آغاز سال نوی میلادی را تبریک می‌گوییم

      
PDF نسخه کامل مجله
جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - December 27 2024
کد خبر: ۵۰۹۲۰
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۸ - ۱۵:۳۹
ورزش ایران تفسیر این دو حرف است :

ادعای حرفه ای ، ساختار محلی !

رها بودگی ورزش

در جریان ماجرای فسخ یکطرفه قرارداد استراماچونی و اتفاقات ورفتارها واظهاراتی که در واکنش به آن رخ داد بیش از هر چیز بوی" ناحرفه ای گری" به مشام می رسید آن هم در فوتبالی که از پاییز سال۱۳۸۰ شمسی یکشبه حرفه ای شد!ماجرای جالب سرمربی ایتالیایی و متن و حواشی آن به نوبه خود مثال ونمونه تازه ای بود برای اثبات حرف ونظر کسانی مثل این قلم و این نشریه که به" رها بودگی " این ورزش و بالتبع آن فوتبال اعتقاد دارند.در این ماجرا که البته خوشایند نبود و قابل تاسف بود مثل هر اتفاق و پدیده دیگری نکاتی اثبات شد. عبرت هایی وجود داشت و در صورت هشیاری و وجود اراده ای برای حرکت به سمت اصلاح و بهتر شدن می توان درس و عبرت های آن را به " فرصت" تبدیل کرد. منتهی آنچه باعث ناراحتی ونگرانی است این است که ما و خاصه مدیران و مسئولان ما تا کنون ثابت کرده ایم که زیاد هم اهل عبرت و درس گرفتن از اتفاقات نیستیم و روزگار را با سیاست" باری به هرجهت" سپری می کنیم ومهم نیست که برخلاف آموزه های اخلاقی و دینی از یک سوراخ بارها و بارها گزیده شویم! و... بگذریم! در ماجرای اشاره شده معلوم شد چقدر ادعای حرفه ای بودن این فوتبال بیراه و حرف مفت است. حرفه ای بودن که به آنچه روی کاغذ نوشته می شود و به دفتر و دستک و در ودیوار و ادا واطوار و... این حرف ها نیست. حرفه ای بودن نوعی فرهنگ است. رفتار ونزاکت و اصول است. این فرهنگ باید در ذهن و فکر مورد قبول واقع شده باشد و بعد مهمتر از همه در " عمل" ؛ حتی المقدور پیاده و اجرا شود

قدم باید اندر طریقت نه دم

که سودی ندارد دم بی عمل

کدام مدیران و مسئولان؟!

از قدیم گفته اند و شنیده ایم که با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمی شود. با حرفه ای ؛ حرفه ای گفتن هم فوتبال حرفه ای نمی شود. فرهنگ حرفه ای گری باید در تاروپود فوتبال و ورزش ما مثل خون در رگ ها جاری باشد. این کار را چه کسانی باید انجام دهند. یا بهتر بگوییم در انجام این کار و پیشتاز بودن به سازوکار حرفه ای بودن چه کسانی مقدم تر و دراولویت هستند...؟ آیا جز" مدیران" و " مسئولان" کسی دیگر به نظر شما می رسد؟ به طور طبیعی و منطقی پاسخ منفی است. این مدیران و به اصطلاح مسئولان هستند که بایددر اجرای اصول و سازوکار حرفه ای شدن پیشقدم باشند. اما کدام مدیران و مسئولان؟ مدیر و مسئولی که غالبا نه بر اساس شناخت و شایستگی بلکه به خاطر باند و باند بازی و بدتر از آن رابطه خویشاوندی و پسرخالگی! مسیولیت امور و عنان فوتبال را به دست گرفته اند. معلوم است که با چنین مدیرانی فوتبال حرفه ای که نمی شود ، هیچ، از همان وضعیت نصف ونیمه آماتوری خودش هم عقب تر می رود. که می بینیم رفته است.

خائن و ناشی!

