PDF نسخه کامل مجله
سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - November 05 2024
کد خبر: ۳۴۸۸۰
تاریخ انتشار: ۰۵ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۴:۱۱
پوست اندازی از «بازی خوب » به «نتیجه خوب»

حرفه ای شدن به «کردار» است نه به «گفتار»

بدرقه تیم ملی

 در اولین روز هفته گذشته مراسم «بدرقه تیم ملی فوتبال» در ورزشگاه آزادی و با انجام بازی مقابل تیم ملی ازبکستان انجام شد. دراین بازی که تیم ملی ایران 0-1 پیروز شد، حدود 20 هزار نفر جمعیت در محل انجام بازی حاضر بودند تا تیم ملی را در آخرین دیدار خانگی قبل از شروع جام جهانی 2018 همراهی و با آن وداع کنند. پیش از هر چیز لازم است تاکید کنیم که ما نیز به سهم خود امیدواریم، تیم ملی ایران حضور سربلند و در خور شأن ملت و انتظارات و توقعات هواداران در بزرگترین آوردگاه فوتبال جهان داشته باشد و بازیها و نتایج به گونهای رقم بخورد که رضایت مردم را به همراه داشته باشد.

جنگ واقعی در شرایط سخت

راستی آن است که تیم ملی ایران در مسابقات پیش رو (جام جهانی - 2018) کار سختی در پیش دارد و با حریفان قدر و مدعی باید دست و پنجه نرم کند. بدون تردید تیمهایی مثل اسپانیا و حتی پرتغال با نیت و هدف رسیدن به روزهای پایانی جام و کسب یکی از ردههای چهارگانه اول، قدم به این میدان میگذارند. همه میدانیم که فوتبال اینگونه تیمها دیگر از آن حد و مرحله گذشته است که برای میدان دیدن و تجربه کسب کردن وارد این مسابقات شود، تیم تیمهایی مثل ما هستند که هدفشان بیش از هر چیز میدان دیدن و آبدیده شدن و گامی به جلو نهادن است. اتفاقا به این موضوع سرمربی تیم ملی ایران (کارلوس کروش) هم تاکید دارد. او بارها و آخرین بار همین هفته گذشته بود که گفت، «فوتبال کشورهایی همچون پرتغال و اسپانیا، 40، 50 ویا 60 سال جلوتر از ایران هستند.» صرف نظر از اینکه کروش سرمربی تیم ملی فوتبال کشورمان است، او یک نظر کارشناسی و دقیق مطرح کرده است. این سخن از زبان کسی شنیده میشود که فوتبال دنیا را میشناسد، در فوتبال اروپا بازی کرده و با تیمهای مطرح آن قاره همچون رئالمادرید، منچستریونایتد وهمین تیم ملی پرتغال کار کرده و به نیمکت مربیگری آن تیمها نشسته است. با این همه کروش این نکته را هم به حرفهایش اضافه کرده، حرفهایی که باید هم از شخص سرمربی تیم ملی شنیده شود که: «شرایط سخت است، اما تیم ملی ایران در جام جهانی خواهد جنگید، جنگ واقعی.»

واقعیت بزرگ فوتبال ما

ما نیز امیدواریم با وجود قدر بودن حریفان و سخت بودن شرایط، تیم ملی ایران با عزم جزم و «غیرت ایرانی» جلوی آنها قرار بگیرد و حداقل در حد یک 90 دقیقه، آن فاصله طولانی سالیان را جبران و خنثی نمایند! و این دوره از مسابقات هم برای فوتبال ما به خیر و خوشی تمام شود. بااین حال اگر این اتفاق هم بیفتد - که انشاءالله خواهد افتاد - و حتی فراتر از آن فوتبالیستهای ما یکی از آن شگفتیهای ناب فوتبال را - که از این رشته و در این رشته بعید هم نیست! - به نمایش بگذارند و به دور دوم رقابتها هم راه پیدا کنند - نباید از واقعیت بزرگ غافل شویم. واقعیت بزرگ درباره فوتبال مستعد ایران همان است که همه میدانیم و کروش آن را اخیرا به زبان آورده است. فوتبال ایران حداقل 50، 60 سال از سطح اول فوتبال دنیا عقب است.

