وقتی رسانه سالم باشد، ورزشگاه هم سالم می شود!
تعیین رییس شورای تخصصی ورزش صدا و سیما که چند روز پیش از سوی ریاست این سازمان صورت گرفت با استقبال اهالی ورزش، خاصه کارشناسان و مدیران مواجه شده است.
طی چند روز گذشته بسیاری از دست اندرکاران ورزش در اظهاراتی در این باره نظرات خود را ابراز داشته که حداقل در تحلیل محتوایی که ما به طور گذرا انجام داده ایم لب و خلاصه این نظرات را می شود در سه محور عمده خلاصه کرد: اولا جملگی تشکیل این شورا را به فال نیک گرفته اند. ثانیا تقریبا همه آنها از ضرر وزیان هایی که در خلاء وفقدان چنین شورایی به ورزش وارد می شود به اشاره یا تفصیل عنایت داشته اند و ثالثاً توقعات و انتظارات خود را مطرح کرده که چکیده آن می شود حرکت هماهنگ و برنامه ریزی شده در جهت مبارزه با پلشتی ها وزشتی ها و به سوی مصالح ورزش، منافع ملی و بالاخره تحقق انتظارات بحق دوستداران ورزش.
ما نیز در صفحات ویژه ای در همین شماره به این موضوع پرداخته ایم و نظرات جمع دیگری از کارشناسان را "زیر ذره بین" برده ایم وهمچنین سرمقاله شماره گذشته مجله را به این موضوع اختصاص داده بودیم چرا که معتقدیم رسانه ها و خاصه صدا وسیما و علی الخصوص سیما در ساختن و آباد کردن یا خراب و ویران کردن یک جمع و جامعه و تشکیلات و... در یک کلمه خلاصه اش کنیم" فرهنگ" نقشی اساسی و بسیار تعیین کننده دارد.
اهمیت «رسانه »درک نشده است
رسانه همواره و به ویژه در عصر و زمانه ما نقش بسیار مهمی در این باره دارد اما افسوس و صد افسوس مثل خیلی چیزهای دیگر اهمیت و قدرت تاثیرگذاری و تعیین سرنوشت آن درک نشده و دلیل اصلی حرف و ادعای ما نوع برخورد و رفتار و معامله ای است که خیلی جاها - بحث ما ورزش است- با " رسانه" در انواع مختلف آن داریم و باز یکی دیگر از دلایل ما که اهمیت رسانه در ورزش ما درک و حداقل عمل نشده این است که عنان آن را خیلی جاها به حال خود رها کرده ودر این رهگذر خیلی از افرادی که فاقدصلاحیت های لازم( علمی، اخلاقی، ورزشی، و...) هستند به عناوین وبهانه های مختلف بر ان تسلط یافته و خط وربط های نامربوط یا حتی انحرافی و مخرب و باز بدتر از این مفسده انگیز و ضد اخلاقی خود رابه طور مرتب و سریالی وبی امان به خورد جامعه می دهند و با تبلیغ بسیاری از مسایل که با ارزش های فرهنگی ما غیر همخوان وبلکه متضاد است ذهن و فکر مخاطب به ویژه نسل جوان را به تسخیر خود در می آورند.
تاثیر عملکرد رسانه ها به فضای اخلاقی و فرهنگی ورزش
بنابراین اگر می بینیم که وضعیت فرهنگی و اخلاقی ورزش راضی کننده نیست، شرایط حاکم بر ورزشگاه ها خیلی وقت ها سالم وتوام با احترام و آرامش لازم نیست ، اگر نگوییم علت اصلی اما بدون تردید یکی از اصلی ترین دلایل را باید در عملکرد رسانه ها دانست و هر رسانه ای به میزان فراگیری و کمیت مخاطب و... در این باره مقصرتر است و در این میان ناگفته نقش رسانه ای مثل تلویزیون کاملا روشن است... ما موضوع رسانه ونقش حساس و مهم آن را در سرنوشت یک جامعه و شکل دهی به افکار عمومی جدی نگرفته ایم چون بدون تعارف فرهنگ را جدی نگرفته ایم. البته طبق معمول خیلی اندر اهمیت فرهنگ و کارکردهای آن وضرورت پاسداشت و ارتقا فرهنگ و... سخن می گوییم و کاغذسیاهمی کنیماما در عمل فرهنگ را به حال خود رها کرده تا هرکس و ناکسی با قلم و بیان و ابزار مختلف با غرض و بی غرض، حسابشده وطبق نقشه یا یلخی واز سر نا آگاهی ارزش های فرهنگی جامعه را مورد تهاجم و شبیخون خود قرار دهد.
نقش سازنده و ویرانگر رسانه !
