قرار بر سروسامان نگرفتن استقلال و پرسپولیس است...!
*هنر مدیران ورزش ما!
بحث خصوصی سازی دوتیم پرطرفدار استقلال و پرسپولیس از آن بحث های مهم و جذابی است که از فرط تکرار و گرفتار شدن در مرحله حرف و وعده ، مثل خیلی چیزهای دیگر ورزش ما شیرینی خود را از دست داده و به موضوعی دل آزار وکسل کننده تبدیل شده است. این هم البته از هنر کسانی است که مدیریت ورزش این مملکت را به دست گرفته و کاری کرده اند که اصلا اصل ورزش جذابیت و اهمیت و معنای خود را در نزد بسیاری از اهالی ورزش از دست بدهد و در عوض همانطور که بارها نوشته ایم ( و آخرین باردر همین شماره گذشته) ورزش تبدیل بشود به وسیله ای برای لفت ولیس بعضی، رسیدن به نام و نان عده ای و سکوی پرش به مناصب بالاتر وچربتر! برای شماری وبالاخره فرصتی برای " خود را بستن" برای تعدادی و... آنچه که نصیب ورزش می شود بسیار ناچیز است ولذتی که اهالی ورزش از آن می برند در حد بسیار اندکی! در چنین وضع و اوضاعی انتظار بهبود حال و روز ورزش و پیشرفت روزبروز آن البته کاملا بی جاست و داشتن چنین توقعی فقط وفقط از سر فقدان شناخت نسبت به تفکر ونیاتی است که در نزد به اصطلاح گردانندگان ورزش وجود دارد. نیات و تفکراتی که آنقدر که دنبال کار خودش وبستن خودش از قبل ورزش است کوچکترین دغدغه ای نسبت به سرنوشت ورزش ندارد. نگرشی که آنقدر که به فکر فردای پس از پایان کار دولت وشروع بیکاری های احتمالی و کوتاه شدن دستش از مدیریت ورزش و مواهب و منافع ناشی از آن است اصلا در گوشه ذهنش جایی برای توجه به انتظار دوستداران و توقعات و احساسات طرفداران ورزش وجود ندارد! این است که در خیلی از مسائل و مشکلات و کارهای روی زمین مانده ورزش ؛ علی رغم شعارهای دلنشین و حرف های امیدوار کننده و وعده های شیرین مسئولان مبنی بر حل ورفع و انجام آنها، این احساس غالب می شود که اتفاقا نه تنها اراده و همت و برنامه ای برای عمل به وعده ها و حرف ها و شعارها وجود ندارد اتفاقا برعکس! اراده و همت در این است که کارهای زمین مانده ورزش هیچ وقت انجام نشود. شعارهای دلنشین و حرف های امیدوار کننده هیچ وقت عملی نشود!
مثلا در باره همین دوتیم پرطرفدار پرسپولیس و استقلال که بهانه خط خطی کردن این صفحات است، احساس می شود علی رغم شعارها و حرف های خوب خوب! مسئولان ورزش، نه تنها اراده ای برای سامان یافتن و سازمانگرفتن این تیم ها وجود ندارد بلکه درست برعکس، با توجه به آنچه که با دوچشم سر می بینیم و با دو گوش خود می شنویم اراده واقعی و قدرتمندی وجود دارد که این تیم ها سروسامان نگیرندوبه شکل متزلزل و بی ثبات اداره و مدیریت شوند. این که مثال من درآوردی یا حرفی از سر وهم و توهم نیست. عرض کردیم همه داریم می بینیم. یک حساب سرانگشتی به ما می گوید ظرف دو سه سال اخیر چند نفر در این تیم ها به عناوین مختلف به ویژه در رده مدیریتی آمده اند و رفته اند و جابه جا شده اند.
*ماجرای پررمز و راز استراماچونی
آیا بالاخره کسی از وزارت ورزش حاضر است بگوید چرا آقای استراماچونی مربی تیم استقلال که این تیم را ازرده پانزدهم به صدر جدول رساند ، ناگهان به شکلی کاملا سئوال برانگیز وعجیب و غریب از این تیم جدا و درواقع متواری شد؟ مسئول یعنی پاسخگو. در این باره که هنوز بعد از گذشت چند ماه از سئوالات مطرح اهالی فوتبال ما به ویژه طرفداران تیم آبی پوش است و هرچقدر هم زمان می گذرد بر نقاط ابهام و کور ماجرا افزوده می شود بالاخره کدام یک از این خیل به اصطلاح مسئولانی که از سروکول ورزش و خاصه این دوتیم بالا و پایین می روند، پاسخگوست؟ هیچکس! چرا؟ چون عرض کردیم این جماعت غالبا دنبال کار خودشان هستند! وقتی برای پاسخگویی به علاقمندان ورزش که در متن های سخنرانی و مصاحبه به ویژه در ایام انتخابات انها را" صاحبان اصلی ورزش" می نامند، ندارند.
