پروپیچ شاهدی بر بیارادگی مسئولان در اصلاح فوتبال
مدیرانی که مثل «موم» در دست دلالان هستند!
سه، چهار فصل پیش وقتی در دو سه بازی قابلیتهای فنی و توان تکنیکی در حد
«صفر» بازیکنی به نام پروپیچ در تیم استقلال بر ما مسلم و مسجل شد در همین
صفحه به صراحت نوشتیم اگر کسی و مسئولی واقعاً راست میگوید که میخواهد با
دلالبازی افسار گسیخته و شارلاتانیسم حاکم بر کار و بار فوتبال ایران
مبارزه کند رد همین آقای بلند بالای بیهنر را در پیشانی تیم استقلال بگیرد
و برود جلو تا معلوم شود کی و چه دستهایی چنین مثلاً بازیکن فاقد
استانداردهای معمول را در آستین فوتبال ایران کرده است و به خورد یکی از
قدیمیترین و پرطرفدارترین تیمهای فوتبال ما داده و حتماً هم در خفا به
خاطر شیرینکاری و رندی خودش و هالو بازی و ندانمکاری مسئولان فنی وقت
استقلال لذت برده و به ریش فوتبال ایران و کسانی که بدون داشتن شایستگیهای
لازم بر جایگاههای مهم و حساس آن چنگ انداختهاند؛ خندیده است. متأسفانه
حرف آن روز ما که حرف خیلی از کارشناسان و فوتبال فهمها بود در هیاهوی
دلالهای صاحب قلم! و بلندگو و سایت و خبرگزاری و برنامه تلویزیونی به گوش
مسئولان نرسید یا اگر رسید طبق معمول و مثل همیشه از سوی آنان- که اکثراً
هم خودشان را محتاج انتقاد و حرفهای ناصحانه و دلسوزانه معرفی میکنند- با
بیاعتنایی مواجه شد و بار دیگر بر ما معلوم شد حداقل در نزد اکثر کسانی
که در این فوتبال اینجا و آنجا ردای مسئولیت بر تن کرده و مناصب مدیریتی را
اشغال کردهاند نه تنها ارادهای برای اصلاح وضع نابسامان فوتبال وجود
ندارد بلکه این گونه مدیران عوضی آمده و کار نابلد یا اصلاً بعضاً همدست
همان دلالی افسار گسیخته و شارلاتانیزم حاکم بر فوتبال هستند و یا اینکه به
خاطر ناشی بودن و ضعف شخصیتی عنان حوزه کاری خود را به دست همان جریانات
مخرب داده و خیلی جاها عین «موم» در مشت آنها هستند!
در هر حال واقعیت هر چه باشد کار به اینجا رسیده است که میبینیم. اینجایی که حالا طلب آن نابازیکن تحمیل شده به فوتبال ایران و تیم استقلال به گفته آقای منزوی 13 برابر شده است و استقلال در آستانه محرومیت از حضور در پیکارهای سال آینده باشگاههای آسیا قرار گرفته است. این در حالی است که از کسانی که سالها پیش این آش را برای استقلال پختهاند هیچ خبر و نشانی هم نیست!
متأسفانه از این گونه مسائل در فوتبال ما فراوان است. مسایل و مشکلاتی که عمدتاً از منفعتجویی و زیادهخواهیهای باندهایی و جریاناتی از یکسو و بیثباتی و ناواردی و یا بیلیاقتی مدیریتی از دیگر سو به جان فوتبال ما افتاده است حکایت میکند و بدتر از همه ارادهای هم از سوی کسانی که در این باره مسئولیت مستقیم دارند برای در افتادن با این مشکلات و ریشهکنی آنها و تغییر مسیر آن به سوی وضع دلخواه وجود ندارد. عرض کردیم و مثال زدیم که اگر به راستی وجود داشت همین مسئله پروپیچ و کسانی که چنین مسائلی را فقط برای نفع شخصی برای فوتبال ما ایجاد میکنند محک و میدان خوبی بود تا با پیگیری همه جانبه به سرمنشاً پارهای از این اتفاقات و ریشه بعضی از این مشکلات پی ببریم و موضوع وقتی جالبتر و در عین حال تأسف بار میشود که بالعین و با همه وجود میبینیم که نه تنها ارادهای مصمم و جهادی برای اصلاح وضع فوتبال وجود ندارد بلکه در مقابل ارادهای در ساز و کار فوتبال حس و به راحتی وجودش درک میشود که سخت خواهان تداوم وضع موجود و جلوگیری از هر گونه اقدام و حرکت اصلاحی است.
