این بار مسئولان درس عبرت گرفته اند!
لطفا به مطالب و اظهارنظرهای زیر توجه نمائید:
داورزنی (معاونت ورزشی وزارت ورزش): ... به منظور رعایت الزامات کنفدراسیون فوتبال آسیا، برای برگزاری رقابتهای لیگ برتر فوتبال ایران در دوره نوزدهم... با توجه به اقداماتی که صورت گرفته و گزارشهایی که از روند پیشرفت اصلاحات و ایجاد الزامات در ورزشگاهها دریافت کردیم؛ ورزشگاه آزادی تهران، ورزشگاه شهر قدس، تختی آبادان، فولاد اهواز، امام رضا(ع) مشهد، غدیر اهواز، نقش جهان، فولاد شهر و بوشهر با رعایت نصب گیتهای ورودی مشکل خاصی برای برگزاری رقابتهای لیگ برتر در فصل جدید نخواهند داشت.
تا این لحظه هم با توجه به مشکلاتی که وجود دارد، امکان برگزاری لیگ برتر فوتبال در ورزشگاه سیرجان، قائمشهر، ثامن مشهد، جم بوشهر، مسجد سلیمان و شهید باهنر کرمان نخواهد بود... مشکلات این ورزشگاهها باید تا پنجم مرداد حل شود و شرایط میزبانی رقابتهای لیگ برتر در ابعاد گیت ورودی، نصب دوربینها و شمارهگذاری صندلیها به مرز آمادگی برسد، در غیر این صورت امکان برگزاری مسابقات در آنجا وجود ندارد و تیمها باید در استانهای مجاور و یا ورزشگاههای استان خود که امکان برگزاری دارد، میزبانی کنند.
شیعی (مدیرعامل تیم پیکان): همانطور که فدراسیون فوتبال اعلام کرده، شرایط استادیومها در سال گذشته تبعاتی در فاز مدیریتی و امنیتی داشت. این تبعات باعث شد که فدراسیون فوتبال توجه ویژهای به ساماندهی استادیومها به خصوص شمارهگذاری آنها داشته باشد. الحمدلله کار خوب پیش میرود و در روزهای آینده تاریخ قرعهکشی و برنامه برترینها اعلام خواهد شد. احتمال دارد که لیگ با تاخیر برگزار شود.
امیر قلعهنویی (مربی سپاهان اصفهان): ما الان در فشار بدنسازی هستیم و برنامهمان را براساس آغاز لیگ در 10 و 11 مرداد آماده کردیم. نمیدانم مشکل از چیست؟ در فوتبال ما همیشه افراط و تفریط وجود دارد. نه به آن زمان که راحت میگرفتند و نه به امسال که سخت میگیرند، البته قانونمداری خوب است، ولی این قانونمداری بهتر بود از 4 سال پیش شروع میشد و... سختگیری خوب است، ولی نباید به شکلی باشد که افراط و تفریط بشود، با مربیان دیگر هم صحبت کردهام، میگویند که بلاتکلیف هستند.
ملاحظه فرمودید؟! آنچه از زبان یک مدیر ارشد ورزش، یک مدیر باشگاهی و یک مربی باسابقه و نامآشنای لیگ برتری، بالاتر آمد، اصلیترین حرف روز فوتبال ایران است. حرفی که چکیده و مهمترین نتیجه حاصل از آن این است که ما نزدیک پنجاه سال است داریم مثلا «لیگ» برگزار میکنیم، حدود بیست دوره لیگ حرفهای در سابقه فوتبال خودمان داریم، اما تازه بعد از این همهمدت متوجه شدهایم که «ورزشگاه» به اندازه کافی و به تعداد تیمهای لیگ برتری نداریم؟!! بهتر بگوییم مثل همه جا و همیشه طی سالهای گذشته، آنقدر که به فکر «کمیت» بودهایم، به «کیفیت» توجه نداشتهایم. ما الان 16 تیم لیگ برتری داریم، اما 16 ورزشگاه استاندارد که در آن جان و وقت تماشاگر در امنیت باشد، نداریم. بعله بعد از حدود پنجاه سال تازه متوجه شدهایم که آنچه که در ورزشگاههای کشورهای صاحب ورزش و فوتبال دنیا، نزدیک صد سال است، وجود دارد و رعایت میشود، ورزشگاههای ما، اگر نگوییم همه، اما بدون تردید اکثرا از آن بیبهره هستند!
