این ها مدیران را مقصر می دانند نه تحریم ها را...!
ورزش دکوری و جناحی
مشکلاتعدیده ای که امروز ورزش ما در ابعاد فنی و فرهنگی با آن دست به گریبان است عمدتا معلول سیاست های غلط می باشد که ورزش را در خدمت اهداف سیاسی و جناحی خواسته است. واین داستان امروز و دیروز نیست. مربوط به مدیریت فعلی ورزش فقط نیست بلکه اگر بگوییم از همان اول که ورزش باصطلاح مدرن وارد کشور ما شد جنبه تبلیغی و تقلیدی داشته و پیش از انقلاب بیشتر" دکور" ی بوده که زمامداران وقت می خواستند به وسیله آن را جهانی و امروزی و توسعه یافته جلوه دهند و بر وابستگی ها وعقب ماندگی ها و غلط کاری ها ماله بکشند( کاری که نظیر آن در بعضی کشورهای عربی همسایه و تا بن دندان وابسته به قدرت های غارتگر و سلطه جو تکرار می شود) و... بعد از انقلاب هم در اکثر دوره های مدیریتی و دولت های مستقر ورزش بیشتر در حکم ابزار و وسیله ای بوده است در خدمت اهداف سیاسی و برتری جویی های جناحی و... کمتر خود ورزش وخواسته و توقعات مخاطبان ورزش مورد توجه مسئولان و مدیران آن بوده است.
همه چیز قربانی نتیجه گرایی
معلوم است که حاکمیت چنین نگرشی در ورزش " نتیجهگرایی" و کمیت محوری را به هدف اصلی و نهایی آن تبدیل می کند و سایر کارکردهای فنی و قهرمانی و اخلاقی و تربیتی ورزش یا کاملا نادیده گرفته می شود یا حداکثر در حد شعار وتشریفات از آن یاد می شود. در چنین دیدگاهی ورزش مترادف است با برد و مدال و سکو و... که برای دست یافتن به آن متوسل شدن به هر حربه ای مباح و جایز است حتی اگر بنای ورزش ویران شود و اصول و قواعد حاکم بر آن نادیده گرفته شود و... ! این است که می بینیم با وجود اینکه ما در تمام این سال ها و دوره ها در ورزش موفقیت های بزرگ و افتخارات غرور انگیز و پیروزی های ماندنی داشته ایم اما از ساختارسازی وایجاد یک بنای مستحکم برای ورزش عاجز مانده یا بهتر بگوییم غافل بوده ایم. موفقیت ها و افتخار آفرینی ها بر مبنای برنامه ریزی و تدبیر و خروجی ساختار ورزش ما نبوه بلکه استعدادی ذاتی و خدادادی کشف و پیدا شده و پولی هزینه شده و قرعه خوبی اتفاق افتاده و... مدال و سکویی هم به دست آمده است.
نگاه «بزن در رو»
لذا بارها دوستداران ورزش از زبان و قلم کارشناسان شنیده و خوانده اند و خوانندگان عزیز این مجله سال هاست در صفحات این مجله دیده و می بینند که بر این مساله تاکید شده که خطاب به همه خاصه مسئولان و مدیرانی که به درست یا غلط در ورزش صاحب میز وپست شده اند تاکید کرده اند که بدون اغراق و زیاده گویی ظرفیت این ورزش و بالتبع کارآمدی آن خیلی بالاتر و بیشتر از آن چیزی است که امروز در مشت دارد و بر آن قرار گرفته است. آنچه که امروز به عنوان خروجی مثبت از این ورزش حاصل می شود و به فعلیت در می آید، " حداقل" توانایی و بضاعت بالقوه آن است. اما چون هموارهنگاه مدیران مابه ورزش" بزن در رو" بوده دلسوزانه و اینده نگرانه نبوده و هرکسی که آمده حوصله برنامه ریزی و انجام کار اساسی و ریشه ای نداشته و خواسته چند روزی که به عنوانمدیر و رییس در ورزش هست برای" خودش" ( نه برای ورزش) کارنامه پروپیمان و پرونده مدیریتی موفقی را دست و پا کند فکر و ذکرش نتیجه و بالا بردن رقم و عدد مدال ها و موفقیت ها و... بوده است و برای تحقق آن به هر وسیله و حربه ای دست زده و... البته شاید مدال و موفقیتی هم کسب شده اما از رهگذر آن ساختار ورزش هرگز اصلاح نشده و کار آمد نشده، داشته های سرشار و پنهان ورزش کشف و مورد استفاده قرار نگرفته و بدتر از همه خیلی وقت ها تفکر نتیجه گرایانه و روش های ناشی از آن ارزش های اخلاقی و پهلوانی در ورزش سخت ضربه خورده است.
