همین کشورهای همسایه، حضور چنین تماشاگری پرشور و پرتعداد، موجب غبطه و حسرت است.
خودزنی در فوتبال!
حرف این است، حرف همیشگی و تکراری این است، که «ما»، چقدر قدر این تماشاگر را میدانیم، چقدر و تا چه اندازه درست و در خور شأن و عظمت حضور او با او «تا» میکنیم. چندبار رسانههای مختلف، و این نشریه کهنه کار و این قلم ناتوان به سهم خود از نبود امکانات اولیه (به زبان سادهتر دستشویی و توالت...!) در ورزشگاهها نوشتهایم، چقدر درباره نحوه نامناسب و غیرمحترمانه برخورد با تماشاگران تذکر داده و سخن گفتهایم و... آیا حاصلی داشته است؟
آیا گوش شنوایی بوده است؟ پاسخ چون منفی است و همه میدانیم منفی است میگوییم ما درباره فوتبال خود و بزرگترین ثروت و داشته آن یعنی «هواداران»، سخت به «کفران نعمت» مشغولیم و قدر داشتههای آن را نمیدانیم و چون چنین است میگوئیم آنقدر که خودمان با دست خودمان با ندانم کاری و نداشتن احساس مسئولیت لازم به فوتبال ضربه میزنیم و راه پیشرفت آن را میبندیم هیچ حریفی در آسیا هر چند قدر و با امکانات و هیچ بدخواه و مخالفی در کنفدراسیون فوتبال آسیا نمیتواند به آن ضربه بزند و راه پیشرفت آن را مسدود نماید! سخن را جمع کنیم و زیاد مصدع نشویم.
فوتبال مال مردم است
صعود تیمهایی مثل نفت مسجد سلیمان از جنوب و نساجی قائمشهر از شمال کشور عزیزمان بدون هیچ شک و تردیدی در ارتقاء سطح فنی و کیفی لیگ برتر و در رشد و پیشرفت فوتبال ایران تاثیر مثبت دارند. هر کدام از این تیمها به طور متوسط و میانگین در هر بازی «ده هزار» تماشاگر دارند، هر چقدر تعداد این گونه تیمهای پرطرفدار که باعث جذب جمعیت به ورزشگاهها میشوند در لیگ برتر و به طور کلی در فوتبال باشگاهی ما بیشتر شود، بدون هیچ حرف و حدیث و برو و برگردی به نفع «فوتبال ملی» است. فوتبال مال مردم است و با حضور و حمایت مردم رشد و پیشرفت میکند.
«تیم بیتماشاگر» وصله ناجور در لیگ!
کشورهای صاحب فوتبال کشورهایی هستند کهجمعیت علاقمند در آنها بسیار است. تا آنجا که ما میدانیم و حافظه ضعیف ما یاری میکند در هیچ کشور صاحب فوتبالی، تیم بیتماشاگر نداریم. تیم بیتماشاگر حکایت مضحک وو صله ناجوری است که به هیچ وجه قابل توجیه و قابل قبول نیست. متاسفانه یکی از ضعفهای اساسی فوتبال باشگاهی ما به ویژه در سطح «لیگ برتر» وجود و حضور تیمهای بیتماشاگر است. تیمهایی که در آخرین هفته لیگ در مصافهایی که در چند میدان مثل تبریز و یا درهمین تهران با یکدیگر دادند به زحمت تعداد جمعیت حاضر در ورزشگاه در مجموع به 300 نفر میرسید! تاسف وقتی بیشتر میشود که میبینیم اینگونه تیمها «دولتی» هستند و در حالی که تیمهای دارای جمعیت و ریشهدار ما از فقر منابع مالی و امکانات تمرینی و.... سخت در رنج هستند، اینگونه تیمها از کیسه بیتالمال خرج میکنند و هیچگونه دغدغه مالی و مشکل پولی ندارند و...!
تیم بیتماشاگر دولتی، معضل خودساخته فوتبال
و اینها همه از عجایب موجود در فوتبال ماست. عجایبی دردسر ساز که هرکدام سد راه پیشرفت این فوتبال مستعد برای رشد و ارتقا هستند. اینگونه مسائل و نکات آزاردهنده چیزهای پنهان و دور از دید و پنهان از نگاه مسئولان و اهالی فوتبال هم نیست، سالهاست در فوتبال ما مثل وصلههای ناجور به پیکر و جسم آن چسبیده و آن را آزار میدهند. خدمت جناب آقای وزیر عرض میکنیم که این گونه مسائل وجود اینگونه معضلات خود ساخته است که اجازه نمیدهد فوتبال ایران به حق و جایگاه خود برسد تاکید میکنیم در هیچ کجای دنیا، و به ویژه آنجاهایی که صاحب فوتبال هستند و یا قصد و اراده کرده که صاحب فوتبال بشوند و در این رشته پیشرفت کنند، تیمهای بیتماشاگر و گران قیمت آن هم از نوع دولتیاش وجود ندارد حل این گونه مشکلات و رفع این گونه موانع هم فقط و فقط از دست مسئولان و مقاماتی مثل آقای وزیر و دولت و ... برمیآید و لاغیر در اینباره باز هم حرفهایی هست که در وقتی دیگر اگر عمری باقی باشد خواهیم نوشت.
* سیدمحمدسعید مدنی