رمضان ، فرصتی برای خودسازی و جامعه سازی
چند روزی است که وارد ماه مبارک رمضان شدهایم. ماهی که در فضیلت و ارزشهای بینظیر آن در کتاب مجید فراوان میخوانیم و پاکان و برگزیدگان خداوند و رأس همه آنها حضرت ختمیمرتبت(ص) و ائمه اطهار (علیهمالسلام) و مصلحان و عالمان راستین؛ توصیهها و سفارش کرده و بسیار سخنها گفته و قلم زدهاند.
ما به سهم خود امیدواریم که توفیق آن را داشته باشیم که از برکات این ماه در جهت رفع معایب و کمبودهای اخلاقی و شخصیتی- که بهطور طبیعی هر فرد بهگونهای با آن دست به گریبان است- و افزون بر محاسن و نقاط مثبت اخلاقی- بهترین و بیشترین استفادهها را ببریم، بهطوری که تاثیرات مثبت و نامحدود این ماه عزیز و انسانساز را در ابعاد فردی و اجتماعی شاهد باشیم- با همه تلخی، این راست است که جامعه ما، امروز سخت از نظر اخلاقی و فرهنگی در رنج و عذاب است و اخلاق و فرهنگ موجود بدونتعارف با آنچه شایسته یک جامعه اسلامی و محمدی(ص) است، فاصلهای بس بعید و طولانی دارد.
این اشکال آزاردهنده متأسفانه در بسیاری از حوزهها و عرصههای اجتماعی قابل لمس و مشاهده است که یکی از آنها عرصه و حوزه ورزش است که همه از شرایط فرهنگی و اخلاقی آن آگاه هستیم و خوب میدانیم که همین شرایط نابسامان و ناجور اخلاقی و فرهنگی است که مانع از پیشرفت و جلورفتن ورزش در رشتههای مختلف، بهویژه در رشتههای پرمخاطب و پرطرفدار و جذابی مثل فوتبال میشود، بهعلاوه همین شرایط ناخوشایند که بیش از هرجا در محیطها و اماکن ورزشی مثل ورزشگاهها و سالنها و زمینها و... عینیّت مییابد و ملموس است، مانع از این شده است که حتی ورزش بهعنوان یک ابزار مؤثر برای پرکردن اوقات فراغت و ایجاد ساعات خوش و با محتوای لذت مشروع و هیجانات سالم و... کارکردهای مثبت خود را بروز دهد.
بههرحال علاوه بر تلاش و برنامهریزی مسئولین درباره مسائل فرهنگی و سلامت اخلاقی و... ایام و اوقات بزرگ و مقدسی مثل ماه مبارک رمضان و... میتوانند در اصلاح وضع موجود جامعه از حیث اخلاقی و فرهنگی کمک نمایند و گامهای ما را بلندتر و سرعت ما را افزون نمایند.
متأسفانه تاکنون همانطور که از داشتههای ذیقیمت و ظرفیتهای بالای خود برای اصلاح فرهنگ جامعه استفاده لازم را نبرده و سهل است که از آنها «بد» هم استفاده کردهایم، از این ایام و ماهها و اوقات مقدس که قلب و فطرت آدمیان و افکار و روحیات اجتماعی از زمینه و شرایط بسیار مناسبی برای «پذیرش» برخوردار است، استفاده نکردهایم. این است که ماهها و روزها میآیند و میروند، و متأسفانه و بدون تعارف وضعیت اخلاقی و فرهنگ عمومی جامعه اگر نگوئیم عقبتر رفته- که متأسفانه خیلی جاها رفته- حداکثر درجا زده و بسیاری از معضلات اخلاقی و نابهنجاریهای فرهنگی لاینحل باقی مانده و بعضاً شدت هم پیدا کرده است. این در حالی است که اصلاً فلسفه دین و شخصیتهای دینی و ایام و مناسبات دینی و... هدفی جز «آدمسازی» و «جامعهسازی» ندارند.