خوشبختانه باید
بگوییم، حالا ظاهرا مسئولان ورزش و بیش از همه مدیران فوتبال و خاصه رئیس فدراسیون
فوتبال متوجه شدهاند که درباره
وضعیت ورزشگاهها و استانداردسازی
آنها باید فکری کرد، قبل از آنکه خدای ناکرده فاجعهای رخ دهد. اتفاقات روزهای پایانی فصل گذشته فوتبال(97-98) تلخ و اسفانگیز بود، اما از این بابت خوشحالیم که این اتفاقات،
برخلاف اتفاقات گذشته، برای بسیاری از مسئولان ما، «درس عبرت» شد. «درس عبرت» هم از
آن چیزهایی است که در ورزش ما کمتر نشانی از آن پیدا میکنیم و کمتر مسئول و صاحب منصبی است که آن را به
رسمیت شناخته باشد! بنابراین اینکه میبینیم بعد از
اتفاقات روزهای پایانی لیگ برتر و فینال جام حذفی- که نظیر آن پیش از این هم تکرار
شده بود، پارسال در فینال جام حذفی یک هموطن عزیز ما در خرمشهر از ناحیه چشم به شدت
آسیب دید و بینایی یک چشم خود را از دست داد- مسئولان و به ویژه رئیس فدراسیون فوتبال
پایش را در یک کفش کرده که لیگ را برگزار نمیکند، مگر آن
که استانداردهای لازم در ورزشگاهها فراهم آید،
جای خیلی خوشحالی و خوشوقتی است. (البته
در این باره فشارهای تشکیلات قارهای و جهانی
فوتبال هم در این باره بیتاثیر نیست!)
البته عرض کردیم این کار و این تصمیم خیلی دیرهنگام دارد برای فوتبال ما اتخاذ میشود، اما باز بهتر از ادامه دادن مسیر و روش و رفتار غلط است. بدون تردید اگر مدیران فوتبال ما بر این تصمیم خود اصرار بورزند و تا وصول خواستههای بحق بر سر موضع خود بایستند، موضعی که خوشبختانه، آنطور که حداقل ظاهر امر نشان میدهد، مورد حمایت مدیران ارشد وزارت ورزش است و بعضی تشکیلات و دستگاههای ذیربط امنیتی، مثل نیروی انتظامی با آن موافق و همراه هستند، درصد عمدهای از مشکلات فرهنگی ورزش و نابههنجاریهای اخلاقی و رفتاری و گفتاری که در ورزشگاههای ما همه هفته شاهد آنها هستیم، رفع و برطرف میشود.
لیگ را دیرتر شروع کنید، اما اصولی برگزار کنید
اصلاح دیواری که خشت اول آن کج گذاشته شده
همه ساله، در چنین روزهایی، علاقهمندان به فوتبال، بیصبرانه، انتظار نواخته شدن سوت آغاز رقابتهای لیگ برتر را میکشیدند، و از یکی، دو هفته بعد از آن، یعنی روزهای دهه اول ماه مرداد هم معمولا چرخ مسابقات به گردش درمیآمد و... اما امسال- حداقل تا زمان نگارش این مطلب- هنوز وقت و زمان مشخصی برای شروع مسابقات لیگ برتر 98-99، از سوی مسئولان امر، اعلام نشده است و هر کس هم چیزی در این باره میگوید بر مبنای شنیدههای غیررسمی و حساب احتمالات میگوید، نه اینکه از قول یک منبع رسمی، بالاتر در این باره مطلبی داشتیم، اما اینجا میخواهیم بار دیگر تاکید کنیم که از گذشته دور، صحبت خیلی از استخوان خرد کردهها و فوتبال بلدها و کارشناسهای دنیادیده، بوده است که فوتبال ما از ساختار و زیربنا و در یک کلام «استاندارد»های لازم برخوردار نیست و اگر میخواهیم یک فوتبال مستحکم را بر مبنای