PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳ - December 22 2024
کد خبر: ۴۵۷۰۰
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۵:۴۶
اگر راست می گویید حرمت مردم را در فینال جام حذفی نگه می داشتید

آقایان! جام جهانی را هم برای بقای خود می خواهید نه رضایت مردم

آنچه در شب فینال جام حذفی فوتبال ایران در ورزشگاه شهدای فولاد اهواز اتفاق افتاد، بیش از هر چیز طبق معمول حکایت از بیتدبیری، ضعف مدیریت، جدی نگرفتن وظیفه و انجام کارباری به هر جهت در فوتبال و بالاتر از آن ورزش ایران میکرد. دردها و آفاتی که مثل اینکه قرار نیست دست از سر این ورزش و خیل هواداران آن بردارد. دردها و نقاط سیاه و آزاردهندهای که اثباتگر حرفهای همیشگی مجلهای مثل کیهان ورزشی است که سالهای اخیر بیش از گذشته آن را تکرار میکند. حرفهایی مثل اینکه ورزش را کسانی که در قبال آن مسئولیت رسمی دارند، باید پاسخگوی مطالبات مردم در این حوزه باشند، جدی نگرفتهاند، ورزش در بسیاری از جاها دست نااهلان کارنابلد است که منظور و غرض اصلی آنها از حضور در حوزه ورزش خودخواهیها و استفاده روانی و مادی از مواهب مدیریتی است نه کارکردن برای ورزش و خدمت کردن به اهالی و علاقهمندان ورزش. حرفهایی مثل اینکه ورزش ملعبه و بازیچهای است در دست بازیگران و سیاسیکاران، ابزاری است در اختیار کسانی که میخواهند از طریق آن و جذابیتهای آن و... «رای» و «نظر» خیلی علاقمندان به ورزش را جذب کنند تا مناصب دیگر و بزرگتر را به دست آورند و... به همین دلیل است که برای این مثلا مدیران و سکانداران ورزش، تعریف ورزش و رشتههای مختلف آن مترادف است با مدال و برد و سکو و... و لاغیر. برای این است که در فوتبال از سوی مدیران آن همه چیز رها شده، ساختار و سازمان و مدیریت و پایه و ریشه و اخلاق و فرهنگ و... و تمام فکر و ذکرشان شده است، صعود به جام جهانی! باید برای چندمین بار از اینان سؤال کرد که فوتبالی که از برگزاری یک مسابقه فینال به شکل محترمانه، استاندارد، مرتب، منظم و... عاجز است و این عجز را نه فقط امسال، بلکه بارها و بارها نشان داده است (نظیر اتفاقات فینال امسال، سال گذشته در خرمشهر هم رخ داد)، میخواهد برود جامجهانی چه چیزی را ثابت کند؟! فوتبال ما پیش از این پنج بار به جام جهانی صعود کرده است، چه اتفاق مثبتی بعد از آن از حیث ساختاری و فرهنگی در آن رخ داده است، جز این است که بعد از آن و بعد از حدود 70، 80 سال فعالیت رسمی فوتبال در این کشور، حالا رئیس فدراسیونش در جمع خبرنگاران، «از مصلحت نبودن ادامه لیگ»، سخن میگوید و در واقع به «بنبستی که فوتبال به آن دچار شده، اعتراف میکند؟! آیا نباید با جرأت بیشتری بگوئیم، این همه تلاش و هزینه و استخدام مربی خارجی و... برای صعود به جام جهانی، برای خدمت به ورزش و جلب رضایت مردم و... این طور ارزشها نیست، بلکه صرفا برای استفاده تبلیغاتی و ابقای پست و مقام ریاستی و بهرهبرداریهای جناحی و انتخاباتی و... است. شما اگر راست میگوئید که دارید برای مردم کار میکنید و هدفی جز جلب رضایت مردم ندارید، پس چرا فینال جام حذفی را، چرا دربیها و... را اینگونه برگزار میکنید، یعنی به گونهای که باعث آزار مردم میشود، اسباب مزاحمت خیل ورزشدوستان را فراهم میآورید، اشک آنها را در میآورید و چه میگویم «چشم مردم» را از حدقه در میآورید؟! شما اگر به فکر رضایت مردم و خدمت به ورزش بودید حداقل از همان سال گذشته که مثلا به اسم بزرگداشت آزادی خرمشهر بازی فینال را در آن شرایط غیراستاندارد در خرمشهر برگزار کردید و چشم یکی از هموطنان عزیز ما به طور جدی آسیب دید و ظاهرا از یک چشم نابینا شد، در نحوه رفتار و مدیریت و برنامهریزی خود تجدید نظر جدی میکردید و درس گرفتن از آن حادثه تلخ- که میتوانست در آن روز و آن بلبشوی پایان بازی و موقع اهدای کاپ که حتی منجر به گم شدن چند ساعته کاپ قهرمانی هم شد!!!، تلختر هم بشود- در برگزاری مسابقاتی که با استقبال تماشاگر مواجه میشود هماهنگتر و با برنامهریزی بهتر عمل میکردید. این مسائل تلخ و بدتر از آن برای برخی از مسئولان درس عبرت نمیشود، چون برای آنها اصلا این مسائل اهمیت ندارد، ورزش و کارکرد اجتماعی و جایگاه مردمی آن، مهم نیست، مردم و تماشاگران و... اهمیت و احترامی ندارند، عرض کردیم اینها آمدهاند تا فقط از ورزش و مواهب آن به نفع خود و خانواده و حزب و باندشان استفاده نمایند و... فکر میکنیم با این زبان الکن و قلم ناتوان منظور خود را رسانده باشیم و بیش از این حوصله خواننده را سر نبریم. بارها گفتهایم و حداقل در همین صفحه به کرات نوشتهایم دردها و ریشه دردهای ورزش و فوتبال ما شناخته شده است، همگان، لااقل آنها که خود را به خواب و کری و کوری نزدهاند، آنها را میدانند و میشناسند، اما چرا درمان نمیشود، چرا مسائل لاینحل باقی مانده است، دلیلی ندارد، جز اینکه این وضعیت و تداوم آن به نفع برخی از کسانی است که متأسفانه ردای مسئولیت هم در ورزش به تن دارند، و به همین دلیل ارادهای هم برای حل مشکلات و درمان دردها و سر و سامان دادن به وضعیت آشفته آن وجود ندارد.

