دست و پای ورزش مستعد ایران در غل و زنجیرهای خودساخته !
کار کشتی،کار دست کاردان است!
موفقیت های اخیر کشتی ایران در عرصه آسیایی و جهانی آن هم در رده سنین پایه باعث خوشوقتی و امیدواری است.دو قهرمانی نوجوانان در مسابقات جهانی و قهرمانی فرنگی کاران وازادکاران جوان در رقابت های آسیایی بیش از هر چیز خبر از وجود پشتوانه قوی در کشتی ایران می دهد. رودخانه استعداد و نیروی با انگیزه جوان در کشتی ایران خشک شدنی نیست.کشتی در ذات و خون جوانان ایرانی است.مهم این است که قدر این ثروت و سرمایه را بدانیم وبا مدیریت و برنامه ریزی درست از آن در جهت اعتلای هر چه بیشتر این رشته و افتخار آفرینی برای ورزش ایران و خشنودی و شادی مردم ایران استفاده نمائیم. خوشبختانه امروز در کشتی کار دست کاردان است. دست کسی که خود از جنس و به معنای واقعی از خانواده کشتی است.و اصلا عصاره این رشته ورزشی اصیل است ودر بالاترین سطح آن حضور داشته و افتخار بزرگی در این رشته نبوده است که به نام خود ثبت نکرده باشد. به طور طبیعی وقتی مردان بزرگ و کاربلد عهده دار مسئولیتی می شوند که همکاران و مردان پیرامون او نیز بزرگ باشند و بیش از هر چیز از عنصر راستی و صداقت که جمعش می شود" اخلاص" ، برخوردار باشند حاصل کار و نتیجه عمل چنین جمع و کار گروهی معلوم است که چه خواهد شد. متاسفانه این وضع و اوضاع و این شرایط و روال در خیلی از بخش های ورزش ایران حتی در بالا ترین سطوح آن دیده نمی شود و تاسف وقتی بیشتر می شود که می بینیم در این ورزش خیلی وقت ها درست همان جاهایی که کار دست کاردان است مورد غضب و بیمهری وکم اعتنایی مسئولان ارشد واقع می شوند. اگر بخواهیم مثال بزنیم بی تعارف باید از کشتی نام ببر یم که چندان مورد توجه مسیولان ارشد ورزش نیست و حتی چندی قبل کار به استعفای رییس موفق و کاربلد فدراسیون کشتی یعنی رسول خادم کشیده شد که جریان و فرجامش را همه می دانیم
بی هنران کنگر خورده!
باری ؛ غرض از پیش کشیدن این بحث یکی آن است که گفتیم. کشتی در ذات و خون جوانان ماست. باید قدر آن را نه باحرف بلکه در عمل بدانیم. بهترین عمل هم در مسیر قدرشناسی، مدیریت و برنامه ریزی مدبرانه و دلسوزانه است. چیزی که امروز کشتی ایران از آن برخوردار است. ودیگر آن که مسئولان ارشد ورزش،علی الخصوص شخص وزیر و معاونانش نه تنها نباید از وجود مدیریت های ورزشی مولد و مبتکر ناراحت و دلخور و برآشفته باشند بلکه باید اتفاقا کاری کنند و بستری فراهم آورند که تعداد این مدیران که در بطن ورزش نفس کشیده اند، مورد شناخت و وثوق مردم و اهالی ورزش هستند، مهمتر از همه لایق و دارای کارایی هستند در ورزش بیشتر و بیشتر شودو برعکس ازتعداد مدیران عوضی آمده که منظور وهدفشان از مدیر شدن صرفا" مدیر بودن" و استفاده از مواهب مادی و اجتماعی آن است نه کار کردن و خدمت کردن و نوکری مردم حتی الامکان کاسته گردد و شراین گونه عناصرفرصت طلب وبی هنر وبعضا خیلی هم پر مدعا! که اتفاقا برخی از آنها سال هاست در ورزش بی زبان ما کنگر خورده و لنگر انداخته از سر ورزش ایران کوتاه شود. این جماعت عوضی آمده فرصت طلب از عناصر و ارزش هایی مثل لیاقت و کاردانی وتخصص و...