کارهای برزمین مانده یا مسائل لاینحل
یکی دیگر ازپیامدهای حاکمیت سیاست روزمرگی و" بزن در رو" در ورزش حل نشدن ریشه ای مشکلات وتلنبار شدن آنها روی یکدیگر و غرق شدت کلیت ورزش در مسائل خود ساخته است. بارها در این باره تحت عنوان" کارهای معطل شده" و" مطالبات بر زمین مانده" نوشته و تاکید کرده ایم که هدفگذاری غلط در ورزش که به نتیجه گرایی به هر وسیله ختم شده مانع از این می شود که مدیران و متولیان ورزش به حل ریشه ای مشکلات ورزش که بسیاری از آنها لاینحل به حال خود رها شده و برای حل آن باید سراغ همان کارهای معطل مانده رفت، اقدام نمایند.مسئولان ورزش در مقاطع مختلف سراغ انجام خیلی از کارهای بر زمین مانده نمی روند و برای حل مشکلات معطل و سال ها لاینحل رها شده نمی روندو ... چون اولا انجام آن کارها و حل آن مشکلات سخت است و نیاز به کار و دوندگی و تلاش خستگی ناپذیر دارد و ثانیا نتایج این تلاش ها در بلند مدت مشخص می شود و با برد و موفقیت های آنی و شانسی وهیاهو وتبلیغ و... نتیجه گرایی افراطی مسئولان تناسبی ندارد.
بنابراین همانطور که در آغاز این نوشته آوردیم اگر امروز ورزش ما و عمدتا مدیران و مسئولان و فدراسیون های آن با مشکلات عدیده و کلاف های درهمپیچیده درگیرند و خیلی جاها به " چه کنم"؟! گرفتار آمده اند برای این است که بدون تعارف و اغراق ورزش ما و سکانداران آن آگاه یا ناآگاه راه درست
دنیا قانون دارد
و منتهی به هدف را گمکرده و خواسته ومی خواهند وزش را به بیراهه و مسیرهای غلط بکشانندتا صرفا اهداف خودخواهانه و جناحی و سیاسی حودشان را تامین نمایند. در حالی که راهپیشرفت و موفقیت به طور کلی ودر هرجا- نه فقط در ورزش- روشن و مشخص است. ما باورداریم و معتقد هستیمکه خالق حکیم کاروبار این دنیا را برپایه نظم و اصول و قانون بنا نهاده است. هرکسی ایرانی یا غیر ایرانی، مسلمان یا غیر مسلمان، شرقی یا غربی و... حتی قدیم یا جدید ، در ورزش یا غیر ورزش،در علم و دانش و فرهنگ و هنر و اقتصاد و... خواهان پیشرفت و بهبود امور است باید از این اصول و قوانین متابعت نماید. این قوانین ثابت و همگانی و تغییر ناپذیر هستند" لنتجد لسنه الله تبدیلا" کتاب کریم هم تاکید می کند که این قوانین تخلف ناپذیر وغیر قابل تغییر هستند. به قول استادشهید مطهری( در کتاب عدل الهی) " قوانین تاریخ و حاکم بر هستی تغییر ناپذیرند ما باید خودمان را تغییر بدهیم"( نقل به معنی)همه این علوم وعالمان و مدرسه و مکتب و دانشگاه و... در دنیا سال ها و قرن ها بی وقفه کار می کنند برای اینکه قوانین حاکم بر دنیا را کشف کنند تا بشر بتواند با شناخت و معرفت نسبت به این قوانین راه را از چاه تشخیص دهد و بهتر زندگی کند و به سمت کمال حرکتنماید.