با توجه به آنچه در فراز بالا به آن اشاره شد، لاجرم این نتیجه به دست میآید که تا در نوع نگاه و نگرش مسئولان اجرایی و بالادستی کشور درباره ورزش و نقش و کارکردهای موثر اجتماعی و فرهنگی آن تغییری اساسی رخ ندهد، تا زمانی که ورزش به اندازه معقول آن جدی نگرفته نشود، تا زمانی که امور ریز و درشت آن را از مدیریتهای کلان آن - در حد وزارت و کمیته المپیک و فدراسیونها و... - گرفته تا مسئولیتهای دیگر آن حتی در حد «توپ جمعکنی» دست اهلش سپرده نشود، و مردان کارآمد و دلسوز و خدمتگزار، جای عوضیآمدههای پرمدعا و فرصتطلب را نگیرند، و... خلاصه تا وضعیت فعلی ادامه دارد و هر کسی از راه میرسد ورزش را برای خودش و باند و خانواده خودش میخواهد نمیتوان انتظار داشت تواناییهای بالقوه این ورزش به فعلیت درآید و در میادین جهانی و بینالمللی باعث سرافرازی و افزایش غرور ملی شود و شادی و رضایت مردم را فراهم آورد. نمیتوان توقع داشت کارکردهای مثبت ورزش، به سهم خود به ارتقای فرهنگ عمومی و رشد و گسترش ارزشهای اخلاقی جامعه، کمک کند. این است که به صراحت عرض میکنیم ورزش ما از راس تا قاعده آن، به یک تحول اساسی و دگرگونی عمیق نیاز دارد، تا از این بیراههای که در پیش گرفته، بازگردد و راه صواب و مسیر درست را انتخاب کند. ورزش ما راه خود را گم کرده است و هرچه میگذرد، بیشتر در کجراههها گم میشود و از هدف و مقصد اصلی فاصله میگیرد.