ناراحتی یا نگرانی؟!

نباید به صرف 5 دوره حضور در جام جهانی و غرق شدن در آمار و ارقام، برای خود و فوتبال خود، افتخارات ساختگی دست و پا کنیم و به خودفریبی و دیگرفریبی مشغول باشیم، کسی از اینکه تیم ملی پنج دوره به جام جهانی صعود کرده است. یا فوتبال ایران و فدراسیون آقای تاج پنجستاره شود، ناراحت نیست وگلایهای ندارد، چه اگر این طور باشد، فرد ناراحت، حتما دچار بیماری و مشکل روانی واخلاقی است که باید هرچه سریعتر به خدا توکل کند و به درمان خویش همت نماید. نه، کسی از این موفقیتها عدد و رقمی ناراحت نمیتواند باشد، اما میتواند و بایدهم که «نگران» باشد، نگران از اینکه مبادا، این اعدادو رقمها، این ردهبندی که هرازگاهی از سوی فیفا اعلام میشود و فوتبال را «برترین تیم آسیا» معرفی میکند و فدراسیون ایران را بهترین فدراسیون فوتبال آسیا، خود ما را که میدانیم «داخلمان» چه خبر است، گول بزند ویواش یواش باور کنیم واقعا ما برترین و بهترین آسیا هستیم برای مخالفان و منتقدان خود، بساط رجزخوانی پهن کنیم!

زمان را از دست ندهیم

واقعیت فوتبال، این است که این رشته ورزشی در کشور ما مستعد پیشرفت است. جوانان و علاقمندان ایرانی به این رشته مثل همگنان خود در رشتههای ورزشی دیگر و حتی خورههای غیرورزشی لیاقت و شایستگی خود را به اثبات رساندهاند و هرگاه فرصتی به دست آورده چه از حیث تیمی و چه از نظر فردی درخشیدهاند،با این همه فوتبال ایران برای پیشرفت کردن و شتاب دادن به حرکت خود در مسیر پیشرفت راهی طولانی و سخت در پیش دارد که باید برای حرکت در این مسیر و گام زدن در این وادی و پیمودن آن، اولاً ابزار و تمهیدات لازم را فراهم آورد، ثانیاً درنگ نکرد و زمان را از دست نداد که هر چقدر زمان را از دست بدهیم و خود را معطل حاشیه و مسائل فرعی نمائیم، به سختی کار و به فاصله ذکر شده به اضافه خواهد شد.

اهل عبرت هستیم؟!

متأسفانه مسئولان ورزش و مدیران فوتبال ما از این «واقعیت بزرگ» خیلی وقتها غافل شدهاند، و زمان و فرصتهای زیادی را برای اصلاح خرابیها و ترمیم ضعفهای فوتبال از دست دادهاند. نگاه کنید به این واقعیت که فوتبال ایران تاکنون 4 دوره حضور در جام جهانی را تجربه کرده و اینک در آستانه حضور در پنجمین دوره است. ما اگر اهل عبرت و درس گرفتن از تجربیات باشیم باید امروز خیلی از مسائل دست و پا گیر این فوتبال حل شده باشد و گامهای بلندی جهت حرفهای گری و نهادینه کردن رفتار و تفکر حرفهای برداشته باشیم. اما همه میدانیم- اگر قصد خودفریبی نداشته باشیم- که فوتبال مستعد ایران در بند گرفتاریهای قدیمی و دردهای کهنه گرفتار است.

دربی استاندارد؟!

ما هنوز نتوانستهایم یک «دربی» منظم و از نظر برگزاری «استاندار» را به انجام برسانیم. بارها در وقت خودش انتقاد کرده و با افسوس نوشتهایم که وقتی دربی سال 62 در ورزشگاه آزادی برپا شد و آن بساط که همه میدانیم برپا شد و یکصدو بیست هزار نفر تماشاچی تا لب خط زمین نشسته و یا از روی نورافکنها بازی بزرگ را به نظاره نشستند فوتبال ایران سابقه یک دوره حضور در جام جهانی را داشت (جام جهانی آرژانتین- 1978)، میپرسیم آیا بعد از چهار دوره حضور در جام جهانی، آنقدر تجربه کسب کرده و حرفهای شدهایم که بتوانیم یک دربی متفاوت برگزار کنیم، یا کم و بیش همان دردسرها و گرفتاریها و مشکلات پیش پا افتاده، باعث آزار و اذیت میشود و روح و رون علاقمندان را میخراشد؟

فینال جام حذفی در کلاس فوتبال حرفهای بود؟!