داشتههای ذاتی و استعدادهای خدادادی را در کشورمان پایهریزی کنیم، باید قبل از آن که به فکر ساختن ظاهر و بزک کردن صورت آن باشیم، در پی فراهم آوردن شرایط و ابزار و امکانات ضروری و لازم باشیم. متأسفانه این حرف از همان آغاز و سالیان بسیار دور، که به دلیل سیاستهای غلط و وابستگی سیاسی و فرهنگی حاکمان وقت ظاهرگرایی و ادای غرب و مظاهر غربی را در آوردن به جان این ملک و ملت افتاده بود مورد توجه قرار نگرفت و... این ماجرا در کمال تعجب و تأسف البته تا امروز که پس از پیروزی انقلاب اسلامی قرار بوده و هست که با پرهیز از ادا درآوردن در ظاهر و صورت شبیه دیگران شدن و... با تکیه بر اصول، به اصالتها روی آوریم و هر کاری - از جمله ورزش و فوتبال- را به طور اساسی سر و سامان بخشیم، ادامه دارد. با مطالعه نشریات و رسانههای قدیمی یا آنها که در قدیم هم منتشر می شدند (مثل کیهان ورزشی) حتما ملاحظه خواهید کرد که از سوی آگاهان و کارشناسان واقعی چقدر درباره فراهم آوردن ابزار و لوازم ابتدایی، از جمله ایجاد ورزشگاههای استاندارد و... مطلب نوشته شده و به مسئولان وقت تذکر داده شده است. نظیر آن مطالب، بلکه قویتر و دقیقتر و مصرانهتر، امروز هم در رسانهها و نشریات مطرح میشود. در هر حال همان طور که اشاره شد نه آن موقع و در گذشته، نه حالا، برای این حرفهای کارشناسانه و تذکرات دلسوزانه گوش شنوایی در نزد مسئولان ورزش پیدا نشده است. امسال، اما ظاهرا، داستان فرق دارد و مسئولان فوتبال خود جزو معترضان و مطالبهگران درآمدهاند و گفتهاند تا وضعیت ورزشگاهها درست نشود، استانداردهای ضروری در آن فراهم نیاید، امکانات ابتدایی که تامینکننده نظم و امنیت در ورزشگاهها هستند، ایجاد نشود و... لیگ را شروع نخواهند کرد و یا اینکه مسابقات را فقط در ورزشگاههایی که دارای شرایط هستند، برگزار خواهند کرد و... این روزها از زبان خیلی از کسانی که فوتبال را دوست دارند، طرفدار این تیم یا آن تیم هستند یا کارشناس و رسانهای هستند و... میشنویم که میگویند، بهتر است لیگ شروع نشود، اما ورزشگاههای ما درست شود. بهتر است لیگ دیرتر شروع شود، اما اصولیتر و در شرایط عقلاییتر برگزار شود و... ما هم به سهم خود امیدواریم، مسئولان فوتبال و مدیران ورزش تا فراهم آمدن شرایطی که خود قبلا اعلام کردهاند، پای حرف خود بایستند، به خاطر حرف این و آن، و فشار زید و عمرو، از موضع خود عقبنشینی نکنند و... این دیوار کج را که ریشه در «خشت کج» آغاز کار دارد، اصلاح و درست کنند. البته این نکته هم قابل ذکر است که استاندارد کردن امکانات ورزشگاهها گام اول راست کردن این دیوار کج است، و... برای اصلاح وضع فوتبال و ایجاد و شرایط قابل قبول و مطلوب، که در همه کشورهای صاحب فوتبال سالهای سال است فراهم آمده، خیلی کارهای انجام نشده و معطل مانده دیگر هم هستند که باید در گامهای بعدی، به شکل اصولی و عقلایی، انجام یا اصلاح شود.