خلاصه کلام: ورزش را باید از افکار غلط، نگرشهای سودجویانه و خودخواهانه و فرصت‌‌طلبانه، از مدیریتهای عوضی آمده، از برنامههای روزمره نتیجهگرایانه و... و از چنگال منفعتجویان افسارگسیخته، باید نجات داد...!

نمی دانیم «شفر» دلال است یانه

اما حتم داریم که شما مدیر نیستید !!

معاون باشگاه استقلال در یکی از روزهای هفته گذشته در جمع عدهای از هواداران معترض و نگران این تیم که مقابل دفتر این تیم جمع شده بودند، «وینفرد شفر» سرمربی برکنار شده تیم استقلال را به «دلالی» متهم کرد و... این آغازی بود برای شروع یک درگیری و مجادلهای رسانهای! و این اتفاق به برکت مدیران نااهلی که از بالا تا پایین این ورزش را در ید اختیار خود درآورده و با نابلدی و غلطکاریهای خود هر روز مسئله و جنجال تازهای برای ورزش ما و رشتههای پرمخاطبی چون فوتبال ایجاد میکنند، اصلا چیز تازهای نبود، بیش از هر چیز باید بپرسیم اصلا این افرادی که گاه و بیگاه از سوی مدیران بالادستی ورزش برای تیمها و باشگاههای اصیل و ریشهدار و مردمی چون استقلال تعیین میشوند، چه کسانی هستند؟ از کجا میآیند، سابقه و کارنامهاشان چیست؟ با کدام شناسنامه روی صندلی مدیریت تیمهای باهویت و دارای شناسنامهای مثل استقلال و... مینشینند که بعد از مدتی عرض اندام و خود را مطرح کردن و سوژه رسانهها قرار دادن، یکشبه هم محو میشوند و با به جای گذاشتن خرابیهای فیزیکی و روانی و فرهنگی به دنبال کار خودشان میروند؟ آقایانی که از ورزش دم میزنید و از خدمت به جامعه ورزش و مردم و به ضرب همین شعارها و ادا درآوردنها صاحب پست و مقامهای حساس در ورزش شدهاید و از نمایندگان این مردم «رای اعتماد»! گرفتهاید، آیا این معامله درستی است که با تیمهای ریشهدار و مردمی این ورزش انجام میدهید؟

ما نمیگوییم و اصلا در این باره هم حرفی نداریم که آیا شفر دلال بوده است، یا خیر؟ اما وقتی امثال باصطلاح مدیرانی بیهویت و فاقد شناسنامهای را بر مصدر و مسند اداره باشگاهی مثل استقلال میگذارید، اگر دلیل عدم شناخت آنان، به جای «مربی»، «دلال» را بر کاروبار این تیمها به کار بگمارید تا او هم برای جلب منافع شخصی خود، سوهان بر روح و اعصاب جمعیت هوادار بکشد و آنان را ناراضی و نسبت به زمین و آسمان بدبین و معترض کند، نباید هم تعجب کرد؟ یا حتی اگر مربی تحت مدیریت این گونه افراد عوضی آمده، به جای مربیگری دنبال کار دلال و کار چاقکنی برود، باز هم نباید تعجب کرد؟

از «کروش» تا «شفر» همه مشکل دارند جز مدیران عوض آمده و نا اهل ...؟!