محرم و صفر، شعبان و رمضان، ایامی است که باید از آنها بهعنوان «فرصت» استفاده کرد، اگر نکنیم، فقط سینهای زده و نوحهای خوانده و اشکی ریختهایم، و یا غذایی نخورده و آب ننوشیده و گرسنگی و تشنگی را تحمل کردهایم، بدون اینکه از این زحمات و تحمل سختیها- که حتماً هم خالصانه بوده- توانسته باشیم در حیث ساختن «خود» و «جامعه» و حرکت در مسیر تعالی و قرب الیالله، استفاده مناسب را کرده باشیم... باری سخن دراینباره بسیار است که ما به همین اکتفا میکنیم و امیدواریم اثرات مثبت ماه مبارک رمضان را بر وضعیت فرهنگی و اخلاقی جامعه ورزش بهطور ملموس مشاهده کنیم و اهالی ورزش، بهویژه ورزشکاران عزیز کشورمان، همانطور که این روزها میشنویم و میخوانیم چگونه قهرمانان سوپر حرفهای جهان (محمدصلاح، مسعود اوزیل، پل بوگباو..) و باشگاههای بزرگ و سرشناس دنیا (مثل یوونتوس پاریسنژرمن، لیورپول و آرسنال و...) از ارزشهای این ماه میگویند و حرمت آن را پاسداری میکنند، از این ماه عزیز و برکات و فواید آن بهترین بهرهها را- که کمترین آن سلامت اخلاقی و روحی است- ببرند و نتایج مثبت آن را در زندگی خود، بهویژه زندگی ورزشی و حرفهای خود تجربه و لمس نمایند.
مدیران آنی و لحظه ای نباید غفلت کنند
بی نظارتی ، ریشه بسیاری از آفات فوتبال
رئیس فدراسیون فوتبال، گفته است: «قرار است هیئتی شامل نمایندگان کمیتههای اخلاق، انضباطی، حراست و... در مسابقات هفتههای پایانی کلیه مسائل فوتبال را زیر نظر بگیرند و در صورت بروز هرگونه مشکل، جدیترین و شدیدترین آرا براساس آییننامههای موجود از سوی آنان صادر خواهد شد.» سخنان وعدهگونه آقای تاج البته باعث رضایت همه کسانی میشود که دوست دارند فوتبال کشور سالم باشد، مسابقات مختلف آن در ردههای مختلف سنی و دستههای گوناگون و... در محیطی آرام و کم تنش و در یک کلام محترمانه برگزار شود، چرا که اگر این اتفاق که آقای تاج میگوید درباره فوتبال ما و به ویژه در این روزهای حساس پایانی لیگ برتر، رخ دهد، و اصل «نظارت» به بهترین و هوشیارانهترین شکل اتفاق بیفتد، میتوان امیدوار بود که حقی از کسی تضییع نشده و انصاف و عدالت در حد توان بر مسابقات حاکم بوده است و بدون تردید آنهایی که «بیمار دل» و «مریض روحی روانی» نیستند، و با انصاف هستند و در قضاوت خود عدالت را رعایت میکنند، بر کار فدراسیون و تلاش تیمها و نتایج و عناوینی که چهره بسته، صحه گذاشته و علنی و آشکار یا حداقل در دل آن را تحسین هم میکنند.
حرفی که در این باره باقی میماند و البته حداقل این مجله و این قلم ناتوان بارها و بارها درباره آن تذکر و یادآوری کرده است و به طور خاص مسئولان و مدیران و ورزش و همین جناب تاج را مخاطب قرار داده است این است که موضوع «نظارت» بحثی جدی در تضمین سلامت امور است. ورزش و غیر ورزش هم ندارد. هرجا مدیران و مدیریتها، علاوه بر انجام وظایف و رعایت اصول مدیریتی، اصل «نظارت» را هم جدی گرفته، آن جا و آن مجموعه، موفق عمل کرده و کارآمد بوده است. امروز آنچه و در هر جا، مردم خوب و صبور ما را آزار میدهد، مثلاً اگر با نابهنجاریهای فرهنگی و اخلاقی در سطح جامعه مواجه هستیم، اگر با افسارگسیختگی قیمتها و جولان دادن دلالیسم بیرحم در عرصه اقتصادی رو به رو هستیم، اگر مشکل معیشت بر مردم حلالخور و نجیب ما، فشار میآورد، بدون هیچ تردیدی، در میان عوامل مؤثر، عامل فقدان نظارت و بیش از هر چیز نقشآفرینی میکند و به همین ترتیب است وضعیت در حوزههایی که کار درست نمیچرخد و رضایت مردم و جامعه را فراهم نمیآورد. در همین حوزه ورزش اگر با پدیدههای نامبارک و مخربی مثل دلالی بازی و تبانی و بازیکن سالاری، زد و بند و تقلب و... مواجه هستیم، باز تردیدی وجود ندارد که اصل «نظارت» رعایت نشده و مدیریت مربوطه به وظیفه