واقعا آدم می ماند حیران که عملکرد و رفتار ما در امر مدیریت چه در گزینش و انتصاب مدیران و چه در عمل و اجرا و چه در بحث نظارت و ارزیابی به کدام مکتب و دکترین مدیریتی معتقد هستیم و عمل می کنیم؟ تا انجا که عقل ناقص ما می گوید در این باره ما نه به آموزه های مکتبی عمل می کنیم که معصوم(ع) فرموده است:" از نظر من تفاوتی ندارد که کار مردم را به دست خائن بسپارید یا ناشی"... ! چون نتیجه هردو خرابکاری و مشکل درست کردن برای مردم است منتهی یکی با غرض و دیگری بی غرض. مولی الموحدین علی(ع) ‌در فرمان اشتری می نویسد"... در امور کار گزارانت بنگر... آنان را پس از آزمایش به‌کار گمار... نه از روی خاطر خواهی و استبداد رای که این دو از شاخه های خیانتند..." و... از این نوع توصیه ها و فرامین در کتاب آسمانی و احادیث و روایات و بالاخره سنت و سیره بزرگان دین به وفور یافت می شود‌ دلیل اصلی آن هم این است که خداوند روی موضوع انسان و سرنوشت انسان درامور دنیا و آخرت بسیار حساس است اگر نبود بهترین و دردانه ترین بندگانش را مامور خدمت و اصلاح و هدایت مردم نمی کرد! اگر نبود به مظهر آبرو و شرف و کمال انسانی حسین بن علی(ع) پیام‌نمی داد برای نجات جامعه از دست حکام فاسد و ستمگر خیانتکار " خدا می خواهد تو را کشته ببیند..."! تاکید می کنیم طبق فرمان حضرت علی(ع) اگر امور مردم را از روی علاقه شخصی و گرایش رنگی و جناحی و قبیله گی به دست این و آن بسپاریم ستم و خیانت به مردم است. آیا ما در سپردن امور اجتماعی و در اینجا ورزش و فوتبال و مدیریت باشگاهی چقدر به این فرمان و توصیه مولا(ع) که دقیقا منطبق بر آموزه های وحیانی است عمل می کنیم؟

ما به کدام راه و رسم پایبندیم...؟

هرکسی به ویژه از آقایان مسئول و تصمیم گیرنده بنشیند با خودش و کلاهش را قاضی کند و به این سئوال به خودش و وجدان خودش پاسخ بگوید...به احتمال قریب به یقین پاسخ مناسب و راضی کننده ای از ضمیر و وجدان خود دریافت نخواهیم کرد. خب، ما به آموزه های وحیانی و توصیه های مکتبی که عمل نمی کنیم. به اصول عقل انسانی هم که پایبند نیستیم. به تجربیات بشری هم بی اعتنا هستیم و( در بحث ما) به قوانین و سازوکار حرفه ای گری هم‌پایبند نیستیم، اینجاست که بهتر معنی حیرت ما آشکار می شود و مفهوم پیدا می کند که ما در امور مدیریتی خود از ملاک ها و شرایط مدیر و کارگزار گرفته تاعمل و اجرا و بالاخره نظارت و بازرسی به اصول کدام مکتب و دکترین مدیریتی پایبند و معتقد هستیم؟ آیا پاسخ جز هرهری مسلکی و خود کامگی و استبداد رای چیز دیگری می تواند باشد...؟ طی این روزها اولا صغیر و کبیر ، مسئول و غیر مسئول در باره مربی ایتالیایی اظهار نظر کردند. اظهار نظرهایی که یا خنثی بود. یا کار را از این که بود بدتر کرد یا بدتر از همه بوی‌مشمئز کننده منیت وسوءاستفاده از شرایط به وجود آمده به نفع خود و خودی هارا داشت. می دیدی و می شنیدی که طرف به اسم دلسوزی و خیر خواهی دارد خودش را" ورق" می زند و طفره خودش را می زند و خودی ها را تر وخشک می کند...مشتی هم دلال و مجری نما هم از طریق برنامه های اغلب بی در وپیکرتلویزیونی دنبال لانسه کردن این و کارچاق کنی برای آن بودند و... خلاصه کمتر کسی به منافع جمعی و مصالح فوتبال و انتظارات مردم توجه داشت!!

ادعای حرفه ای گری سودای جهانی شدن!