شما فکر میکنید دلایل پارهای از رفتارهای خشن و عصبی مربیانی مثل کارلوس کروش یا همین آقای برانکو و... خلاصه کسانی که بیش از هر کس به خود احترام میگذارند و برای نام و سابقه کاری خود شخصیت قائل هستند، چیست؟ آنها فوتبال را میشناسند، نه فقط فن و تاکتیک و... فوتبال را بلکه فرهنگ فوتبال را، آدمهای دور و بر فوتبال را، محیط و روابط و مناسبات رایج در فوتبال را... به همین دلیل وقتی خود را در محیطی میبینند که همه چیز و همه کس- حتی مدیران- آنها را به بیشخصیتی و کنار آمدن با روابط ناسالم و بند و بستهای پشت پرده و بازیکنسالاری و بیانضباطی و... فرا میخوانند، ناگهان برآشفته شده و در دفاع از شخصیت کاری و حرفهای خودشان هم که شده و برای احترام به شخصیت حقیقی و حقوقی خودشان هم که شده ناگهان برآشفته میشوند، بر میآشوبند... رفتارهای تند و عصبی که گاه بر افرادی که از پشت پرده ماجراها بیاطلاع هستند، برخورنده هم هست- از خود بروز میدهند. درباره شفر هم از مدیران باشگاه استقلال و نه، اصلا از مدیران بالادستی آنها سوال میکنیم چرا رنگ دلالی قبل از ورود او به فوتبال پر مسئله و ناسالم ایران به شفر و امثال او نمیچسبید؟چرا شفر که با آن سلام و صلوات وارد فوتبال میشد، و حتی گاه نام او به عنوان جانشین کروش این جا و آنجا مطرح میشد، به یکباره از سوی مدیران تیم استقلال «دلال» لقب میگیرد و برایش هم مدارکی- البته از نوع آبکی! آنجور میکنند؟گیرم شفر دلال، راجع حرفهای فرهاد مجیدی که اتفاقا درباره رفتار و عملکرد چنین مدیران فاقد هویت و بدون شناسنامه تیم استقلال، سر زبان آورده است، چه میگویند؟ آیا همه از شفر گرفته تا فرهاد مجیدی و... همه مشکل دارند، جز مدیران نااهل منصوب مدیران نااهلتر نشسته بر مسند ورزش؟!

پاسخ به سوالات فرهاد!

فرهاد مجیدی، بازیکن سابق و مربی فعلی فوتبال ایران که نام و کارنامهاش برای همه اهالی فوتبال ایران روشن است میگوید:

.... درباره این آقا همان فردی که شفر را دلال خوانده است که اسم بردید برای من جای تعجب دارد که چطور اجازه میدهند، فردی که 10 ماه است به باشگاه استقلال آمده و تجربهای هم ندارد، مسئولیت تیم بستن و انتخاب سرمربی را بر عهده بگیرد؟! چرا مدیران ورزشی ما چنین اجازهای را میدهند؟ هر بار هم که اعتراضها بیشتر میشود، خطیر شماره یک میرود و خطیر شماره دو میآید!...»

درباره حرفهای فرهاد و سوالاتی که مطرح کرده است، عرض میکنیم، این که چرا اجازه میدهند افراد بیتجربه و کارنابلد مسئولیت، تیم بستن، و انتخاب سرمربی تیمی مثل استقلال را برعهده بگیرند دلیلی ندارد، جز اینکه برای کسانی که اینگونه اجازهها را میدهند و اینگونه تصمیمات را برای تیمهای مردمی میگیرند اصلا مردم و تیمهای ریشهدار و اصل ورزش اهمیتی ندارند و آنها برخلاف فرمایش مولا علی(ع) که فرمود مسئولیت طعمه نیست. بلکه امانت است ورزش را دقیقا طعمهای میدانند که آن را بین خود و خویشان خونی و باندی خود قسمت میکنند! و اینکه چرا مدیران ورزشی ما چنین اجازهای را میدهند؟ پاسخش را عرض کردیم، چون غالب این افراد که مسئولیت مهم مدیریتی را در ورزش به عهده دارند اصلا «ورزشی» نیستند و قصد خدمت به ورزش را ندارند، بلکه مامورانی هستند که با اهداف سیاسی از سوی بزرگترها و روسای خود به ورزش آمدهاند تا بحثهای انتخاباتی و سیاسی و خلاصه غیرورزشی را در حوزه ورزش سامان دهند ...! این است که به قول فرهاد خانی، مدیر کارنابلد شماره یک میرود مدیر کارنابلد شماره دو میآید!... و در اصل ماجرا یعنی مدیریت کارنابلدها بر فوتبال و ورزش، تغییری حاصل نمیشود...!