فینال جام حذفی را که دو، سه هفته پیش در شهر قهرمان و پایدار «خرمشهر» برگزار شد آیا از یاد بردهایم؟! آیا این نحوه و نوع برگزاری مسابقهای در کلاس فینال جام حذفی،در شأن فوتبال حرفهای است. اندازه فوتبالی است که سابقه چهار دوره حضور در جام جهانی دارد و در آستانه پنجمین حضور است؟ کافی است درباره این سؤالات کمی فکر کنیم و با تعمق و با انصاف به فکر یافتن پاسخ آنها باشیم، آن وقت دریابیم کجای کار هستیم؟

عمق معنای حرفهایگری

آیا فکر و ذکر مسئولان ورزش و متولیان فوتبال ما یکسره به کم کردن فاصله با سطح اول فوتبال در دنیا و نزدیک شدن به «استانداردهای» فوتبال حرفهای است، یا اینکه آقایان فقط در فکر گذران عمر و مدیریت کردن به شیوه «هر چه پیش آید خوش آید» هستند و به جای طراحی برنامههای علمی و راهگشای کارشناسی شده، روزمرگی پیشه کرده و به همین خاطر فوتبال ایران گرفتار مشکلات کهنه است و از دردهای مزمن رنج میبرد. وقتی دم از فوتبال و ورزش حرفهای میزنیم، باید عمق و ظرایف معنای حرفهایگری را دریابیم. وقتی فوتبال ما برای پنجمین بار به جام جهانی راه پیدا میکند باید کار و بار این فوتبال در همه ابعاد «جهانی» باشد، اما همه میدانیم که نیست.

هنوز باشگاه واقعی نداریم

همه میدانیم که عامل اصلی صعود تیم ملی به جام جهانی هر چه باشد برنامه و نظام و سیستم و برنامه اجرای دقیق و... این طور حرفها نیست. و بهتر است خود را فریب ندهیم، فوتبال ما هنوز از داشتن «باشگاه» به معنای واقعی در رنج و عذاب است. تیمهای پرطرفدار ما که صفت «باشگاه» را یدک میکشند، هنوز که هنوز است یک «تیم» هستند و از ساختار باشگاهی بیبهره هستند و بسیار فاصله دارند. یکی از رقبای ما در جام جهانی اسپانیا است. سؤال میکنیم آیا باشگاههای آن سامان هم از نظر ساختار و تشکیلات وضع و حال استقلال و پرسپولیس و سایر باشگاههای مان را دارند؟ وضعیت باشگاههای پرتغال، بنفیکا، پورتو، اسپورتینگ و... چطور؟!

تیمهای بیطرفدار، معضل ورزش ایران!

ما هنوز نتوانستهایم، یا نخواستهایم، یا جرأتش را نداشتهایم، یا رو دربایستی و تعارف اجازه ماندن نداده است، یا ملاحظات باندی و سیاسی مانع میشود که مسئله «تیمهای بیطرفدار» را در فوتبال خود حل کنیم؟ آخر در کجای دنیای صاحب فوتبال، پدیدهای به نام «تیم بدون تماشاگر» وجود دارد؟ در اسپانیا؟، در پرتغال؟؛... تیمهای بیطرفداری که از بودجه بیتالمال و جیب مردم در نهایت فراغت و آسایش روزگار میگذرانند، بدون اینکه کوچکترین جذابیتی در میان مردم داشته باشند؟ و در حالی که تیمهای مردمی و پرطرفدار با مشکلات عدیده از جمله گرفتاریهای مالی دست به گریبان هستند؟ آیا در آلمان هم کارخانه بنز و فولکس و اپل و... خود رأساً تیمداری میکنند و در حالی که تیمهای پرطرفداری مثل بایرن لنگ نان شبشان هستند، اینها نه فقط در فوتبال بلکه در لیگ والیبال و بسکتبال و دوومیدانی و... هم تیمداری میکنند؟ یا اینکه در همین آلمان این شرکتها و کمپانیها، به جای تیمداری اسپانسر و حامی تیمهای بزرگ میشوند در گوشهای از پیراهن بازیکنان ملی نام آنها ثبت و دیده میشود؟

آقای وزیر میداند یا نمیداند؟!