*صدرنشینی پرسپولیس و برکناری مدیرعامل!
باز یک مثال دیگر. تیمپرسپولیس در حالیکه با قدرت و قوت در صدر یکه تازی می کرد و با پیروزی های پیاپی که با رفتن کالدرون و آمدن گل محمدی قطع نشد و تداوم پیدا کرد ، بر تعداد امتیازات می افزود وبا نگاهی به جدول می بینیم که فاصله امتیازات قرمزپوش ها نسبت به نزدیکترین حریف(سپاهان) ده امتیاز است؛ ناگهان خبر عزل مدیر عاملش( محمد حسن انصاریفرد) همه را متعجب می کند. کسی از مسئولان ریز ودرشت هم در این باره یک پاسخ درست و درمان به اهالی رسانه وطرفداران فوتبال به ویژه دوستداران تیم سرخپوش پایتخت نمی دهد.و... اینها نمونه های غیرقابل انکاری است که یکی مثل ما را - که خیلی هم سعی می کند خوش بین باشد و به برادران دینی خود گمان بد نبرد- به این نتیجه می رساند که بر خلاف تصورات خوشبینانه ما و جمعیتی بسیار از علاقمندان به ورزش اراده مسلط در ورزش این است که کارها سروسامان نگیرد و مثلا این دوتیمریشه دار که بی تردید از سرمایه های مهم و ظرفیت های قابل توجه ورزش ما هستند از حیث مالکیت و حتی مدیریت به ثبات و آرامش نرسند ونتوانند کارکردهای مثبتی را که می توانند در ورزش و برای ورزش به اجرا بگذارند ، به منصه ظهور برسانند.
*غلط کاری به اسم مدیریت!
وگرنه ما نه با استراماچونی ایتالیایی پیوند و خویشی داریم ونه با انصاریفرد رفاقت ویژه ای که حالا به اسم دفاع از آنها سنگ خود را به سینه بزنیم و مثل بعضی از این رسانه ای های قلمدار یا صاحب میکروفون و دوربین و یا صاحب سایت و خبرگزاری که دور و بر شما و امثال شما می لولند و هم از آخور می خورند و هم از توبره هم نیستیم که ببینیم وسط این بلبشو و رفت و آمدهای سئوال برانگیزچی" گیرما" می آید و...!! این مثال ها ی زنده و نمونه های غیرقابل انکار را می آوریم که به بدبینی و سیاه نمایی و توهم و... متهم نشویم. این مثال ها را می آوریم تابگوییم چگونه تیمی مثل استقلال درست زمانی که بحران را پشت سرگذاشته، بازی های هجومی و پرگل را به نمایش می گذارد، تماشاگر بعد از هفته ها وبلکه سال ها تازه دارد نفس راحت می کشد و با اعصابی سالم به ورزشگاه می رود و...ناگهان با هنرنمایی مدیران عوضی آمده ای که گویا منافعشان در تخریب است و آشفتگی وضع ورزش، به هم ریخته و آشفته می شود ویا پرسپولیس که در صدر یکه تازی می کند باز با تغییر و تحول مدیریتی مواجه می شود. مربی موفق در استقلال کنار می رود در واقع فراری اش می دهند! مدیر موفق در پرسپولیس ناگهان عزل و برکنارمی شود آنقدر شخصیت او را تحقیر می کنند که حتی آدمی مثل انصاریفرد که عاشق پرسپولیس است ، حتما جایگاه مدیریتی آن را دوست دارد و حاضر نیست به راحتی آن را از دست بدهد،ناچار به کناره گیری شودو...!! اسم چنین رفتاری را چه می شود گذاشت؟ در کدام مکتب و مرام و درچه تاریخ و کدام جغرافیا اسم این غلط کاری هایی را" مدیریت" می گذارند که آن وقت می خواهند باآن ورزش ما را اداره !!وسروسامان!!! بخشند؟!
*پرسپولیس و استقلال به چنین حمایت هایی احتیاج ندارند
از گوشه و کنار گهگاه می شنویم که مسئولان ارشد ورزش و لااقل بعضی فرزندان وآقازاده ! های آنها به فلان تیم و یکی از دوتیم مطرح کشورمان گرایش دارند، ما قصد ورود بهجزییات را نداریم از بعضی از همین جزییات هم اطلاع دقیق نداریم اما با توجه به اطلاع و شناخت خودمان عرض می کنیمکه تا آنجا که ما متوجه شده ایم این آقایان جز به خودشان وبارشان و منافع باندی و خانوادگی به هیچتیم و رنگ و مرامی گرایش ندارند! اگر هم نسبت به فردی و تیمی و رنگی و... تظاهر به گرایش و تمایل می کنند باز هم در جهت همان منافع شخصی و باندی است وگرنه هیچکدام از تیم های ما علی الخصوص دو تیم مطرح و پرطرفدار وپرافتخار کشورمان اصولا به چنین حمایت ها و گرایش هایی نیاز ندارند، چرا که اظهار گرایش و علاقه اینگونه افراد تازه از راه رسیده نسبت به این تیم های ریشه دار و اصیل نه تنها برای آنها افتخاری نیست که وهن و موجب ضعف آنها هم هست و باعث لوث شدن افتخاراتی که آنها تنها و تنها به ضرب لیاقت های خود به دست می آورند!
