PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳ - December 22 2024
کد خبر: ۳۶۵۲۰
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۶ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۴:۵۰
حالا فوتبال "الگویی" برای سایر بخش هاست!

کار فرهنگی در ورزش یعنی کاری که تیم ملی فوتبال در جام جهانی کرد ...

پاسخی به یک سؤال

سال های سال است ( تقریبا از بعد پیروزی انقلاب اسلامی) که در باره اهمیت و تاثیر فرهنگ در وزرش بحث و موضوعات و نظراتی مطرح می شود. این نشریه نیز به سهم خود از همان موقع تا امروز به موضوع فرهنگ و ارتباط آن با ورزش وتاثیر آن بر وضعیت کمی و کیفی ورزش پرداخته است. آنچه که ما در این مجله و خیلی دیگر از ‌کارشناسان مسائل فرهنگی و ورزشی بر آن اتفاق نظر داریم این نکته است که فن و فرهنگ و یا عناصرمادی و ابزاری وهمچنین مسایل انسانی و رفتاری در کنار یکدیگر در پیشرفت و اعتلای ورزش یک کشور موثرند.به دیگر سخن خیلی ها از جمله این نشریه براین باورند که تغئیر و پیشرفت در ورزش ( مثل هرجای دیگر) اتفاق نمی افتد مگر این‌که فرهنگ ( به معنای رفتار و اخلاق و مناسبات و کلیه کنش ها و...) ورزش تغییر کند و تحول یابد. فرهنگ مقوله کاملا انسانی است که در همه عرصه ها و حوزه های اجتماعی به شکلی جدائی ناپذیر حضور دارد و تاثیرگذار است. اما در باره منظور و تعریف از فرهنگ و اینکه اصولا کار فرهنگی یعنی چه و فرهنگ سازی به چه معناست و ... مسایل و سئوالاتی از این دست اختلاف نظر و بحث هایی مطرح بوده است. چیزی که مسلم است ان است که علیرغم همه این حرف ها و بحث ها و اتفاق و اختلاف نظرها عملا به موضوع فرهنگ در ورزش ایران بها داده نشده است.( فرهنگ به معنایی که بالا تر آوردیم) در این باره نیز فکر می کنیم خیلی از اهالی ورزش با ما موافق باشند. اینکه چرا چنین است و چرا فرهنگ در ورزش ما با وجود اهمیتی که در روبه راه شدن و پیشرفت امر ورزش دارد از سوی مسئولان امر جدی گرفته نشده و نمی شود موضوعی نیست که این نوشته در پی پاسخگویی به آن باشد. اما به طور مختصر می توان عواملی چون روزمرگی ونتیجه گرایی افراطی و استفاده ابزاری از ورزش برای تامین مقاصد واهداف غیر ورزشی وعدم ثبات مدیریت و برنامه ها در ورزش و... را پاسخی به سئوال بالا شده دانست.

فرهنگ؛"خاص" ولی "عام"!