بی بهره وآدم های واجد این صفات سخت دلخور وعصبانی اند. به همین خاطر سعی میکنند به لطائف الحیل جاو عرصه را برای آنها چنان تنگ کنند که رفتن و نماندن را بر ماندن و ادامه دادن ترجیح دهند. این همان کاری است که اخیرا خواستند بر سر آقا رسول در اورند و پیش از آن سر خیلی های دیگر درآوردند کسانی که مدیریت را برخلاف این جماعت عوضی آمده آویزان هدف و مقصد نمی دانند و هدف اصلیشان از پوشیدن ردای مسئولیت خدمت کردن به ورزش و مردم علاقمند به ورزش است و چون شرایط را برای تامین هدف اصلی مساعد نمی بینند و از طرفی باز بر خلاف آن گروه عوضی آمده که از در بیرونشان کنی از پنجره وارد می شوند...! برای خود و شخصیت خود احترام قایل هستندو حاضر نیستند به هرقیمت پست مدیریتی خود را حفظکنند ، خیلی راحت کنار می کشند. متاسفانه این واقعیتی تلخ در ورزش ماست که البته فقط مربوط به امروز هم نمی شود که عرصه و فضا برای حضور و فعالیت افراد کاردان و لایق و باشخصیت تنگ است تا دلت بخواهد میدان برای افراد فرصت طلب منفعت جو فراخ و وسیع است.افرادی که به چیزی که فکر نمیکنند انتظارات مردم از ورزش، پیشرفت ورزش وحراست از مصالح ورزش در جهت تامین منافع ملی است. به همین خاطر افرادی را که به قصد خدمت به ورزش و پاسخگویی به مطالبات و انتظارات مردمی در عرصه ورزش فعالیت میکنند، تحمل نمی کنند و تلاش می کنند با روش و شیوه های مختلفی که بلدند حتی اشگ تمساح ریختن در نزد مسئولان ارشد دولت و نمایندگان مجلس و... این گونه افراد کار بلد را که از جنس ورزش هستند ، کنار بزنند و از ورزش فراری دهند. جرم بزرگ!
برای مثال فکر می کنید وزیر قبلی ورزش دکتر گودرزی را کی از وزارتخانه دور کرد؟ وزیری که از همه مدیران ارشد ورزش بعد از انقلاب ورزشی تر بود به همین دلیل صاحب شناخت عمیق از افراد و جریانات ورزش بود و همانطور که افراد لایق و توانمند وخوشنام در ورزش را خوب می شناخت دست جریانات مخرب و فرصت طلب و سیاهکاران ظاهر الصلاح را خوانده داشت!
به همین دلیل هم دیدیم که در دوره مسئولیت خود تلاش کرد مکانیزم معیوب و ناقص جذب و دفع در ورزش را اصلاح کند مردان کاربلد ولایق محترم را به ورزش جذب کند آنها را در مسئولیت های حساس به کار گیرد ودر عوض عناصرفرصت طلب و بی شخصیت و حتی بعضا فاسد را از محیط ورزش دفع کندو... به گمان ما بزرگترین دلیل برکناری ومجبور کردن ایشان به استعفا ارتکاب این جرم بزرگ !! بود. اتفاقا خود او در مصاحبه ای که مدتی قبل از مجبورشدن به استعفا با کیهان ورزشی انجام داده بود( این هم یک جرم دیگر. مصاحبه با نشریه قدیمی واصیل و خوشنام کیهان ورزشی؟ آن هم نه یک بار بلکه چند بار!!) گفته بود اگر نتواند و به او اجازه ندهند که دست مخرب افراد نالایق و انگل را از دامن ورزش کوتاه کند استعفا خواهد داد.
گناه کروش!
همچنین فکر می کنید دلیل بعضی مخالفت های به ظاهر دلسوزانه با کارلوس کروش سرمربی موفق تیمملی از کجا ناشی می شود. همان کروش که با آمدنش ارزش پیراهن تیم ملی را احیا کرد ودلت ناپاک و مداخله گر عده ای انگل و سوُ استفاده چی را از تیم ملی با قاطعیت و شدت تمام کوتاه کرد و تیمی چنین تحویل ورزش و فوتبال ما داده که رهبر معظم انقلاب بارها از آن - ونه نتایج ان- تمجید و تعریف وبه عنوان " الگویی" برای سایر عرصه ها یاد کرده است. متاسفانه از نظر عده ای ضد ورزش و ضد هر کار راست ودرستی این طور کار کردن " جرم" است! البته بارها نوشته ایم حساب آن دسته از منتقدان که بر اساس تشخیص و نظر کار شناسی خود واز سر دلسوزی و به قصد انجام وظیفه عملکرد کروش را از جنبه های مختلف فنی و رفتاری مورد انتقاد وبررسی قرار می دهند، جداست.