از رفتار محمدصلاح تا عملکرد مدیران ورزش ما!

اخیراً درباره اقدامات و سخنان و تأثیرات ورزشکاران مسلمانی که در بالاترین سطح فوتبال حرفهای در باشگاه‌‌های معتبر جهان به فعالیت مشغول هستند، اخبار خوشایند و قابل تأملی بهگوش می رسد. ورزشکارانی مثل محمدصلاح ستاره مصری تیم لیورپول، پل پوگبا بازیکن مطرح منچستریونایتد، مسعود اوزیل ملیپوش آلمانی ترکتبار و... دیگرانی که نامبردن از یک به یک آنها حداقل در این مطلب ضرورتی ندارد. چرا که آنچه در اینجا مهم است، همانطور که گفته شد، رفتار و کرداری است که از آنان سر میزند و تأثیرات مثبتی است که به محیط و جامعه و مردم اطراف خود میگذارند. رفتار و کرداری که منبعث از آموزهها و تعالیم مکتب جانبخش اسلام و مبتنی بر ارزشهای مترقی و حیاتبخش این آیین الهی و دین آسمانی است. مثلاً درباره محمدصلاح بازیکن مصری تیم لیورپول که در قهرمانی اخیر این تیم در جام باشگاهی اروپا، تأثیری غیرقابل انکار داشت خبری اخیرا از سوی رسانههای انگلیسی منتشر شد که حکایت از آن داشت که حضور محمد صلاح در تیم لیورپول و منش و رفتار اخلاقی این بازیکن محبوب، باعث شده است تا درصد «اسلامستیزی» در این شهر تا 30 درصد کاهش پیدا کند. آنچه که در اینباره قابل توجه و مهم است، این نکته است که همانطور که گفته شده این بازیکنان مسلمان، بیش از «حرف»، با اعمال و رفتار خودشان، از دین و فرهنگ دینی خود، تعریف و تبلیغ میکنند. عمل آنها، مروج فرهنگ و اعتقاداتشان است و این دقیقاً همان چیزی است که خود اسلام هم بر آن تأکید دارد، مثلاً در قرآن کریم میخوانیم: «اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم...» (بقره، 44) یعنی: آیا مردم را به نیکی فرمان میدهید و خودتان را فراموش میکنید؟ (یعنی خودتان عمل نمیکنید؟!) یا در احادیث از قول جعفر آلمحمد امام جعفر صادق(ع) میخوانیم: «کونوا دعاهًْ الناس بغیر السنتکم» (یعنی: مردم را به غیر زبانتان [یعنی با رفتار و اعمالتان] به اسلام دعوت کنید.) و در اینباره یعنی «تبلیغ عملی» آیات و روایات فراوانی موجود است که هروقت هم به آن عمل شده، تأثیرات مثبت و شگرف فراوانی گذاشته است. در اینباره شخص پیامبر بزرگوار ما و به تأسی ایشان ائمه اطهار(ع)، پیشتاز بوده و فراتر از حرف و توصیه و اندرز با عمل و منش خود، مبلغ دین خدا و جاذب مردم به سوی اسلام بودهاند. علیبن ابیطالب(ع) در اینباره فرموده است: «ما امرتکم بشی الا و قد سبقتکم بالعمل...» (هرگز شما مردم و پیروان خود را به کاری فرا نخواندیم، مگر اینکه خود در عمل به آن از همگان پیشی گرفتیم...» مطالعه تاریخ اسلام و سیره این بزرگواران هم نشان میدهد، همینگونه بوده است. امروز هم میبینیم و میخوانیم که چگونه فوتبالیستی مسلمان در گوشهای از دنیا، با رعایت برخی موازین اسلامی وعمل به برخی دستورالعملهای دین انسانساز اسلام، روی مردم و جامعهای که مسلمان نیست و سهل است که بر اثر تبلیغات و شانتاژهای بدخواهان اسلام و انسانیت، ضد آن هم هستند، تأثیرات مثبت میگذارد و بسیاری از تبلیغات منفی و کینهتوزانه دشمنان دین خدا را خنثی و سرمایههایی را، که آنها در اینباره هزینه کردهاند، بادهوا میکنند! در خبری که درباره محمدصلاح آمده بود و حتماً خیلی از علاقمندان به ورزش و فوتبال کشورمان از آن اطلاع دارند آمده بود «بنابر پژوهشی که دانشگاه استانفورد در بریتانیا انجام داده است، حضور محمدصلاح مهاجم مصری لیورپول به کاهش 19 درصدی آمار جرایم نژادپرستان منجر شده است.» همچنین «بنابراین تحقیق توئیتها علیه دین اسلام نیز 50 درصد میان کاربران لیورپولی توئیتر کاهش داشته است...» بدیهی و طبیعی است شنیدن اینگونه اخبار موجب خوشحالی و امیدواری هر موحد و حتی انسان ظلمستیز و آزاده میشود، اما نکته و سئوالی را هم که در ذهن متبادر میکند، این است که ورزش ما در راه ترویج و تبلیغ دین و فرهنگ الهی و انسانساز اسلام چه برنامهای دارد؟ چه اقداماتی انجام داده است و به چه کاری مشغول هستیم؟ آیا ورزش ما، به ویژه سکانداران و مدیران آن اصلاً در اینباره فکر و برنامهای دارند، یا اینکه از ورزش برخلاف حرفها و شعارهایی که بهویژه مدیران آن میدهند، چیز جز برد و باخت و کسب سهمیه و مدال المپیک به هر قیمت و تندادن به هر حقارت و باجدادن و تحمل هر بداخلاقی و زیادهخواهی و... نمیفهمند و نمیخواهند؟! در آغاز مطالب این هفته، تأکید کرده بودیم، ورزش ما راه خود را گم کرده است و این ورزش را باید نجات داد و راه و هدفش را اصلاح کرد، فکر میکنیم با آنچه که در پایان نوشته خود آوردیم، منظورمان روشنتر شد..!