ضمن اینکه می دانیم ورزش جزیره ای جدا از جامعه واتفاقات و واقعیات ان نیست و با سایر حوزه ها و عرصه های اجتماع ارتباط و بده بستان دارد از آنها تاثیر می گیرد و بر آنها به سهم خود تاثیر می‌گذارد و بنابراین بخش زیادی از وضعیت فرهنگی ورزش تحت تاثیر شرایط فرهنگی کل جامعه قرار دارد. به هر حال بحث فرهنگ بحث مهم و مفصلی است و آن را حتی می‌توان" مادر همه بحث" ها دانست. فرهنگ ام المسائل است و... ما در اینجا قصد ورود به آن را نداریم. چون اولا هدفمان از طرح این موضوع چیز دیگریست و ثانیا که مهمتر هم هست این است ورود به بحث مهم فرهنگ آن هم به شکل تخصصی و غیرشعاری حداقل کار این قلم نیست. بماند که مردم شناسان در برشمردن ویژگیهای فرهنگ یکی هم این را گفته اند که" فرهنگ خاص ولی عام است"! وباز بگذریم که در این مملکت و این ورزش هر کسی رسیده و نرسیده خود را یک پا کارشناس فرهنگ وامور فرهنگی جامعه میداند و حرف می زند و نظر می دهد و نسخه می پیچد و... خوب البته معلوم است نتیجه چنین وضعی چه می شود و چه بر سر فرهنگ و اجتماع می آید!! این در حالی است که چنانکه بارها نوشته ایم و اینجا هم ناچاریم باز بنویسیم در مکتب الهی اسلام کار فرهنگی کار"پیامبران" است. پیامبر اسلام ماموریت داشت بیش از هر چیز فرهنگ مردم و جامعه را اصلاح کند. چراکه از نظر آیین الهی فرهنگ که اصلاح شد. بینش ها که درست شد آن وقت کل جامعه و روش ها و کنش ها هم اصلاح خواهد شد.با این اوصاف ملاحظه می شود که خداوند سبحان برای انجام کار فرهنگی برگزیدگان و بهترین مخلوقات خود را تعئین می کند. آیا انصافا ما نیز به فرهنگ چنین نگاهی داریم که بهترین و مخلص ترین افراد را برای انجام این امر حیاتی وسرنوشت ساز می گذاریم؟ یا اینکه خیلی جاها کار فرهنگی را به دست عناصر اضافی و انگل و آ ویزان و سهم خواه واگذار می کنیم؟!! و... عرض کردیم بحث فرهنگ بحثی مفصل و دنباله دار است که اگر عنان قلم را رها کنی تورا حسابی به خود مشغول می دارد که تمامی هم نخواهد داشت. پس یکراست برویم سراغ مراد و غرض اصلی از طرح این مطلب.

انتظار دوستداران "ورزش پاک"

تیم ملی فوتبال ایران در مسابقات فوتبال جام جهانی هم از نظر فنی و تاکتیکی خوب "بازی" کرد و هم از حیث رفتاری و اخلاقی و دریک کلام " فرهنگی" خوب ظاهرشد. بدیهی است وقتی می گوییم تیم‌ملی از حیث فرهنگی خوب ظاهر شد منظورمان از فرهنگ آن چیزی است که در باره فوتبال ، تیم ، مناسبات و فضا وسازو کار تیمی معنی فرهنگی دارد نه آن امور و موضوعاتی که مصداق"فرهنگ" در عرصه های دیگر است و بعضی این امور و موضوعات را که اتفاقا بیشتر جنبه ظاهری و سطحی و نمایشی دارد و غالبا هم به آنچه که به جنبه" مادی" و" صورت " فرهنگ مربوط می شود و نه ابعاد معنایی و" سیرت" فرهنگ ، را فرهنگ نمی دانند. حال آنکه هر امری از امور اجتماعی و هر پدیده ای از پدیده های اجتماعی سازوکار و عناصر و رفتارهای فرهنگی خاص خودش را دارد. باری؛ با این توضیحات و تعریف ازفرهنگ است که می گوئیم تیم ملی فوتبال در مسابقات جام جهانی هم از حیث فنی " خوب و قابل قبول" ظاهر شد و هم از نظر فرهنگی در حد یک تیم کامل وبه معنای واقعی" تیم" ظاهر شد. و این همان انتظاری است که دوستداران " ورزش پاک" نه ففط از تیم ملی که از کلیت ورز ش خود انتظار دارند. واین انتظار و توقعی هم نیست که فقط در کشور ما ودر باره ورزش ایران مطرح با شد. این انتظاری"عام" و" جهانی" است. چون ورزش یک سروکار جهانی وانسانی است و درباره آن " زبان‌مشترک" وهمه فهم وجود دارد. بر این اساس دوستداران ورزش از قهرمانان و تیم های محبوب خود انتظار دارند که هم درابعاد فنی خوب و موفق ظاهر شوند و هم در ابعاد اخلاقی و رفتاری یعنی همان چیزی که ما آن را در کلمه" فرهنگ" خلاصه کرده ایم چهره موجّهی از خود ارایه نمایند. خوشبختانه تیم ملی ما در اوردگاه جهانی فوتبال چنین ظاهرشد. همانگونه که دوستداران و طرفداران این تیم و دوستداران ورزش پاک واصیل در همه جای دنیا از تیم ها و قهرمانان ورزشی انتظار دارند. سند ما برای این ادعا همین است که اکثریت قریب به اتفاق مردم این مرز و بوم از طرفداران ورزش گرفته تا غیر آن به آن باور دارند رضایت همین مردم است که به شکل و شیوه های مختلف آن را ابراز می دارند.