در هر حال یکی از نیازهای ضروری ورزش ( و هر جا) به کار گیری و سپردن مسئولیت به آدمهای متخصص و متعهد و کنار گذاشتن و دور کردن افراد به اشتباه سراز ورزش در آورده است. هنر بزرگ مدیریت کلان ورزش هم باید همین باشد .یعنی بتواند سازو کاری فراهم آورد که طی آن مکانیزم جذب و دفع ورزش اصلاح شود و به گونه ای عمل نماید که بیش از هرچیز به مصلحت و به نفع ورزش کشور باشد.
سم مهلکی به نام بی ثباتی مدیریتی!
کریم باقری ملی پوش سابق و محبوب ویکی از اعضای کادر فنی تیم پرسپولیس وقتی هفته گذشته در مصاحبه ای از او راجع به مدیریت تیم پرسپولیس و شایعاتی که در باره تغییر و تحولات مدیریتی این تیم مطرح است اظهار بی اطلاعی کرده بود اما گفته بود متاسفانه بارها و بدون هیچ زمینه قبلی شب خوابیده و صبح که ازخواب بیدار شده ایم با تعییرات مدیریتی روبروشده ایم. نکته ای را که آقا کریم می گوید تقریبا همه اهالی فوتبال بدون استثنا تایید وبه ان اذعان دارند. لق بودن میز مدیران و عدم ثبات مدیریتی در باشگاه های ما وعلی الخصوص تیم های ریشه دار و مردمی استقلال و پرسپولیس متاسفانه به یک امر عادی وطبیعی تبدیل شده است. امری که برای رشد و توسعه فوتبال یک سممهلک است. چرا که بیش از هر چیز مانع برنامه ریزی های اساسی و میان و بلند مدت می شود و خواه و ناخواه" روزمرگی" را بر کار وبار این گونه تیم ها حاکم می کند. کما اینکه می بینیم که چنین وضعی نه فقط بر این دو تیم که بر کلیت فوتبال ما حاکم شده است. مسئولان ورزش ما با اینکه یکسره از لزوم انجام کارهای اساسی در ورش سخن میگویند اما از انجام بسیاری از کارهای اساسی عملا یا طفره می روند و یا ناتوان هستند.
یک نمونه بارز آن همین وضعیت بی ثبات مدیریتی در باره تیم های ذکر شده است که دریک سنجش دقیق و تحلیل کارشناسی یکی از آفات بزرگ فوتبال وبلکه ورزش ماست اما در کمال تعجب و تاسف می بینیم که این آفت به صورت امری کاملا عادی در آمده و مسیولان ارشد ورزش به شکلی افراطی و بی محابا و به راحتی آب خوردن و در نهایت خاطر جمعی! ان را انجام می دهند. هیچ تردیدی نباید کرد این نوع معامله مدیریتی با تیمهای پرطرفدار عواقب مخرب و پیامدهای منفی بسیاری در پی دارد که فوتبال را از حیث فنی و فرهنگی دچار مشکلات عدیده میکند.
نتیجه"معامله بد" با تیم های پرطرفدار!
آنچه روز جمعه گذشته در جریان بازی استقلال- پیکان رخ داد و شعارهایی که از اول تا آخر بازی علیه مسئولان ارشد ورزش و شخص وزیر ورزش از سوی تماشاگران سر داده شد و سخت باعث تاسف همگان شد، یکی و فقط یکی از عواقب" معامله بد" با تیمهای پرطرفدار است. روشن است حرف ما این نیست که با این دوتیم مثل نور چشمی ها رفتار کنید ولی لی به لا لا یشان بگذارید و حق تیم های دیگر را ضایع کنید و به اینها بدهید. نخیر؛ کسی چنین حرفی را نمی زند.و ما اطمینان داریم طرفداران این تیم ها هم چنین توقعی ندارند. حرف سر این است که اگر بر خلاف توصیه کارشناسان و اندرز ناصحان برای رعایت مصلحت فوتبال ایران و گام برداشتن جهت پیشرفت این رشته جذاب به وظیفه خود در باره سروسامان دادن این تیم هاو روشن کردن وضعیت مالکیتی و مدیریتی این تیم ها عمل نمی کنید، لااقل دیگر از این بدترش نکنید و نمک بر زخم هایشان نپاشید! واقعا چه معنی دارد پانزده روز مانده به شروع لیگ دست به تغییر مدیر عامل یکی از این تیم ها می زنید؟! اگر این مدیر و عملکردش ضعیف بوده چرا زودتر ودر موقع مناسبتر اورا تغییر نداده و برکنار نکرده اید واگر ضعیف نبوده و داشته کارها و وظیفه اش را انجام می داده پس چرا تغییرش دادید؟! کار وقتی منطقی نباشد. مجاب کننده نباشد . مخاطب را قانع نکند بدون شک با خود سیلی از ابهامات و شبهات رابه همراه می آورد سوُ تفاهمات را دامن می زند جواعتماد را مخدوش می کند وبه فضای بی احترامی و حرمت شکنی دامن میزند به ویژه در این گیرودار کسانی هم نا آگاهانه یا مغرضانه شیطنت کنند و با انتشار تصاویر و فیلم هایی از کری خواندن یک"آقا زاده" چنین القا و تبلیغ کنند که مثلا شخص وزیر به یکی از دوتیم رقیب گرایش دارد یا اگر خودش نداشته باشد تحت تاثیر نزدیکان خود خواسته و ناخواسته در جهت تضعیف یکی از آنها تلاش می کند و...الخ!!
