آغاز سال نوی میلادی را تبریک می‌گوییم

      
PDF نسخه کامل مجله
پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - December 26 2024
کد خبر: ۴۱۰۵۰
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۷ - ۱۵:۱۱
عملکرد کروش، کلاس تیم ملی را ارتقا داده است

همه فوتبال ایران را جدی می گیرند جز خودمان...

شروع جام ملت های آسیا

سوت آغاز هفدهمین دوره مسابقات فوتبال جام ملتهای آسیا، امروز به میزبانی کشور امارات و با انجام بازی افتتاحیه میان تیمهای امارات - بحرین نواخته خواهد شد. تیم ملی فوتبال ایران به عنوان یکی از قدرتهای درجه اول فوتبال قاره کهن، در این دوره نیز مثل اغلب دورههایی که در آن شرکت داشته است، جزو مدعیان اصلی قهرمانی است و بدون تردید همه حریفان روی تیم ایران حسابی ویژه باز خواهند کرد. حرکت محسوس صعودی تیم ملی فوتبال ایران - و نه فوتبال ایران!- که طی چند سال اخیر شروع شده و بدون تردید و با درنظر گرفتن انصاف و ارزیابی کارشناسانه، نقش کارلوس کروش به عنوان سرمربی تیم ملی در آن غیرقابل کتمان و بسیار موثر است، واقعیتی است که بدون شک از نگاه حریفان آسیایی پنهان نمانده است. آنها مثل همه اهالی فوتبال دنیا دیدند که همین چند ماه پیش تیم ملی فوتبال ایران در رقابتهای جام جهانی فوتبال در مصاف با حریفان صاحبنام و صاحب فوتبالی مثل اسپانیا و پرتغال و حتی مراکش - قهرمان جام ملتهای آفریقا چه خوش درخشید و چه سربلند ظاهر شد. بنابراین مثل همیشه کار تیم ملی فوتبال ایران که بدون شک درپی شکستن طلسم قهرمان نشدن و حتی به فینال نرسیدن، در این رقابتهاست، سخت و پرمانع و خطر است. همه حریفان حتی قدرترین تیمهای آسیایی مثل ژاپن و کره و استرالیا و ... تیم ملی ایران را و اصولا فوتبال ایران را همیشه جدی گرفته و این بار هم دلیلی ندارد که جدی نگیرند.

خودمان جدی نمی گیریم!

بماند که متاسفانه این جدیت در نزد برخی از خودیها وجود ندارد و آن را چنان ساده و پیش پا افتاده فرض کرده که بارها دیدهایم عنان و اختیار آن را دست نااهلان و فرصتطلبان و عاشقان پست و سفر و ... که سنخیتی با فوتبال ندارند، سپردهاند و مدیریت و سکانداری چنین عناصری معلوم است چه بلایی بر سر این فوتبال و ساختار و پایههای آن میآورد. عناصری که متاسفانه امروز هم کم و بیش در کنار این فوتبال و در پستهای حساس آن قرار دارند و از در که بیرونشان میکنی، از پنجره میآیند و آنجا هم نشد از دیوار فوتبال بالا میروند و ... خلاصه چون مزه مواهب ریاست و پست داشتن در فوتبال زیر دندانهایشان سخت مزه کرده است، علیرغم آن ژست و اداها و ناز کردنهای اولیه، دیگر دست بردار نیستد و میخواهند هرطور شده و هر جایی که شده بالاخره باشند...»! تا در فوتبال ما هم کار دست چنین افرادی است تا مسئولان و مدیران ورزش و همین فوتبال (که امروز آقای تاج این مسئولیت را دارد) قاطعانه و محکم و بدون تعارف با اینگونه افراد نااهل و عوضی آمده و چسبیده به فوتبال و همواره چمدان به دست! برخورد نشود و شرشان را از سر فوتبال کم نکنند و در عوض مردان کاربلد، استخوان خرد کرده، اصیل و خوشنام به میدان همکاری و خدمت فراخوانده نشوند، معلوم است که فوتبال مستعد و دارای ظرفیت بالای پیشرفت خود را حداقل مسئولان آن و متولیان امر ورزش جدی نگرفتهاند.