تیم ملی به عنوان یک "الگو"!

همچنین سند ما دو پیام پیاپی رهبر معظم انقلاب است که بعد از بازی دوم و سوم تیم ملی در جام جهانی خطاب به ملی پوشان ارسال و صادر شد. دوبازی که اتفاقا تیم ملی از حیث نتیجه گیری در آنها برنده نشد . اولین پیام" خداقوت" بعد از بازی دوم و باخت مقابل اسپانیا صادر شد و پیام" آفرین "بعد از بازی سوم و تساوی مقابل پرتغال. واین یعنی اینکه ملاک رضایت هم مردم و هم رهبری صرفا بردن وشکست دادن حریف نیست بلکه از "نتیجه" و " بردن" که در جای خود مهم هم هست که بگذریم عوامل و موضوعات دیگری هم هست که نشانه توفیق و کامیابی در ورزش حتی در سطح حرفه ای آن به حساب می آید. ‌اتفاقا رهبر انقلاب در جلسه ای که اخیرا با هیئت دولت برای حل مشکلات اقتصادی داشتند با اشاره به بازی ایران مقابل اسپانیا که به شکست ۱-۰ تیم ملی انجامید فرمودند:" البته انسان تلاش که می‌کند همیشه موفق نمی شود، نفس اینکه دارند تلاش می کنند و کار می کنند برای مردم جذاب است. شما ملاحظه کردید که ما در بازی فوتبال امسال در مقابل اسپانیا گل خوردیم اما همه ، تیم ما راتایید کردند... گفتم:" کارتان عالی بود"... چون خوب بازی کردند." ایشان همچنین در این جلسه کار وتلاش تیم ملی فوتبال را ستودند و به دولتمردان توصیه کردند در کار وفعالیت خود تیم ملی فوتبال ایران را" الگو" قرار دهند.وزیر محترم ورزش که ناقل این خبر بود می گوید: " مقام معظم رهبری در دیدار اخیراعضای هیئت دولت فرمودند از تیم اقتصادی دولت می خواهم مثل تیم ملی فوتبال مان که در رقابت های جام جهانی دلاورانه و با اقتدار جنگیدند و کاری کردند کارستان و به ویژه آن دروازه بان خوب تیم، برای حل مشکلات تلاش کنند." این یعنی کار فرهنگی در ورزش. اگر پیش از این در بحث های فرهنگی و ارتباط و چگو نگی و رابطه فرهنگ و ورزش باید به بحث های انتزاعی روی می آوردیم ویا برای عینی کردن بحث حداکثر از تیم ها و ورزشکاران و اتفاقات خارجی مثال می آوردیم خوشحالیم که امروز در این باره در ورزش خود مثال ها ونمونه های خوب و زنده ای به دست آمده است.