خود کرده را تدبیر نیست!
مایل نیستیم بیش از این به این بحث کسالت آور ادامه دهیم. این را هم اشاره کردیم تا بگوییم اولا خود کرده را تدبیر نیست . ثانیا مسئولیت و انجام وظیفه را به ویژه آنجا که پای مردم و علایق و حساسیت های آن در میان است سخت جدی بگیریدوازشوخی و دستکم گیری با احساسات مردم بپرهیزید. مردم را باور کنید بدانید کوچکترین قدم وپنهانی ترین سخن شما توسط آنها رصد می شود وبر مبنای همین ها قضاوت می کنند. ما ضمن تقبیح مجدد بعضی رفتارها و شعارهایی که اصلا زیبنده نیست. اصلا با فضاو محیط ورزش سازگاری ندارد و پاره ای از آنها به گمان ما اصلا منصفانه نیست در پایان خود را مجبور می بینیم که بعضی حرف ها را که همواره و به ویژه طی این چند هفته بعد از جامجهانی مطرح کرده ایم بازهم یاد آور شویم و چنین تکرار کنیم که:
مدیران پیشقدم شونده
برای رشد و پیشرفت فوتبال مستعد ایران باید در نگرش و روش حاکم بر آن تغییرات اساسی و تحولات بنیادین صورت بگیرد. درست است که فوتبال ما به جام جهانی رفته و پنج بار هم رفته اما با توجه به واقعیات فوتبال ما و ساز وکار و مناسبات و شرایط مدیریتی و فرهنگی حاکم بر آن فوتبال ما برای اینکه به استانداردهای جهانی برسد و واقعا خود را در کلاس وسطح جهانی ببیند خیلی کارها ی انجامنشده در باره آن باید انجام شود و خیلی کارهایی( که به یک نمونه آن در باره بی ثباتی مدیریتی بالاتر اشاره شد) که برای این فوتبال سم است و آفت جان و سد راه پیشرفت اوست و به راحتی آب خوردن در آن انجام می شود باید ترک شود. ودر این باره مدیران ورزش و فوتبال باید خود پیشقدم و جلودار باشند.فوتبال دنیا و استانداردهایش را هم که کنار بگذاریم فاصله کلیت فوتبال ایران با تیمملی فوتبال ایران هم بسیار بعید است و از نظر ساختاری و مدیریتی و فنی و فرهنگی حالت های کاملا متفاوت و حتی متناقضی بر کار وبار این دو حاکم است و گویی این دو با اینکه در حوزه فوتبال یک کشور عمل می کنند اما کوچکترین ارتباط سازمانی و مدیریتی ندارند.