ماجرای سرمربی ایتالیایی تیم استقلال یکی از صدها نمونه و البته تا اینجا و این لحظه! آخرین نمونه ای است که از ضعف مفرط و ناکارامدی مدیریت حاکم بر تاروپودورزش ما حکایت می کند. ورزشی که دم از حرفه ای بودن می زند اما ساز وکارش کوچکترین شباهتی به اصول و مکانیزم حرفه ای گری ندارد سهل است که گاه از ساختار آماتوری هم ضعیفتر است. فوتبالی که یکسره مدیرانش دغدغه و داُب جهانی شدن و صعود به جام جهانی دارند اما بی اغراق ساز وکارش از سطح فوتبال خاکی و محلی سابق هم ضعیفتر عمل می کند!...این است دلیل اصلی مشکلات و گرفتاری هایی که هر روزه به شکل و شیوه های مختلف جلوی پای ورزش ما و رشته های پرمخاطب و طرفداری مثل فوتبال سبز می شود وموجب نگرانی و ناراحتی و حتی اعتراض شدید هواداران ورزش می شود و علاوه بر این در خارج از کشور هم‌‌اعتبار بین المللی ورزش ایران را خدشه دار می کند و خوراک تبلیغاتی خوبی را برای بدخواهان و حرامیانی فراهم می آورد که کینه این ملت بزرگ و این کشورعزیز و سرفراز را دارند. آری ؛ این مشکلات و گرفتاری ها و اعتراضات در داخل به وضعیت ورزش از یکسو و آن خدشه دار شدن اعتبار ورزش ایران وخشنودی بدخواهان از سوی دیگر؛ همه برای این است که مدیریت ورزش ایران در دست صاحبان اصلی نیست. به دیگر سخن کار دست کاردان نیست! خیلی دلیل ساده و روشنی هم هست ، چیزی نیست که از کسی پنهان باشد ، همه از آن اطلاع دارند. از کسی که منصوب می کند تا آنکه منصوب شده است.از کارشناس تا طرفدار.و همه و همه.

ورزش مهم نیست ،مواهب مدیریتی مهم است!

بارها هم در این باره از سوی دلسوزان و خیر خواهان و انها که منافع ملی و مصالح ورزش رابه منافع شخصی و خانوادگی و جناحی ترجیح می دهند تذکر و هشدار داده شده است اما چون ورزش جدی گرفته نشده و بیشترامتیازات و مواهب مدیریتی آن‌مطمح نظر آقایان است گوششان به هیج حرف حسابی بدهکار نیست و مثل هر حوزه و عرصه دیگری( اقتصاد و سیاست و فرهنگ و...) خرابکاری ها و استفاده از مواهب مدیریتی مال آقایان و اعوان و انصارشان و دلهره و نگرانی و خون دل خوردن ها وعصبی شدن ها و... مال مردم و طرفداران ورزش است...! از یکی از دوستان مطلع شنیدم که در نظر سنجی که به تازگی از سوی یکی از مراکز معتبر صورت گرفته است مردم بیش از هرچیز( گرانی و بیکاری وطلاق واعتیاد و...) از " بی توجهی مسئولان به حرف ها وخواسته های آنان" اظهار نارضایتی و گلایه مندی کرده اند. وقتی ما حال و روز ورزش و حرف وخواسته مردم و کارشناسان و عملکرد خودکامانه غالب مدیران آن به طور طبیعی بی توجهی به حرف ها و توقعات مردم رامی بینیم به سهم خود بردرستی نتایج آن نظر خواهی صحه می گذاریم.این وضعیت تا آنجا پیش رفته که در هفته های اخیر فضای ورزشگاه آزادی خاصه در بازی های استقلال به شدت متشنج است و شدیدترین اعتراضات به مدیران ارشد ورزش صورت می گیرد که گهگاه هم با کمال تاسف با فحاشی های رکیک هم همراه است. به همین دلیل بود که هفته پیش نوشتیم و اینجا باز تاکید می کنیم‌ امیدواریم کسانی که در ورزش ردای مسئولیت به تن دارند اگر نه به خاطر ورزش ؛ بلکه به خاطر خودشان و دفاع از حریم و حرمت خانواده خودشان هم که شده به خود بیایند و با مردم وعلاقمندان ورزش روراست باشند و در انجام وظایف مدیریتی جدیتر و شفافتر عمل کنند. بار دیگر تاکید می کنیم مشکل ورزش و فوتبال ما تنها به ماجرای استراماچونی تمام نمی شود. ورزش ما مملو از مشکلات این چنینی است که صدای اعتراض عالم و عامی را در آورده است ماجرای مربی ایتالیایی آخرین نمونه این ماجراهایی است که ریشه در ضعف و ناکارآمدی مدیریتی دارد...!