عنان کار دست نااهل!
بنابراین علم و دین و تجربه های ارزشمند بشر در طول تاریخ و ... همه و همه دارند به ما میگویند همهجا و همهچیز این دنیا قانون دارد و برای تحقق هر هدفی باید این قوانین را خوب بشناسید. مثلا اگر در ورزش واقعا می خواهید پیشرفت کنید صاحب ورزش با ساختاری محکم وریشه ای باشید باید از " راهش" وارد شوید. اصول و قوانین را بشناسید و به کار ببندید.متاسفانه از آنجا که ورزش به ویژه از سوی کسانی که طی سالیان طولانی عهده دار امر ورزش بوده اند به معنای درست کلمه جدی گرفته نشده و عنان کار خیلی وقت ها دست اهلش نبوده این اصول و قوانین هم جدی گرفته نشده است. این است که نه ورزش ما پیشرفت بایسته را داشته و نه مشکلات کهنه آن حل شده و بلکه هر چقدر زمان سپری شده بر تعداد آنها اضافه شده است. مشکلاتی که اگر مدیریت ورزش برطبق اصولی که تدبیر وعقلانیت مدیریت می کرد هرگز نباید پیش بیاید.
مشکل «تحریم» است یا سوء مدیریت ؟!
کافی است به مسایل همین امروز ورزش نگاهی بیندازیم خواهیم دید که خیلی از این مشکلات خود ساخته وناشی از سیاست روزمرگی وفقدان آینده نگری است. مثلا تا هنگام نگارش این مطلب مشکل سرمربی ایتالیایی تیم استقلال علی رغم چند نوبت مذاکره حل نشده که هیچ ، نغمه قهر و تهدید به جدایی از سوی مربی آرژانتینی تیم پرسپولیس هم ساز شده است! حالا سئوال می کنیم چنین چیزی آیا در هیچ کجای کشورهای صاحب ورزش دنیا سابقه داشته است؟ اصلا در همین فوتبال خودمان ، پیش از این چنین مواردی را داشته ایم؟ حتما آن دسته از مدیرانی که برای هر ندانم کاری خود پاسخ و توجیهی برای ماستمالی دارند با کمک قلم و زبان های اجیر شده جواب می دهند خوب مشکلاتی هم که کشور ما دارد مثل تحریم و... هیچ کجای دنیا ندارد. ما هم پاسخ می دهیم اینگونه مشکلات قبل ار آنکه به دلایل سیاسی برگردد به فقدان مدیریت کارآمد در راس امور و مناصب ورزشی ما بر میگردد این است که طی این سه هفته ای که تیم استقلال به مشکل مربی برخورده است کسی نشنیده است که طرفداران این تیم برخلاف القای بعضی مدیران ورزش و قلم های تحریفگر تقصیررا گردن تحریم و مثلا عدم انعقاد fatf بیندازد. آنها مدیران ورزش و باشگاه خود را به دلیل ندانم کاری و بی صداقتی مقصر درجه اول می دانند و انها را محکوم می کنند از آنها پاسخ صاف و شفاف می خواهند. پاسخی که تاکنون نشنیده اند و هیج کس دیگر هم نشنیده است. مشتی حرف ضد و نقیض و پاسخ سر خرمن از زبان این افراد شنیده می شود که هیچکس با آنها قانع نمی شود و اصلا زبان آنها را نمی فهمد و آن وقت توقع دارند سینیور استراماچونی حرفه ای و لاتین تبار زبان پر تناقض آنها را بفهمد و به قول و قرارشان اعتماد کند!!