خود عمل نکرده است، دو، سه شماره پیش در همین صفحه به بهانه اتفاقاتی که درباره تلویزیون و تعطیلی یک برنامه ورزشی رخ داده بود، ضمن تأیید برخوردهای صورت گرفته مدریتی که به درستی به مقابله با پدیده نامیمون «مجری سالاری» برخاسته بود، بر این نکته هم پای فشردیم که اگر کسی در یک تیم یا مجموعه، یا سیستم یا همین رسانه و تلویزیون و... پا را از حد خود فراتر گذارد و بالاتر از مسئولیت و اندازههای خود حرف میزند و خط و نشان میکشد و خودکامانه و خودسرانه، آن برنامه سرمایه و وقت و ذهن و فکر مردم را به نفع ایدههای بچگانه و بعضاً انحرافی و مخرب خود به بازی میگیرد و... آن هم برای مدت زمانی طولانی، مقصر درجه اول و عامل اصلی به وجود آمدن این وضعیت، قبل از آن مجری، یا آن بازیکن باندباز، یا... هرکسی دیگر باشد، مدیریت حاکم بر آن مجموعه است که بر کار و بار خود «نظارت» ندارد، به مسئولیت خود عمل نمیکند و اگر هم نظارت دارد، اما جرأت و جربزه و شخصیت برخورد بموقع را برای اصلاح امر و تذکردادن به افرادی که سرکشی آغاز کردهاند، ندارد و... و سرانجام این میشود که شد!
قصد طولانیکردن مطلب را نداشتیم، اما عنان قلم از دست در رفت و سر از اینجا و آنجا درآورد. البته اینها بیربط با اصل مطلب نبود و نمونههایی بود برای اینکه اهمیت اصل نظارت را یادآور شویم و بگوئیم اگر این نه فقط در فوتبال، بلکه هرجا، در سیاست، فرهنگ، اقتصاد، رسانه و.... ورزش، باشگاه و... رعایت نشود و از سوی مدیران «نظارت» بر مجموعه تحت اداره اعمال نشود، حتماً و بدون هیچشک و تردیدی با عواقب مضر و پیامدهای منفی روبهرو میشویم که اگرچه شاید به مذاق برخی عناصر فرصتطلب خوش بیاید و شیرین باشد، اما حتماً بهضرر ورزش است و خاطر اهالی ورزش را آزرده و نگران میسازد.
از بحث «نظارت» که به بهانه حرفهای آقا تاج مطرح شد، حداقل در این مطلب یک نکته دیگر باقی است و آن نکته خطاب به شخص رئیس فدراسیون فوتبال است که برادر عزیز ما هم معتقد و موافق هستیم که در این روزهای پایانی و حساس لیگ که رقابت در صدر و قعر جدول به اوج رسیده، باید بر کاروبار مسابقات و روند اتفاقات گروهی را ناظر قرار داد تا به مسائل اشراف و با هرگونه تخلف و لغزش و تبانی و... قاطعانه برخورد نمایند، اما عرض ما این است که فراتر از نظارت مقطعی آنهم در روزهای حساس پایانی لیگ، آن هم لیگ برتر، مسئولان ما و مدیریت فوتبال ما، باید آنی و لحظهای، چه در آغاز مسابقات، چه در بین مسابقات، چه در روزهای پایانی آن، نباید از اصل نظارت غافل باشند.
متأسفانه چندسالی است افراد و جریاناتی که یا دنبال اسم ورسم هستند و برای رسیدن به شهرت و «دیدهشدن»، اشتهایی سیریناپذیر دارند، بدون اینکه جایگاه و سابقهای در فوتبال داشته و از شناخت لازم و کافی درباره این رشته برخوردار باشند، و ناآگاهانه اما با ادعای فراوان درباره مسائل خرد و کلان این رشته و عناصر ریز و درشت آن به لطف بیدروپیکری رسانهای، قلم میزنند وصحبت میکنند و خط و ربط تعیین میکنند و یا مغرضانه و با نقشههای حسابشده و با اهداف سیاسی، میخواهند مانع از پیشرفت و پویایی فوتبال شوند و اجازه ندهند، این رشته پرطرفدار در خدمت سلامت و نشاط جامعه و بهویژه جوانان و ارتقای وحدت و همبستگی مردم شود و.... به جان فوتبال افتادهاند و برخلاف مسئولان و مدیران که فقط در مواقع حساس، به فکر نظارت و زیرنظر گرفتن امور میافتند، آنی و لحظهای از فوتبال آن هم در ردههای مختلف از سنین پایه گرفته تا لیگ برتر و... غافل نیستند و ناآگاهانه و خودخواهانه و یا کاملاً آگاهانه و هدفدار به تخریب و ضربهزدن به آن مشغولند و متأسفانه همه میبینیم و میدانیم که خیلی هم در این راه و تحقق این هدف- در سایه غفلت مسئولان و مدیران فوتبال- موفق بودهاند....
