PDF نسخه کامل مجله
پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳ - November 21 2024
کد خبر: ۵۰۰۶۴
تاریخ انتشار: ۰۲ آذر ۱۳۹۸ - ۱۹:۲۶
غلط کاری ها را جبران کنید

فوتبال بیمار ، شفا پیدا می کند اگر مدیرانش اجازه دهند ...!

حال فوتبال ایران خوب نیست وبه تبع آن حال هواداران آن هم نمی‌تواند خوب باشد. صحبت هفته گذشته و بازی عراق و نتیجه ناراحت کننده و همچنین نگران کننده آن نیست. این برد وباخت ها در طبیعت فوتبال است. هیچ تیم صاحب نام و پرافتخاری را در دنیا نمی توانید نشان دهید که هرگز و هرگز رنگ باخت را ندیده و مزه شکست را نچشیده باشد ، در مقابل هیچ تیمی هرچند ضعیف را نمی توانید پیدا کنید که طعم پیروزی زیر دندانش نرفته باشد. حال فوتبال اگر می گوییم بد است به خاطر باخت به عراق بد نشده است. حال فوتبال بد است چون خیلی وقت است با آن بد رفتار می شود. با آن بد معامله می شود. آن کسانی که در قبال آن پست و مسئولیت گرفته اند عوض درست کردن آن و پرداختن به وظیفه، خواسته و ناخواسته، خودآگاه و ناخودآگاه ، آن را زیر ضربات بی امان‌گرفته اند و جسم و جانش را ضعیف و رنجور کرده و می کنند. حال فوتبال ما به خاطر یک شکست بد نمی شود. حال هیچ تیم و مجموعه ای بایک با خت بد نمی شود.طرفداران فوتبال به خاطر یک باخت متاسف و نگران نمی شوند. آنها ظرفیتشان خیلی بالاتر و بیشتر از این صحبت هاست.باخت به عراق و بحرین به راحتی قابل جبران است. بارها بچه های برومند ما از غیر ممکن، ممکن ساخته و انچه را‌که" محال" به نظر می رسیده در برابر عزم آهنین و اراده پولادین خود به تسلیم واداشته اند. بازی استرالیا درآذر ۷۶ یادتان هست . دیدید چگونه بازی ۰-۲باخته ظرف ده دقیقه۲-۲ شد و‌جواز صعود به جام جهانی را در خاک استرالیا به چنگ آوردیم؟ اتفاقا این روزها سالگرد آن پیکار حماسی است. ۲۲ سال گذشت! و چه زود هم گذشت.این روزها هم‌می گذرد. دوران‌ما و ریاست و میدانداری ما هم می گذرد. چه خوب که از خودنام نیک و یادگار نیکو بر جای بگذاریم که:

خنک تنی که پس از وی حدیث خیر کنند

که جز حدیث نمی‌ماند از بنی آدم

از بحث اصلی دور نشویم.به فرض هم که اصلا از گروه صعود نکردیم و به جام جهانی نرفتیم. دنیا که به آخر نرسیده. همه اینها قابل جبران است. اصل حرف هم اینجاست." جبران"!آن هم نه جبران یک با خت ویک بازی و مقابل یک حریف. بلکه جبران همه بد رفتاری ها و کم‌کاری ها و اشتباه کاری ها و ... بازگشت از مسیر بیراهه و روبه ناکجا آبادی که فوتبال را- شما بخوان ورزش را- در آن قرار داده اید.‌حال فوتبال خوب نیست. چند سال پیش عین این حرف را زبان آقای تاج شنیدیم که با لهجه شیرین اصفهانی جایی گفت" حال فوتبال خوش نیست"! آن موقع که آقای تاج این حرف را بر زبان آورد هنوز رئیس فدراسیون نشده بود. معمولا هم حرف خیلی آدم ها وقتی این طرف میز ایستاده اند با وقتی که آنطرف میز قرار گرفته و برصندلی ریاست تکیه می زنند یکی نیست و گاهی اصلا از زمین تا آسمان متفاوت است. نمی دانیم این قانون شامل آقای تاج هم می شود یا خیر؟ و آیا حرف آقای تاج امروز که آنطرف میز نشسته و به صندلی کذایی تکیه زده باز همان است که وقتی اینطرف میز ایستاده بود یا خیر...؟ در هر صورت در اصل ماجرا تفاوتی ایجاد نمی شود. اصل ماجرا همان است که مطلب را بی تعارف و بدون مقدمه چینی با آن شروع کردیم.حال فوتبال خوب نیست. فوتبال ما سخت‌حال ندار وبیمار است. اما خوشبختانه درد فوتبال درمان پذیر است و شکر خدا بیماری آن لاعلاج نیست. این فوتبال را می توان‌نجات داد و وضع و حال آن رابهبود بخشید و حتی بهتر از گذشته نه چندان دور کرد که دوره سروری و بزرگی فوتبال ایران بود بر سراسر قاره پهناور و کهن.شرط بهبودی این فوتبال این است که «بخواهیم» !ومتولیان و مسئولان فوتبال بخواهند که حال این بیمار شفا پیدا کند.شرط اول و نشانه اصلی خواستنش هم این است که اولا بپذیریم این فوتبال بیمار است و ثانیا نوع بیماری و علت و علل آن را شناسایی و تشخیص دهیم.وبالاخره وقتی این کارها شد آن وقت باید آن را دست متخصص و کارشناسانی بسپاریم که برای آن نسخه شفا بخش بپیچند و دارو و درمان مناسب تجویز نمایند. اگر این کارها را انجام دادیم معلوم‌می شود واقعا عزممان برای شفای فوتبال جدی و حرفمان هم حرف است. وگرنه جبران بی جبران و اینده این فوتبال هم‌مثل گذشته است.