فن و اخلاق

پیش از این برای مثال والیبال وقتی به دنبال کار اصولی مبتنی بر برنامه ریزی بلند مدت در مسیر روبه جلو و پیشرفت قرار گرفت مثال و نمونه خوب و ملموسی شد برای اینکه وقتی از تاثیر کار اصولی و برنامه ریزی حسابشده و سپردن کار دست کاردان در پیشرفت ورزش گفته می شود ، یعنی چه؟ حالا هم فوتبال و کاری که در تیم ملی فوتبال به ویژه از حیث فرهنگ سازی شده به ما و همه کمک می کند که راحتتر و ملموستر در باره کار و اقدام فرهنگی در ورزش سخن بگوییم.و بگوییم وقتی می‌گوییم برای سامان یافتن و روبه راه شدن وپیشرفت فوتبال نباید از موضوع فرهنگ و اهمیت آن غافل شد منظورمان از فرهنگ چیست؟ فرهنگ و کار فرهنگی همان کار اصولی است که برای درست انجام شدن کارها و جلورفتن برنامه ها و پیشرفت امور حتما باید رعایت شود. اصولی مثل نظم و انضباط و جدیت وشایسته سالاری و قرارگرفتن هرکس و هرچیز سر جای خودش و تعهد وصداقت واخلاص و... که هرجا وبه وسیله هر کس رعایت شود موفقیت و کسب رضایت وخشنودی حتمی است. اصولی که چون در تیم ملی رعایت شد ، تیم ملی هم از نظر نحوه بازی موفق بود وهم از نظر شخصیتی یک تیم قابل احترام و کم حاشیه بود. این است که همواره به سهم خود نوشته و تاکید کرده ایم برای ساختن و داشتن یک مجموعه موفق، یک تیم قابل قبول و بالاخره یک ورزش روبه جلو و رضایت بخش باید همانطور که به مسائل فنی و تکنیکی و ابزار مادی بها می دهیم همان قدر بلکه بیشتر به رعایت اصول اخلاقی و رفتاری و مدیریتی بها دهیم. واینکه همیشه و به ویژه در چند شماره اخیر تاکید کرده ایم که حالتی دوگانه وشرایطی متفاوت بر تیم ملی از یکسو و برکلیت فوتبال ما میگذرد حرفی مستند بر واقعیات است. در این شماره که تاکید ما روی مساله فرهنگ است سؤِال می کنیم آیا حال وهوای فرهنگی در تیم ملی با آنچه در کلیت فوتبال ما می گذرد مطابق است یا هریک کاملا در دو وضعیت متفاوت و بلکه متضاد به سر می برند.؟ آیا اصولا رابطه ای میان فعالیت هایی که مستقیم و غیر مستقیم درتیم‌ملی در باره حاکم کردن اخلاق و رعایت اصول تیمی انجام می شود با انچه فدراسیون فوتبال به عنوان فعالیت فرهنگی در دستور کار دارد وانجام میدهد، وجود دارد؟ سؤِال دیگر ایا در همین مسابقات جام جهانی رابطه و همکاری فرهنگی میان کادر فنی تیم ملی و بخش فرهنگی فدراسیون وجود داشت؟ آیا اصلا کروش این بخش و فعالیت ها و آدم های آن را به رسمیت می شناسد و از آنها در هموار کردن مسیر برنامه های خود کمک میگیرد و مشورت می کند. پاسخ بدون تردید منفی است. اما چرا؟!

دوگانگی مفهوم فرهنگ و کار فرهنگی در تیم ملی و فدراسیون

پاسخ را بالاتر تلویحا ذکر کردیم برای اینکه مفهوم فرهنگ و کار فرهنگی و فرهنگ سازی دردیدگاه کروش و همکارانش یک چیز است و در نگاه و کارکرد فدراسیون و همکاران فرهنگیش چیز دیگر! برای کروش فرهنگ مفهومی عینی و امری حیاتی و تاثیر گذار است که اصولا تفکیک آن از مسایل فنی و تاکتیکی غیر ممکن است ودر ساختن تیم و ایجاد نظم تیمی و سروسامان دادن به وضعیت روحی وذهنی و انگیزشی تیم نقش بسیار مهمی دارد به گونه ای که اگر به درستی وباظرافت و به وسیله اهل فنش صورت پذیرد میتواند تلاش ها و اقدامات فنی و تاکتیکی تیم را کامل وبه سرانجام مطلوب برساند و از سوی دیگر می تواند بعضی خلاُ ها و کمبودها را جبران کند. اما از نظر فدراسیون و بخش مربوطه ، فرهنگ امری است ذهنی ، صوری، تشریفاتی که به مجموعه ای از رفتارها و گفتارهای سطحی و ظاهری مثل شعار دادن و پلاکارد چسباندن و پیراهن و نشان توزیع کردن و شیپور زدن وحداکثر برگزاری یکی دو مراسم عزاداری یا مولودی اطلاق می شود. که می تواند به وسیله هرکس انجام شود و زیاد ربطی هم به تخصص و اهلیت ندارد. امری که اصلا با مسایل فنی و تیم سازی و مسائلی که داخل زمین می گذرد کوچکترین ارتباطی ندارد. با وجود چنین تعاریف متفاوت و طرز تلقی متضاد که در باره فرهنگ و کار فرهنگی در تیم ملی ودر بخش فرهنگی ودرواقع کلیت فوتبال و ورزش ما وجود دارد آیا توقع همکاری این دوبخش و نشست و برخاست های کارشناسی میان مثلا کروش با مسئولان فرهنگی فدراسیون توقعی بی جا و حتی مضحک و خنده دار نیست؟!!