فوتبال ایران و جام جهانی
در چند یادداشت متوالی که تحت عنوان" فوتبال ایران و جامجهانی" بعد از پایان بازی های تیم ملی در روسیه در این صفحه چاپ شد تلاش شد نشان داده شود که این که می گوییم شرایط مدیریتی و فنی و فرهنگی تیم ملی فوتبال ما یک طرف و کلیت فوتبال ما یک طرف دیگر ، چرا و چگونه؟! علاقمندان می توانند به آن نوشته ها مراجعه کنند. خلاصه کلام این بود که بر کار وبار تیم ملی به دلیل وجود فردی حرفه ای مثل کارلوس کروش تفکر، دیدگاه روش" حرفه ای" حاکم بود.تیمی که هدفش از اول معلوم و به دنبال پاسخگویی به انتظارات مردم( وحتی مسئولان) به ویژه صعود بهجام جهانی بود. کارلوس کروش هم به عنوان فردی حرفه ای در این باره تعهد پذیرفت و زیر قرار داد با فوتبال ایران را امضا کرد و روش و منش کاری خود را به گونه ای تنظیم و برنامه ریزی کرد که بتواند این هدف را محقق کند... که کرد. رفتار هدفدار تیم ملی موجب شد که وقتی کار هم به دست کاردان بیفتد راه موفقیت هموار شود. خب، طبیعی است در راه رسیدن به هدف و اجرای برنامه ها چالش ها و درگیری های جدی هم پدید می آید که پاره ای از انتقادات هم که به بعضی رفتار و گفتار کروش صورت می گیرد، به همین علت است. اما درباره کلیت فوتبال ایران چیست؟ ایا اینجا نیز هدف کلی و ملی مشخص است. ایا روش کاری در فوتبال ما بر مبنای رسیدن به هدف مشخص تنظیم شده یا بر روزمرگی و هرچه پیش آید ، خوش آید؟
ریشه اصلی مشکلات فوتبال ایران
آیابر کلیت فوتبال ما هم دیدگاه حرفه ای حاکم است؟دیدگاه حرفه ای به معنای اینکه کار در حوزه های مختلف فوتبال و ساختار و مدیریت فوتبال دست " بهترین" ها باشد. آیا با یک ارزیابی منصفانه میتوان به این سئوال پاسخ مثبت داد؟سخن را جمع کنیم. فوتبال ما دارای ظرفیت و استعداد بالایی برای پیشرفت و بهتر از اینها شدن است و این را در مقاطع و میادین مختلف ثابت کرده است و آخرین آن چندی پیش در روسیه و مسابقات جام جهانی. با این حال متاسفانه به دست و پای این فوتبال به دست خودمان و روش های مندرس و غیر حرفه ای و عمدتا خودخواهانه و راحت طلبانه غل و زنجیر های زیادی آویزان کرده ایم و کسانی که در این باره مسئولند نه تنها حاضر نیستنددر این با ره تجدید نظر کنندو تغییرات اساسی پدید اورند بلکه بدون توجه به مطالبات و انتظارات دوستداران و نیازهای منطقی این رشته برای پیشرفت گاه با عملکرد خود بر دردها و گرفتاری های آن می افزایند. واین ریشه وعلت اصلی مشکلات فوتبال ایران چه ازنظر فنی و چه از حیث فرهنگی!
سخن را کوتاه کنیم. هنر مسئولان ورزش و فوتبال
ما در وهله اول باید این باشد که آنچه در ذات و طبیعت این فوتبال وجود دارد و هر
آنچه به ضرب این داشته های ذاتی یا احیانا
برنامه ریزی برای ورزش ما حاصل شده است حفظ کنند و در مرحله بعد با تدبیر و
برنامه ریزی دلسوزانه بر کمیت و کیفیت آن بیافزایند. البته در این باره خود افراد
و ورزشکاران افتخار آفرین هم باید قدر خود را بدانند و مراقب شان و جایگاه خود باشند. حالا که سخن به اینجا
رسید خوب است از نمایش خوب وافتخار آمیز تیم داوری ایران در جامجهانی- که کمتر در
این صفحه از ایشان و کار بزرگی که در جام جهانی انجام دادند حرف زده ایم- یادی
بکنیم و از آن به عنوان مثال و شاهد دیگری از وجود توانایی های ذاتی و بالقوه ورزش
و فوتبال ایران نام ببریم. فغانی و همکارانش کماکان با هشیاری در مسیر پیشرفت در
حوزه کاری خود پیش می روند. انها بعد از درخشش در المپیک ریو و قضاوت بازی فینال
المپیک، در جام جهانی هم کارنامه درخشانی داشتند و با قضاوت موفق بازی رده بندی به
کار خود در این میدان مهمپایان دادند. حالا وظیفه تشکیلات فوتبال ورزش ما تلاش
برای ادامه همین مسیر است انها نه تنها باید فغانی و کمک هابش را یاری دهند و در
ارتقا کار آنها تلاش کنند باید راه را برای رشد بیشتر " داوری فوتبال
ایران" هموار نمایند. ضمن اینکه همانطور که بالاتر هم اشاره کردیم خود افراد
و قهرمانان هم باید از دستاورد و جایگاه خود محافظت کنند. فغانی باید بداند امروز
بخواهد و نخواهد کوچکترین حرکات و رفتارش زیر ذره بین است ودر هرحال به عنوان
یک" الگو" مطرح است و نباید خدای ناکرده این جایگاه با بعضی بی احتیاطی
ها متزلزل شود. ضمن اینکه همواره هستند کسانی که به قول" طه حسین"
دانشمند مصری خودشان هنر هیچکاری را ندارند و از اینکه دیگران کار می کنند ناراحت
هستند! و از روی بخل و حسادت در کمین
مردان موفق می نشینند تا اگر نمی توانند خود را اصلاح کنند دیگران را خراب کنند!!
*سیدمحمدسعید مدنی