PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳ - December 22 2024
کد خبر: ۴۸۳۹۴
تاریخ انتشار: ۳۱ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۸:۵۵

مدیریت ورزش ، شوخی نیست!

مدیریت و اداره ورزش مثل هر حوزه و عرصه دیگری، تخصص و درایت و آگاهی و دلسوزی و در یک کلام سازوکار خود را میطلبد. این جمله شاید در نگاه اول، قالبی و کلیشهای بهنظر برسد، اما وقتی حوادث و اتفاقاتی فراتر از مسائل روزمره و رویدادهای معمول در حوزه ورزش یا در ارتباط با ورزش در داخل و خارج مرزهای کشورمان رخ میدهد، توجهات را به شکلی گسترده و ملموس به خودش جلب میکند، آن وقت تکتک اجزاء سازنده این جمله به ظاهر کلیشهای و بدیهی، معنا و مفهوم دقیق و روشنتری پیدا میکند.

در روزها و هفتههای اخیر، در حوزه ورزش اتفاقاتی رخ داد، که نه تنها بهطور طبیعی، توجه علاقهمندان به ورزش را به خود جلب کرده بلکه حوزههای خارج از ورزش و حتی افراد و گروههایی را که با ورزش سروکاری ندارند، و با آن ارتباطی ندارند، تحتتأثیر قرار داد و... و چند روزی اخبار و پیامدهای آن جزو مسائل درجه اول و صحبتهای روزمره مردم و تیترهای اصلی صفحه اول رسانههای داخلی و حتی خارج از کشور شد. ماجراهایی که در جریان مسابقات جودو قهرمانی جهان در کشور ژاپن رخ داد، بهویژه عدم بازگشت یکی از ورزشکاران اعزامی تیمملی به کشور و همچنین ماجرای تلخ خودسوزی منجر به فوت «دختر آبی» و... از جمله این اخبار و موضوعات بود که البته این مقال مختصر و این مجال کوتاه، قصد ورود به جزئیات آن را ندارد. اینجا میخواهیم بار دیگر به سهم خود برای چندمینبار تکرار کنیم، و خاصه مسئولان محترم و اجرایی کشور را خطاب قرار دهیم که «ورزش» را با بازی کودکانه و کاری تفننی اشتباه نگیرید. ورزش هم یکی از پدیده ها و از امور اجتماعی است که به سهم خودش اهمیت دارد، میلیونها نفر مخاطب و طرفدار دارد و... بنابراین با باور این موضوع، آن را در حد و اندازه خودش، نه بیشتر و نه کمتر جدی بگیرید. اگر قرار است در این مملکت ورزش آن هم در سطح حرفهای و قهرمانی وجود داشته باشد و فعالیت کند، پس کار و بار آن را جدی بگیرید. از قول رسول اکرم(ص) نقل شده است: «انالله یحب عبداً اذا عمل عملا یحکمه(یتقنه)» یعنی: خداوند، بندهای را دوست دارد که وقتی کاری انجام میدهد، آن را محکم و جدی انجام دهد.