همه چیز از اینجا شروع می شود
رده پایه ،«خشت اول » بنای فوتبال
یکی ، دوهفته ای است که مسابقات فوتبال باشگاهی تهران در رده های پایه( نونهالان، نوجونان، جوانان و امید) آغاز شده است. در آئینه چنین مسابقاتی آینده فوتبال هر کشوری را می شود به روشنی تماشا و پیش بینی نمود. اگردر باره کشورهای صاحب فوتبال دنیا مطالعه کنیم و رمز پیشرفت وقوت آنها را علت یابی و تحلیل نماییم بدون تردید عامل" توجه اساسی و وسواس گونه به فوتبال رده های پایه" اگر نگوییم اصلی ترین- که اگر هم بگوییم بیراه نگفته ایم-یکی از اصلی ترین دلایل است. همه چیز از اینجا شروع می شود. اینجا همان خاکی است که ریشه فوتبال در آن پدید می اید. اینجا همانجایی است که " خشت اول" گذاشته می شود.پس خیلی بدیهی و طبیعی است که بگوئیم سرنوشت و آینده فوتبال هر کشوری اینجا مشخص می شود. نحوه رفتار و معامله ما با این مسابقات و این رده سنی در پیروزی ها و ناکامی های فردای فوتبال خیلی تاثیر گذار است.اگر راست میگوییم که خواهان فوتبالی قوی و ریشه ای هستیم صداقت ادعای ما بیش از هرجا در این عرصه مشخص می شود. چرا که شروع مسیر پیشرفت و ترقی فوتبال- وهر چیز دیگری- از اینجا- پایه ها، اسمش با خودش است!- از این مقطع و نقطه کلید می خورد.نمی شود و پذیرفتنی نیست که ما شعار فوتبال ریشه ای وبا ساخت و سازمان کارآمد بدهیم امابه فوتبال رده های پایه بی توجه باشیم.آن را به دست هر کس و ناکس و هر نا اهل و نامحرمی بسپاریم وبرای خالی نبودن عریضه مسابقاتی را به این نام و بهانه برگزار کنیم. واقعیت این است که ما سال هاست به فوتبال پایه، مثل خیلی مسائل اساسی و تعیینکننده، توجه لازم را نداریم. به آن بها نمی دهیم و...درصد قابل توجهی هم از افت فنی وکلی فوتبال ما هم به این عامل بر میگردد.ما درکلیت فوتبال به جای سیرت و متن به صورت وحاشیه گرفتار آمده و می پردازیم. این در حالی است که سابقه و کارنامه فوتبال ما به روشنی نشان می دهد در مقطعی که فوتبال ایران قله نشین فوتبال آسیا بود در رده جوانان هم جوانان ما در هرسال و هر دوره ای فینالیست و قهرمان این عرصه بود. امروز هم که فوتبال ژاپن را که تقریبا حرف اول را در آسیا می زند بررسی می کنیم ، می بینیم که ژاپنی ها در رده های پایه ؛ جوانان و امیدو...؛ نیز سر آمد و جلودار هستند. تیم امید این کشور بر خلاف امید های ما که غایب همیشگی المپیک هستند ، یکی از تیم های همیشه حاضر در المپیک است که با درخشش هایی هم همراه بوده است!اصولا ژاپن از وقتی در فوتبال حرکت روبه جلوی خود را آغاز کرد و رفته رفته اما با سرعت قابل توجه از یک تیم درجه دو یا حتی سه ، به تیم برتر قاره تبدیل شد که فوتبال را در میان بچه ها و نونهالان برد و در این راه ازهمه وسایل در اختیار( مثل استفاده از هنرانیمیشن و ساختن کارتون فوتبالیست هاو...) به بهترین وجه استفاده کرد...قصد طولانی کردن مطلب را نداریم. خواستیم به بهانه شروع مسابقات فوتبال پایه؛ از سر انجام وظیفه؛ ضرورت توجه جدی و همه جانبه به ویژه در ابعاد فنی و اخلاقی و تربیتی به این رده سنی را یادآورشویم و بار دیگر تاکید کنیم که راه ساختن بنای مستحکم و ریشه دار فوتبال وپاسخگویی به توقعات بحق علاقمندان ودستیابی به افتخارات و شادکامی های و... ازمسیر توجه اساسی و واقعی به فوتبال پایه می گذرد و بقیه راه ها، بیراهه و کژ راهه هستند نه راه...!