یادمان باشد کشتی ورزش پهلوانی است
چرا رفقای دیروز ، امروز یکدیگر را خراب می کنند؟!
آنچه این روزها در کشتی و درباره انتخابات ریاست فدراسیون کشتی از سوی برخی افرادی که به قول منصور برزگر «سابقهشان در کشتی مشخص و عیان است» ملاحظه و مشاهده میشود، ضمن اینکه در شأن ورزش پهلوانی مثل کشتی نیست، اما متاسفانه موضوع تازه و بیسابقه نیست و سالهاست رسیدن به پست و مقام و رئیس شدن و پشت میز مدیریت تکیه زدن، فکر و ذکر و هدف خیلی از ماها شده است که حاضریم برای رسیدن به آن، به شیوه پیشنهادی نیکولو ماکیا ولی، فیلسوف ایتالیایی، دست به هر عمل و رفتاری بزنیم بدون در نظر گرفتن شأن و شئوون شخصی رعایت اصول انسانی، از هر وسیله ای برای بالا بردن خود و زمین زدن دیگران استفاده کنیم.
متاسفانه این آفت و بلا در عرصههای مختلف - نه فقط در ورزش و نه فقط در کشتی - که تقریبا هر جایی که پای «ریاست» و «رئیس شدن» و «انتخابات» و «رای» و «مجمع» و«صندوق» و... این طور حرفها در میان باشد، به جان جامعه افتاده است، این در حالی است که بزرگان آگاهان و آنها که به «خدا» معتقد و از «آخرت» خود بیمناک هستند، همواره از زیر بار مسئولیت رفتن و امانت بزرگ امور مردم را برعهده گرفتن، اکراه داشته و به زحمت و اصرار فراوان دیگران و صرفا برای ادای تکلیف و رضایت خدا و خدمت به مردم مسئولیت را گردن میگرفتند، آنان از عمق مفهوم و معنای این سخن مولای متقیان علی(ع) هم آگاه و به آن واقفند که فرمود: «و ان عملک لیس لک بطعمه و لکنه فی عنقک امانه» یعنی مسئولیت و ریاست، به منزله طعمهای نیست که بخواهی از آن به نفع خود از مواهب آن استفاده کنی، بلکه ریاست «امانتی» است به گردن خود تو که باید در قبال آن در دنیا و آخرت، در پیشگاه خدا و خلق پاسخگو باشی (و نقل به مضمون و معنا.)
باری، واقعیت امر این است که میبینیم و نمیتوانیم منکرش شویم. روزی در این مملکت شهید بزرگوار بهشتی میگفت: «ما شیفتگان خدمتیم، نه تشنگان قدرت»، اما امروز میبینیم و خیلیجاها ثابت شده است که عکس این ماجرا دارد اتفاق میافتد و برخلاف آن روزها و سالهای اولیه انقلاب و دفاع مقدس که «شیفتگان خدمت» در وسط معرکههای هول و مردافکن قرار داشتند و با نثار خون خویش شیفتگی خود را به خدمت و بیزاری خود را از قدرتهای پوشالی و پستهای زودگذر، ثابت میکردند، حالا خیلی وقتها و خیلیجاها این تشنگان پست و مقام رئیس و ریاست و... هستند که جولان میدهند و به مسئولیت مثل «طعمه» نگاه میکنند و فقط و فقط به فکر بستن بار خود و خانواده خود و باند و حزب سیاسی خود و... هستند، بدون اینکه به مسئولیت و امانتی که در قبال جامعه و خدمت به مردم دارند، حتی فکر کنند و...! بگذریم صحبت از انتخابات کشتی بود. انتخاباتی که امیدواریم با همت مسئولان ذیربط هر چه زودتر برگزار شود تا هر چه زودتر بساط این حرکات در رفتار زشت و بیظرفیتیها آزار دهنده از سوی کسانی که ظرفیت مدیر شدن را در خود دیده و پا به عرصه رقابت گذاشتهاند! جمع شود البته رقابت و فعالیت انتخاباتی و معرفی برنامهها و ایدههای کاندیداها و... تا آنجا که در مسیر «اعتدال» باشد و «توهین به دیگر رقبا» نباشد و... امری مباح و بلکه لازم است، اما آنچه که این روزها در کشتی از سوی بعضی افرادی که نامزد ریاست بر این رشته فدراسیون که بیش از دیگران باید بر آن حال و هوای پهلوانی و اخلاقی حاکم باشد، هستند، سر میزند، بیشتر جنبه «نفی دیگران» دارد تا اثبات خویشتن!، حالت خراب کردن و تحقیر دیگرانی را دارد که روزی و روزگاری نه چندان دور با یکدیگر رفیق و هم تیم بودند و با پوشیدن دوبنده تیم ملی، برای ایران عزیز و مردم بزرگوار آن افتخار آفرینی میکردند و...
