PDF نسخه کامل مجله
يکشنبه ۰۴ آذر ۱۴۰۳ - November 24 2024
کد خبر: ۴۹۸۸۹
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۳۹۸ - ۱۶:۲۱
خودتان قضاوت کنید

این مدیریت ورزش،«اسلامی و انقلابی » است یا «خودکامانه و طاغوتی » ؟!

...از مردمی که هشتشان‌گروی نه شان است تا سفارش شدگان از بالا

فعلا همه چیز " نور علی نور" است

روزها سپری می شود و ورزش ما کماکان برمدار و محور روزمرگی روزگار می گذراند و اینها بیش از هر چیز از صدقه سری مدیرانی غالبا غیر ورزشی ویا بعضاً ورزشی اما بی انگیزه ای است که انگیزه و هدفی جز عنوان و پست مدیریت را یدک کشیدن و بهره برداری از مواهب مدیریتی ندارند. این در حالی است که ورزش با انواع و اقسام گرفتاری و درد و مشکلات داخلی و دردسرها و اشکال آفرینی و مانع تراشی های آلوده به اغراض سیاسی و خباثت آلود خارجی دست به گریبان است و باز این در حالی است که به گواه دوست و دشمن، خودی وبیگانه این ورزش زبان بسته به برکت استعدادهایی که در نهاد و ذات جوانان برومند و ورزشکار این سرزمین پهناور وجود دارد ظرفیت بزرگی برای پیشرفت و ارتقا جایگاه خود در عرصه قاره ای وجهانی دارد. فقط کمی تدبیر دلسوزی و انگیزه و حس وظیفه شناسی لازم است تا این نظر در عمل تحقق پیدا کند. چیزی که در ورزش ما و برای ورزش ما از سوی آنهایی که باید، یا اصلا وجود ندارد یا خیلی خیلی کم وجود دارد. دلیل آن را هم بارها نوشته ایم و خوانندگان گرامی از فرط تکرار با آن سخت آشنا هستند. به گمان ، دلیل این امر آن است که ورزش و اداره و مدیریت آن کمتر دست کاردان بوده است. بالاتر نوشتیم جنس و تیپ به اصطلاح مدیرانی را که پست های مدیریتی ورزش را اشغال کرده اند یا غیرورزشی و نامدیر هستند و یا اگر هم مدیر و ورزشی هستند انگیزه و حس وحال لازم را برای شتاب بخشیدن به حرکت روبه جلوی ورزش ندارند وبیشتر دنبال آن هستند که از قبل ورزش چیزی به خودشان بماسد! البته اگر بخواهیم کمی بیشتر جلو برویم و موضوع را تحلیل دقیق تری نماییم و تعمیق بیشتری ببخشیم خواهیم دید که اصولا وجود چنین مدیرانی و به کار گرفتن افرادی نابلد و بی انگیزه درراس امور ورزش و خیلی از فدراسیون های ورزشی خود معلول علت بزرگتری است و آن اینکه بی تعارف و بدون رودربایستی امر ورزش در نظر مسئولان و متولیان اصلی آن از جایگاه بایسته و اهمیت لازم برخوردار نیست.