یکی از نشانههای جدیگرفتن و همچنین یکی از راههای جدیگرفتن کار و آن را سرسری و باری به هرجهت برگزار نکردن، این است که آن کار را دست اهلش بسپاریم و عنان آن را دست هرکسی رها نکنیم. ملاک سپردن کار به افراد، تخصص و اهلیت افراد باشد، نه ملاحظات شخصی و خانوادگی و باندی و جناحی. نشانه جدیگرفتن کار و محکم انجامدادن آن، بهویژه کارها و اموری که اجتماعی است و با مردم سروکار دارد و قرار است طی آن به بخشی از نیازهای مردم پاسخ داده شود، این است که «مدیریت» آن را جدی بگیریم. و این درست همان کاری است که حداقل در حوزه ورزش- که به بحث ما مربوط میشود- انجام نداده ایم و اصلی است که رعایت نکردهایم! ما چون ورزش را جدی نگرفتهایم، معیارها و اصولی را که برای اداره بهینه و منطقی آن لازم است، رعایت نکردهایم. اولین و شاید مهمترین آن هم، فراهمآوردن سازوکار مدیریتی کارآمد و بهکارگیری افراد متخصص، متعهد و آشنا با زیر و بم ورزش و با انگیزه بهعنوان «مدیر» در رأس امور آن است. همانطور که این روزها شاهد هستیم و برای اثبات آن نیازی به توضیحات مفصل و ذکر مثال و نمونه نداریم، موضوعات و مسائل مربوط به ورزش و در ارتباط با این حوزه، هر یک به سهم و اندازه خود از اهمیت و پیچیدگیهای خاصی برخوردار است که اگر با آن فعالانه، عالمانه، مدبرانه و دلسوزانه برخورد نشود و درصدد حل و رفع اصولی و اساسی آن برنیاییم، هر موضوع ساده آن میتواند، تبدیل به یک معضل و مسئله اجتماعی تبدیل شود و با توجه به حساسیتهایی که درباره کشورمان وجود دارد، به خوراک تبلیغاتی برای رسانههای معاند و ضد ایرانی بدل شود، چند روزی علیه کشور ما برای سمپاشی و نفرتپراکنی و... آن را به کار بگیرند. کما اینکه درباره مسائل و اخبار اشاره شده، این اتفاق افتاد و... جریانات ضد ایرانی که ملیت و شرف و همه چیز خود را به بیگانگان فروختهاند، کرکسوار منتظرند تا در نقطهای از خاک کشورمان اتفاقی رخ دهد، و آن را علیه کلیت نظام و ملت و کشور به کار بگیرند، از ماجرای پناهنده شدن جودوکار ایرانی و خودسوزی دختر طرفدار تماشای فوتبال و... نهایت سوءاستفاده و بهرهبرداری را کردند، هرچند که با هوشیاری مردم و آگاهی و قدرت تحلیل آنها و همچنین توضیحات و روشنگریهایی که صورت گرفت، آن جریانات مثل همیشه، از این ماجرا هم طرفی نبستند و....

با این همه اما، ما باید درباره مسائل و اتفاقاتی که در حوزههای مختلف از جمله ورزش میافتد، هوشیارانه و مسئولانه عمل کنیم. با گماردن مدیریتهای توانا و کارآمد و صاحب شناخت و تخصص، اصولا از وقوع اتفاقات و ماجراهایی ناخوشایند و تاسفبار که درصد عمدهای از آن به مدیریتهای ناکارآمد و نااهل برمیگردد، پیشگیری نماییم.

متاسفانه و بدون تعارف در حوزه ورزش، بیشتر مدیریتهای کلان در اختیار کسانی قرار دارد که از بطن و متن ورزش نجوشیدهاند، کم و کیف آن را نمیشناسند، تخصص و آگاهی لازم را ندارند، و خلاصه اگر به این حوزه به عنوان مدیر آمدهاند، دلیل اصلی آن بیش از آنکه موضوع دلسوزی و خدمت به ورزش و ورزشکاران باشد، دلایل دیگری است که ریشه در سهمخواهیهای حزبی و بهرهبرداریهای سیاسی و... اینطور حرفها دارد. مدیریتهایی که به گمان ما نه این اتفاقات، بلکه اتفاقات بدتر از این هم آنها را به خود نمی آورد و وادار به تجدیدنظر در منش و روشی که درباره ورزش پیش گرفتهاند، نمیکند!

و... سخن آخر همان سخن همیشگی که ورزش ایران برای پیشرفت و افتخارآفرینیهای جهانی و المپیکی، خیلی مستعد است و از ظرفیتهای غنی مادی و انسانی برخوردار است، این تواناییها وقتی از قوه به فعل درمیآید، که مدیریت کارآمد و باانگیزه سکان هدایت آن را در دست بگیرد. ورزش ما از حیث فرهنگی و اخلاقی با مشکلات و ناهنجاریهای فراوان دست به گریبان است، مشکلاتی که لاینحل نیست و قابل حل است، البته باز هم اگر مدیریتی «اهل» و آشنا با مسائل ریز و درشت روانی و اجتماعی و توانمند در دیپلماسی ورزش، کاروبار ورزش را در اختیار داشته باشد...

* سیدمحمدسعید مدنی

پربازدید ها