وضعیت دو گانه تیم ملی و کلیت فوتبال ایران

باری حرف بر سر جدی گرفتن فوتبال ایران و تیم ملی ایران ازسوی حریفان و قبلا به ویژه بعد از حضور فوتبال ایران در جام جهانی چندین بار نوشته و این موضوع را تحلیل کردهایم که وضعیت کلیت فوتبال ایران با وضعیت تیم ملی فوتبال ایران که فردی مثل کروش بر آن مدیریت و مربیگری میکند، کاملا متفاوت و در دو سطح و کلاس غیرهمسان به سر میبرند. خوانندگان این مجله و به ویژه عزیزان پیگیر مطالب این صفحه نیک میدانند از چه سخن میگوییم. ما البته کار کارلوس کروش را صددرصد تایید نمیکنیم، انتقاداتی بر بعضی رفتارها و روشهای او داریم و آن را هم به صراحت نوشتهایم، اما معتقدیم عملکرد کارلوس کروش، کلاس تیم ملی را ارتقا داده، ارزش پیراهن تیم ملی را به آن بازگردانده، شایستهسالاری را به میزان بالایی بر کار و بار آن حاکم کرده، تیم ملی را از لوث وجود آدمهای بیکاره، فرصتطلب، سفارش شده، آویزان، سوگلی و ... پاک کرده است و حساب و کتاب را بر آن حاکم کرده به طوری که هرکس حد و جایگاه خود را میشناسد و پارا از گلیم خود دراز تر نمیکند و ... درمقابل میبینیم خیلی از این مواردی که به عنوان حسن تیم ملی برشمردیم، در کاروبار کلیت فوتبال و مدیریت آن به وفور دیده میشود! و این است که میگوییم حال و هوا و فرهنگ حاکم به کلیت فوتبال ایران با آنچه در تیم ملی با مربیگری و مدیریت کارلوس کروش دیده میشود، کاملا متفاوت و حتی در تضاد است. با این حال حریفان آسیایی هنوز که هست نه فقط روی تیم ملی ایران، بلکه از کلیت فوتبال ایران و نام و سابقه آن حساب میبرند. مثلا آنها میبینند، داوری این فوتبال در سطح فینال فوتبال بازیهای المپیک است و دیدار ردهبندی جام جهانی را قضاوت میکنند تیم های باشگاهیش با همه مشکلات ساختاری وکمبودهای پیش پا افتاده تا فینال مسابقات باشگاهی آسیا هم پیش میتازند و ... بنابراین حق دارن که فوتبال ایران را به عنوان یک حریف قدر و مدعی جدی بگیرند و ما هم و همه دوستداران فوتبال هم حق دارند که به قهرمان تیم ملی کشورمان سخت امیدوار باشیم...

نتایج ما را غافل نکند!

هر نتیجهای که در جام ملتهای آسیا برای تیم ملی ایران رقم بخورد- که انشاءالله ایستادن بر سکوی اول باشد- نباید فراموش کنیم، به ویژه مسئولان ورزش و فوتبال نباید فراموش کنند که پایهها و ساختار فوتبال ایران نیاز به ترمیم و تحکیم دارد. حتی اگر تیم ملی قهرمان شود- که سخت امیدواریم بشود- نباید کسی به ویژه مسئولان در ورطه غفلت و به آفت غرور گرفتار شوند و از نیازها و اقداماتی که برای داشتن یک فوتبال محکم لازم است، حتما انجام شود- و تاکنون نشده، یا کم شده یا ناقص شده- غافل شوند. این حرف بارها تکرار شده، اما چون گوش شنوایی نبوده، باید آنقدر تکرار شود تا گوش شنوایی پیدا شود و آن را جدی بگیرد. آن حرف این است که فوتبال رشتهای است که به گواه سابقه روشن خود و به تایید اهل فن و کارشناسان واقعی، در کشور ما از استعداد و ظرفیت لازم برای رشد و پیشرفت برخوردار است. پشتوانه و اقبال مردمی، استعداد و قابلیت نیروی انسانی جوان از یکسو و داشتههای مادی و اقلیم مناسب جغرافیایی و... همه و همه دلایلی است که ثابت میکند، سرمایهگذاری و وقت و بودجه گذاشتن برای این رشته کاری بیهوده و تلاشی بیثمر نخواهد بود.