نه اینکه الان نیست، نه، تقریبا همیشه و تا آنجا که ذهنمان یاری می کند، نبوده است . البته حالا و در این مقطع و روزگار حالیه به اصطلاح" نور علی نور" است! راست مطلب این است که بالاتر عرض شد. ورزش را آنهایی که باید و درباره آن مسئولیت بر عهده گرفته و وظیفه کار آن هم کار درست ودرمان دارند ؛ جدی نگرفته اند به همین دلیل عنان و مهار آن را دست" هرکسی" می سپارند، مهم هم نیست حالا این هرکسی آیا اصلا ورزش را چم وخم وظرافت های آن را، سابقه و جامعه شناسی آن را می داند و می شناسد؟ آیا آدمی هست که برای کار کردن در این حوزه ودرافتادن با مشکلات و کوبیدن مشکل آفرینان و دفع انگل های مزاحم ، مهارت و هنر لازم را دارد و اصلا انگیزه کار کردن برای ورزش و نوکری مردم و بچه های مردم را در این عرصه دارد یا ندارد؟ یا اینکه اصلا مهم نیست طرف این صلاحیت ها و شایستگی ها و شرایط لازم و بدیهی را داشته باشد چرا که اصلا بحث ورزش و ارتقا سطح فنی و کیفی و فرهنگی ورزش مطرح نیست ، بلکه ورزش بهانه ای است برای اینکه ما با سپردن پست های مدیریتی آن به قوم و خویش های جناحی و حزبی و سفارش شدگان از بالا! از خجالت زحمات قبلی آنها در باره ما درآمده باشیم و به آنها نیز از خوان مدیریتی کشور که به دست ما افتاده "سهمی" داده باشیم! حالا سر ورزش چه می آید و این گونه مدیرها در دوره زود گذر مدیریتی با ورزش چه معامله ای می کنند ؛ چندان مهم نیست. واین که آیا این تیپ مدیران قادر خواهند بود که توقعات بحق و انتظارات منطقی مردم و علاقمندان ورزش را پاسخ بگویند؟ این هم‌مهم نیست! با ۴ تا مدال شانسکی و دوتا برد الله بختکی و مهمتر از همه با صعود فوتبال به جام جهانی آن هم با صرف هزینه های کلان و استخدام مربیان خارجی صد میلیاردی از جیب این مردم آن هم در دوره و زمانه ای که خیلی از همین ها هشتشان‌گروی نه شان است وبعضی در خرج زندگی روزمره و کرایه خانه و...مانده اند چه بایدشان کرد و چطور خود را از خجالت و شرمندگی زن و بچه نجات دهندو... الخ، بعله این مشکل هم حل است. جوانان سر وکله و گوششان شکسته می شودو پشت رقبا را خاکی می کنند و مدال می آورند؛ یااسپک می زنند ویادروازه حریفان را باز می کنند و... ما با مدیران عوضی آمده‌مان جلوی دوربین فیگور می گیریم و سینه سپر می کنیم و این موفقیت هایی را که با خاصه خرجی از جیب مردم و هنرنمایی وغیرت جوانان برومند به دست آمده به حساب فکر ! و تدبیر! و دلسوزی و زحمات! وبالاخره برنامه ریزی دقیق خود که به برنامه ریزی ژاپنی ها و چینی ها یک " زکی"! درست و حسابی گفته است، می گذاریم و...حالا باز تکلیف کارهای بر زمین مانده و اقدامات معطل شده ورزش کی روشن می شود و کی قرار است آنها را روشن کند، این مهم نیست! بالاخره یکجوری می شود. مثلا تکلیف مالکیتی " سرخابی" ها که درست یا غلط قلب میلیون ها طرفدار برایشان می تپد کی روشن می شود؟