امیر قلعه نویی هر وقت" خودش" بوده ، در هر عرصه فوتبالی ، چه در حرف و عمل موفق بوده است. وقتی به حرف دوستان و مشاوران غیر فوتبالی که بعضاً هم روشنفکر مآب هستند و یا ادعای روشنفکری دارند وعلی رغم اینکه خود را فوتبالی می دانند با واقعیات فوتبال و جامعه شناسی این رشته بیگانه اند گوش می کند و طبق نسخه های آنها عمل می کند نه تنها موفق نیست که" گاف" های بدی هم می دهد و گزک دست مخالفان به ویژه آن دسته که به او سخت حسودی می کنند، می دهدو... جریان " پدر علم حقوق ایران" و" نامه صادق هدایت به دکتر مصدق" وتسلیت به مناسبت درگذشت " شاعره مرحومه" و... را که از زبان قلعه نویی آن هم نه در یک نشست سیاسی یا ادبی که در کنفرانس بعد از بازی و مقابل نگاه هاج و واج خبرنگاران اکثراً جوان ، شنیده شد ، یادتان که هست؟!! اینها را بدون شک مشاوران نا اهل روشنفکر ماب بیگانه با فضای فوتبال و... به ذهن امیر القا کرده بودند و ...نتیجه اش را هم که همه دیدیم.
قلعه نویی مثل هرکس دیگری که در مسیر موفقیت ومبارزه گام بر می دارد باید " خودش" باشد .همان بچه نازی آباد که از بچگی توی زمین های خاکی دنبال توپ دویده، عاشق اهل بیت(ع) بوده ودرهیئت های عزاداری محل بزرگ شده است ودستش را به زانو گرفته وبا ابراز لیاقت ها تا بالاترین سطح فوتبال ایران بالا آمده... اوباید بیش از هر کس به نقاط ضعف و قوت خود آگاه باشد. قوت ها را تقویت کند وضعف ها را برطرف نماید. وبعد با توکل به خدا حرکت کند.اواگر هم می خواهد از کسی مشورت بگیرد پای صحبت همان کسانی بنشیند که خودش اخیرا در مصاحبه ای گفته است. کسانی که به اومثل مشاوران نا اهل" ادا بازی" یاد ندهند ؛راه و رسم بزرگی و بزرگوار برخورد کردن با مشکلات و مخالفان مغرض و خاصه انها که از کلامشان سخت بوی کینه توزی شخصی به مشام می رسد، عقده دار ها و بیمار دل ها و... را بیاموزند. همان کسانی که خودش می گوید:یک روز رفتم پیش بزرگی؛ هر وقت دلم می گیرد ، می روم پیش یک آدم بزرگی؛ گفتم دعا کن برایم. او گفت که از خدا بخواه که به تو عافیت بدهد. یکبار هم در مورد حرف های زیادی که در مورد من می زنند ، پیش او رفتم. به من گفت برو خدا را شکر کن که از این طریق به دشمنت نان می رسانی. گفت همین که در مورد تو مصاحبه می کنند و مطرح می شوند، بگذار از کنار تو دیده شوند.این افراد حرفی راجع توانایی های خودشان نمی زنند، چون ندارند، ...فقط منتظرند ببینند قلعه نویی چه می گوید. پس خدا را شکر کن. اگر به دشمنت هم نان می رسانی یعنی خدا دوستت دارد..." حرف های این " آدم بزرگ" ما را یاد بزرگ دیگری انداخت:"طه حسین" نویسنده شهیر و متوفی مصری. او در صفحه اول یکی از کتاب هایش نوشته بود"دوست دارم این کتاب را به کسانیتقدیم کنم که خود کاری نمی کنند واز اینکه دیگران کار می کنند، ناراحتند..."!
در تور و تله فرصت طلب ها بیفتید
اخلال گرها برای شاهین بوشهر خواب دیده اند؟!
یکی از گرفتاری های مهم و تاثیرگذار تیم هایی که در فوتبال از رده پایین تر به دسته ای بالاتر صعود می کنند پیداشدن سروکله عده ای فرصت طلب وغنیمت جمع کن است سهم نا مشروع را خود می خواهند. و خلاصه این گونه تیم ها از رهگذر وجود چنین افراد و باندهای زورگیر و سهم خواه کلی مشکل پیدا می کنند و درصد عمده ای از انرژی و تمرکز آنها برای ساخته و پرداخته کردن تیمی در سطح دسته برتر صرف سروکله زدن با این جماعت زیاده خواه می شود.