نتیجه گرایی و روزمرگی ،آفت فوتبال ما

متاسفانه این حرف و این اصل درباره فوتبال ایران سالهاست جدی گرفته نمیشود و علیرغم توجه ظاهری و دلسوزی حرفی و شعاری و... عملا گامهای اساسی و اقدامات اصولی برای بهرهگیری از قابلیتهای فوتبال و ظرفیتهای بسیار قابل توجه و حداقل در سطح آسیا کمنظیر، از سوی مسئولان امر برنداشته شده و نگاه نتیجهگرا و کمیت محور برمبنای برنامههای سطحی و غیرساختاری و راحتتر بگوییم «روزمره» بر آن و درباره آن حاکم بوده است. با این حال آنچه جالب است و مؤید نظرات بالاتر است، این است که این فوتبال، علیرغم این بیتوجهیها و به حال خود و حتی دشمنان و فرصتطلبان و منفعتجویان رها شدن، باز هم قادر است به لطف داشتههای ذاتی و تواناییهای طبیعی، باز هم خود را در سطحی قابل قبول و آبرومند حفظ کند و به طوری که میبینیم هنوز هم که هنوز است اگر نه «بهترین» اما از «بهترین»های قاره آسیا باشد و بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای متمول منطقه غرب آسیا علیرغم سرمایهگذاری و هزینه کردن و ریخت و پاش و برنامهریزی و استفاده از مربیان و بازیکنان خارجی و... کماکان در حسرت داشتن فوتبالی در کلاس فوتبال ایران و داشتههای خدادادی و توان ذاتی و استعداد انسانی و مهمتر از همه پشتوانه مردمی و جمعیتی آن، هستند.

در هر حال سخن را در این باره کوتاه کنیم، حرف آخر را صریح بزنیم؛ فوتبال ما با هر نتیجهای که در جام ملتهای آسیا و یا هر میدان دیگری که میگیرد این واقعیت را درباره آن نمیتوان کتمان کرد که این رشته پرطرفدار و مردمی و جذاب در بند بسیاری آفات و گرفتاریها و سودجویی سودجویان و مفسدهانگیزی بعضی جریانات و عناصر عوضی آمده، اسیر است که تا شرشان از سر فوتبال کم نشود، این رشته با همه داشتهها و استعدادها و تواناییهای ذاتی و بالقوه آن نمیتواند از ساختاری محکم برخوردار باشد و در مسیر هموار به شکل مداوم و منطقی حرکت کند...

دلالیسم افسارگسیخته بلای جان ورزش

ناگفته پیداست که آنچه بالاتر و اغلب موارد درباره فوتبال نوشته و در صفحات مجله آوردهایم مختص فوتبال نیست و تقریبا شامل همه رشتهها و کل ورزش ما میشود. مثلا این که میگوئیم فوتبال را جدی نگرفته و دلالیسم افسارگیسخته در آن شلتاق میکند و جولان میدهد، خط و ربط تعیین میکند و مربی میآورد و میبرد و بازیکن را در خدمت خواستههای خود میگیرد و برایش تیم تعیین میکند و مدیران باشگاهها را تهدید و مرعوب میکند، خاص فوتبال نیست، در اکثر رشتهها، کم و بیش این معضل دیده میشود. یا اینکه میگوئیم ما در فوتبال دارای استعداد انسانی و امکانات مادی مناسب هستیم، منظورمان فقط این نیست که ما در رشتههای دیگر صاحب استعداد و امکانات لازم نیستیم، و... الخ. منتهی از آنجا که فوتبال بحق یا ناحق، درست یا نادرست، در کانون توجههاست، از مسئول و وزیر و وکیل گرفته تا رسانهها و مردم به آن توجه خاص و علاقه بسیار دارند، ما نیز درباره این رشته با این اوصاف بیشتر میگوئیم و مینویسیم تا مخاطب خود حدیث مفصل بخواند از این مجمل! این است که انتظار میرود، مسئولان امر و سکاندار ورزش نه فقط درباره وضع و کار فوتبال و اصلاح آن ساختاری آن بلکه درباره کلیت ورزش دست به اقدام و عمل سازنده و کارساز بزنند، و آنچنان که تاکنون بوده، به وضعیت موجود بسنده نکنند و رضایت ندهند.