حرف اصلی و خواسته اساسی اهالی فوتبال از علاقمند و طرفدار گرفته تا مربی و بازیکن و همه و همه این است که مدیران و متولیان فوتبال به خودشان بیایند وراه و مسیر خود را عوض کنند. رو راستی با مردم پیشه کنند و بر محور صداقت و خدمت حرکت نمایند. البته این خواسته مردم اختصاص به فوتبال ندارد. منحصر به ورزش هم نیست. این خواسته بحق و مطالبه بسیار مهمی است که مردم در عرصه های مختلف سیاسی و اقتصادی و فرهنگی ... از کسانی دارند که ردای مسئولیت به تن کرده اند. خیلی از مدیریت ها و مدیران باید در رفتار و روش و سازوکار مدیریتی خود تجدید نظر کنند. هفته پیش نوشتیم و همینجا تیتر زدیم که مردم مدیر انقلابی و اسلامی و درستکار می خواهند نه مدیریت طاغوتی و خودکامه. مردم اگر مدیر طاغوتی و خودکامه می خواستند اصلا انقلاب نمی کردند.‌خب؛ آقایان و مدیران قبلی بودند و بچاپ بچاپشان هم برقرار، مردم هم ‌بچه های عزیزشان را به استقبال توپ و تانک استبداد واستعمار واستکبار نمی فرستادند. حالا که فرستاده اند از کسانی که در جاهای مختلف از جمله ورزش از جمله همین فوتبال به برکت‌مجاهدت وپایمردی این مردم و خون پاک بچه های این‌مردم ، صاحب پست و مقام و مسئولیت شده اند بحق توقع کار مردمی و خدمت خالصانه دارند.این توقع بحق و خواسته کاملا طبیعی و منطقی البته بعضی جاها برآورده شده و به وسیله مدیران فهیم و پاکدست و خدمتگزار عملی شده ولی خیلی جاها این اتفاق نیفتاده وبه همین دلیل هم مردم یعنی همان ها که انقلاب کردند؛ طاغوت را بیرون کردند، با دشمن آب وخاک و عزت و استقلال ایران جنگیدند و شهدا تقدیم کردند به حق گله مند و درباره بعضی مسایل( مثل مسائل اقتصادی و...) به شدت اعتراض دارند... حرف ما اینجا در باره فوتبال و حوزه ورزش است. متاسفانه این حوزه هم از آن‌جاهایی است که انتظارات اصلی و اساسی مردم برآورده نشده است این انتظار اساسی و اصلی چیزی جز سامان گرفتن امر ورزش و ریل گذاری درست آن به سوی بهتر و بهتر شدن و پیشرفت نیست. بالاتر اشاره شد ناراحتی و نگرانی مردم از بابت ورزش به خاطر باخت در فلان بازی یا حذف از صعود به مرحله بالاتر نیست. ناراحتی مردم از روزمرگی است که مدیران بر ورزش حاکم کرده وتلف کردن وقت و هدر دادن سرمایه و برباد دادن عمر اهالی ورزش است. نگرانی آنها هم از این است که مبادا این روند و روال غلط حالا حالا ها تداوم داشته باشد و ورزش ما و به تبع آن فوتبال مابه این زودی قصد تجدید نظر و تغییر مسیر نداشته باشد. فوتبال ایران از شروع کار تا امروز کم افتخارآفرینی نکرده.بارها به جام جهانی صعود کرده. بارها قهرمان آسیا شده ، چه در جام‌ملت ها و چه در بازی های اسیایی. چه رده باشگاهی و چه در رده سنی جوانان و... منظور اینکه نه فوتبال ما مثل بعضی از این کشورهای دور وبر " ندید بدید" است نه عقده قهرمانی و جام‌جهانی رفتن دارد نه مردم و علاقمندان فوتبال درایران حسرت به دل هستند و افتخار ندیده و نچشیده... این است که می گوییم علاقمندان به ورزش و فوتبال از مدیران و مسئولان توقع کار اساسی و خدمت صادقانه دارند. آنها فرق سیاهکاری و کار ریشه ای ودرست درمان را به راحتی تشخیص می دهند. می فهمند که در ورزش یا فوتبال آن کار درست وریشه ای که باید، انجام نمی شود و غالب مسئولان دنبال مشغولیت ها و کار خود هستند و برای اینکه نشان‌بدهند که مثلا خیلی دارند کار می کنند، تمام فکر وذکرشان شده رفتن فوتبال به جام جهانی و تصاحب یکی، دو مدال کشتی در مسابقات جهانی و.‌.. بعد هم هیاهو راه انداختن در اطراف این موفقیت ها و تبلیغات و مصاحبه و تحلیل های دستوری به وسیله قلم های فروشی و اجاره ای و قلمداران بدهکار و میکروفون های کرایه ای و...القا این موضوع که در ورزش دارد کار می شود و ورزش دارد براساس برنامه و هدف کاملا حسابشده مدیریت می شود!شرط نجات ورزش این است که مدیران و مسیولان آن دست از این کارها و رفتارهای بچگانه و خود خواهانه و عوامفریبانه و به قول فرنگی ها" پوپو لیستی" بردارند وهمانطور که گفتیم طوری رفتار وعمل کنند که زیبنده یک مدیر مردمی و خدمتگزار و در تراز مدیریتی انقلابی و ملی باشد.

فوتبال یکی از رشته هایی است که در این ورزش خیلی زود باید اقدامات و اصلاحی رادر باره آن آغاز کرد.