وقتهفته
پیش حرف های عبدالله ویسی سرمربی تیم شاهین بوشهر را در مجله خودمان خواندیم با خود
گفتیم شاهین بوشهر که برای خودش تیمی ریشه دار در فوتبال ما به حساب می آید درگیر این
باندهای مخرب و اخلالگر شده است. آقا عبدالله که پیش از این هم توانایی خود را در کار
مربیگری نشان داده بود سال گذشته نیز با رهبری فنی خودش موفق شد تیمی پر تماشاگر مثل
شاهین و استانی بزرگ و فوتبالخیز مثل ب شهر بعد از چند سال دوری، دوباره به لیگ برتر
برگردد ؛ در این مصاحبه گقته بود:"از روز اولی که به تیم شاهین رفتم، عده ای برای
منافع شخصی چیزهایی از من می خواستند که من زیر بار نمی رفتم...وقتی هم لیگ برتری شدیم
دوباره کارشکنی ها از طریق افرادی که در سیاست و شورای شهر هستند شروع شد؛ افرادی که
نمی دانند ورزش و فوتبال یعنی چه؟... این افراد نمی خواهند تیم موفق باشد.می خواهند
خودشان همه کاره باشند وبا بودن من منافع شخصی شان در خطر است. به آنها باج نداده ام...به
خاطر آبروی خودم ومردم به تیم شاهین آمدم و حالا به خاط این مردم که نمی توانم غمشان
را ببینم وبه خاط آبروی خودم می روم" مصاحبه اقای ویسی را ملاحظه کردید وحتما
مثل ما با خود می گویید: امان از دست این افرادی که اصلا نمی دانند فوتبال و ورزش چیست
(یاد حرف های چند روز پیش سروش رفیعی بعد از جداشدنش از پرسپولیس افتادیم که می
گفت بعضی ها أصلا نمی دانند پرسپولیس چیه؟) اما نه فقط در بوشهر وتیم شاهین بلکه از بالاتریت
رده های مدیریتی به جان ورزش و فوتبال افتاده اند اهداف شخصی و منافع نامشروع خود را
دنبال می کنند... امان از بعضی از این سیاستمدارها که سیاست را به گند کشیده و درانجام
وظایف سیاسی خود ناموفق و مردود عمل کرده اما می خواهند ورزش را وسیله و ملعبه ای قراردهند
که بتوانند در سایه موفقیت ها وافتخاراتی که
به دست توانای ورزشکاران و مربیان حاصل می شود وانتساب آن موفقیت ها به خودشان برکم
کاری ها و غلط کاری های خود را در حوزه سیاست و... سرپوش بگذارند... البته بعضی از
این آقایان و عناصر سیاسی خیلی وقت ها" سیاه" جریانات مخرب دلالی در فوتبال
می شوند. فریب آنها را می خورند و نا دانسته و ناخواسته در جهت تامین اهداف نامشروع
آنها قدم بر می دارند... باری، مطلب طولانی شد. البته چند روز بعد شنیدیم که در نشست
هیات مدیره باشگاه شاهین بوشهر جملگی بر ابقای عبدالله ویسی رای داده و قرار شد ایشان
به فعالیت خود به عنوان سرمربی در این تیم ادامه دهد... ما با توجه به شناختی که دورادور
نسبت به لیاقت ها و همچنین سلامت و شخصیت ویسی داریم به سهمخود از این خبر خوشحال
شدیم و ازآنجا که به همه تیمهای مردمی و ریشه دار کشور از پرسپولیس و استقلال گرفته
تا.... تراکتور وصنعت نفت و سپاهان وسپیدرود و نساجی و...شاهین بوشهر علاقمندیم از
مسئولان تیم ریشه دار بوشهری برادرانه می خواهیم که اگر واقعا قصد خدمت به جوانان و
و ورزش بوشهر را دارند سعی کنند این تیم را در دسته برتر حفظ کنند و مراقب باشند به
تور وتله باندهایی که برایشان هیچ چیز و هیچ جوان وتیم و اب وخاکی مهم نیست چون منافع
کثیف و نامشروع خودشان؛ گرفتار نشوند...
* سیدمحمدسعید مدنی