مالکیت و مدیریت استقلال و پرسپولیس

خواننده گرامی که پیگیر مطالب این مجله هست و از سروکارهای آن اطلاع دارد می داند که ما چه در این صفحه و چه در سرمقاله ، چه در حال و چه در گذشته در باره کارهای اساسی که در ورزش ما باید انجام بشود اما به دلیل دردسرها و دوندگی و حتی درگیری هایی که دارد انجام نمی شود. یعنی مدیران حاضری خور ورزش به دلیل اینکه ورزشی نیستند و غالبا هوای پست های بهتر و مناصب بالاتر در حوزه های غیرورزشی را در سردارند حاضر نیستند وارد این درگیری ها شوند مبادا آینده سیاسی واهدافی را که برای بعد در نظر دارند به خطر بیفتد؛ نوشته ایم و تا کید کرده ایم اگر قرار شد روزی ورزش را جدی بگیریم و اهمیت بایسته را برای آن قائل شویم این کارهای معطل مانده و تکالیف بر زمین مانده باید انجام شود. یکی از این کارهای بر زمین مانده و بلاتکلیف مساله" مالکیت و مدیریت دوتیم ریشه دار و پرطرفدار و پرافتخار یعنی استقلال و پرسپولیس " است. پرسپولیس و استقلال از سرمایه های کم نظیر فوتبال و بلکه ورزش ماهستند که اگر قدر آنها عملا دانسته شود می توانند خیلی بیشتر از اینها به ورزش ایران خدمت کنند و موجب ارتقاء جایگاه بین المللی آن شوند.

ظرفیت و کارآمدی

این که در باره این دوتیم می گوییم هرگز حرفی شخصی و یا استنباط فردی نیست ، همه آنهایی که با ورزش ایران سروکار دارند بر این حرف وفاق دارند و برآن مهر تایید می زنند. این دو تیم را از جنبه های مختلف که بررسی کنیم از ظرفیت بالایی برخوردارند که مهمترین آنها" ریشه داربودن" و " جایگاه عمیق مردمی" آنها است‌. وجود این ظرفیت بالا از کارآمدی آنها حکایت می کند.سال های سال است که همه دلسوزان و خیر خواهان ورزش از جمله این نشریه ریشه دار که حالا وارد شصت وپنجمین سال انتشار خود شده است؛ می نویسند و می گویند که آقایان مدیران، روسا ؛ مسئولان تکلیف مالکیتی و مدیریتی این دوتیم را روشن کنید. این نشریه و این قلم ناتوان بارها از سروظیفه نوشته که از نظر ما مهم نیست که مالک و مدیر آنها بخش خصوص باشد یا دولتی یا نیمه خصوصی و نیمه دولتی ؛ بلکه آنچه در وهله اول مهم است روشن کردن تکلیف این دوتیم از این نظر است. اگر قرار است به بخش خصوصی واگذار شوند ، پس چرا اینقدر این دست و آن دست می کنید و وقت را می کشید؛ اگر به هر دلیل مصلحت نمی دانید سرنوشت این تیم‌ها را به بخش خصوصی واگذار نمایید و می خواهید کماکان در تملک دولت و وزارت ورزش باشند ، پس این را با صراحت اعلام کنید و مدیریت های قابل و توانا و محکم بر راُس آنها بگمارید. اینکه یک روز در‌پرسپولیس همه چیز به هم می ریزد و داد مردم به هوا می رود و روزی دیگر در استقلال ماجرایی دیگر رقم می خورد فریادشکایت و اعتراض طرفداران بلند می شود مال این نوع رفتار ک معامله نیم بند و متزلزل و بی ثبات با این دو تیم و طرفداران آنهاست. خیل جمعیت میلیونی این دوتیم احساس می کنند دارد با آنها و احساسات آنها بازی می شود و به سخره گرفته شده اند... اما از آنطرف از سوی مسئولان ورزش هر چند وفت یکبار وعده روشن شدن تکلیف این دو تیم داده می شود اما وعده ای که در همان مرحله حرف باقی می ماند و هرگز رنگ عمل به خود نمی گیرد...در آغاز مطلب عرض کردیم اتفاقات اخیر پیرامون مربی ایتالیایی چیز تازه ای برای ورزش ما در برنداشت واتفاق بی سابقه ای نبود فقط شاهد و دلیل تازه ای بود تا ما بار دیگر متوجه ریشه اصلی مشکلات ورزش که همانا مدیریت است ؛ بشویم وآن را بر زبان و قلم بیاوریم شاید این بار درس وعبرتی باشد برای به خود آمدن...