می دانید در کجا دارید مدیریت می کنید؟
اصلا گیریم شما مدیران کاربلد و آینده نگر ودور اندیشی هستید که نظیرتان در هیچکجای دنیا پیدا نمی شود وهیچ عیب و نقصی در کار شما وجود ندارد و همه تقصیرها گردن تحریم ها و عزتخواهی و آرمانگرایی ملت است ! در این صورت سئوال این است که مگر شما به عنوان" مدیر" نمی دانستید کشور ایران تحریم است و مشکل انتقال ارزی در روابط بین الملل دارد. چرا اجازه دادید در این شرایط ،دوباشگاه مطرح که دست برقضامالکیت و مدیریت هر دو برعهده شماست با مربیان حرفه ای و خارجی آن هم از کشورهای صاحب فوتبال دنیا( ایتالیا و آرژانتین) منعقد کنند؟! مگر یکی از شرایط و الزامات مدیریتی این نیست که مدیر با حوزه شغلی آشنا واز شرایط محیطی و مناسبات حاکم و جریانات مطرح و... در آن شناخت کافی داشته باشد؟
حرفهای عجیب خانم وکیل!
جریان این دسته از مدیران یادآ ور افرادی است که در کسوت " نمایندگی" مردم به" بهارستان" راه پیدا می کنند اما حرف هایی می زنندکه گویا در کشوری غیر از ایران وکیل مجلس هستند! مثل حرف های آن خانم نماینده ای که در باره شطرنجباز تغییر تابعیت داده مطرح کرد . وی چنان ماجرا را تحلیل کرد که از کنار گذاشتن پرچم پرافتخار ایران و رفتن زیر پرچم غیرو بازی کردن با نمایندگانکثیفترین و جنایتکارترین وغاصب ترین دولتی که تاریخ به خود دیده و دنیا گواهی می دهد که دولتی ساخته دست فاتحان جنگ های جهانی به ویژه انگلیس استعمارگراست را توجیه و قبح زدایی کند! وچنان از زحمات و تمرین های هدر رفته شطرنج باز مزبور صحبت کرد و... که گویی اصلا در این کشور هزارانتن از بهترین فرزندان این آب وخاک و جوانان باغیرت این سرزمین برای برافراشته ماندن پرچم پرافتخار و سه رنگکشور تن پاک و رعنای خود را سپر گلوله ها وآتش خمپاره ها وانفجار موشک ها نکرده اند.سلاحهای مرگباری که چکاننده اصلی آن همین انگلیس خبیث و اسراییل کثیف و.. بودند، ... آری، اگر ورزش ما امروز گرفتار مشکلات عدیده است چون مدیرانش اکثرقریب به اتفاق عوضی اینجا آمده اند ک اگر مردم ما با انواع و اقسام مشکلات و سختی های زندگی دست به گریبان هستند برای این است که بعضی از کسانی که به" نمایندگی" از آنها به مراکز حساس و تصمیمگیر راه پیدا کرده اند اصلا درک ندارند که درکجا و با چه شرایطی و برای کدام مردم قرار است کار کنند وقانونگذاری کنند و... الخ.
این نگاه ورزش باید تغییر کند
بارها نوشته و باز هم می نویسیم تا نگاه و رویکرد ما به ورزش این باشد که هرکس و ناکسی به صرف وابستگی خانوادگی و باندی و جناحی اجازه داشته باشد در مناصب مدیریتی آن بنشیند وضع ورزش همین است و سهل است که بدتر هم می شود. ما هم مثل طرفداران معترض تیمهای مطرح پایتخت نه فقط مشکل این دوتیم را که مشکلات عدیده داخلی و خارجی ورزش را بیش از هر چیز ناشی از ناکارآمدی کسانی می دانیم که به خطا مناصب مدیریتی ورزش را اشغال کرده اند...
*سیدمحمدسعید مدنی