فرصت مناسب برای اصلاح

اتفاقا مقطع فعلی، زمان مناسبی است برای اینکه گام و قدمهایی - فراتر از امور روزمره که سخت هوش و حواس و وقت و انرژی مسئولان ارشد ورزش را به خود اختصاص داده است- برای اصلاح بخشی از ورزش و فدراسیونهای ورزشی برداشته شود. چرا که الان در مقطعی قرار داریم که به خاطر اجرای قانون بازنشستگی، رؤسای بعضی از فدراسیونها، مجبور به کنارهگیری شده و فدراسیون مهمی مثل کشتی هم به خاطر استعفاء و کنارکشیدن داوطلبانه، رسول خادم، نیز در حال حاضر با سرپرست اداره میشود. فدراسیونهای والیبال، کاراته و... نیز اکنون با سرپرست اداره میشوند. این است که میگوئیم مسئولان ارشد و دستاندرکاران ورزش باید برای تعیین کردن تکلیف این فدراسیون ها اولا خیلی سریع و البته با به کار بستن دقت لازم، اقدام کنند، ثانیا با استفاده از نفوذ و اهرمهای قانونی در اختیار مانع از ورود افراد فرصتطلب و ناصالح به عرصه انتخابات شوند و هر چقدر برای ورود این عناصر سخت میگیرند، شرایط را برای ترغیب و ایجاد انگیزه عناصر خوشنام، کارآمد و متخصص به عرصه رقابتهای انتخاباتی باز نمایند. خلاصه کاری کنند که برآیند و حاصل نهایی این انتخابات بیش از هر کس و هر جریان و باند و... به نفع ورزش و در جهت برآوردن انتظارات مردم و در یک کلام تامین منافع ملی تمام شود. متأسفانه کسانی هستند و همواره بودهاند که در ورزش صاحب نفوذ و قدرت تاثیرگذاری دارند اما از آن در جهت منافع شخصی و باندی یا رضایت دوست و آشنا و خانواده و...! استفاده میکنند. برای این گونه افراد و به اصطلاح مسئولان آنچه مهم است ارضای نیتها و منافع شخصی و آنچه مهم نیست، و اصلا معنی ندارد، توقعات مردم و سرنوشت ورزش و منافع ملی و... است!

"حق الناس" را جدی بگیریم

ریشه بسیاری از مشکلات ورزش و دلیل اصلی اینکه باعث میشود مسائل و موضوعاتی در ورزش- و در هر جای دیگر- لاینحل و معطل باقی بماند، وجود همین افراد با این دیدگاهها و اهداف است. شک نیست که این افراد جاهطلب این روزها هم در فکر نشاندن افراد موردنظر و وابسته به خودشان روی صندولی ریاست فدراسیونهای بیرئیس هستند. برایشان هم اصلا مهم نیست افراد موردنظر صلاحیت اخلاقی و تخصص فنی و توان مدیریتی دارند یا ندارند! به همین دلیل هم هست که میگوئیم وجود این گونه مثلا افراد و تاثیرگذار و صاحب نفوذ مانع از حل مشکلات و مسائل ورزش و لاینحل ماندن و درمان نشدن بسیاری از گرفتاریها و دردهای ورزش است.

به هر حال امیدواریم اراده و همتی در نزد مسئولان ارشد ورزش کشور، وجود داشته باشد که بالاخره روزی و جایی جلوی این روند را بگیرند و بر آن نقطه پایانی بگذارند. به هر حال ورزش هم به نوبه خود از امور مردم است و مردم هم طبق آموزههای مکتبی و تعالیم دینی و اعتقادی ما، «عیال خدا» و «واسطه فیض» هستند. یکی از مهمترین و مطمئنترین راههای «نجات» در خدمت خالصانه به مردم است. این موضوع وقتی بیشتر اهمیت پیدا میکند که ما عهدهدار امری از امور جامعه و مردم هم باشیم، در این صورت نهتنها خدمت کردن وظیفه قطعی و واجب ماست، بلکه غیر از این باشد خیانت و تضییع کردن «حقالناس» است که کسی که در لباس مسئولیت و مدیریت، خدای ناکرده دلت به چنین کاری زند، به او وعده آتش دوزخ و عذاب الیم داده شده است. همه میدانیم خداوند شاید به لطف و اراده خود از «حقالله» بگذرد، اما از «حقالناس» به هیچ عنوان نمیگذرد و بر مومنان است که این اصول و آموزهها را که از زبان قرآن مجید و لسان پاکترین و صالحترین بندگان خدا، یعنی انبیاء و اولیا(ع) مکرر، تکرار و هشدار داده شده، جدی بگیرند که عمر دنیا و به ویژه عمر این ریاستها و مدیریتها سخت کوتاه و گذراست.