اجازه بدهید که در این باره هم به سراغ تیم استقلال برویم و وضعیت این تیم را مثال بزنیم. در حالی که به طور طبیعی انتظار میرود که بعد از چند فصل ناکامی مدیریت استقلال روی رفع اشکالات و اصلاح نقاط ضعف این تیم تمرکز کند و تمام هم و غمش را برای ساخته و پرداخته کردن تیمی که قادر باشد انتظارات بحق هواداران این تیم را برآورده سازد، خبرهایی که از درون استقلال و به ویژه حوزه مدیریتی آن به گوش میرسد از چیزهایی که برخلاف انتظار ذکر شده است، حکایت میکند. درست است که استقلالیها مربی فصل آینده خود را پیدا کردند و با او قرارداد بستند و این مربی و دستیارانش چند روزی است که کار خود را رسماً شروع کردهاند. درست است که این تیم در بازار نقل و انتقالات فعالانه عمل کرده و با چند بازیکن مورد نظر خود به توافق رسیده است اما در کنار این خبرها همانطور که گفته شد حرف و حدیثهای دیگری هم به گوش میرسد که برای طرفداران این تیم و برای همه کسانی که خواهان اصلاح وضع فوتبال هستند، نگران کننده است. استعفای سعادتمند رئیس هیئت مدیره تیم استقلال، کنارهگیری بسیار زودهنگام پیروز قربانی که قرار بود دستیار ایرانی استراماچونی باشد، اظهارات چند تن از بزرگترها و پیشکسوتهای استقلال مثل آقای علی جباری و... جملگی حکایت از این دارد که در ورای اقدامات دهانپرکن (استخدام مربی ایتالیایی و جذب چند بازیکن جدید و...) مسائلی درون این تیم و به ویژه در حوزه مدیریتی آن میگذرد که پیام اصلی آن این است که قرار نیست تیم استقلال به معنای واقعی به آرامش برسد و در فضایی محترمانه و مناسب فعالیت کند.
در هر حال واقعیت هر چه باشد کار به اینجا رسیده است که میبینیم. اینجایی که حالا طلب آن نابازیکن تحمیل شده به فوتبال ایران و تیم استقلال به گفته آقای منزوی 13 برابر شده است و استقلال در آستانه محرومیت از حضور در پیکارهای سال آینده باشگاههای آسیا قرار گرفته است. این در حالی است که از کسانی که سالها پیش این آش را برای استقلال پختهاند هیچ خبر و نشانی هم نیست!
متأسفانه از این گونه مسائل در فوتبال ما فراوان است. مسایل و مشکلاتی که عمدتاً از منفعتجویی و زیادهخواهیهای باندهایی و جریاناتی از یکسو و بیثباتی و ناواردی و یا بیلیاقتی مدیریتی از دیگر سو به جان فوتبال ما افتاده است حکایت میکند و بدتر از همه ارادهای هم از سوی کسانی که در این باره مسئولیت مستقیم دارند برای در افتادن با این مشکلات و ریشهکنی آنها و تغییر مسیر آن به سوی وضع دلخواه وجود ندارد. عرض کردیم و مثال زدیم که اگر به راستی وجود داشت همین مسئله پروپیچ و کسانی که چنین مسائلی را فقط برای نفع شخصی برای فوتبال ما ایجاد میکنند محک و میدان خوبی بود تا با پیگیری همه جانبه به سرمنشاً پارهای از این اتفاقات و ریشه بعضی از این مشکلات پی ببریم و موضوع وقتی جالبتر و در عین حال تأسف بار میشود که بالعین و با همه وجود میبینیم که نه تنها ارادهای مصمم و جهادی برای اصلاح وضع فوتبال وجود ندارد بلکه در مقابل ارادهای در ساز و کار فوتبال حس و به راحتی وجودش درک میشود که سخت خواهان تداوم وضع موجود و جلوگیری از هر گونه اقدام و حرکت اصلاحی است.
اجازه بدهید که در این باره هم به سراغ تیم استقلال برویم و وضعیت این تیم را مثال بزنیم. در حالی که به طور طبیعی انتظار میرود که بعد از چند فصل ناکامی مدیریت استقلال روی رفع اشکالات و اصلاح نقاط ضعف این تیم تمرکز کند و تمام هم و غمش را برای ساخته و پرداخته کردن تیمی که قادر باشد انتظارات بحق هواداران این تیم را برآورده سازد، خبرهایی که از درون استقلال و به ویژه حوزه مدیریتی آن به گوش میرسد از چیزهایی که برخلاف انتظار ذکر شده است، حکایت میکند. درست است که استقلالیها مربی فصل آینده خود را پیدا کردند و با او قرارداد بستند و این مربی و دستیارانش چند روزی است که کار خود را رسماً شروع کردهاند. درست است که این تیم در بازار نقل و انتقالات فعالانه عمل کرده و با چند بازیکن مورد نظر خود به توافق رسیده است اما در کنار این خبرها همانطور که گفته شد حرف و حدیثهای دیگری هم به گوش میرسد که برای طرفداران این تیم و برای همه کسانی که خواهان اصلاح وضع فوتبال هستند، نگران کننده است. استعفای سعادتمند رئیس هیئت مدیره تیم استقلال، کنارهگیری بسیار زودهنگام پیروز قربانی که قرار بود دستیار ایرانی استراماچونی باشد، اظهارات چند تن از بزرگترها و پیشکسوتهای استقلال مثل آقای علی جباری و... جملگی حکایت از این دارد که در ورای اقدامات دهانپرکن (استخدام مربی ایتالیایی و جذب چند بازیکن جدید و...) مسائلی درون این تیم و به ویژه در حوزه مدیریتی آن میگذرد که پیام اصلی آن این است که قرار نیست تیم استقلال به معنای واقعی به آرامش برسد و در فضایی محترمانه و مناسب فعالیت کند.
*سیدمحمدسعید مدنی
پربازدید ها
آخرین اخبار