واگذاری سرخابی ها

بالاخره آخر کدام سال ؟!

واصلا این یعنی چه که تقریبا هرسال- طی ۵،۶ سال اخیر مدیران ارشد ورزش وعده می دهند که تا" آخر امسال" وضعیت این دوتیم از حیث مالکیتی و نحوه مدیریت روشن می شود اما سال ها از پی هم‌گذشته و می گذرند و چند" آخر سال" آمده و رفته اما هنوز معلوم‌نشده منظور این مدیران خوشقول "آخر کدام سال است. مردم را سرکار گذاشته اید؟ میلیون ها علاقمند به این دو تیم را مسخره کرده اید؟ احساسات جوانان را به بازی گرفته اید...؟ قرار است چهارشنبه همین هفته انتخابات فدراسیون والیبال بالاخره برگزار شود. اما معلوم نشد که چرا تکلیف مدیریت فدراسیون یکی از مهمترین و روبه رشدترین رشته های ورزشی این کشور یعنی والیبال که حالا در سطح دنیا سری توی سرها در آورده روشن نمی شود؟ چرا فدراسیون والیبال یکسال است رییس ندارد؟ اسم این کارها را چه می شود گذاشت. خودتان قضاوت کنید و پاسخ دهید:مدیریت یا خودکامگی؟ تدبیر و دلسوزی یا خود خواهی و منیت؟ مدیریت اسلامی و انقلابی یا ریاست طاغوتی و دلبخواهی؟! بالاخره وقتی فلان عزیز بی جهت چسبیده به ورزش با حسابگری و چرتکه اندازی وآینده نگری! میل مبارکشان به این تعلق گرفت که فلان پست مهم را در سطح مدیریت کلان ورزش رها کند وکاندیدای ریاست والیبال شود، تکلیف انتخابات و زمان آن مشخص شد! باز سئوالمان را تکرار می کنیم این طرز رفتار با ورزش و رشته ای جهانی و المپیکی مثل والیبال چه اسمی دارد؟ خدمت یا خیانت؟ دلسوزی یا منیت؟ مدیریت یا خودکامگی؟ انقلابیگری یا طاغوتی گری؟ بعله ورزش زبان بسته ما ، ورزشکاران مستعد ما ملعبه دست بعضی افرادی کوچک و کوته فکر شده که جز به خودشان، منافع خودشان و ارضای خودکامگی خودشان به هیچ‌چیز توجه ندارند و فکر نمی کنند. عرض کردیم برای آنها و آنهایی که آنها را به این پست ها گمارده و سوار بر گرده ورزش کرده، اصلا هم مهم نیست این جماعت در ورزش و با ورزش چه می کنند و چه رفتاری را روا می دارند. مهم نیست عمر و سرمایه مادی و انسانی ورزش چگونه هدر می رود و نفله می شود. مهم نیست کی چی می گوید؟ واصلا اهمیتی ندارد کسانی از سر دلسوزی و انجام وظیفه در باره وضعیت فنی و فرهنگی ورزش می نویسند و نقد می کنند و راه حل پیشنهاد می دهند. اصلا نقد یعنی چه؟ نقاد کیلویی چند؟! این هم راه حل دارد. با خریدن قلم ها و میکروفن ها و بردن دو تاسفر خارجی ودادن دوتا پست مشاورت و کارت هدیه و... دهان آنها را هم می بندیم و قلم و سخنشان را مطابق میل ونفع خود تنظیم می کنیم!کسانی هم که" خریدنی" نیستند و خودشان وقلمشان" فروختنی" نیست؛ تحویلشان نمی گیریم.‌می دهیم جیره خواران رسانه ای آنها را بایکوت و تحریم‌کنند تا صدایشان کمتر شنیده شود و قیافه شان اصلا دیده نشود و...!بعله آقایان این طور کارها را خوب بلدند و در این گونه امور مدیران ماهر و با انگیزه ای هستند...!

هنوز عرقشان خشک نشده ، منتقد جدی می شوند

" نبین کی میگه بشنو چی میگه"!