آیا کسی نباید به فکر حل این مشکل و مسئله باشد، آیا آقای وزیر ورزش که ادعای شناخت ورزش هم دارد و خود را ورزشی میداند، از این دردهای ورزش آگاه نیست؟ آیا ایشان نمیداند اگر این گونه کمپانیها و شرکتهای دولتی که در واقع متعلق به مردم هستند و از جیب مردم ارتزاق میکنند، به جای تیمداری، حامی و اسپانسر تیمهای مردمی شوند، آهنگ رشد و پیشرفت ورزش شتاب میگیرد و مثلاً به جای اینکه استقلال و پرسپویس و... فقط در فوتبال حضور و نمود داشته باشند، در والیبال، بسکتبال و... هم فعالیت کند، چه شور و شوق و هیجان و توجهی را به خود جلب میکنند؟ هیجان و توجهی که خود موتور محرکه و عامل حرکت شتابندهتر این رشتهها میشوند؟! اگر ایشان میداند، چرا اقدامی نمیکند و همان طور که بالاتر گفتیم به روزمرگی دلخوش کرده است و اگر هم نمیداند که... خب نمیداند؟ و ورزش را - و اخلاق مملکت ما را از دست این گونه مدیران ناآگاه کم ضربه نخورده است.

جشن قهرمانی

طی دو هفته گذشته تیمهای قهرمان فوتبال باشگاهی ما، یعنی پرسپولیس (قهرمان لیگ برتر) و استقلال (قهرمان جام حذفی) به افتخار و مناسبت قهرمانی خود، مراسم جشن برپا کردند، ما هم خیلی خوشحالیم که اوضاع تیمهای مردمی و پرطرفدار ایرانی روبهراه است، آن چنان که در درجه اول طرفداران پرشمار خود را راضی از ورزشگاهها بدرقه میکنند و در وهله بعدی به خاطر اینکه با ارائه بازیهای خوب و کسب عناوین قهرمانی دل هواداران خود را شاد میکنند و البته از این هم خوشحال هستیم که این تیمها جشن قهرمانی برپا میکند، به نوبه خود به مسئولان آنها تبریک و خسته نباشید میگوئیم، اما در ادامه بحثی که در این شماره آغاز کردهایم، سؤال میکنیم آیا این نوع مراسم و جشنها، واقعاً در شأن این تیمها و جایگاه و افتخارات آنهاست؟

برگزاری «یلخی»...!

آیا در برگزاری این گونه مراسم «حرفهای» عمل میکنیم یا اینجا هم مثل برگزاری دربی، مثل برگزاری فینال جام حذفی و... همینطوری و سرسری و «یلخی» و «سر به هوا» فقط میخواهیم کاری انجام بدهیم و نظم و انضباط و حساب و کتابی در کار نیست و یا حداکثر طبق معمول چون دنبال کار خودمان هستیم، خیلی چیزها را فراموش میکنیم، خیلی از نامها را از قلم میاندازیم تا قوم و خویش و آشنا و در و همسایه خودمان را به «جشن» دعوت کنیم، دیگر هم اصلاً مهم نیست که پیشکسوتانی که عمری در این باشگاه زحمت کشیدهاند، کسانی که روزگاری در این گونه تیمها توپ میزدند بعضی از مسئولان فعلی و دستاندرکاران این جشنها یا در دوران طفولیت به سر میبردند یا در روستاها و شهرهای خود، به کار و کسب خود مشغول بودند، به این میهمانیها دعوت میشوند یا نمیشوند و اگر میشوند آیا حرمت و جایگاه آنان رعایت میشود و مثلاً برای صرف غذاهای مناسب و آبرومندی که تهیه شده بود، باید از سر و کله این و آن بالا برود یا اینکه اصلاً قید غذا خوردن را بزند و تشنه و گرسنه به منزل خود برگردد؟!