این را از آن روی نمی گوییم که "فوتبالزده" هستیم. بلکه به این خاطر عرض می کنیم که اولا فوتبال رشته جذاب و پر طرفداری است. آن هم نه در این کشور بلکه تقریبا در همه جای این کره خاکی. ثانیا این رشته جذاب و پرطرفدار در این آب و خاک قابلیت پیشرفت و افتخار آفرینی دارد. سرمایه های لازم را در ابعاد انسانی و مادی دارد. بارها و علی الخصوص پیش از اینها برای این کشور افتخار آفرینی و دل مردم را شاد کرده است و همانطور که چند خط بالاتر گفتیم بیش از دهسال بر صدر فوتبال آسیا نشسته و سروری می کرد. سه دوره پیاپی۱۹۶۸ و ۱۹۷۲ و ۱۹۷۶ قهرمان جام ملت های آسیا شده ودر رده سنی جوانان و باشگاهی نیز در همان دوران سرتر از حریفان آسیایی بوده و...وهمین سابقه و سند غیرقابل انکار این امیدواری را ایجاد می کند که این فوتبال اگر درست هدایت و مدیریت شود " باز هم می تواند"... دلیلی وجود ندارد که نتواند.‌مگر آنکه خودمان یعنی آنها که سکان مدیریت آن را به دست دارند نخواهند یا به خاطر منافع شخصی یا از ترس جریانات دلالی افسار گسیخته و باجخواه ویا به دلیل فشار از بالا وبالادستی ها که جز به " نتیجه" و رفتن به جام جهانی به هرقیمت به هیچ اقدام اساسی و ریشه ای در فوتبال اعتقاد ندارند.بالاخره ثالثاً فوتبال تقریبا بیش از همه رشته های دیگر به خاطر همین جذابیتی که میان مردم و خاصه نسل جوان دارد و همچنین از آنجا که در آن پای پول بی حساب وسط است مورد طمع دو دسته از جریانات بد خواه و طعمکار قرار دارد. گروه اول کسانی هستند که اهداف سیاسی دارند.اینها با نفوذ در مراکز حساسی چون وزارت ورزش، فدراسیون فوتبال و... بالاخره رسانه ها دنبال کار سیاسی هستند و می خواهند همان خباثت و شرارتی که مثلا از طریق سیاست و اقتصاد در سفره مردم اعمال می کنند از طریق ورزش هم انجام دهند تا ناراضی تراشی کنند. اجازه ندهند فوتبال کام مردم را شیرین‌کند وبه جوانان این مملکت به سهم خود امید و انگیزه ببخشد، برعکس آنان را نومید و دلسرد و نسبت به آینده بدبین سازد. اینها دنباله جریانات خارجی و دشمنان بی نقاب این مملکت عزتمدار و ظلم ستیز هستند که دستور از اجنبی بدخواه می گیرند.‌گروه دوم‌کسانی هستند که به پول فوتبال طمع کرده اند و می خواهند از پولی که در این فوتبال خرج می شود سهم هر چه بیشتری ببرند و خلاصه برای رسیدن به منافع مادی خود، حاضرند سربه تن فوتبال نباشد!و... بنابراین خیلی طبیعی است که مسئولان ورزش و مدیران فوتبال، البته آن کسانی شان که با یکی از دو گروه بالا خدای ناکرده همراهی ندارند و همدست نیستند( مساله نفوذ شوخی نیست. خیلی هم جدی است. وباید در تحلیل ها همواره ان را مد نظر داشته باشیم.) موضوع فوتبال را جدی بگیرند واجازه ندهند هر کس و ناکسی در باره آن اعمال نظر کند یابه طور مستقیم یا غیر مستقیم روی تصمیم‌گیری ها و تصمیم سازی های آن تاثیر بگذارد.متاسفانه فوتبال با این همه حساسیت هایی که دارد به نظر بی دروپیکر می رسد و نه تنها از سوی مدیران آن نظارت درست و درمانی بر کاروبار مختلف فوتبال صورت نمی گیرد بلکه بعضی وقت ها اخباری می شنویم که خود همین باصطلاح مدیران راه را برای حضور ونفوذ بعضی افراد نا اهل وغیر کارشناس ودلال صفت که در ورزش و فوتبال ما به خاطر کارنامه مشعشعشان!! حکم" گاو پیشانی سفید" را دارنددر مراکز تصمیم گیری و حتی اتاق های مدیریتی فوتبال هموار و فراهم‌کرده اند! واین یعنی همان که بالاتر گفتیم کار فوتبال درست شدنی است. بیماری فوتبال درمان شدنی است به شرط آنکه بیش از هر چیزآن کسانی که بحق ویا ناحق، برمصدر امور آن نشسته و مدیریت و رهبری آن را برعهده دارند بخواهند به وظیفه خود در جهت اصلاح وآبادی فوتبال عمل کنند نه اینکه علیرغم در اختیار داشتن مناصب مدیریتی و به جای اینکه یار فوتبال باشند بار آن شوند و منافع خودشان و باندشان و خواسته های جریانات باجگیر و زیاده خواه را برمصلحت فوتبال و انتظارات طرفداران آن ترجیح دهند!

