سیستم «مدیرسازی» و سیستم «مدیرسوزی»
اعلام باز نشستگی اولی هوینس ، مرد نام
آشنای فوتبال آلمان وباشگاه بایرن مونیخ آن هم بعد از چهل سال حضور مستمر در سمت های مدیریتی این تیم
بهانه ای شد تاما سرمقاله این شماره را هم طبق روال چند هفته گذشته به موضوع
مدیریت ورزش ایران اختصاص دهیم وبعضی از مسائل و در واقع نا رسایی ها و نواقص آن
را موشکافی کنیم. البته ما اینجا قصد نداریم کارنامه و کارایی مدیر یتی واصولا نقش
و تاثیری که هوینس در فوتبال آلمان به
عنوان بازیکن و مدیر داشته را با مدیران داخلی و عمدتا فوتبالی خود مقایسه کنیم.
اهالی فوتبال که سنی از شان گذشته هنوز بازی های درخشان هوینس را در تیم طلایی
بایرن مونیخ از اواسط دهه۶۰ میلادی تا اواسط دهه۷۰ را خوب به یاد دارند و هنوز
یادشان هست که او در کنار ستارگانی چون" مه
یر"،"فوگتز"،" شوارتزنبگ"،" بکن بوئر"، "
هنکس"،" هولزنباین"،"برایتنر"،" گرد
مولر"،" اوورات" و... یکی از قویترین تیم های ملی فوتبال آلمان را
با مربیگری" هلموت شوئن" تشکیل
داده بودند که قهرمانی در مسابقات جام جهانی۱۹۷۴ با شکست ۲-۱ هلند ( زمان کرایف،
نیسکینر، آری هان و...") یکی از دستاوردهای آن بود. گروه خارجی مجله در همین
شماره مطلب ویژه ای در باره اولی هوینس تهیه کرده که علاقمندان می توانند به آن
مراجعه کنند. در این مقال همچنین قصد آن نداریم که به کارایی و توانایی کسانی که
در این ورزش از گذشته تا امروز ردای مسئولیت به تن کرده اند بپردازیم واینکه ملاک
ها و معیارهای مدیرشدن در این ورزش آیا بر محور تجربه و شایستگی می گردد یا ملاک و
معیارهایی که حاصلی جز عدم تحقق اهداف و پیش نرفتن کارها ودردسر آفرینی و...
ندارد. حیفمان می آید در اینجا سخن را با این کلامجاوید وزرینامامجعفر صادق(ع) زینت نبخشیمکه فرمود" از نظر من فرقی نمی
کند که کار مردم و جامعه را به دست خائن و یا ناشی وفرد فاقد لیاقت بسپارید"
( نقل به مضمون) چون نتیجه مدیریت خائن یا ناشی " خراب کردن" است و پیش
نرفتن امور مردم. باری اینجا ودر این مقال مختصر می خواهیم به بهانه بازنشستگی خود
خواسته اولی هوینس اشاره ای به مکانیزم یا سیستممدیریتی کنیم که آن را علت العلل
بازدهی وتوان مدیریتی هر مجموعه می دانیم.می خواهیم بگوییم این چه سیستم و ساز
وکاری است که اجازه می دهد فردی که عصاره یک مجموعه و باشگاه است بر مسند مدیریتی
تیم تکیه زند و حدود چهل سال فرصت کار کردن و برنامه ریزی داشته باشد؟ سیستمی
که" آدم" پرورش می دهد. آدمی که روزگاری با پیراهن آن تیم در میدان ظاهر
می شود و آدمی که می تواند به وقت خودش همان باشگاه را که شهرت جهانی دارد، اداره
کند. می خواهیم بپرسیم در مقابل آن سیستم، این چه سیستمی است که اولا هر کس و نا
کس و هر از گرد راه رسیده بی کارنامه و مجهول الهویه ای می تواند بر مسند
معروفترین و ریشه دارترین و پرافتخارترین
و پر طرفدارترین تیم های کشور وحتی حساسترین فدراسیون های ورزشی تکیه زند و... ثانیا همین آدم سفارشی و مدیر
توصیه ای هم فرصت فکر و برنامه ریزی مناسب نداشته باشد و از همان روز اول پایه های
صندلی زیر پای خود را لرزان و سست ببیند؟!
می پرسیم چرا مثلامدیریت فوتبال را به دست فوتبالی ها، والیبال را دست
ووالیبالی ها، استقلال را دست استقلالی ها وپرسپولیس را دستپرسپولیسی ها و... نمی دهید؟ نگویید
داده ایم. اینه ها! این آقای انصاری فرد...! پرسپولیسی که مدیر پرسپولیس شده است. ما می دانیم و همه می دانند که این
جواب نشد. هوینس را بایرن مونیخ مدیر بایرن مونیخ می کند. آقای انصاری فرد را- که
برایش آرزوی موفقیت داریم- وزارت مدیر پرسپولیس کرد ه است!
سخن را کوتاه کنیم.ما به طور جدی و بر اساس تجربه بشری و شواهد زنده ای که به طور فراوان در دست داریم- آخرین آن همین آقای هوینس است- معتقدیم اساس مشکلات ورزش و ریشه بسیاری از گرفتاری های فنی و اخلاقی - متاسفانه روبه تزاید آن- را باید در عامل مهمی به نام " مدیریت" پیدا کرد. و دربحثمدیریت هم پیش از انکه منطورمان این فرد مدیر وآن شخص رییس باشد؛ "سیستم" و سازوکار وبهتر بگوییم مکانیزم مدیریتی حاکم بر ورزش است که بالاتر با ذکر مثال ها و مقایسه دو سازوکار سعی کردیم منظورمان را روشن کنیم. نکته آخر هر چند تلخ امالازم است گفته شود این که تا در سیستم مدیریتی ما تحول اساسی و تغییرات ساختاری ایجاد نشود ؛ تا مدیریت و ا داره ورزش در اختیار دولت و دولتی هاست، نمی توان از ورزش در بعد فنی و همچنین فرهنگی چیزی بیشتر از این که هست انتظار داشته باشیم. سهل است که باید دعا کنیم وضع ورزش از این بدتر نشود!
* سید محمدسعید مدنی