مهمانی هیأت فوتبال

نگارنده این سطور به خاطر دارد که حدود بیست و شش و هفت سال پیش، وقتی از طرف مجله به جشن هیئت فوتبال - که آن موقع ریاست آن با آقای سید سجاد صادقی فوتبالیست سابق تیم هما بود، رفته بود- همین بساط و بینظمی در آن دیده میشد و... متأسفیم که الان بعد از گذشت این همه سال، باز هم میشنویم که مراسم جشن- که برگزاریش خیلی خوب و بلکه لازم است- با بینظمی کامل و کاملاً غیرحرفهای برگزار میشود و....

خلاصه کلام اینکه مشکلات این فوتبال فراوان و عدیده است و این مشکلات کهنه و دردهای مزمن که سالهاست گریبان ورزش و فوتبال ما را رها نمیکند تا حل نشوند و ارادهای برای ریشهکن ساختن آنها در ورزش و به میدان نیاید، فاصله بعیدی که فوتبال ایران با کلاس اول فوتبال جهان دارد پر نمیشود و... و روزها میگذرد و سالها و دورههای مختلف سپری میشود و تغییری در وضع و حال فوتبال ما از هیچ نظر حاصل نمیشود،بلکه وضع از این هم که هست بدتر میشود و آن فاصله بیشتر هم میشود.

«بازی خوب»

ریاست محترمجمهور در دیداربا اعضای تیم ملی فوتبال ایران، یکروز قبل از ترک ایران، از آنها خواست با «بازی خوب» مردم را از خود راضی و روحیه ملی را ارتقا بخشید. این همان چیزی است که همه ملت به ویژه آنها که از نزدیک پیگیر مسائل فوتبال و رویدادهای مربوط به آن هستند، از تیم ملی توقع و انتظار دارند. ما پیش از این هم بارها به سهم خود نوشتهایم که همین که تیمملی فوتبال ایران جواز حضور در مرحله نهایی بزرگترین رویداد جهانی فوتبال و یکی از مهمترین رویدادهای ورزشی جهان را به دست میآورد، جای سپاس و تشکر دارد. بنابراین «صرف حضور» در چنین میدانی، خود افتخار بزرگی برای فوتبال و بلکه ورزش ایران به حساب میآید. میماند «چگونگی حضور» که دراینباره هم بارها از سرانجام وظیفه یادآور شد و تاکید کردهایم که نباید از تیمملی توقعات غیرمنطقی و فراتر از توان و بضاعت بازیکنان و سایر اعضاء آن داشت.

... و «نتایج خوب»!

انتظار و توقع باید همین باشد که خوشبختانه آقای روحانی هم به آن تاکید میکند، ما از تیم ملی ایران، توقع «بازی خوب» داریم. همان نوع و نحوه بازی که چهار سال پیش تیم ملی در برابر آرژانتین و ستاره کمنظیرش یعنی «لیونل مسی» به نمایش گذاشت. آن بازی را همه به یاد داریم و یادمان هست که نمایش ملیپوشان ایران تحسین غریبه و خودی، ایرانی و غیرایرانی را برانگیخت. بازی که حاصل درایت و کاردانی کادر فنی از یکسو و غیرت و همت مثالزدنی بچههای ملیپوش ایرانی از سوی دیگر بود به هر حال تا وضع و حال فوتبال ایران چنین است و ظاهرا کسی و مدیر و مسئولی، اراده و عزم و جزمی از خود برای تغییر این شرایط و حال و هوا و حاکم کردن رفتار و مناسبات حرفهای به خرج نمیدهد باید به همین «بازی خوب» قانع باشیم و از ملیپوشان خود به این خاطر سپاسگزار باشیم در حالی که الحق و الانصاف و در یک قضاوت و سنجش کارشناسی باید بگوئیم فوتبال ایران ظرفیت و توان بالقوه و نهفتهای در خود دارد که در صورت شکوفایی به فعلیت در آمدن، میتواند در میادین بینالمللی حتی همین جام جهانی فراتر از «بازی خوب»، «نتایج خوب» هم برای ورزش و ورزشدوستان ایرانی به ارمغان آورد و...

* سیدمحمدسعید مدنی

پربازدید ها