عنقریب است که از ما اثری باقی نیست

جام بشکسته و می ریخته و ساقی نیست

"راه" هست،"رونده" نیست!

بنابراین باید قدر فرصت را دانست و برای حل مشکلات مردم و مسائل اجتماع- اینجا ورزش دست دست نکنیم و عمر را به بطالت و بازی نگذرانیم. بگذارید حالا که طبع شعر ما هم گل کرده است! سخن نارسای خود را با مدد از شعری از حضرت سعدی رسا و روشن کنیم:

سعدیا دی رفت و فردا همچنان معلوم نیست

در میان این و آن فرصت شمار امروز را

کارشناسان حوزه ورزش خوب میدانند که ما در این حوزه مشکل غیرقابل حل نداریم، نه در حوزه ورزش، بلکه در هیچ حوزه و عرصهای، آنچه هست این است که از یکسو دستها و جریاناتی هستند که حل شدن مسائل را و سروسامان یافتن امور را به نفع خود و سوءاستفادهها و فرصتطلبیها و غارتگریهای خود نمیدانند و از سوی دیگر در نزد برخی مسئولان اراده و همت و جدیت لازم برای حرکت در مسیر مبارزه با موانع و دفع آلودگیها و مفسدان و اصلاح امور وجود ندارد. وگرنه «راه» و «راه حل» وجود دارد. این ما هستیم که به هر دلیل نمیخواهیم از «راهش» وارد شویم و مسائل و مشکلات را حل کنیم. این ما و به ویژه کسانی که ردای مسئولیت و مدیریت بر تن کردهاند، هستند که امور و منافع شخصی و خانوادگی و حزبی و باندی را به حل مشکلات و مسائل اجتماع- و اینجا ورزش- ترجیح میدهیم.

عرض کردیم این گرفتاری نه فقط در ورزش، بلکه در همه حوزهها و هر عرصهای که میبینیم، مشکلات هست و حل هم نمیشود، وجود دارد. مثلا اگر اقتصاد و معیشت دچار مشکل است و مردم از این نظر در عذاب و سختی هستند، دلیل اصلی و اصلی آن این است که اراده محکم و همت لازم و جدیت کافی برای استفاده از «راه حل»ها حل این مشکل یا بخش عمدهای از مشکلات که به خود ما مربوط است و «داخلی» است و ربطی به خبائث دشمن و «تحریم» و مسائل بینالمللی ندارد، وجود ندارد. این نکتهای است که کارشناسان اقتصادی و صاحبنظران این گونه امور علیرغم سلائق و دیدگاههای فکری و گرایشهای جناحی که دارند، درباره آن متفقالقول و همنوا هستند. اما چرا با وجود این مسائل و مشکلات حل نمیشود، یا خیلی کند و بطئی حل میشود، چرا دلالی افسارگسیخته نه در عرصه اقتصاد، بلکه در ورزش، سینما، فرهنگ و حتی بدتر از همه مسائل علمی و دانشگاهی ترکتازی میکند و ناراضیتراشی میکند و مردم را میرنجاند و جوانان را نسبت به جامعه و ملیت و اعتقادات خود بدبین میکند...؟ دلیلی وجود ندارد جز اینکه به دلایل ذکر شده از دو سو، اجازه نمیدهند، مسائل و مشکلات حل شود و...

