ورزش ایران و پیله ای که پروانه نمی شود!
فارغ از اینکه چه کسی سرمربی تیم ملی فوتبال ایران شود و بعد از تحریر این سرمقاله، یعنی تا بامداد روز چهار شنبه که برای چاپ ارسال شده ، آیا فدراسیون فوتبال نام جانشین مارک ویلموتس را اعلام کرده است یا خیر، نیت از اشاره به موضوعی که در ادامه خواهید خواند، پرداختن به دردی چند ساله است. دردی به نام فقدان آینده نگری در ورزش ایران. موضوع مغفول مانده ای که با در نظر گرفتن مخمصه فدراسیون فوتبال و «کاسه چه کنم چه کنم» در دست تصمیم گیران آن، بیش از پیش خودنمایی می کند.
گرچه این حرف و کلام که؛ این کشور در تمام زمینه ها دارای استعدادهای ناب و پتانسیل بالا به جهت شکوفا ساختن جامعه است، کلیشه ای به نظر می رسد، اما آیا جز با تاکید بر این مسئله، می توان به مغز ماجرای تلخی چون بی اعتمادی تصمیم سازان به داشته های این کشور اشاره کرد؟ خیر. این «کلیشه» را آنقدر باید گفت و نوشت تا آنهایی که هنوز در خواب هستند و یا خود را به خواب زده اند بدانند، وقت چاره اندیشی و دور نگری فرا رسیده است.
داستان ورزش را می گوئیم که پرداختن به اتفاقات و گذشته و آینده اش در حیطه وظایف این نشریه قدیمی است و چندین دهه است با عنوان کلیدی «نگریستن به آینده» از مسئولان می خواهد برای ساختن اقدام کنند و در مسیر اصلاح گام بردارند.
خوانندگان کیهان ورزشی و بویژه قدیمی تر ها می دانند که این نشریه در تمام این سالها در مواجهه با شکست هایی چون حذف از مرحله مقدماتی جام جهانی فوتبال و یا کنار رفتن از مسابقات مقدماتی المپیک، با استفاده از تیتر: «پیش بسوی رقابتهای بعدی» نگاهی دو سویه به آن ناکامی ها داشته است. نگاه اول، که از دل آن تیتر آشنا برداشت می شد، درس گرفتن از اشتباهات گذشته بود و نگاه دوم، ناامید نشدن از آینده ای که خواهد رسید. گرچه در اغلب اوقات، مدیران ورزش نه از آن گذشته ها درس گرفتند و نه برای آینده بذر امید پاشیدند.
امروز وقتی می بینیم که یک فدراسیون برای انتخاب سرمربی تیم ملی، پس از برخورد با اولین موانع و نرسیدن به توافق با یکی دو گزینه، اینگونه مستاصل می شود، باز هم می رسیم به همان موضوع مهم آینده نگری که در ساز و کار ورزش ایران جایگاهی نداشته است و اگر داشت، حداقل در هشت سال گذشته که مربیان خارجی گران قیمتی به فوتبال ایران رفت و آمد داشتند و برای استخدام آنان هزینه های هنگفتی صرف شده بود، در مسیر تربیت مربیان جوان داخلی نیز گامی برداشته می شد و یا حداقل برای رساندن آنها به خودباوری طرح و برنامه ای به مرحله اجرا می رسید.
محصول این نگاه لحظه ای مدیران ورزش ایران و بویژه فوتبال کشور، همین می شود که می بینیم.برهوتی پیش روی آنها قرار می گیرد و در آخر برای جذب سرمربی باید سراغ گزینه هایی بروند که در تیم های دیگر مشغول به کار هستند.
تمام این مشکلات و تنگناها، محصول مدیریت غلطی است که بر ورزش ایران در تمام ابعاد سایه افکنده است. این مدیریت برای فردای خود نیز برنامه ای ندارد چه برسد به ماهها و سالهای پیش رو. در این بستر، افرادی که در راس امور قرار می گیرند به جهت نگرانی از بابت رسیدن اولین شکست و لرزان شدن پایه های صندلی خود، هرگز سمت و سوی برنامه دراز مدت نمی روند و به تعبیر عامیانه با خود می گویند: «امروز را چگونه سپری کنیم؟ فردا را چه کسی دیده است؟!»
.... و سرانجام این نگاه که ریشه در انتخاب نادرست مدیران و عدم ثبات آنها – چه از نوع کارآمد و چه ناکارآمدشان – دارد این می شود که؛ برای معرفی سرمربی تیم ملی به اندازه انگشتان یک دست هم گزینه مورد اعتماد وجود ندارد!
البته در این میان نقش جریانات سوء استفاده گر و مسموم را نباید نادیده گرفت که از آب گل آلود برای خودماهی صید می کنند و به سبب لرزان بودن جایگاه مدیران و ترس آنان از برکناری زودهنگام، در این فضا شلتاق می کنند و ...
این قصه پر غصه وقتی در ابعاد وسیعتر؛ یعنی در راس ورزش خودنمایی می کند، نشان می دهد که اینجا همه، لحظه ای و آنی به اتفاقات می نگرند و«آینده نگری» محلی از اعراب ندارد و با خود می گویند: «باید کاری کنیم در دوره مدیریت مان و دولتی که از دل آن بیرون آمده ایم مدال بیشتری کسب کنیم تا فردا روزی که در برابر منتقدان قرار گرفتیم، با مقایسه تعداد مدال های دوره خود با ادوار گذشته مهر قبولی بر کارنامه مان زده شود و ...!» غافل از آنکه کسب پیروزی در امتداد چنین نگاهی، ماندگاری و ثبات نخواهد داشت.
روشن است فدراسیونی که تمام هم و غم مدیرانش رفتن به جام جهانی بوده و این هدف مهم را از مسیر درستش و در کنار ایجاد ساختار درست و مستحکم جستجو نمی کند، برای تربیت مربی و تزریق خودباوری به سرمایه های کشور نیز برنامه ای ندارد و به بن بست می رسد.
با توجه به تمام این اتفاقات و پس لرزه های اشتباهات سالیان گذشته، لزوم حرکت به سمت برنامه داشتن و فاصله از خودمحوری، امروز که ورزش ایران با فشارهای ناشی از تحریم های ظالمانه روبرو شده، بیش از هر زمانی احساس می شود، هر چند هنوز این باور برای مدیران ورزش نهادینه نشده و بسیاری از آنها و جریانات مرعوب اطراف شان به دنبال گذران مقاطع کوتاه عمر مدیریت خود هستند و تا وقتی که ورزش کشور در چنین پوسته ای گرفتار و اسیر چنین نگاه سطحی و مخربی باشد، نمی توان به پیشرفت امیدوار بود.
* تحریریه کیهان ورزشی