* سیدمحمد سعید مدنی

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
گودرزی
|
United States of America
|
۰۹:۲۵ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۶
بااحترام مساله کنونی فوتبال ما جام جهانی رفتن یا نرفتن نیست فساد مالی در فوتبال است که سراسر کشور را فرا گرفته و دلالی و دروغگویی در کشور که سال به سال بیشتر می شود قسم حضرت عباس است که هر مسوولی برای دروغگویی و هموار کردن برنامه های دلالی اش خورده می شود از فساد در فوتبال بنویسید بازگو کردن بدیهی یات رسالت کیهان ورزشی نیست پرداختن به فساد و انگشت نما کردن افراد فاسد در ورزش و فوتبال است.
مهدی پاشائی
|
United States of America
|
۰۲:۴۵ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۸
واقعا همینی است که جناب مدنی شما گفتید...تمام کعبه آمال و آرزوی مدیران فدراسیون نشین ما رفتن به جام جهانی است آنهم که سرابی بیش برای فوتبال ما نیست از جنابان فدراسیون نشین باید پرسید با نابود کردن اساس فوتبال پایه چه پشتوانه ای برای سالیان بعد برای تیم ملیبزرگسالان دارید...مدیران و مربیان صاحب سبک و استخوان خرد کرده کنج عزلت گزیده اند و عده ای دلال و شارلاتان زمام امور را به دست گرفته و مشغول تاخت و تاز هستند...چه مقام و چه عناوینی در مدتی که سکان هدایت فدراسیون در قبل و فعل در دستان شما بود و هست کسب کرده اید جولان دادن در زمین جام جهانی نتیجه اش آن بود که با جناب کیروش دیدیم یعنی دستاوردی نزدیک به صفر و هیچ...در آسیا شما توانستید رتبه ای به دست بیاورید...در کل نحوه مدیریت مدیران بالا نشسته فوتبالی ما به جز اعصاب خرد کردن و بازی با روح و روان مردم هیچ دستاورد دیگری نداشته م منبعد از این هم نخواهد داشت...
پربازدید ها