همه ارزش ها فدای مدال !
مدیریت، مدیریت و مدیریت. همین بخش از ورزش ایران است که علت العلل بزرگترین مشکلات و نارسایی های آن محسوب می شود.
سالهاست که این نشریه پیرامون آسیبهای ورزش از قبل ضعفهای مدیریتی می نویسد و تنها راه نجات را اصلاح این بخش می داند، اما گوش شنوایی وجود نداشته و عجیب آنکه تصمیم سازان ورزش کشور ریشه مشکلات را رها کرده و به شاخ و برگ ها می پردازند و همین نگاه خطرناک و بدون عمق، سبب شده تا امروز ورزش زخم های بسیاری را بر پیکره خود ببیند.
بدیهی است که درست و دقیق ندیدن ریشه مشکلات، به تکرار شکستها منجر می شود و در تمام این سالها هرگاه ناکامی و زمین خوردنی را شاهد بوده ایم، بی درنگ نقش مدیرانی را در پشت پرده ملموس دیده ایم که بجای تکیه بر اصول صحیح و حرفه ای مدیریتی و دیدن ارزش ها، به دنبال بردهای مقطعی رفته اند.
اخیرا نیز نتایج تیم ملی وزنه برداری ایران در
مسابقات جهانی بار دیگر نشان داد که در ورزش اگر اصول رعایت نشود و همه چیز را در
کسب مدال و سکو و قهرمانی خلاصه کنیم، نه تنها فلسفه و ماهیت ورزش را بر باد رفته
می بینیم بلکه نتایج پایداری نیز حاصل نمی شود. نمونه اش همین رشته
وزنه برداری که در ادوار مختلف المپیک
نقطه اطمینان ورزش ایران بوده و در مقاطعی به تنهایی دست کاروان ایران را گرفته و
به ردههای بالاتر برده است اما امروز بجای دارا بودن برنامه دقیق
و دورنمای درست در راستای پیشرفت، اسیر مباحث ابتدایی و بچگانه شده است که نتیجه
اش را نیز در همین پیکارهای ذکر شده مشاهده کردیم؛ جایی که رقبا با بهترین ساز و
کار و شکل و قیافه ظاهر شدند و تیم ما یکی از بدترین نتایج تاریخ خود را کسب کرد.
پس از این ناکامی بود که بسیاری از چهره های دلسوز ورزش، با یادآوری نقش مدیریت در این شکست، تنها راه برون رفت وزنه برداری از این فضای غبارگرفته را، لحاظ کردن مدیریت اصولی در راس آن ذکر کردند.
بحث مهم بازگشت به مدیریت اصولی، از یکسو نیاز اساسی
وزنه برداری و بسیاری دیگر از بخش های ورزش و
فدراسیون ها است و از سوی دیگر پرسشهایی
را به دنبال خود می آورد.مگر در همین فدراسیون وزنه برداری، آقای علی مرادی که در
راس امور قرار دارد از جنس ورزش نیست و در همین عرصه وزنه برداری، ورزشکار و مدیر
نبوده است؟ مگر رییس فدراسیون وزنه برداری که در فدراسیون جهانی نیز سابقه فعالیت
داشته با زیر و بم این رشته ناآشنا است؟ پس چه دلایلی موجب می شود که حتی یک مدیر
ورزشی، اصول حرفه ای را از یاد ببرد و اجازه بدهد یک ورزشکار –با تمام توانمندی ها و افتخاراتش- بر خلاف همه اصول
فنی و حرفه ای و انضباطی و به دلخواه و صلاحدید خودش خارج از اردوی تیم ملی و دور
از دسترس سرمربی آن تمرین کند و عازم مسابقات مهمی چون رقابتهای جهانی شود و آخر
هم دستش از مدال کوتاه بماند؟
این درد نه تنها در وزنه برداری بلکه در بسیاری دیگر از نقاط این ورزش وجود دارد و اگر ریشه یابی شود، ظهورش در بستری صورت گرفته که مدیریت در آن رنگ باخته است.
این آفت از کجا ریشه گرفته که حتی مدیران ورزشی ما نیز تاب مقابله با آن را ندارند و منفعلانه با آن برخورد می کنند؟
در همین شماره از مجله «کیهان ورزشی» و در بخش زیرذرهبین که به بررسی دلایل افت وزنه برداری ایران اختصاص دارد می خوانید که یکی از پیشکسوتان این رشته در تحلیل خود از شرایط کنونی این رشته گفته است:« آقای مرادی چه کاری باید انجام دهد؟! چگونه بر کار این وزنه بردار(کیانوش رستمی) نظارت یا با وی برخورد کند وقتی از سوی برخی نمایندگان مجلس و وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک تماس می گیرند و می گویند او مدال می آورد و باید باشد!»یعنی همه چیز فدای یک مدال و...!
باری، درد همینجا است و ریشه را باید در همین جمله کوتاه جستجو کرد؛ جایی که مدیران ورزش یا خود غرق در نتیجه گرایی شده و موفقیت جرقه ای و قهرمانی مقطعی ملکه ذهن شان می شود و یا مدیران بالادستی با اعمال فشار بر آنها مجبورشان می کنند تا از مدیریت اصولی فاصله گرفته و به ابزاری در دست طرفداران ورزشکارسالاری و اخلاق گریزی مبدل شوند.
دقیقا همینجا است که باید علل افسارگسیختگی ها و کجروی های برخی ورزشکاران را یافت. جایی که تمکین از مقررات، جای خود را به خودسری و زیاده خواهی بدهد، حتی اگر بر حسب اتفاق نتیجه ای حاصل شود، بی تردید آن نتیجه حکم شمشیر دو لبه ای را خواهد داشت که بجای تبدیل شدن به سکوی پرتاب، به مثابه سرسره سقوط خواهد بود.
چه کسانی و با چه هدفی ورزش ایران را به این سمت و سو کشانده اند؟
این افراد که در بدنه دولت، مجلس، وزارت ورزش و جوانان و کمیته المپیک ردپایشان دیده می شود از جان ورزش چه می خواهند؟
چرا اراده ای برای مقابله با این عناصر که با افکار و اعمال و فشارهای خود روح ورزش را خدشه دار کرده و با سیاست « نتیجه گیری به هر شکل و روش»، تیشه به ریشه اصول و مدیریت این حوزه زده اند، دیده نمی شود؟
نگاهی به روند پیشرفت کشورهای موفق در زمینه ورزش، گویای این مهم است که؛ هر جا اصول رعایت شده و افراد در نقش و پست خود به وظایف شان درست و دلسوزانه عمل کرده اند، موفقیت های پایدار- و نه مقطعی و جرقه ای- به دست آمده است و ... ورزش ایران نیز راهی جز این ندارد و برای گام گذاشتن در این مسیر، باید شر مدیران اشتباهی آمده را از سر ورزش کشور کم کرد.
* تحریریه کیهان ورزشی