برای همین هم هست که صدای اعتراض بزرگان چون منصور برزگر و محمد بنا و... از این بداخلاقیها و حرمتشکنیها و ناپهلوانیها و... بلند شده است، به طوری که منصورخان میگوید «متاسفانه برخی افراد که سابقهشان هم در کشتی مشخص و عیان است برای مطرح کردن خودشان به دیگران توهین میکنند و عزت و حریم کشتی را خدشهدار میسازند، ما باید از مولا علی(ع)و... تبعیت کنیم و رهرو او باشیم... اما متاسفانه میبینیم برای رسیدن به چیزهایی که هیچ ارزشی هم ندارد، به جان هم میافتند و حرمتشکنی میکنند... «باز استاد برزگر در جای دیگر حرفهایش میگوید: «...متاسفانه عدهای از افراد برای اینکه دیده شوند، دیگران را خراب میکنند که این کار خیلی زشت و زننده است. چرا نمیآیید همدیگر را بزرگ کنید و به هم احترام بگذارید، هرکس رای آورد رئیس میشود،... هرکس شایستگی بیشتری دارد ریاست فدراسیون را در دست بگیرد و به فکر کار کردن برای این رشته باشد، نه مسائل دیگر.»
و اجازه بدهید در ادامه چند جمله هم از استاد محمد بنا که به حق او را لقب معمار کشتی فرنگی ایران» لقب دادهاند، در این باره بیاوریم و کلام را ختم کنیم؛ بنا میگوید: «... چقدر خوب است که تمام بزرگان کشتی آرام و بدون دغدغه حرفهایشان را روز مجمع بزنند... چرا الان باید مردم را در صفحات مجازی درگیر چنین مسائلی کنید؟...» و در پایان هم چنین، حرفهایش را به عنوان یک بزرگتر جمع میکند. «خواهش میکنم بس کنید.
کشتی قداست دارد. شما بزرگان کشتی هستید و من کوچکتر از آن هستم که بخواهم شما را نصیحت کنم، اما دل آدم به درد میآید. به هم احترام بگذارید. بالاخره روز انتخابات یک نفر انتخاب میشود و همه ما وظیفه داریم به آن یک نفر کمک کنیم...»
ما هم به سهم خود امیدواریم این افرادی که برای ریاست کشتی رقابت میکنند، بیش از هر چیز شأن و منزلت خود را حفظ کنند و از رفتار سخیف و بچگانه که جدا مایه تاسف است دست بردارند و در یک رقابت سالم شرکت کنند و سرانجام هم هر کسی رای بیشتر آورد، همگی به یاری او و در واقع کمک کشتی بیایند و... حرف آخر هم اینکه متأسفانه همانطور که در آغاز مطلب گفته شد، جنگ برای ریاست و دست زدن به هر حربه و وسیلهای برای تصاحب جایگاه قدرت، آفتی است که در اکثر جاها دیده میشود که حالا به ورزش کشتی و قهرمانان دیروز آن که جملگی متواضع و سربزیر و بیادعا بودند، سرایت کرده است، شروع آن هم بدون تعارف از عرصهها و در صحنههای سیاسی کشور شروع شد و... خلاصه این آشی است که برخی از بازیگران سیاسی از چند سال پیش برای جامعه پختهاند و حالا اثرات زیانبار و ضدفرهنگی آن را همگی داریم با تمام وجود احساس میکنیم و... البته زجر میکشیم.