*محله بروبیا یا دو باشگاه مردمی و محترم؟
حرف ازخصوصی سازی دوتیم استقلال و پرسپولیس شروع شد و خوب است با همین هم تمامش کنیم. عرض کردیم که این بحث به نوبه خود و به خاطر اهمیت موضوع ، خود به خود بحث جذابی است اما چون فقط آقایان مسئول همیشه فقط در باره آن حرف زده اند و در عمل اتفاق خاصی نیفتاده و تحول مثبتی در باره وضعیت مالکیت و مدیریت این دو تیم رخ نداده نه تنها جذابیت خود را از دست داده بلکه به سوهان روح علاقمندان به ورزش به ویژه طرفداران این دوتیم تبدیل شده است . بعضی وقت ها حالت برخورنده ای دارد وقتی که آدم احساس می کند مسئولان همه را " سرِکار" گذاشته اند و تصمیمندارند به آنچه وعده اش را بارها داده اند عمل کنند بلکه بدتر از آن اصلا اراده ای در کار است که این دوتیم سروسامان نگیرند و... مثال استقلال استراماچونی و پرسپولیس انصاری فرد را از این جهت بالاتر آوردیم.در هر حال چیزی که مسلم است و از انجام آن هم گریزی نیست مشخص کردن تکلیف این دو تیم است. بارها و بارها نوشته ایم وجایی هم صریح گفته ایم که برای این نشریه در وهله اول اصلا مهم نیست این دو تیم به بخش خصوصی واگذار شوند یا کماکان در مالکیت دولت باقی بمانند یا به شکل" خصولتی" اداره شوند و...بلکه آنچه برای ما- مثل خیلی دیگر از علاقمندان ورزش-در درجه اول اهمیت است این است که تکلیف مالکیت این دوتیم به روشنی مشخص شود حرمت آنها رعایت شود و از این حالت سردرگم وبرزخی و تبدیل شدن به محله " بروبیا" خارج شوند و به ثبات و آرامش مطلوب برسند. معلوم شود که مالکان این تیم ها چه شخص و سازمان و نهادی است و آنگاه آنان به دنبال پیگیری و پاسخگویی به انتظارات و مطالبات هواداران و علاقمندان ، سیاستگذاری کنند و برنامه های خود را طراحی و به مرحله اجرا بگذارند. این کاری است که باید سال ها پیش در باره این دوتیم به عنوان دوسرمایه گرانبها و دو ظرفیت فوق العاده برای رشد و اعتلای ورزش ، صورت می گرفت.
*اهداف سیاسی و تبلیغاتی متولیان ورزش
اما متاسفانه همانطور که بارها نوشته ایم ورزش از سوی متولی اصلی( یعنی دولت درهر دوره ای) جدی گرفته نشده است. محال است عزم و اراده جدی برای پیشرفت ورزش وجود داشته باشد و آن وقت با سرمایه های با ارزش و حربه های کار سازی مثل این دو تیم مردمی و پر طرفدارکه خیلی از کشورها حسرت داشتنش را می خورند اینطور رفتار ومعامله شود.نحوه اداره و تداوم حالت بلاتکلیفی که بر این دو تیم حاکم است، همچنین طفره رفتن ازکارهای بر زمین مانده ای که انجامش برای حرکت روبه جلوی ورزش ضروری و اجتناب ناپدیر است و همه و همه به هر ناظر بی طرف وبیداری که خود را به خواب نزده یا قلم و سخنش را به حراج نگذاشته باشد می فهماند و به روشنی پیام می دهد که مسئولان و متولیان اصلی ورزش، ورزش را جدی نگرفته اند وآن را تنها به عنوان وسیله ای نگاه می کنند که در خدمت اهداف سیاسی و تبلیغاتی آنها عمل کند وبس!
*البته مرداد ۹۹!
در هرحال باز اوایل هفته گذشته خبری از قول وزیر ورزش منتشرشد که پرسپولیس و استقلال تا مرداد ماه سال جاری واگذار می شوند، انشاالله که این بار خبر راست باشد و"سرِکاری" نباشد. ظاهرا در این باره فعلا کاری جز انتظار کشیدن از دستمان بر نمی آید پس می نشینیم و انتظار مرداد ماه را می کشیم. البته مرداد ماه ۹۹!
*سیدمحمدسعید مدنی
لطفا اسامی متخلفان و دزدان ورزش را منتشر کنید.
ما می دانیم که شما اطلاعات زیادی دارید