خروجی رفتار و دیدگاه

خب! با توجه به آنچه امد حالا ببینیم خروجی این دو طرزتلقی و دو گونه عملکرد چه بوده و کدامیک تاثیر گذارتر بوده است؟ در فوتبال ( و در ورزش) ما سال هاست که اقداماتی به اسم کار فرهنگی صورت می پذیرد که به دلایلی که تلویحا ویا صریحا تاثیر مطلوب و مورد نظر را بر کاروبار ورزش ما نداشته سهل است که گاه نتیجه عکس هم داشته است! ( متاسفانه این مشکل و این نوع بد عمل کردن و بد دفاع کردن در حوزه فرهنگ به ورزش هم خلاصه نمی شود کلا ما وتشکیلات و کارگزاران فرهنگی در باره فرهنگ خوب عمل نکرده اند وشرایط فرهنگی جامعه بهترین گواه برای اثبات این حرف ماست)اما تیمی که به به نام تیم ملی فوتبال برای مسابقات جام جهانی ساخته و پرداخته شد چنان بود که علاوه براینکه از حیث فنی و نتیجه گیری قابل قبول و موفق ظاهر شد از نظر نظم و سازمان تیمی و بالاخره از جنبه روحی و ذهنی و روانی چنان با انگیزه و جنگنده ظاهر شد که معلوم می کرد که روی این تیم هم از نظر فنی و هم از حیث رفتاری و اخلاق تیمی کار کافی انجام شده است.

تیم ملی "کار فرهنگی" را معنا کرد!

این است که می بینیم عملکرد این تیم هم از نظر فنی و نتیجه گیری مورد تمجید و تحسین قرار می گیرد هم از نظر رفتاری وفرهنگی تا آنجا که رهبر معظم انقلاب در دیدار با هیئت دولت از جمع و مجموعه ای که نامش" تیم ملی فوتبال ایران" است به عنوان الگویی از تلاش و کوشش جانانه نام می برد که هدفی جز انجام وظیفه ، کسب رضایت و شاد کردن دل مردم و... ندارد. مردم با دیدن نمایش این تیم در مصاف با حریفان اسم و رسم دار تحرک و جدیت و جهد خستگی ناپذیر و بی امان را با همه وجود درک و احساس کردند. واین مهم است. برد وباخت در مرحله بعد از اهمیت قرار دارد. مهم این است که که مردم احساس کنند کسانی یا مجموعه هایی که در قبال ملک و ملت مسئولیت دارند مخلصانه وبا همه توان کار و تلاش می کنند و... این خود بحثی جداگانه است. صحبت را جمع کنیم. تیم ملی فوتبال در مسابقات جام جهانی تا حد زیا دی " فرهنگ در ورزش" و معنای " کار فرهنگی" و " فرهنگ سازی" را معنی تبیین کرد و خوشبختانه امروز به نوبه خود به عنوان یک " الگوی فرهنگی" که نماد ارزش هایی چو تلاش ، جدیت ، غیرت، عرق ملی و خودباوری و اعتماد به نفس و انگیزه و ایمان به هدف و جنگندگی و... است در جامعه ما مطرح است. این همان انتظاری است که همیشه دوستداران ورزش پاک و باشخصیت از ورزش انتظار داشته و دارند. واین همان جایگاهی است که انتظار می رود نه فقط یک تیم که کلیت ورزش ما به آن برسد...

* سیدمحمدسعید مدنی


انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
امیرخانی
|
United States of America
|
۰۷:۴۲ - ۱۳۹۷/۰۵/۱۰
استاد مدنی عزیز با تشکر از مطالب آموزنده تان ،مجله کیهان ورزشی در سطح شهر تهران با بدبختی پیدا می شود
پربازدید ها