در ورزش هم داستان غیر از این نیست، در اینجا نیز آنچه در اهمیت ثانوی قرار دارد «ورزش» و کارکردهای موثر و مهم اجتماعی و تربیتی و فرهنگی و اقتصادی و... آن است و آنچه در اولویت قرار دارد، ریاست کردن و تاراندن عدهای و بهره بردن حتیالمقدور از مواهب ریاستی و مدیریتی و استفاده تبلیغاتی و باندی آن است برای تداوم هرچه بیشتر عمر مدیریتی و ریاستی. وگرنه خیلی از مشکلاتی که با قدری همت و به کار بردن غیرت مسئولیت، به راحتی قابل حل و برطرف شدن است، کماکان جسم و جان ورزش را آزار نمیداد و نارضایتی و انتقاد به حق کارشناسان و علاقهمندان به ورزش را موجب میشود، دلیلی جز این ندارد.

مانع "خانه نشینی"صاحبان تجربه شویم

... به بحث خود برگردیم. صحبت درباره فرصتی که برای اصلاح بخشی از امور ورزش، بعد از اجرای قانون بازنشستگی به دست آمده، بود که دامنه آن گسترش یافت و به اینجاها کشیده شد. در بحث قانون بازنشستگی، نکته مهمی وجود دارد و آن این است که ضمن اینکه باید همگی از خرد و کلان و بزرگ و کوچک تابع قانون باشیم، اما باید دقت داشت که در اینباره کاسه داغتر از آش نشویم و به ضرب و بهانه این قانون، ورزش را از عنصر تجربه و برکت آدمهای استخوان خرد کرده کاربلد که سوابق روشن مدیریتی دارند، اما بر اساس این قانون دیگر نمیتوانند به طور رسمی مسئولیت جایی و فدراسیونی را به عهده بگیرند، محروم نکنیم، بلکه به مسئولان ارشد ورزش، آنهایی که قصد و نیت کارکردن دارند و خداباورند و آخرت نگرند، برای نوکری خلق خدا و خدمت به جامعه مسئولیت پذیرفتهاند، لازم و بلکه واجب است، از این گونه چهرههای خوشنام و توانمند و تجربیات گرانسنگ و ذیقیمت آنها به شکل و شیوههای مختلف، به ویژه «رایزنی و مشاورت» استفاده کنند و مانع از انزوا و خانهنشینی آنها شوند و...

هشدار قهرمان قایقرانی

در میان خبرهای متفاوت و اظهارات اهالی ورزش در هفته گذشته، مصاحبهای از یکی از ملیپوشان رشته قایقرانی(ماده کایاک)، به ویژه یک جمله ایشان توجه نگارنده را به خود جلب کرد. آنجا که آقای بوداغی ضمن اینکه از مسئولان ورزش میخواهد تا «با برگزاری انتخابات هرچه سریعتر تکلیف ریاست و مدیریت این فدراسیون را مشخص کنند»، میگوید: «این روزها قزاقستان و ازبکستان که اصلیترین حریفان ما برای سهمیه المپیک هستند در کشورهای دیگر اردو زدهاند. ژاپن هم در اروپا اردو زده است، در این شرایط که همه تمرین میکنند ما زمستان را از دست میدهیم و در این روزها که همه تمرین میکنند تا به المپیک بروند، ما تعطیل هستیم...»

ما نیز به سهم خود حرفها و در واقع هشدارهای آقای بوداغی را که همین دو، سه ماه پیش در جاکارتا صاحب مدال برنز شده بود، آوردیم تا هم روی موضوعی که بالاتر اشاره کردیم، یعنی برگزاری هرچه سریعتر انتخابات فدراسیونهای بیرئیس تاکید کنیم و هم از سر انجام وظیفه یادآوری کنیم که آقایان المپیک 2020، نزدیک است و فرصتها دارد از دست میرود، البته ما که عادت داریم همه کارها را دقیقه 90 و به اصطلاح «شب امتحان» انجام دهیم، اجازه ندهید بیشتر از این فرصتها بیهوده هدر روند و خلاصه کاری کنید که اینجا هم با دست خودمان و بر اثر غفلت ناشی از در غلتیدن در ورطه مشغولیتها، جلوی موفقیتهای ورزش و ورزشکارانمان را سد و بال پروازشان را نبندیم...!

*سیدمحمدسعید مدنی

آخرین اخبار