برگردیم به ادامه بحث. آقای استراماچونی مربی ایتالیایی تیم استقلال به تازگی گفته است" هواداران و علاقمندان به تیم واقعیت را باید بدانند. ما هفته گذشته( قبل از بازی صنعت نفت) یک جلسه تمرین نکردیم. چون زمین در اختیار ما نبود و زمین دیگری هم که بود شرایط تمرین نداشت..." اظهارات آقای استراماچونی را که حالا برای خودش به یک منتقدی جدی فوتبال وآن هم مدیریت فوتبال تبدیل شده وقتی جمع بزنید با اعتراضات و رفتارهایی که از کالدرون آرژانتینی؛ ویلموتس بلژیکی و برانکوی کروات وقبلا کروش پرتغالی ، این سئوال ناخود آگاه در ذهن شکل می گیرد و فکر را مشغول خود می کند که این دیگر یعنی چه که هر مربی خارجی که آقایان با سلام و صلوات وارد می کنند، هنوز چیزی از آمدنش نگذشته که تبدیل به یک منتقد جدی علیه مدیریت ورزش می شود؟ و اگر منصفانه و دور از تعصب هم‌نگاه کنیم می بینیم که درصد عمده ای از حرف هایشان هم حسابی است وخوب نقطه ضعف های مدیریتی ما را شناخته و لاجرم بی رحمانه و بی امان به آن می تازند.دلیل این امرهم روشن است این مربیان غالبا از کشورهای صاحب ورزش ودارای اسم ورسم در فوتبال دنیا به ورزش ما و رشته هایی مثل فوتبال وارد می شوند، ساختارهای ورزش را می شناسند، مدیریت های مختلف و سیستم های متنوع آن را تجربه کرده اند، معنی حرفه ای گری را می فهمند ، خیلی طبیعی است که بعد از اندکی اقامت در ایران نفس کشیدن در فضای ورزش، آنچه را که به اسم مدیریت در ورزش این سامان می بینند قبول نداشته باشند و برای کسانی که در این ورزش به اسم مدیر ورجه ورجه می کنند قبول نداشته باشند.اینها مربیان حرفه ای هستند که براساس شناخت حرفه ای و تخصصی ای که دارند اظهار نظر می کنند. به اینها که دیگر نمی شود انگ جناحی و اصولی و اصلاحی و... زد.نمی شود در باره شان بفرمایید که اینها خطی حرف می زنند، اصلا با جناح و حزب ما مشکل دارند ،دنبال این هستند که پسر عمه شان را به جای پسرخاله ما در فلان پست مدیریتی جایگزین کنند... اینها را که نمی توانید بگویید، هیچ! در مقابلشان نطق هم نمی توانید بکشید و تا قران آخر حقوقشان را هم مجبورهستید دو دستی تقدیمشان‌کنید. کروش وقتی از سرتا پای تشکیلات ورزش و مدیریت فوتبال ما را به باد انتقاد می گرفت‌من هم مثل خیلی های دیگر به عنوان‌یک ایرانی خونم به جوش می آمد و بهم برمی خورد که این بیگانه چه حقی دارد که...! اما وقتی کلاهم را قاضی می کردم و یاد آن جمله طلایی مولاعلی(ع) می افتادم که به زبان ساده این می شود که" نبین کی میگه بشنو چی میگه"! می دیدم بابا بیچاره خیلی از حرف هایش بی ربط نیست واتفاقا خیلی هم بدیهی است و از اصول حرفه ای گری ناشی می شود حالا تقریبا عین آن انتقادات را از زبان سینیور استراماچونی می شنویم. این جمله او در اظهارات اشاره شده خیلی معنا دارد که می گوید"فوتبال قوانینی دارد و من به عنوان آدم حرفه ای در اینجا با کسی دوست نیستم. قوانین از طرف فیفا تنظیم وتصویب شده و.." درد ما این است که ما نه تنها قوانین فیفا را قبول نداریم که به هیج قانونی جز انچه که منافع خودمان را تامین می کند پایبند نیستیم.گویی باورمان نشده که اگر سازوکار فوتبال دنیا صاحبی به نام فیفا دارد که برای نظم و اداره آن ، قانون و حساب و کتاب قرار داده این دنیا هم صاحبی دارد که آن را بر اساس قانون و اصول اداره می کند. قوانینی که به طور اکید در چند جای کتاب مجید فرموده"تغییر ناپذیر" و " تحویل ناپذیر" هم‌هستند." لن تجدلسنته الله تغییرا" و " لن تجد لسنته الله تحویلا". ما البته خیلی حرف های خوب خوب در باره قانون و لزوم‌پایبندی به قانون و... می زنیم اما طبق معمول وقتی پای عمل وسط می آید جز به آنچه که منافع خودمان و حزبمان و رضایت بالا دستی هایمان را تامین کند و جاه طلبی و ریاست طلبی خودمان را ارضا کند به هیچ قانون و حساب و کتابی قائل نیستیم!و... متاسفانه

