تحول اساسی در نگرش و رفتار مدیریتی
در یک سنجش دقیق و ارزیابی مستند و علمی، بر خوبی به جستجوگر و پژوهنده روشن و ثابت میشود که ورزش ایران طی چند دهه اخیر، به ویژه در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، گامهای بلندی به جلو و به سوی پیشرفت برداشته است. این پیشرفت در بعد قهرمانی و حرفهای در رشتههای مختلف ورزشی، به ویژه رشتههایی که پیش از آن حرفی برای گفتن نداشتیم (مثل والیبال، تکواندو...) و در نزد جنسیتهای متفاوت (مردان و زنان) به راحتی قابل ملاحظه و مشاهده است و آمار و ارقام رسمی هم بر صحت آن مهر تأیید میزند. در بعد همگانی نیز نگاه میکنیم که امروز ورزش نه به عنوان امری مفسدهانگیز و تخدیری (چنان که در گذشته به ویژه در سالهای قبل از انقلاب در نزد عموم مردم به ویژه اقشار متدین و تیپهای تحصیلکرده و روشنفکر یک باور جدی تلقی میشد)، بلکه به عنوان یک «ارزش اجتماعی» و رفتاری مثبت در ذهنیت جامعه، نهادینه شده و در رفتار و عینیت نیز در نزد اقشار مختلف و طبقات گوناگون اجتماعی و گروههای سنی و جنسی متفاوت، ورزش کردن به صورت یک امر ضروری و حتی واجب درآورده است.
بااین حال در این نکته تردیدی نیست که برای سر و سامان یافتن و بهبود امر به ورزش به شکلی رضایتبخش و قابل قبول فاصلهای بعید و سخت طولانی وجود دارد. به دیگر سخن ورزش ما نسبت به آنچه بوده، خیلی بهتر شده رو به جلو حرکت کرده، اما نسبت به آنچه باید باشد و جامعه به ویژه جامعه پس از انقلاب اسلامی از آن انتظار دارد، هنوز خیلی عقب است و تا رسیدن به قله و نقطه ایدهآل راه زیادی در پیش است. با نگاهی به واقعیات و پیشینه ورزش، همچنین امکانات و دانستههای ورزش ایران در ابعاد مادی و انسانی، این امیدواری حاصل میشود که این راه طولانی و این فاصله بعید، طی شدنی و پیمودنی است و آن قله فتح شدنی است. یعنی ورزش ما در یک نگاه واقعبینانه و پرهیز از افتادن در ورطه اغراق و گزافهگویی و شعارزدگی، از ظرفیت بالقوه لازم برای طی کردن این راه و رسیدن به آن قله برخوردار است و نشانههای و قرائن بسیاری وجود دارد که این باور را تقویت میکند برای کشور و مردمی که طی چهل سال گذشته به بسیاری از مشکلات و موانع فائق آمده و با امکانات ناچیز و دست تقریباً خالی بسیاری از سدها را درهم شکسته و در عرصههای علمی و نظامی و... حتی در همین ورزش بسیاری از به ظاهر غیرممکنها را ممکن و ناشدنیها را با همت و اراده و تدبیر خود تسلیم کرده است، سر و سامان دادن به ورزش، حل مشکلات و گرفتاریهای آن، برداشتن سدها و موانع پیش روی آن، نمیتواند کار خیلی سختی باشد و حتماً «شدنی» است.»
در این میان البته آنچه نقش مهم و شاید مهمترین نقش را دارد، عنصر «مدیریت» است. مدیریت ورزش ما علیرغم تلاشهایی که کرده و زحماتی که کشیده و گامهای مثبتی که به جلو برداشته و موفقیتهایی که در عرصه قهرمانی و افتخارآفرینی در صحنههای قارهای، جهانی و المپیکی کسب کرده است و رشتههای عقب ماندهای مثل والیبال را به رشتههایی مطرح و جهانی تبدیل کرده به شکلی که قارهای به بزرگی بزرگترین قاره جهان، یعنی آسیا، سالهاست برای آن «کوچک» شده است و... اما به دلایل مختلف- که اینجا جای پرداختن به جزئیات آن نیست- نتوانسته ساختار ورزش را آنطور که باید و شاید اصلاح و محکم نماید و فضای فرهنگی و فنی مناسب را به آن حاکم کند و مکانیزم جذب و دفع آن را تصحیح و کم غلط نماید و کار را در هر جا و به ویژه جاهای حساس به دست «اهلش» بسپارد. شرایط بعد از انقلاب و شروع جنگ تحمیلی، شاید از عمدهترین دلایل این نقیصه باشد و دلایل دیگری مثل جدی نگرفتن ورزش، نگاه سیاسی و ابزاری به ورزش و جامعه ورزش از سوی اغلب مدیریتهای ورزش و... میتواند بعد از آن مطرح باشد.
امروز، ورزش ما و مدیران آن از مسابقه و تجربه لازم برخوردار هستند. حالا دیگر بر همگان به ويژه مدیران ارشد و سیاسی جامعه ثابت شده است که جهان امروز به ورزش فراتر از بازی کودکانه و وسیلهایی صرفا برای پر کردن اوقات فراغت، مینگرد و ورزش امر و پدیدهای اجتماعی است که دارای کارکردهای مهمی درحوزههای تربیتی و فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و... است و برنامهریزان اجتماعی در کشورهای مختلف به ویژه کشورهای پیشرفته از عامل ورزش در برنامهریزیهای کلان مملکتی غافل نیستند. بهطوری که صاحبان قدرت و ثروت و سردمداران نظام سلطه و استکباری، نیز سعی دارند ورزش را به عنوان ابزار و وسیلهای در جهت اهداف و تحقق نقشههای خود به کار بگیرند و... علاوه بر این حداقل طی این چهل سال گذشته بحثها و کارهای زیادی در حوزه، آسیبشناسی ورزش صورت گرفته و آفات و موانع داخلی و خارجی و کمبودهای مادی و مالی آن و نقائص فنی و علمی و امکاناتی آن و معضلات رفتاری و اخلاقی و فرهنگی آن و... تقریبا به طور کامل شناسایی و بارها بازگو شده و تبیینهای دقیقی در اینباره صورت گرفته، بنابراین انتظار میرود که در پایان چهل سالگی و قدم گذاشتن انقلاب اسلامی به چهل و یکمین سالگی، مدیریت ورزش نیز با استفاده از تجربیات گران قیمت گذشته و جدی گرفتن بیش از پیش و رزش به تحولی عمیق و ملموس در نگرش و روش خود ایجاد کند و عزم خود را برای سرعت دادن به حرکت رو به جلو و حل کردن مشکلات پیشرو و برداشتن موانع فرهنگی و مادی و... جزم کند،
کارهای اساسی که باید در اینباره انجام بدهد و البته سالهاست که باید انجام میشد. اما تاکنون روی زمین معطل مانده است،در دستور کار قرار دهد حل مسائل لاینحل مانده و بیجهت بلاتکلیف را در صدر اقدامات خود قرار دهد و... در اینباره ا لبته هر چند مدیران و مدیریت ورزش نقش مهمی دارد، اما سایر عوامل و اجزاء تشکیل دهنده مجموعه ورزشی، هر کس به سهم و در حد توان به ویژه رسانهها، نیز باید با اصلاح عملکردهای احتمالا مضر و ضربه زننده خود، در حرکتی هماهنگ و دلسوزانه و... به نقش و وظیفهای که ، درباره سروسامان دادن و پیشرفت ورزش دارند، به بهترین وجه عمل نمایند...
* سیدمحمدسعید مدنی