جالب است ما وقتی راجع به خود ورزش هم که صحبت می کنیم تقریبا حرفمان همین است" ما ورزش را جدی نگرفته ایم"!! چون سرنوشت و عنان اداره و مدیریت آن رادر بسیاری جاهابه دست اهلش نسپرده ایم. البته روشن است که اینجا منظور از" ما" مدیران و مسئولان و تصمیم گیران و تصمیم سازان برای" ما" هستند. اتفاقا در این باره بخش ورزشی خبرگزاری فارس گزارش مستندی را منتشر کرده بود که نظر به اهمیت آن، اینگزارش را به طور کامل در همین شماره مجله آورده ایم. تا از این بیشتر دور نشده ایم برگردیم سر موضوع خودمان.مااز آنجا که به اهمیت و نقش حساس رسانه در ساختن یا ویران کردن باور قلبی داریم به همین دلیل هم توقع مان از رسانه در اشکال مختلف آن به ویژه از حیث فراگیر بودن و کمیت مخاطب، رسانه ای مثل تلویزیون بالاست وبه همین دلیل هم سال هاست که با نقد عملکرد برنامه های ورزشی سیما( در کنار نقد سایر رسانه ها) از مدیران ومسئولان این سازمان عریض و طویل خواسته ایم که در این باره بهاءلازم را قائل شوند. ورزش و فرهنگ ورزش و مخاطبان عزیز و ارجمند! ورزش رادر جای خود ودر حد خود جدی بگیرند وبا آن سرسری و سهل انگارانه وشوخی برخورد نکنند.
سوگلی هایی که حمایت هم می شوند!
متاسفانه این تذکرات و توقعات و نظایر آن که از سوی خیرخواهان و دلسوزان با نگاهی کاملا کارشناسانه بارها و سال ها ودر دوره های مختلف ریاستی و مدیریتی خطاب به مسئولان سیما مطرح می شد " هرگز" مورد توجه قرار نگرفت و لذا نوعی بی بندوباری و هرهری مسلکی و فرهنگ لودگی و بد اخلاقی و حرمت شکنی و تحقیر و
تمسخر وباندبازی وارزش زدایی وهنجارشکنی و... آن هم به اسم نقد وانتقاد و کارژورنالیستی و حرفه ای!! برکاروبار برنامه های ورزشی سیما به ویژه مثلا جذابترین و پرمخاطبترینشان حاکم شده بود و...ودر چنین شرایطی وباچنین برنامه و برنامه سازانی و تهیه کنندگان و مجریانی معلوم است چه بر سر ورزش و فرهنگ ورزش و اخلاق ورزش ومحیط های ورزشی و... می آید. نکته جالب ودر عین حال تاسف بار ماجرا آنجاست که چنین برنامه هایی با عناصر ریزودرشت تشکیل دهنده آنبه شکل" سوگلی وار" مورد حمایت بی امان و شدید مسئولان شبکه ها وحتی مدیریت های وقت سازمان هم قرار می گرفتند به شکلی که این شبهه به طور جدی مطرح می شد که گویا جای رییس و مرئوس عوض شده است واین برنامه ها و مجریان و تهیهکنندگان هستند که به مسئولان واداده وبی شخصیت و فاقد غیرت مسئولیت خط وربط خود را دیکته و تحمیل می کنند وآنان - به دلایل نامشخص- مجبور به اطاعت از زیر مجموعه زیاده خواه و انحصارطلب خود هستند.
برنامه «فوتبال ایرانی» چرا قطع شد؟
مثلا چندسال پیش از منابع موثق شنید یم که به خواست برنامه سازان و تهیه کنندگان و مجریان یک برنامه( که ظاهراً یکنفر بوده است) هیچ فرد وبر نامه ای اجازه نداشته در باره فوتبال و اتفاقات و مسائل آن برنامه بسازد یا در برنامه هایش در باره آن حتی حرف بزنند!! برای مثال چند سال پیش از شبکه جامجم( توجه بفرمایید شبکه جامجم که برای ایرانیان خارج ازکشور پخش می شد) برنامه ای به اسم( اگر اشتباه نکنیم ) " فوتبال ایرانی" پخش می شد. اما پخش آن بعد از ۴یا۵ برنامه قطع شد. فکر می کنید دلیل قطع این برنامه چه بود؟ برنامه ای که اتفاقا به اصطلاح " گرفته بود" . آن چنان که طبق گفته دوستان مطلع کارلوس کروش سرمربی وقت تیم ملی که در هیچ برنامه و مصاحبه ای مفصل شرکت نکرده بود در این برنامه شرکت کرد و...دلیل قطع این برنامه همان بود که عرض کردیم برنامه سازان و تهیه کنندگان و مجریان یک برنامه" زرد" تلویزیونی( که همه شان یکنفر بودند!) از مسئولان بالا دستی سازمان مثلا معاون رییس صدا وسیما و مدیر وقت شبکه 3 و مسئول وقت شورای هماهنگی خواسته بود( بهتر است بگوییم دستور داده بود!!) که این برنامه را قطع کنند و آنها هم ( که اسم ورسمشان پیش ما محفوظ است) به این خواسته انحصارگرایانه وزیاده خواهانه تن داده و اطاعت کرده بودند.