وزارت ورزش باید پاسخگو باشد
عمری است که این حرف ها را می شنویم !
گوش اهالی فوتبال ایران و طرفدار تیمها از این حرفهایی که آقای امیرحسین فتحی، مدیرعامل تیم استقلال بعد از بازی با استقلال خوزستان، در گفتوگو با خبرنگاران مطرح کرده، پر است، آقای فتحی درباره ماجرای شفر، سرمربی برکنار شده تیم استقلال میگوید: «یکی از مسائلی که کار را برای باشگاه استقلال سخت کرد، بسته شدن قراردادهای غیرحرفهای است...» او در جای دیگر در این باره چنین توضیح میدهد: «متاسفانه با شفر قرارداد غیرحرفهای امضا شده است. مرسوم نیست مربی حق فسخ داشته باشد ولی باشگاه این حق را نداشته باشد. مبلغ نجومی با او بسته شده است. شاید در جام جهانی چندین مربی قراردادشان بیش از یک میلیون دلار بود. ساشا شفر بدون داشتن مدرک معتبر آنالیزوری، قرارداد بالایی با استقلال بسته بود. ما قرارداد خوبی با شفر نداشتیم، قراردادی یک طرفه...»
شما خواننده محترم هم حتما حرف ما را تائید میکنید، که این حرفها، که این بار از زبان آقای فتحی و این بار در باره آقای شفر به گوش مخاطب اهل ورزش میرسد، حرف تازهای نیست و در سالهای اخیر، هر چند وقت یک بار از زبان مدیری درباره مربیای، شنیده میشود... در واقع اصل ماجرا یکی است و تغییر نمیکند، اما نقشآفرینان آن متغیرند! و این بیش از هر چیز حکایت از بیماری فوتبال ما دارد، بیماری که حکایت از نوعی آشفتگی، به هم ریختگی و بلبشویی است که ریشه آن را باید بیش از هر کجا در عامل «مدیریت» جستوجو کرد. عامل مدیریت هم که میگوئیم، نه مدیریت این و آن باشگاه، بلکه مدیریت کلان و بزرگتر ورزش راس همه «وزارت ورزش». مدیریت باشگاهی مثل استقلال یا پرسپولیس، زیرمجموعه، وزارت ورزش است، قبل از آقای فتحی یا آقای عرب، وزارت ورزش و شخص آقای وزیر ورزش است که باید درباره وضعیت آشفته مدیریتی حاکم بر دو باشگاه بزرگ، پرطرفدار و معتبر کشور که علیرغم همه شعارها و وعدهها مبنی بر واگذاری به بخش خصوصی، همچنان جزو داراییهای وزارت ورزش هستند، توضیح دهد. وقتی «ثبات مدیریتی» در ورزش ما و به ویژه دو باشگاه ذکر شده، معنا نداشته باشد و مدیریت این مثلا باشگاهها! به محله برو و بیا تبدیل شده باشد، معلوم نیست، باید از کجا و چه کسی مسئولیت خواست و مشخص نیست، دقیقا مسئول اصلی خرابکاریها و خطاکاریها و کمکاریها و ندانمکاریها و... کیست؟ امروز آقای فتحی میگوید «قرارداد شفر غیرحرفهای منعقد شده است، یک طرفه است، به ضرر باشگاه مردمی استقلال است...» خب، مخاطب این جملات چه کسی یا چه کسانی هستند؟ آن که شفر را آورده، استخدام کرده، قرارداد بسته، نه با او یا اعوان و انصار و آقازادهاش، چه کسی بوده؟ با اجازه چه کسی این کار را کرده، او را چه فردی و سازمان و وزارتخانهای منصوب کرده است؟ او الان کجاست؟ چرا نمیآید پاسخ بدهد؟ چرا نمیآید به طرفداران عزیز! استقلال و مردم گرامی و ورزشدوست کشورمان! توضیح دهد و ابهامات را برطرف کند...؟ این وضع و اوضاع تا کی میخواهد در ورزش ما ادامه داشته باشد. این بازی با سرمایههای ملی، این اسراف و ریختوپاش از جیب مردم، این به سخره گرفتن احساسات و عواطف علاقهمندان به ورزش که اکثریت قریب به اتفاق آن، جوانان، یعنی همان کسانی که رهبری انقلاب در پیامهای اخیر خودشان، بیش از گذشته و همیشه، آنها را مورد خطاب قرار میدهد، هستند، با کدام مجوز عرفی و شرعی و حرفهای و دولتی و ورزشی و اخلاقی و... صورت میگیرد؟ بازی با وقت و سرمایه و سرنوشت ورزش این مملکت تا کی...؟!