فوتبال ساحلی ، نمونه دیگری است

قدر مربیان وطنی را بدانید

صحبت مربی خارجی شد تا یادمان نرفته این راهم بگوییم و به سهم خود تبریک بگوییم که هفته گذشته فوتبال ساحلی با شکست تیم اسپانیا در دیدار نهایی قهرمان جام بین قاره ای شد. شاید بپرسید خب ربط این خبر با مربی خارجی چیست؟ عرض می کنیم که ربطش این است که تیم ملی فوتبال ساحلی با" مربی وطنی" قهرمان این مسابقات شد! ربطش این است که به آقایان مسئول که برای خدمت آمده و نیت خیر دارند- آنها که غیر از این هستند که حسابشان معلوم است و اصلا کاری به آنها نداریم- برادرانه عرض کنیم به حرف چهارتا دلال نا درست و القائات سایت های دلالی پول پرست توجه نکنید و" آنچه خود داریم ازبیگانه تمنا نکنیم". همین چندی پیش بود که رهبری در دیدار ورزشکاران ،قهرمانی والیبال را در مسابقات قهرمانی جوانان تبریک گفتند و از اینکه این قهرمانی با درایت مربیان وطنی به دست آمده اظهار خوشوقتی فرمودند و به آن دسته از مدیران و مسئولانی که خود را به کری و کوری نزده و عنان و اختیار خود را دست آدم های بی هویت خوش دک وپز مشاورنما نداده اند پیام دادند که قدر مربیان وطنی را بدانید. حرمتشان را حفظ کنید. به آنها اعتماد کنید و اعتماد به نفس دهید وبه جای صرف هزینه های میلیون دلاری که خرج مربیان خارجی می کنید از آنها در مناصب حساس و تیم های ملی استفاده کنید! ... مجال اندک است برگردیم سربحث خودمان.

ما که یادمان نرفته

معلوم نشد«آقای گل » شکار کدام دلالی بود ؟!

خواننده محترمی زنگ زده بود درباره گرفتاری استقلال برای حضور در مسابقات باشگاهی آسیا سئوال می کرد. همکاران گروه فوتبال بهش پاسخ دادند هنوز حل نشده است و حضور تیم محبوب شما در این مسابقات هنوز در هاله ای از ابهام قرار دارد.پروپییچ را که یادتان هست؟! همان بازیکنی! که این پایش به آن پایش می گفت لطفا" فضولی نکن"! وچند سال پیش آمده بود مشکل خط حمله استقلال را حل و با گلزنی هایش دل تماشاگران این تیم را شاد کند و... اما خیلی زود روی نیمکت جای ثابتی برای خودش پیدا کرد ودو سه تا گل هم که زد " کف پا" و "فول" بود...! بالاخره هم معلوم نشد کدام دلال و باند دلالی این باز یکن بزرگ! را شکار و کدام کارشناس و فوتبال بلدی در تیم استقلال مهر تایید بر توانایی های فنی او زد که با اوقرار داد منعقد شدو... این دردسر را برای استقلال و هواداران آن ایجاد کردند...به هرحال ، حرف هایمان را جمع کنیم:

مشکلات ورزش در ابعاد فنی و فرهنگی فراوان است. مشکلاتی که حل نمی شود و هر چه زمان می گذرد بر آن اضافه هم‌می شود.کسانی هم که باید به جنگ این مشکلات بروند در درجه اول مدیران ورزش هستند. اینها باید راه بیافتند و مردانه و شجاعانه و مدبرانه به پیش بروند تا بقیه هم دنبالشان راه بیافتند اما این جماعت غالبا اهل این حرف ها یعنی مبارزه و اصلاح و تحول و...نیستند بنابراین برنامه و تفکری هم برای آن ندارند. این در حالی است که علاوه بر مسائل داخلی دشمنان و بدخواهان این ملک و ملت به تازگی روی ورزش ماخیلی بیش از گذشته" زوم" کرده و حساب جداگانه ای برای آن گشوده اند که همه می دانیم و میبینیم جریانات صهیونیستی و صاحب نفوذ در تشکیلات و فدراسیون های جهانی اخیرا چگونه دارند زمینه های تعلیق و بایکوت جهانی ورزش ایران را فراهم‌می آورند... در این اوضاع و احوال ورزش ما بیش از هر چیز به مدیریت و درایت لازم نیاز دارد که...افسوس...!!

* سیدمحمدسعید مدنی

پربازدید ها
آخرین اخبار