مدیریت «ملیجک پرور»!
والبته از این دست مسائل ونمونه ها زیاد است این یکی را همکه آوردیم برای این است که حرف همیشگی خود را ثابت کنیم که اگر برنامه های ورزشی سیما سازنده نبوده، اگر کسانی در این سازمان " ملیجک وار" عمل کرده و خودسری و قلدری پیشه کرده وبدون داشتن هیچ مشروعیتی خط و ربط فنی و اخلاقی و فرهنگی ورزش و فوتبال کشور را تعیین می کردندو... دلیل اصلی وعلت العلل آن را مثل هر جای دیگر در عاملی به نام" مدیریت" جستجو کرد. برای همین بود که چندی پیش وقتی یکی از برنامه های فوتبالی و پر مخاطب تعطیل شد ما نوشتیم این برنامه هر چه بوده معلول سیاست های مدیریتی بوده واگر حالا عملکردش" منفی" ارزیابی شده دلیل آن را باید در همان سیاست ها و همچنین فقدان نظارت مدیریتی ارزیابی کرد ، بنابراین باید با مدیریت هایی نیز که این برنامه زیرنظر آنها ساخته می شده برخورد شود و ماجرا باتعطیلی یک برنامه و برکناری یک مجری تمامنشود...و...
هر کس ساز خودش را می زند!
ضمن اینکه برای اصلاح روند و روال حاکم بر برنامه های ورزشی سیما تعطیل یک برنامه وبرخورد با یک مجری به تنهایی کافی نیست واتفاقات اخیر هم این را ثابت کرد درچند ماهه اخیر ما دیدیم که جریانات وافراد مساله دار و ناسالم و دلال مآب و هرهری مسلک همچنان در برنامه های مختلف سیما جولان داده وبه همان روش غلط خود در جهت تخریب فرهنگی وفنی ورزش ادامه داده اند. به طوری که حاکمیت شلختگی وبی در وپیکری و... درآن کاملا محسوس وغیر قابل کتمان است و هر باند و فردی در برنامه هایی که در اختیار دارد ساز خودش را می زند وسلایق و گرایش های خود را القاو منافع خود را دنبال می کند واز آنسولزوم نوعی انتظار از شورای تخصصی ورزش و رئیسش!نظارت دقیق و هماهنگی در این باره سخت ضروری به نظر می رسید.
باری؛ در چنین حال و وضعی نگران کننده خوشبختانه چند روز پیش خبر تعیین رییس "شورای تخصصی سیما" به گوش ودستمان رسید که هر چقدر موجب ناراحتی بدخواهان خارج نشین مملکت و همچنین نگرانی ووحشت دنباله های داخلی وافراد وجریاناتی شد که نام ونان خود را درگروی بی سروسامانی امور می دانند موجب خشنودی وامیدواری همه دلسوزان و خیرخواهان ورزش شد که سال ها از ووضع حاکم بر برنامه های ورزشی سیما خون دل خورده بودند. امیدواریم این انتصاب و تشکیل مجدد این شورا بتواند انتظارات برحقی را که بالاتر به آنها اشاره کردیم برآورده سازد ورسانه مهمی چون تلویزیون بتواند کارکردهای مثبت خود را در قبال فرهنگ و ورزش و جوانان و اخلاق جامعه حتی المقدور ارائه نماید.
این آفت دامن همه رسانه ها را گرفته است!
البته همانطور که گفته شد نقد وانتقاد خیر خواهان و دلسوزان ورزش در باره عملکرد و کارکرد رسانه ها به تلویزیون و رادیو محدود نمی شود بلکه کلیه رسانه ها دراشکال مختلف آن شامل این نقد می شوند.مانیز سال هاست در این باره نوشته ایم ودر حد وسع و توان خود در باره آفات رسانه ای و عواملی که مانع می شود تا رسانه های دیگر مثل روزنامه ها و مجلات و... نتوانند نقش مفید و کارکردمثبت خود دا درقبال ورزش ایفا کنند نوشته ایم که بازگویی آن خارج از حوصله این مقال است اما به طور کوتاه در این باره هم بارها بر عامل مدیریت و" فقدان نظارت" و" رهابودگی" رسانه ها اشاره کرده و تاکید کرده ایمکه در اینجا نیز مسیولان و مدیران مربوطه در وزارت ارشاد واداره مطبوعات و... مثل همگنان خود در صدا وسیما به نقش بایسته و ووظیفه حساس خود عمل نمی کنند...در این باره به همین مقدار بسنده می کنیم تا فرصتی دیگر.
*سیدمحمدسعید مدنی