حمایت از " مبینا" ی شطرنج!

هفته گذشته در خبرها خواندیم‌که دختر شطرنجباز ایرانی در مسابقات بین المللی در کشور اسپانیا از بازی مقابل حریفی از رژیم غاصب و کودک کش اسراییل انصراف داده است. در ماه های اخیر ودر رشته های مختلف ورزشی از اینطور اتفاقات زیاد رخ می دهد که به نظر هم طبیعی نمی رسد و بعضی افراد ومنابع آگاه غیرطبیعی بودن آن را تایید می‌کنند. به نظر می رسد بدخواهان این ملک و ملت تصمیم گرفته اند از طریق ورزش هم فشارهایی را برکشور ما وارد کنند وتلاش خود را برای تعلیق ورزش ایران آزمایش کنند.در این باره خوشبختانه ورزشکاران عزیز و فهیم ما- جز یکی دومورد که از سرنوشت تلخ وسراب رویاهایشان همه مطلع هستیم- به وظیفه اعتقادی، انسانی، حرفه ای و ملی خود عمل می کنند و انتظار می رود که مسئولان ورزش هم در عرصه دیپلماسی ورزش فعال و جهادی عمل نمایند. به علاوه باید از ورزشکاران قهرمان و عزیز خود که شرافت و جوانمردی خود را بر پای گذاشتن بر ارزش های انسانی ترجیح می دهند با تمام‌وجود حمایت شود و در صد عمده ای از این حمایت هم بر عهده مدیران و مسئولان ورزش است. البته این توقع بحق تا حدی کم وبیش از سوی مسئولان ورزش عمل شده است اما متاسفانه گهگاه اخباری هم به گوش و دست ما می رسد که اگر صحت داشته باشد واقعا جای تاسف دارد و به گمان ما از آن بوی خیانت و توطئه می آید. در فشارگذاشتن مدیران و مسئولان فدراسیونی که ورزشکارانشان از رویارویی با نمایندگان دولت غاصب وضد ایرانی اسراییل قهرمانانه سر باز زده اند و... خواسته های نامعقول وتعجب آور مسئولان رده بالای کشور- که فعلا چون از چند و چون موضوع اطلاع دقیق نداریم یعنی نمی‌خواهیم چنین اخبار عجیب و غریبی را باور کنیم-اسمی از آنها نمی بریم و بیشتر از این وارد جزییات نمی شویم ، از جمله این خبر هاست! در هرحال همانطور که همیشه و درسرتاسر این مطلب گفته و نوشته ایم امیدواریم مدیران ارشد ورزش ما به وظایف مختلف خود در قبال ورزش ؛ چه ابعاد فنی چه فرهنگی و چه درابعاد داخلی و چه در عرصه بین المللی با جدیت و هشیاری تمام عمل کنند تا بر خلاف خواسته بدخواهان ورزش حربه ای باشد برای سربلندی و افتخارآفرینی ورزش و ورزشکاران ایرانی در میادین داخلی و‌جهانی...

* سیدمحمدسعید مدنی

آخرین اخبار