چند نکته کوتاه:
دست خالی دوومیدانی
- کاروان دوومیدانی کشورمان که با 16 ورزشکار برای حضور در مسابقات قهرمانی آسیا به میزبانی قطر، به این کشور عازم شده بودند (البته از تعداد همراهان و طفیلیها و قفیلیها بیاطلاع هستیم! در پایان موفق به کسب دو مدال در پرتاب دیسک (طلا توسط احسان حدادی و نقره توسط بهنام مشیری) شد و... بقیه شرکتکنندگان (حتی کیهانی و مرادی) نه تنها مدالی کسب نکردند، بلکه مقام درخور و رکورد جالبی ثبت نکردند... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
یک سوال فنی
- یکی از خوانندگان عزیز که از تساوی تیم استقلال مقابل الدحیل خیلی عصبی و ناراحت بود، در تماسی تلفنی با مخلص، سؤالی را مطرح کرد که ما در حد توان و فهم خود پاسخی به آن دادیم، اما این قول را هم دادیم تا در صفحه خودمان آن را مطرح کنیم شاید مربیان و یکی از اعضای کادر فنی استقلال هم در جایی و مصاحبهای پاسخی به این سؤال بجا و فنی بدهد، اما سؤال آن خواننده محترم:
چرا استقلال وقتی گل دریافت میکند برای زدن گل تساوی به زحمت میافتد و در بازیهای حساسی مثل پرسپولیس و پدیده که اخیرا انجام شد، با وجود دریافت گل در دقایق آغازین بازی، تا آخر نتوانست گل خورده را جبران کند، اما وقتی گلی میزند، به سرعت دروازهاش به روی مهاجمان حریف باز میشود، نمونهاش بازیهای اخیر این تیم مقابل استقلال خوزستان و الدحیل قطر؟!
احیاء ارزش پیراهن
- حالا که صحبت از تیم استقلال شد، بگذارید به این نکته هم اشاره کنیم، فرهاد مجیدی در کنفرانس خبری بعد از بازی با الدحیل درباره طارق همام، گفت: او تا زمانی که من در این تیم هستم در استقلال جایی ندارد. معنی ندارد، بازیکن وقتی میفهمد در «ارنج» اصلی نیست، ساکش را بردارد و رختکن را ترک کند! پیراهن تیم استقلال ارزش دارد و اما بعضی آن را بیارزش کردهاند، من میخواهم ارزش این پیراهن را احیاء کرده، به آن برگردانم.» ما از این اظهارات آقای مجیدی استفاده کرده، عرض میکنیم:
امیدواریم نه فقط فرهاد خان، بلکه هر کس در هر تیمی و هر جایی که در این فوتبال، سمت و مسئولیتی دارد، ارزشهای ضربه خورده و از دست رفته اخلاقی و معنوی (مثل همین ارزش پیراهن، یا حرمت بزرگتر یا...) را احیاء کند و برگرداند، چون باور کنید، بدون احیاء ارزشها و جاری شدن در رگهای فوتبال (و ورزش) پیشرفت و بهتر شدن، امکان ندارد...!
مربی تیم ملی ...؟!
- این روزها تقریبا هر جا در خیابان و نمایشگاه کتاب و اماکن و محافل ورزشی و.... با علاقهمندان ورزش برخورد میکنیم، سؤال ثابت آنها همگی این است که «سرمربی تیم ملی بالاخره چه کسی است و کی تعیین میشود...» سؤالی که نه ما، بلکه هیچکس دیگر، جز مسئولان ارشد فوتبال نمیتوانند، به آن پاسخ درست و دقیقی بدهند، امیدواریم مسئولان امر و آقای تاج، ضمن اینکه با طمانینه و دقت درباره انتخاب سرمربی تیم ملی عمل میکنند، هر چه زودتر عملا این سؤال علاقهمندان به فوتبال کشور را، پاسخ دهند...
استیضاح و انتصاب ؟!