هفته گذشته وزیر ورزش به بهانه موضوع صیانت از ارزش های اخلاقی و فرهنگی نکاتی را مطرح کرد و ازفدراسیون ها و رسانه ها خواست که در ایجاد فضای آرام و بی استرس و محترمانه در ورزشگاه ها به وظایف و نقشی که بر عهده دارند عمل کنند، ایشان چندی قبل تر هم خبر از تشکیل کمیته ای داده بود به نام" کمیته صیانت از ارزش های اسلامی" که در آن بعضی دستگاه های اجرایی و فرهنگی کشور نماینده دارند و... به سهم خود امیدواریم هم فدراسیون ها و رسانه ها در حاشیه زدایی از فضای ورزش نقش خود را به درستی انجام دهند و هم کمیته ذکر شده با قدرت و صلابت کار خودش را انجام دهد منتهی همه می دانیم آنچه کارها را سامان می بخشد، مشکلات را حل می کند و راه پیشرفت و پیشروی را هموار می سازد" حرف زدن " نیست بلکه " عمل کردن" است. اشکال کار خیلی از مدیران ورزش ما، حالا به هر دلیل، این است که نه تنها حرف و عملشان یکی نیست بلکه در بسیاری مواقع در تضاد و تناقض کامل و عجیبی است که یکی از مهمترین پیامدهای خیلی طبیعی آن‌ ایجاد جو" بی اعتمادی" است. بی اعتمادی میان مردم و مسئولان.‌میان علاقمندان به ورزش با مدیران ورزش. مدیران ورزش باید قبل از هر حرفی و تشکیل هر کمیته ای و پیش از هر توصیه و نصیحتی به مردم ورسانه ها ، هر چه زودتر به خودشان بیایند. این بزرگترین قدم در راه اصلاح ورزش و فوتبال است.واین همان چیزی است که همواره برآن تاکید داشته و " تکاپوی" این شماره را با آن آغاز کردیم.

پس از گفتگو و راه دراز

رسیدیم به آنجا که بودیم باز

هرقدم اصلاحی و سازنده ای باید از مدیران و صا حب منصبان آغاز شود. این سخن ما نیست. ما کی باشیم. سخن علم است. یافته جامعه شناسان است. حاصل تجربه بشر است و مهمتر از آن توصیه مکتب و بزرگان دین است که فرمود" لایصلح الامتی الا بخواصها". اصلاح هر امتی در گروی اصلاح خواص آن است. و در این باره چه سخنان دقیق و طلایی بر زبان معصومین(علیهم السلام) رفته و جاری شده و برای عمل و استفاده ما به یادگار مانده...افسوس که ما عمل نمی کنیم و خیلی وقت ها معیار ما در عمل آن‌چیزی می شود که" منافع" و " خود خواهی"ها و " حزب بازی" های ما حکم و تعیین می کند!

سخن را جمع و منبر را تمام‌کنیم. فوتبال ما وضعیت خوبی ندارد و حالش اصلا خوب نیست. این فوتبال به دست مدیران‌آن- نه فقط امروز و مدیران امروز بلکه ( به قول مرحوم اخوان" دیری و دوری” است) بیمار شده. ازمسیر صحیح و سازنده منحرف شده. به جای تامین خواسته های مردم و شاد کردن دل جوان ها دنبال تامین منافع باندهای باجخواه دلالی ورسانه ای است.و... با این همه اما حال این فوتبال خوب شدنی است بیماری لاعلاجی آن را تهدید نمی کند. درد بزرگ فوتبال- بخوان ورزش- مدیران آن هستند.مدیرانی که دنبال" مشغولیت" خود هستند نه مسئولیتی که درقبال مردم و جامعه دارند.

اگر مدیران فوتبال- بخوان ورزش خیلی خیلی بیش از حالا- با مردم روراست باشند. فوتبال را برای مردم و در خدمت جامعه و جوانان بخواهند نه ابزاری برای بهره برداری شخصی و نفع خانوادگی و جناحی و...بند و بست های پشت پرده و...! اگر همانطور که در آغاز فصل وعده داده بودند که در اجرای قانون کوشا باشند.با گردنکشی بعضی بازیکنان عاصی و سرکش داخل میدان، با تماشاگر نما روی سکوها و... قانونی و محکم برخوردکنند. وضع بلیت فروشی را نظم و سامان بخشند و... خلاصه اعتماد سخت خدشه دار شده مردم را ترمیم کنند، شک نداشته باشیم وضع فوتبال و حال بیمار آن خیلی زودتر از آنچه تصورش را می کردیم سامان و بهبود می یابد.

* سیدمحمدسعید مدنی

پربازدید ها
آخرین اخبار