- بعضی از مطلعین و کارشناسان ورزشی بر این باورند که انتصابات اخیری که در وزارت ورزش اتفاق افتاده، بیارتباط با احساس خطر از استیضاحی که وزیر ورزش را تهدید میکند نیست. در روزهای اخیر از سوی وزیر ورزش روسای جدید حراست وزارت ورزش (آقای جعفرسمیعی)، ئيس کمیسیون 99 (آقای پریچهر) و معاونت پارلمانی و حقوقی وزارت (آقای سیدهادی حسینی)، معرفی و ابلاغ آنها صادر شده است. اتفاقا انتصاب آقای سیدهادی حسینی که قبلا نماینده مردم قائمشهر در مجلس شورای اسلامی بوده و طبق شنیدهها در تدارک بوده و هست که برای دوره آینده مجلس کاندیدا بشود، این نظر را تقویت میکند که ایشان با توجه به ارتباطات و شناختی که از مجلس و نمایندگان مجلس دارد، شاید با تلاشهای خود مانع از طرح استیضاح وزیر ورزش شود که عدهای از نمایندگان به شدت و فعالانه دنبال آن هستند. ؟ بهروز نعمتی هم که از نمایندگان فعلی مجلس شورای اسلامی و عضو هیئت رئیسه فدراسیون کشتی است به سرپرستی موقت این فدراسیون نیز دلیل و نشانه دیگری است که در نزد این دسته از کارشناسان این نظریه را تقویت میکند...! ما که به سهم خود اعتقاد داریم و همواره هم گفتهایم که هر کاری و اقدامی و رفتاری و عزل و نصبی که از جانب مدیریت ورزش سر میزند باید با هدف تامین مصالح ورزش باشد، ولاغیر!
نه اخلاقی ، نه ورزشی !
- درباره ماجرای علی دایی و تیم سایپا و اتفاقات ناخوشایند آن که پرده دیگری از وضعیت نابه هنجار حاکم بر فوتبال ما بود، فعلا قصد نداریم به طور مفصل وارد جزئیات آن شویم و در پازلی که عدهای فرصتطلب و شارلتان و بدخواه این آب و خاک ظلم ستیز راه انداختهاند بازی کنیم. فقط میخواستیم به این بهانه این نکته را عرض کنیم که این دعواها و حرمتشکنیها که نفع آن را عناصر بدخواه و جریانات ضد ایرانی میبرند و هرگز به نفع ورزش و فوتبال سلامت اخلاقی جامعه نیست، تا کی قرار است در فوتبال ما به مثابه سوهان روح عمل کند؟ مدیریتهای باشگاهی ما کی میخواهند تخصصی و حسابشده و سنجیده عمل کنند و به دست خود ماجرا و سوژه و خوراک برای دشمنان کینهتوز این مرز وبوم فراهم آورند و به جای آن که با مدیریت دقیق و دلسوزانه خود به فضای فوتبال و جامعه آرامش و وحدت تزریق کنند، به جو ناآرامی و تشویش و حرمتشکنی دامن بزنند، آیا آنها نمیتوانستند سه هفته دیگر دایی را تحمل کنند و بعد محترمانه عذر او را بخواهند؟ و از آن طرف چرا علیدایی و امثال او در هر باشگاهی که میروند کار خود را در نهایت با دعوا و بیحرمتی و درگیری و... به پایان میرسانند؟!
علی دایی که همین چند روز پیش از مسئولان قضایی و امنیتی خواسته بود که برای مبارزه با فساد در فوتبال وارد عمل شوند، چرا با بعضی اظهارات نسنجیده خود که نه ا خلاقی بود و نه ورزشی - و بعید هم نیست با تحریک این و آن صورت گرفته باشد - افرادی را زیر سوال میبرد که در روزگاری که او و امثال او در زمین فوتبال بالا و پایین میپریدند و امثال بنده هم زیر کولر نشسته و اندر فضائل فوتبال و سلامتی و... قلمفرسایی میکردند، آنها جان بر کف وسط معرکه نبود مقابل دشمن غدار این آب و خاک و این مردم مردانه ایستاده بودند تا برای بنده و دایی آرامش و امنیت لازم برای نوشتن و بازی کردن را فراهم آورند،... واقعا که این اتفاقات و ماجراها و این حرمتشکنیها و سوءمدیریتها و بداخلاقیها و خودخواهیها و... که فضای فوتبال ما را پر کرده است، مایه تاسف و شرمندگی است و معلوم هم نیست که تا کی میخواهد ادامه داشته باشد...؟!
* سیدمحمدسعید مدنی